نگاهی به جایگاه ستون خانواده در تولیدات اخیر سینمای ایران؛
نگاه جنسیت‌زده همان قدر که در جامعه پذیرفته نیست و نباید باشد، در سینما هم توازن مناسبات خانوادگی و اجتماعی و باور و تاثیرگذاری قصه‌ها را برهم می‌زند و به‌ویژه تعداد و تکرار آن در درازمدت، بار روانی منفی در مخاطب ایجاد می‌کند و از آنجا که بیشتر فیلم‌های سینمای ایران ربطی به ژانر و گونه‌های مختلف سینمایی ندارند و در بستر سینمای اجتماعی روایت می‌شوند، به‌مرور اثرات مخرب خود را در جامعه هم می‌گذارند

به گزارش «سدید»؛ برخلاف آنچه معمولا از سوی برخی فعالان حقوق زنان و به‌خصوص جماعت فمینیست درباره جامعه مردسالار روایت می‌شود که سعی می‌کنند پیشرفت و حضور ملموس و تاثیرگذار زنان در خانواده و جامعه را نبینند، اتفاقا سینمای ایران در سال‌های اخیر به شکل تقریبا افراطی به سمت مسائل زنان و حمایت به هر قیمتی از آن‌ها در داستان‌ها گام برداشته و از هیچ بی‌مهری و جفایی در حق مردان دریغ و کوتاهی نکرده است. هرچقدر آن نگاه جنسیت‌زده‌ای که در برخی فیلم‌ها حقوق زنان را پایمال می‌کرد یا شاید هنوز هم در تعداد قلیلی از فیلم‌ها این‌طور باشد، مورد قبول نیست، توهین و بی‌احترامی به حقوق مردان هم پذیرفتنی نیست. اساسا عبور از هرگونه خطوط قرمز و هدف قرار دادن بنیان و ارکان خانواده با مطلوب و نگاه اخلاقی مدنظر جامعه و سبک زندگی ایرانی و اسلامی در تعارض است و توصیه نمی‌شود، اما رفتار سینمای ایران در این سال‌ها با اعمال نفوذ جریان فمینیستی که اتفاقا نگاه جاری در آن با همدلی و تحکیم خانواده تضاد دارد، به سمتی رفته که به شکل علنی و محسوس مردان به‌ویژه مقام پدر را هدف قرار داده و آن حرمت و احترام توصیه شده و مورد انتظار را از بین برده است. همان‌قدر که مادر، جایگاه والایی دارد، پدر هم واجد شأنیت و احترام است، اما روند ساخت فیلم‌هایی که به شکل بی‌ادبانه‌ای پدرنوازی می‌کنند، موردی عجیب به نظر می‌رسد و با آراسته بودن پدران به انواع و اقسام بی‌مهری‌ها و بدی‌ها، انگار در پی عادی‌سازی این بی‌احترامی و القای این باور در مخاطب است. باید به سهل‌انگاری شورا‌های پروانه ساخت و نمایش هم اشاره کرد که نسبت به این بی‌احترامی و تعدد و تکرار آن در فیلم‌ها سکوت می‌کنند.
نکته مهم و قابل اشاره دیگر این‌که در سال‌های دور و دهه‌های گذشته به‌ویژه ۶۰ و ۷۰، سینمای ایران ارج و قرب بیشتری برای پدر قائل بود و فیلم‌های زیادی را می‌توان در این زمینه برشمرد، اما به‌مرور و به‌ویژه در این سال‌ها، جایگاه پدر به‌جز استثنائاتی، تا حد زیادی رنگ باخته است.


بخش اهداف آیین‌نامه چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر با این جمله شروع می‌شود: «سینمای نوین ایران به عنوان پرتو درخشانی از فرهنگ ایرانی و اسلامی، همواره در سراسر جهان با ارزش‌های انسانی، اخلاقی، انقلابی و معنوی شناخته شده است.» در ادامه و با تکیه بر این کلان ارزش‌ها، هدف جشنواره حمایت از سینمای اخلاق‌مدار، امیدآفرین و آگاهی‌بخش برپایه هویت ملی و دینی ذکر شده است، اما با نگاهی به آثار شرکت‌کننده در آن دوره جشنواره، از قضا بیشتر فیلم‌ها این نکات را رعایت نکردند و بدون این ارزش‌های انسانی، اخلاقی، انقلابی و معنوی بودند و به‌ویژه با هدف قرار دادن مقام و جایگاه پدر، نشانی از آن امیدآفرینی و هویت‌مندی ملی و دینی هم نداشتند. با استناد به آثار و طبق بررسی صورت گرفته، حدود ۶۴درصد فیلم‌های بخش سودای سیمرغ جشنواره چهلم فیلم فجر، از خجالت پدر درآمدند. در «نمور»، پدر جوانی به قصد تحصیلات و زندگی بهتر، از پذیرش دخترش سر باز می‌زند و آن‌ها را ترک می‌کند. در «نگهبان شب» گرچه شخصیت دایی، در زمان حال، پدر خوبی به‌نظر می‌رسد و برای دخترانش و حتی رسول پدری می‌کند، اما همه این‌ها از روی پشیمانی و عذاب وجدان بیرون کردن پسرش از خانه و مرگ اوست، در «ملاقات خصوصی» کاراکتر پدر با ترکیبی از ناتوانی و بی‌غیرتی، نه تنها تکیه‌گاه محکمی برای خانواده نیست بلکه با حضور در زندان به‌عنوان متهم، پای دختر بی‌گناهش را هم به قاچاق مواد مخدر باز و از او سوءاستفاده می‌کند و او را هم مثل خودش پشت میله‌های زندان می‌فرستد. حتی از عنوان «مرد بازنده» هم می‌توانیم به بازنده بودن مرد و پدر قصه پی ببریم که مدام با سرزنش‌های پسرش مواجه است. در «علف‌زار» پدر خانواده که مردی بانفوذ و صاحب‌منصب است، شخصیتی خشن تصویر می‌شود که می‌خواهد به هرقیمتی پرونده خانوادگی‌اش را رفع و رجوع کند. اگرچه فیلم «شهرک» در فضایی نمایشی و غیرواقعی روایت می‌شود، اما از آنجایی که در پایان مرز بین خیال و واقعیت از بین می‌رود، انفعال و بی‌عرضگی و مردن و تدفین پدر بازیگر نقش اصلی فیلم، برای بازی با اعتبار مقام و جایگاه پدر کفایت می‌کند. در «شب طلایی» پدر بی‌کفایت خانواده برای دستیابی به شمش‌های طلایش، حاضر به هرگونه ظلم و بی‌احترامی به فرزند و همسر و خانواده همسرش می‌شود. ماجرا‌های «شادروان» با مرگ عجیب پدری بیمار و آس و پاس و یک‌لاقبا آغاز می‌شود و اوست که حتی با نبودنش خانواده را وارد بحران تازه‌ای می‌کند و....


