در گفتگو با یک نویسنده کتاب مطرح شد؛
نویسنده «این خاک آنقدر‌ها هم که می‌گویند سرد نیست» می گوید: بعد از جلسات مصاحبه، ثبت و ضبط و پیاده‌سازی خاطرات ارزشمند دوستان و راویان، کار را با جدیت شروع کردم و به سال‌هایی برگشتم که خودم در آن حضور نداشتم. با این حال تمام تلاشم این بود تا نوشته‌هایم جامع و مستند و به دور از کلیشه، حاشیه و زیاده‌گویی باشد
 
به گزارش «سدید»؛ اواخر خرداد ۱۴۰۱ از کتاب «این خاک آنقدر‌ها هم که می‌گویند سرد نیست» در مجتمع دشت بهشت محمدشهر با حضور مسئولان و خانواده معزز شهدا رونمایی شد. این کتاب روایتی از زندگینامه شهیدعبدالرزاق علی‌شیری است که به قلم «سالومه سادات شریفی» به رشته تحریر درآمده است. شهیدعبدالرزاق علی‌شیری روز اول اسفند ۶۴ به شهادت رسید؛ پیکرش در فاو ماند و بعد از ۱۳ سال به وطن بازگشت و در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد. نویسنده کتاب پس از دو سال تحقیق، پژوهش و مصاحبه از طریق انتشارات دهم، زیر نظر لشکر۱۰ سیدالشهدا (ع) این کتاب را به انتشار رساند. گفتگو کوتاه ما با نویسنده اثر که از نظرتان می‌گذرد.



کار نویسندگی را از چه زمانی آغاز کردید و تاکنون چند کتاب نوشته‌اید؟

سال ۱۳۹۲ بعد از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی وارد حیطه نویسندگی شدم. فعالیتم را با شرکت در جلسات انجمن نویسندگان کرج (کاوک) شروع کردم. نزد اساتیدی مانند: آقایان خسرو عباسی، احمد دهقان، مجید قیصری و خانم شیوا مقانلو و دیگر اساتید این حوزه دانش آموختم. کتاب‌هایی که نوشتم به ترتیب انتشار عبارتند از: بازنویسی زندگینامه شهیدمحمدرضا گلکار با نام «چشمی برای تو»، تدوین و تألیف «عاشقی به وقت مهتاب»، «خاطرات سرخ»، «ردپای یک مرد»، «این خاک آنقدر‌ها که می‌گویند سرد نیست». علاوه بر موارد فوق تأالیف کتاب‌های «علی شانا»، «تو را از یاد نخواهم برد» و «فردوسی، آیینه ادیان» نیز به اتمام رسیده است و در زمینه داستان کوتاه، شعر و ادبیات کودک هم فعالیت می‌کنم.


چطور شد که به نگارش کتاب «این خاک آنقدر‌ها که می‌گویند سرد نیست» اقدام کردید؟ انگیزه‌تان از نگارش این کتاب چه بود؟

نوشتن زندگینامه شهیدعبدالرزاق علی‌شیری پاییز ۱۳۹۸ توسط جناب آقای ابوالحسن علی‌شیری، برادر شهید به من پیشنهاد شد. اولین مصاحبه را با خود ایشان انجام دادم. جا دارد همین‌جا از همراهی و همکاری بی‌شائبه ایشان تشکر کنم؛ چراکه در معرفی همرزمان شهید و ارتباط گرفتن با آن‌ها بسیار به من کمک کردند.

 

منابع اسنادی و تألیف این اثر از طریق خانواده شهید در اختیار شما قرار گرفت یا از جا‌های دیگر به دست آوردید؟

در ابتدا نگران بودم به دلیل همکاری نکردن تعدادی از دوستان و همرزمان این شهید بزرگوار در نگارش کتاب با مشکل مواجه شوم، ولی لطف خدا شامل حالم شد و راهنمایی‌ها، حافظه و ذهن تیز جناب آقای ابوالحسن علی‌شیری که هنوز جزئیات زیادی از زندگی برادرش را به خاطر داشت، چراغ راهم شد. با کمک ایشان توفیق آشنایی با ۱۱ نفر از همرزمان شهید را به‌دست آوردم. بعد از جلسات مصاحبه، ثبت و ضبط و پیاده‌سازی خاطرات ارزشمند دوستان و راویان، کار را با جدیت شروع کردم و به سال‌هایی برگشتم که خودم در آن حضور نداشتم. با این حال تمام تلاشم این بود تا نوشته‌هایم جامع و مستند و به دور از کلیشه، حاشیه و زیاده‌گویی باشد. یکراست سراغ بزنگاه‌های زندگی شهید عبدالرزاق علی‌شیری رفتم و آن‌ها را در کتاب حاضر به رشته تحریر درآوردم.


سبک نگارش و سیر محتوایی کتاب چگونه است؟

کتاب را با زاویه دید دانای کل روایت کردم تا مخاطب بتواند تمام احساسات، نیاز‌ها و واکنش‌های شهید را تجربه کند و تمام سعیم را به کار گرفتم که در صحنه‌پردازی‌ها خیلی وارد عالم خیال نشوم و دست به رنگ‌آمیزی و تخیل نزنم و اعمال سلیقه نکنم تا بیشتر بر مستندنگاری تکیه کرده باشم؛ روایتی به رسم امانتداری صریح و صادقانه از تلاش او برای اعزام به جبهه، شوق حضورش در عملیات‌ها و گوشه کوچکی از حوادثی که یک به یک از سر گذراند تا لحظه‌ای که چشم به روی دنیا بست و خدا می‌داند که گنجاندن این حجم از معرفت و دلدادگی در دنیای کوچک کلمات چقدر سخت است.

/انتهای پیام/

منبع: جوان
ارسال نظر
captcha