حسین دارابی و احسان ثقفی از «هناس» گفته‌اند؛
حسین دارایی گفت: عده زیادی از مخاطبان به این مسأله اشاره کرده‌اند که «هِناس» شعارزده نیست. ما در این فیلم با یک خانواده معمولی مانند خانواده‌های متوسط اطرافمان مواجه هستیم که مشغول زندگی هستند و در مواقعی که احساس خطر می‌کنند، پای اعتقادات خود می‌ایستند. بسیار تلاش کردیم این شعارزدگی بویژه در کلام و رفتار وجود نداشته باشد، کما اینکه در روایت قصه هم صداقت به خرج دادیم، یعنی تا جایی که توانستیم از الگو‌های شناخته شده خانواده شهید در رسانه بهره نبردیم و آنچه را که در واقعیت خانواده وجود داشت، به تصویر کشیدیم.

به گزارش «سدید»؛  اولین باری که نامش رسانه‌ای شد کمتر کسی معنی آن را می‌دانست، عنوان فیلم کنجکاوی‌برانگیز بود، اما تا ایام نزدیک به چهلمین جشنواره فیلم فجر خلاصه داستانی منتشر نشد و همین موضوع بیشتر مخاطب را ترغیب می‌کرد تا فیلم را تماشا کند. «هناس» در زبان کردی به معنی نفس است و آن را در حساس‌ترین لحظات فیلم از بهروز شعیبی می‌شنویم که مریلا زارعی را با عنوان «هِناسم» خطاب می‌کند. صحبت از دومین ساخته بلند حسین دارابی به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه است که این روز‌ها در حال اکران است. به همین بهانه با حسین دارابی کارگردان و احسان ثقفی نویسنده گفتگو کرده‌ایم.

ترور شهید داریوش رضایی‌نژاد مقابل چشم همسر و دختر خردسالش رخ داده و پیامد نمایش این صحنه بسیار تلخ است. چقدر به تصویر کشیدن این حد از خشونت لازم بود؟
حسین دارابی: اگرچه بسیاری از سکانس‌های فیلم برداشت آزاد از زندگی خانم دکتر پیرانی و داریوش رضایی‌نژاد است، اما سکانس ترور بسیار نزدیک به واقعیت است. ما هم بسیار به تلخی این اتفاق و نمایش آن فکر کردیم، اما به نظر من از آنجایی که فیلم‌های سینمایی از اتفاقات واقعی در جهان ساخته می‌شوند، سند‌های خوبی برای ثبت تاریخ هستند و ماندگارترند تا حدی که مخاطبان در همه زمان می‌توانند بدان مراجعه کنند و به‌صورت زنده با آن مواجه شوند. ما هم به‌دنبال این بودیم تا جنایتی را که در کشور رخ داده یعنی یک دانشمند جلوی چشم زن و بچه و مقابل منزل مسکونی‌اش وحشیانه و غیرانسانی ترور شده، در تاریخ ثبت کنیم، البته تلاش کردیم مخاطب را با تلخی از سالن سینما بیرون نفرستیم.


بله پایان‌بندی فیلم نشان می‌دهد که شما دوست نداشتید مخاطب با حال بد از سالن سینما خارج شود، اما آیا به پایان‌بندی دیگری برای فیلم فکر کرده بودید؟
پایان‌بندی‌های مختلفی را برای اثر در نظر گرفته بودیم، اما سکانس آخر «هِناس» را برای اینکه تلخی فیلم را بگیریم، طراحی کردیم. از طرفی نمی‌خواستیم فیلم را با ناامیدی تمام کنیم. همچنین پایان فیلم همسو با واقعیت زندگی شهره پیرانی است که مسیر همسرش را ادامه می‌دهد و با نگاه ایشان دخترش را بزرگ می‌کند.


برای به تصویر کشیدن حس و حال زنانه فیلم چه مسیری طی کردید؟
فیلم قبلی من یعنی «مصلحت» حال و هوای کاملاً متفاوتی نسبت به این فیلم داشت و یکی از بزرگترین چالش‌های من در «هِناس» این بود که فضای عاشقانه و زنانه اثر که همراه دلهره، ترس و نگرانی، اضطراب و تشویش و... می‌شود، به اصطلاح دربیاید. برای رقم زدن این اتفاق مهدیه عین‌اللهی به‌عنوان نویسنده به گروه اضافه شد. به‌عنوان کارگردان، فیلم‌های زیادی با محوریت زنانه دیدم و تحلیل کردم تا به این نتیجه برسم که چگونه می‌توانم به این فضا نزدیک شوم. از سوی دیگر به‌صورت مفصل با خانم دکتر پیرانی حرف زدیم و ایشان از فضا‌های شخصی زندگی و حال و هوای خود گفتند. مریلا زارعی نیز که نقش شهره پیرانی را ایفا می‌کند، دغدغه این را داشت که حس و حال زنانه دربیاید. برای رسیدن به این موضوع بسیار اتود زدیم و تمرین کردیم تا به آنچه می‌خواهیم، برسیم. در کل راضی هستم و با توجه به بازخوردی که از مخاطبان زن می‌بینم، حس می‌کنم فضا به نمایش درآمده است و تماشاگران با آن ارتباط برقرار می‌کنند.


شاید مخاطب در پایان فیلم به این نتیجه برسد که ترور داریوش رضایی‌نژاد بر اساس تسویه حساب شخصی رخ داده است. چنین ابهامی در قصه شهید وجود داشت یا نه؟
«فرهاد» در فیلم «هِناس» نمادی از انسان‌های سوءاستفاده‌گر است؛ نماد افرادی که آنقدر بی‌تعهد و پست هستند که مانند دشمن خارجی افراد را مورد هجمه قرار می‌دهند. شبیه این افراد وجود دارند که به کشور خیانت می‌کنند و باعث می‌شوند کار افرادی که عمر، جوانی و خانواده خود را برای این مرز و بوم داده‌اند، زیر سؤال برود. این افراد مردم را نسبت به نیرو‌های متعهد نیز بی‌اعتماد می‌کنند و اگر بتوانند سر آدم‌هایی را که باعث ضایع شدن سوءاستفاده آن‌ها می‌شوند، زیرِ آب می‌کنند. نمونه‌هایی شبیه «فرهاد» وجود دارند، اما باید بگویم این شخصیت در فیلم نقشی درترور شهید نداشته است.


در زمان ساخت، مدیران و مسئولانی که مداوم درباره پرداختن به زندگی شخصیت‌های برجسته علمی در قالب آثار هنری صحبت می‌کنند، پای ساخت این اثر آمدند؟
در تمام ادارات و سازمان‌ها این مسأله جاری و ساری‌ست یعنی مدیرانی هستند که ادعای انقلابیگری دارند، به پای عمل که می‌رسد از آن‌ها حرکتی سر نمی‌زند، البته مدیران دغدغه‌مندی هم هستند که به وظایفشان درست عمل می‌کنند. ما برای ساخت «هِناس» با هر دو دسته برخورد داشتیم، یعنی کسانی که وظیفه‌شان بود، همکاری نکردند و عده‌ای هم بیش از وظیفه‌شان تمام قد پای کار ایستادند و تلاش کردند تا این اثر ساخته، اکران و پخش شود. من به‌عنوان کارگردان و حتماً محمدرضا شفاه تهیه‌کننده اثر، ناراحت و گله‌مند هستیم از ارگان‌هایی که بودجه‌های جدی می‌گیرند و وظیفه دارند از این گونه آثار حمایت کنند، اما این اتفاق رخ نمی‌دهد؛ از حق نگذریم بیشتر مدیران جوان دغدغه‌مند و باانگیزه پای کار آمده‌اند. من اصلاً ناامید نیستم و به این مسأله معتقدم که باید آن قدر مطالبه‌گری کنیم تا همه وظایفشان را بدرستی انجام بدهند.


شما برای ساخت دومین اثر سینمایی خود دست روی موضوعی گذاشتید که کمتر کسی حاضر به ساخت آن می‌شود. قطعاً یک‌سری پیامد‌ها به همراه دارد و ممکن است در همکاری‌های بعدی فیلمساز با عوامل و بازیگران تأثیرگذار باشد. آیا این گزاره درست است؟
شاید تعداد انگشت‌شماری در سینما این نگاه را داشته باشند، اما اکثریت افرادی که در این حوزه فعالیت می‌کنند اگر بدانند یک فیلمساز کارش را بلد است، بدان اعتقاد دارد، سینما را می‌فهمد و به‌دنبال ساخت فیلم خوب است، پای کار می‌آیند. از سوی دیگر من سفارشی ساختن را بد نمی‌دانم و در تاریخ سینمای ایران و جهان این مسأله زیاد است. مهم این است که کارگردان به سفارشی که به او داده می‌شود، به‌عنوان یک فیلم مهم نگاه و تمام هنرش را در آن خرج کند تا اثر ماندگار بسازد.