سیاه و خاکستری
حتی در میان فیلم‌هایی که حالا روی پرده سینما هستند، نمونه‌هایی پیدا می‌شود که نگاه چندان مثبتی به پدر ندارند. گل سرسبد آن‌ها «لامینور» ساخته داریوش مهرجویی است که پدر خانواده با بازی سیامک انصاری، چهره خشن و غیرمنعطفی دارد و در مخالفت با دختر و آرزوهایش کوتاهی نمی‌کند. در «مجبوریم» هم مجتبی پیرزاده، نقش مرد جوانی را بازی می‌کند که فارغ از بی‌غیرتی‌هایی که در حق همسرش انجام می‌دهد، بچه‌هایی را که او به دنیا می‌آورد برای کاسبی به این و آن می‌فروشد. در «بی صدا حلزون» هم گرچه پدر و مادر هر دو با چالش مشترکی روبه‌رو هستند، اما نحوه روایت طوری است که انگار طرف زن و مادر قصه ایستاده و مخاطب کمتر نسبت به پدر احساس همدلی و نزدیکی می‌کند. در همین فیلم پرحاشیه «برادران لیلا» به‌جز نقل و نبات توهین‌ها به خانواده، با پدر خودخواهی مواجهیم که برای این‌که بزرگ خاندان شود، حاضر است به هر ترفندی متوسل شود و نیاز‌های فرزندان و خانواده‌اش را نادیده بگیرد. قبل از حالا و فیلم‌های اکران و جشنواره فیلم فجر هم حرمت پدران را در سینمای ایران خیلی نگه نمی‌داشتند. در «سد معبر» حتی برای پدری مظلوم و درستکار هم ارزش قائل نمی‌شوند و به قول خود پدر، پای پسرش قاسم روی خرخره اوست. «خانه پدری» که بی‌رحمانه، مهر پدری را با قساوتی کم نظیر تاخت می‌زند و با قتل سنگدلانه دختر به دست پدر و برادر، پدرهراسی می‌کند و در بدنامی‌مردان دریغ نمی‌کند، در «پرویز» نقش اصلی و ضدقهرمان قصه از پدر کینه به دل می‌گیرد و بعد از بی‌احترامی‌های فراوان تلافی جنایتکارانه‌ای انجام می‌دهد و... تگزاس۲، خانه دختر، شبی که ماه کامل شد، مغز‌های کوچک زنگ زده، آباجان، خون شد و... هم از جمله فیلم‌های این سال‌های سینمای ایران هستند که تصویر مخدوش و غیرمحترمانه‌ای از پدر ارائه می‌کنند.


یاد پدران خوب بخیر
یکی از کارگردان‌هایی که بیش از بسیاری فیلمسازان، حرمت و احترام پدر را در آثارش حفظ کرده، ابراهیم‌حاتمی‌کیاست. «بوی پیراهن یوسف»، «به نام پدر»، «به وقت شام»، «بادیگارد»، «به رنگ ارغوان»، «موج مرده» و «آژانس شیشه‌ای»، پر از پدر و فرزندی است و حتی گاهی نقد رفتار‌های پدر هم نشانی از بی‌احترامی‌به مقام والای این شخصیت ندارد و هرکدام به نوعی بر تحکیم روابط پدر فرزندی تاکید می‌کند.
مجید مجیدی هم در آثاری، چون «پدر»، «آواز گنجشک‌ها»، «بچه‌های آسمان» و «رنگ خدا»، با فراز و فرود‌های دراماتیک، تصویر هنرمندانه‌ای از نقش و جایگاه پدری ارائه می‌دهد. کیمیا، دست‌های خالی، بهترین بابای دنیا، روسری آبی، در آرزوی ازدواج، خانه‌ای روی آب، حوض نقاشی، دهلیز، طلا و مس، فرشته‌ها باهم می‌آیند، آقایوسف، خواهران غریب، باشو غریبه کوچک، لیلا، آبادانی‌ها، تجارت، تاراج، می‌خواهم زنده بمانم، دو نفر و نصفی، گل‌های داوودی و من ترانه ۱۵سال دارم هم از جمله آثاری هستند که حرمت پدر کم و بیش و با دز‌های پایین‌تر یا بالاتری حفظ می‌شود.
از فیلم‌های سال‌های اخیر هم آثار انگشت‌شماری خلاف جریان رایج عمل کرده‌اند و مهر پدر را در دل نگه داشته‌اند می‌توان به بدون قرار قبلی، هناس، موقعیت مهدی، درخت گردو و نفس اشاره کرد.

 

انتهای پیام/

منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha