وضعیت آموزش عالی در گفتگو با یوسف زراعت‌کیش، پژوهشگر؛
زراعت کیش می‌گوید: نیاز است دولت و سیاستگذاران راهکارهایی را برای تقویت رشته‌های علوم پایه درنظر بگیرند تا رشد علمی کشور به مشکل نخورد. در غیراین صورت ممکن است رشته‌های علوم پایه به‌عنوان رشته‌های مادر و تأثیرگذار در همه رشته‌ها، دچار ضعف و خلأ نخبگی شوند و کشور را با مشکلاتی مواجه کنند.

به گزارش «سدید»؛ آموزش عالی ازجمله مسائل مهمی است که در توسعه و پیشرفت کشور نقشی اساسی دارد. هم‌اکنون و به‌ویژه پس از همه‌گیری کرونا به‌نظر می‌رسد کیفیت آموزش عالی با چالش‌های بسیاری مواجه شده است که آینده دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی را با مخاطراتی روبه‌رو می‌سازد. به جهت بررسی جوانب آموزش عالی کشور و چالش‌های پیش‌روی آن با دکتر یوسف زراعت‌کیش، پژوهشگر حوزه آموزش عالی، به گفت‌وگو نشسته‌ایم. او معتقد است که نه‌تنها کارکرد آموزش عالی در کشور ما به‌درستی فهم نشده است بلکه همان میزان که از آن بهره‌مندیم دارای چالش‌های فراوان است. در ادامه ماحصل این گفت‌وگو تقدیم شده است.

 

در چند سال اخیر به‌دلیل شرایط همه‌گیری کرونا و مجازی شدن کلاس‌های درس به اذهان القا شده است که فضای مجازی و تکنولوژی‌هایی همچون متاورس می‌توانند جای دانشگاه یا مدرسه را بگیرند، نظر شما چیست؟ 

نظام آموزش و تحقیقات در دنیای امروز و قرن‌های اخیر یکی از اصلی‌ترین پیشران‌های توسعه علمی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، فناورانه و حتی اقتصادی در بسیاری از کشورهای دنیا بوده است. به‌عبارتی المان‌های اصلی نظام آموزش عالی مثل دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی تنها محل آموزش نبوده‌اند بلکه یکی از کارکردهای ابتدایی آنها، آموزش است. دانشگاه به‌عنوان یک عنصر اصلی در این نظام محل تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز هست و این موضوع اهمیت دانشگاه‌ها را بیشتر نشان می‌دهد. حال همانطور که گفتید در سال‌های اخیر با مجازی شدن کلاس‌ها، اندکی به اذهان القا شده که روزی فضای مجازی یا به قول خودتان متاورس می‌تواند جای دانشگاه را بگیرند؛ من فکر می‌کنم این زمانی اتفاق می‌افتد که کارکرد دانشگاه را آموزشی بدانیم که این یک تلقی اشتباه است.

 

با این میزان اهمیت نظام آموزش عالی و انتظارات بسیار بالایی که از آن می‌رود به‌نظرتان این نظام توانسته نقش خودش را در جامعه ما به خوبی ایفا کند؟

همانطور که می‌دانید مهم‌ترین ثروت یک کشور نیروی انسانی است. شاهد مثال آن ژاپن که با وجود بهره کمتری که از منابع خدادادی دارد ولی از طریق نیروی انسانی آموزش‌دیده و کارآمد با آن فرهنگ کار و مطالعه‌ای که در این کشور وجود دارد توانسته به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا تبدیل شود. بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته دنیا همین وضعیت را دارند. یعنی از نیروی انسانی کارآمدی برخوردار بودند یا اینکه نیروی انسانی کارآمد را از سایر کشورها به سمت خود جذب کرده و به‌کار گرفتند. نیروی انسانی به لایه‌ها و قشرهای مختلفی تقسیم می‌شود، اما بهترین نیروی انسانی برای رشد و توسعه، نیروی انسانی جوان تحصیل کرده و دارای مهارت است؛ یعنی نخبگان. این نیرو در دانشگاه‌های هر کشوری پرورش می‌یابد. حالا وقتی که دانشگاه‌ها ناکارآمد باشد و نتواند نقش خود را ایفا کند، باعث هدر رفت و ضایع شدن نیروی انسانی جوان تحصیل‌کرده می‌شود و دانشگاه نمی‌تواند نقش خودش را به‌درستی ایفا کند. چنین کشوری به عقب خواهد رفت. الان ما بالای 3میلیون نفر دانشجو و نزدیک به ۹۰هزار هیأت علمی در کشور داریم اما متأسفانه نظام آموزش عالی ما نتوانسته همه نقش‌هایی را که از آن انتظار می‌رود به خوبی ایفا کند و در توسعه اقتصادی جامعه و رفع مسائل و نیازهای کشور آنطور که شاید و باید نقش‌آفرین باشد. همانطور که می‌دانید از مشکلات اساسی کشور ما مباحث اقتصادی است. به همین دلیل در سال‌های اخیر مقام معظم رهبری عناوین سال‌ها را اقتصادی انتخاب کرده‌اند؛ به‌خصوص در سال ۱۴۰۱، نام سال اقتصادی و دانشی است و نقش دانش پررنگ‌تر شده. خب در چنین شرایطی انتظار می‌رود که تمامی بخش‌های جامعه و تمامی نهادها و سازمان‌ها، رویکردهای‌شان را به سمت این شعار سوق بدهند اما متأسفانه نظام آموزش عالی ما نتوانسته در این مسیر خودش را تنظیم کند.

 

با وجود تعیین چشم‌انداز علم و فناوری جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ و تعیین اهداف کلان نظام علم و فناوری کشور در نقشه جامع علمی کشور در سال ۱۳۸۹ چرا باز می‌فرمایید هدف واقعی برای توسعه آموزش عالی نداشتیم؟

بدین دلیل که با وجود نقش جامع علمی کشور، هنوز روح حاکم بر توسعه آموزش عالی ما تقاضای اجتماعی - سیاسی بوده است. همچنین تصویب سند نقشه جامع علمی کشور در سال ۱۳۸۹ شاید خیلی دیر بود. باید چنین سندی را در سال ۷۰ یا ۸۰ تهیه می‌کردیم. در شرایط فعلی نیز این سند باید به روز و از حالت شعارگونه خارج شود. پس از این نیز مهم است که سند جدی گرفته شود و آموزش عالی کشور واقعاً براساس این سند حرکت کند. به‌نظر بنده یکی از ابتدایی‌ترین اقداماتی که باید انجام بدهیم برای خروج از وضع موجود این است که هدف از آموزش عالی خود را توسعه همه‌جانبه کشور قرار دهیم و آن را در این سند بیاوریم. در کل ما هدف از توسعه آموزش عالی را نمی‌دانستیم و بعد هم اهداف‌مان را متناسب با شرایط جامعه و دنیا به روز نکردیم؛ به‌خصوص در 2دهه اخیر، یعنی دهه‌های ۸۰ و ۹۰، که رشد و توسعه آموزش عالی ما زیاد بوده است. در این دو دهه، توسعه آموزش عالی کشور بیشتر تحت‌تأثیر تقاضاهای اجتماعی و سیاسی به جهت افزایش جمعیت دانشجویی، ایجاد دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی جدید، توسعه دوره‌ها و رشته‌های تحصیلی در دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی بدون مطالعات امکان‌سنجی و بدون توجه به اشتغال آینده فارغ‌التحصیلان و نیازهای واقعی کشور بوده است. این توسعه کمی در مقطع تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی) خیلی پررنگ بوده به‌طوری که از سال ۸۵ تا ۹۵ تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی در کشور حدود شش و نیم برابر شد و تعداد دانشجویان دکتری تخصصی بیش از ۵ برابر شد. فقط در دانشگاه آزاد اسلامی از سال تحصیلی ۸۹-۹۰ تا ۹۴-۹۵ تعداد دانشجویان دکتری تخصصی حدود ۸ برابر شد. این توسعه کمی در آموزش عالی کشور نامتوازن بود و بدون توسعه کیفی اتفاق افتاده است. مثلاً در همین مدت میزان رشد اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه‌ها حدود ۵۷ درصد بوده فلذا یکی از ملاک‌های کیفی در توسعه آموزش عالی، یعنی نسبت استاد به دانشجو، از رشد مطلوبی برخوردار نبوده است. این وضعیت توسعه دانشگاه‌های دولتی آن هم در شرایطی که عمده دانشگاه‌های ما متکی به بودجه‌های دولتی هستند، باعث شده بودجه‌های دولتی در دانشگاه‌ها متعدد، تقسیم شود و تمرکز بودجه نداشته باشیم.

 

چه چالش‌هایی هم‌اکنون پیش‌روی نظام آموزش عالی ما قرار دارد؟

هم‌اکنون با چالش‌های متعدد مواجه هستیم که بررسی همه در این مصاحبه نمی‌گنجد اما سعی می‌کنم چند مورد از مهم‌ترین‌هایش را عرض کنم. یکی از این چالش‌ها ضعف در انسجام نظام حکمرانی و سیاستگذاری آموزش عالی است. یکی از راهبردها برای مواجهه با این چالش مشخص کردن حدود مدیریت و مرزبندی وظایف و ماموریت‌های نهادهای دخیل در اداره آموزش عالی کشور است. همچنین بازبینی اهداف یا قوانین تشکیل و اساسنامه نهادهای دخیل در اداره آموزش عالی کشور می‌تواند در ارتقای این چالش مؤثر باشد. برون‌رفت از این وضعیت نیاز به همکاری و همراهی کامل سیاستگذاران و مسئولان اجرایی برای تحقق توسعه هدفمند آموزش عالی کشور است. یکی دیگر از چالش‌ها بی‌توجهی به نیازهای جامعه و مأموریت‌گرا بودن، در پژوهش‌های دانشگاهی است. ما در کشور با چالش‌های بسیاری مثل مشکلات آب، آلودگی هوا، ریزگردها، مسائل اقتصادی و مسائل سیاسی مواجه هستیم و دانشگاه و پژوهش‌های دانشگاهی باید به سمت پاسخگویی به این نیازها حرکت کنند. دانشگاه نباید بی‌تفاوت به مسائل مبتلابه جامعه حرکت کند. برای ارتقای این وضعیت باید به سند آمایش آموزش عالی توجه بیشتری شود و به مأموریت‌گرا شدن دانشگاه‌ها اهمیت بدهیم. نظام نیازسنجی پژوهش در کشور باید مستقر شود و به‌طور کلی رویکرد و فرهنگ پژوهش در دانشگاه‌ها در جهت رفع نیازهای واقعی کشور باشد. در این راستا اقداماتی که سیاستگذاران می‌توانند انجام دهند، شامل تغییر آیین‌نامه‌های ارتقای اعضای هیأت علمی و آیین‌نامه‌های تحصیلات تکمیلی به سمت اهدافی است که ذکر شد. چالش دیگر متناسب کردن آموزش‌های دانشگاهی با نیازهای بازار کار است. برای اینکه فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها بتوانند خودشان را با بازار کار هماهنگ کنند و فارغ التحصیلانی داشته باشیم که مفید برای بازار کار باشند باید آموزش‌های مهارتی و کارآفرینی را در دانشگاه‌ها توسعه بدهیم.

یکی دیگر از چالش‌ها، عدم‌علاقه و توجه داوطلبان آزمون‌های سراسری به علوم پایه است. این اتفاق خب به‌دلیل بیکاری مفرط فارغ التحصیلان رشته‌های علوم پایه اتفاق افتاده است. نیاز است دولت و سیاستگذاران راهکارهایی را برای تقویت رشته‌های علوم پایه درنظر بگیرند تا رشد علمی کشور به مشکل نخورد. در غیراین صورت ممکن است رشته‌های علوم پایه به‌عنوان رشته‌های مادر و تأثیرگذار در همه رشته‌ها، دچار ضعف و خلأ نخبگی شوند و کشور را با مشکلاتی مواجه کنند. یکی دیگر از چالش‌هایی که در توسعه کیفی آموزش عالی با آن مواجه هستیم، ضعف در ارزیابی و نظارت آموزش عالی کشور است که باید یک نهاد ملی ارزیابی در نظام آموزش عالی کشور تشکیل شود.

وارداتی بودن علوم انسانی ما و کمبود نظریه‌پردازی مبتنی بر نیازهای بومی جامعه ایرانی - اسلامی نیز از دیگر چالش‌هاست که نیاز است در واقع توسعه پیدا کند و منابع بومی تولید شود و تحقیقات نیز براساس مسائل، نیازها و جامعه ایرانی انجام شود. تا بتوانیم به آن جایگاه واقعی که براساس الگوهای ایرانی - اسلامی مدنظر هست برسیم. در نظام سنجش و پذیرش نیز دارای مشکلاتی هستیم. شیوه اجرای آزمون‌های سراسری و مولفه‌هایی که در پذیرش وجود دارد، عدالت آموزشی را از طرفی زیر سؤال برده و از طرف دیگر کیفیت ورودی‌های آموزش عالی را تحت‌تأثیر قرار داده است. همچنین بر نظام آموزش عمومی و تعلیم و تربیت کشور هم سایه انداخته و آن را از کارکردهای اساسی و اهداف مندرج در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دور کرده که این نیز نیازمند اصلاح است.

 

/انتهای پیام/

منبع: همشهری

ارسال نظر
captcha