​​​​​​​بدون پیش‌فرض فیلم را ببینید
قصه «هِناس» تا زمانی که «شهره» متوجه می‌شود «داریوش» در خطری جدی بواسطه شغلش است، رویه منطقی و درستی دارد و از الگوی تعلیقی یک تریلر سیاسی همراه با زاویه دید خانوادگی تبعیت می‌کند، اما پس از اینکه پای اعتقادات داریوش به میان می‌آید، هسته اصلی داستان به درام تبدیل می‌شود و در نهایت با توجه به اینکه پایان داستان مشخص است، از حالت تعلیق و دراماتیک خارج شده و جنبه نمادین پیدا می‌کند، درباره این نگاه توضیح دهید.
احسان ثقفی: رویکرد ما در قصه بدین شکل بود که وقتی «شهره» متوجه می‌شود خطری همسرش را تهدید می‌کند، تلاش می‌کند تا او را از بحران بیرون بکشد. سعی کردیم این اتفاق را با رویکرد زنانه و نه اکت‌های عجیب و غریب و قهرمانی که می‌توان در فضای سینما آن را تخیل کرد، روایت کنیم، چراکه قصه واقعی بود و قصد داشتیم تا حدودی برگرفته از واقعیت آن را به تصویر بکشیم. با همه ضعف‌هایی که یک زن در چنین شرایطی می‌تواند داشته باشد مجموعه تلاش‌هایی از سوی «شهره» برای حفاظت از همسرش انجام می‌شود، اما ماجرا برای این زن تا جایی پیش می‌رود که متوجه می‌شود این حمایت و حفاظت از همسر منجر به این می‌شود که «داریوش» دوست‌داشتنی و همیشگی‌اش را از دست بدهد، یعنی اگر همسرش بخواهد برخی ارزش‌ها را کنار بگذارد، دیگر برای «شهره» دوست داشتنی نیست. از اینجا «شهره» در تصمیم اش سست و با «داریوش» هم‌مسیر می‌شود؛ تصمیمی که از قبل گرفته و تردیدی در این مسیر ندارد و تنها مسأله‌اش این است که آیا «شهره» می‌تواند با او همراه شود یا نه؟ آیا اجازه دارد همسرش را وارد این ماجرا کند یا نه؟ در حقیقت من مسیر را دو پاره نمی‌بینم از ابتدا قصه «هِناس» حمایت و نجات دادن «داریوش» توسط همسرش است و این اتفاق برآمده از یک زندگی واقعی‌ست یعنی «شهره» به جایی می‌رسد که باید تن به مواردی بدهد تا «داریوش»، «داریوش» همیشگی باقی بماند پس در این مسیر با همسرش همراه می‌شود.


درباره خلق شخصیت «سهیل» و «فرهاد» برایمان بگویید. به چه دلیل وجود این شخصیت‌ها لازم بود؟
بجز سه کاراکتر اصلی یعنی «شهره»، «داریوش» و «آرمیتا» بقیه کاراکتر‌ها یا تلفیقی از چند کاراکتر واقعی هستند یا تغییر داده شده یک کاراکتر واقعی. یعنی همه آن‌ها به نوعی الهام گرفته شده از شخصیت‌هایی هستند که در زندگی این دانشمند هسته‌ای نقشی ایفا کرده بودند. شخصیت «فرهاد» نیز ترکیب چند شخصیت است که هم در شرایط کاری «داریوش» دخیل بوده و بخشی از شخصیت «داریوش» را برای ما عیان می‌کند. همچنین این کاراکتر کارکرد دیگری هم داشته است؛ مواجهه «فرهاد» و «داریوش» بواسطه «شهره» در ذهن من تعیین‌کننده تصمیم نهایی «شهره» است. در حقیقت «شهره» زمانی که استقامت و رفتار «داریوش» را در برابر «فرهاد» می‌بیند، تصمیم اش را می‌گیرد که کدام «داریوش» را بپذیرد؛ کسی که بی‌توجه به پیامد‌های اتفاق، جلوی «فرهاد» می‌ایستد یا کسی که جلوی او سر خم می‌کند. همچنین کارکرد دیگر این شخصیت هم این بود که در چنین اتفاقاتی همانگونه که دشمن خارجی چنین جنایتی را مرتکب می‌شود، عوامل داخلی با فساد و ناکارآمدی و... باعث تسهیل این اتفاق و دیده نشدن شخصیت‌ها می‌شوند، پس نمی‌توان تأثیر عوامل داخلی را نادیده گرفت. باید بگویم «فرهاد» نه به طور کامل، اما این بخش از تحلیلی را که ما از این اتفاق داشتیم، نمایندگی می‌کند.


شاید بتوان گفت «هِناس» به‌دلیل موضوعی که روی آن دست گذاشته، تا حدودی درگیر شعار و بعضاً بازی شخصیت‌ها به اقتضای داستان پشت شعار پنهان شده است. فکر می‌کنید تا چه اندازه در این قصه درگیر شعار شدید؟
من نظرات مخالف آنچه که شما می‌گویید، شنیده‌ام، یعنی عده زیادی از مخاطبان به این مسأله اشاره کرده‌اند که «هِناس» شعارزده نیست. ما در این فیلم با یک خانواده معمولی مانند خانواده‌های متوسط اطرافمان مواجه هستیم که مشغول زندگی هستند و در مواقعی که احساس خطر می‌کنند، پای اعتقادات خود می‌ایستند. بسیار تلاش کردیم این شعارزدگی بویژه در کلام و رفتار وجود نداشته باشد، کما اینکه در روایت قصه هم صداقت به خرج دادیم، یعنی تا جایی که توانستیم از الگو‌های شناخته شده خانواده شهید در رسانه بهره نبردیم و آنچه را که در واقعیت خانواده وجود داشت، به تصویر کشیدیم. از اینکه بخش‌هایی از فیلم حس شعارزدگی را به مخاطب منتقل کرده است، نمی‌توانم به‌صورت مطلق دفاع کنم، اما باید بگویم تلاش کردیم تصویری صادقانه و واقعی از یک خانواده به نمایش بگذاریم و درگیر کلیشه‌های مرسوم نشویم. دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم که شعار اگر در بستر مناسب باشد، در ذات خود غلط نیست، اما اگر منظور کلیشه‌های مرسوم در بیان این موضوعات باشد، من مخالف آن هستم و باید این موضوعات صادقانه بیان شوند. بیان ایدئولوژیک‌ترین حرف‌ها در یک روایت صادقانه مخاطب را پس نمی‌زند، اما اگر یک اتفاق صادقانه روایت نشود مخاطب با کوچکترین و ساده‌ترین حرف، آن را پس می‌زند.


«هِناس» درگیر نگاه حزبی نشده و داستان را از زاویه ملی مطرح کرده است. این جمله را بیان کردم تا بپرسم فیلم با این تفاسیر تاریخ مصرف دارد یا نه؟
یکی از مواردی که من را امیدوار می‌کند که «هِناس» اثر تاریخ مصرف‌داری نیست این است که اگرچه زمان زیادی از ماجرای ترور شهید داریوش رضایی‌نژاد گذشته و بخشی از مخاطبان آن را به یاد ندارند، اما با نمایش قصه زندگی این شهید توانسته‌ایم از مخاطبان بازخورد بگیریم، یعنی حداقل سوژه‌ای را روایت کردیم که تاریخ مصرف‌دار نیست. همچنین امیدوارم در آینده هم این فیلم قابل تماشا کردن باشد و به تاریخ نپیوندد. از سوی دیگر «نگاه ملی» که تلاش کردیم در کار داشته باشیم بشدت مسأله امروز ماست یعنی باید چهارچوب‌های جناحی و دعوا‌های خودمان را زمانی که پای کشور در میان است، کنار بگذاریم و همه پای یک مسأله واحد بایستیم.


اگر بخواهید میان مخاطبان جشنواره فیلم فجر و مخاطبان امروز مقایسه‌ای داشته باشید، استقبال کدام یک از «هِناس» بیشتر بوده است؟
بازخورد‌ها متفاوت، اما حجم واکنش‌های مثبت بیشتر از منفی بوده است. نسخه در حال اکران به مراتب جلوتر از نسخه جشنواره است. به‌دلیل روایت زنانه فیلم، به مراتب مخاطبان خانم ارتباط بیشتر و جدی‌تر با اثر برقرار کرده‌اند تا مخاطب مرد، هرچند که مخاطب مرد هم که فیلم را دوست داشته باشند، کم نداشتیم. «هِناس» یک ملودرام خانوادگی است و من توصیه می‌کنم اگر کسی این سلیقه را می‌پسندد و با آن ارتباط برقرار می‌کند، بدون پیش‌فرض کار را تماشا کند.

 

انتهای پیام/

منیع:روزنامه ایران

ارسال نظر
captcha