بررسی میزان آسیب زنندگی فضای مجازی به روان افراد در گفتگو با حمزه علیمرادی؛
این روزها شبکه‌هایی که تحت نظارت متا هستند، به یک سیستمی تعلق دارند که در آن، «تظاهر» مساله اصلی است یعنی کل اپلیکیشنی که از طرف متا حمایت می‌شود، بیانگر دلخوشی‌های لحظه‌ای است و تظاهر به‌عنوان بطن داستان است و به فیدبک دیگران وابسته است.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ دسترسی به آخرین اخبار و اطلاعات روز از طریق شبکه‌های مجازی، یکی از مهم‌ترین و در دسترس‌ترین ابزاری است که روزانه همه ما با آن سروکار داریم و این شبکه‌ها به‌جز برقراری ارتباط با دیگران، هر نیاز اطلاعاتی که داشته باشیم را پاسخ می‌دهند. ارتباط تنگاتنگ روزمره ما با این شبکه‌ها به حدی به‌صورت تصاعدی افزایش‌یافته که نمی‌توانیم حتی از گزارش‌های مربوط به مرگ و زندگی دیگران لحظه‌ای بی‌اطلاع بمانیم. مسلماً این حضور فراگیر و لامکان و لازمان، اثرات بسیاری بر زندگی معمولی افراد می‌گذارد. وجه روانی و رفتاری انسان‌ها یکی از همان نقاطی است که در فضای مجازی دچار تغییر و تحولات هرچند ناخواسته می‌شود. برای پاسخ به این سؤال که میزان آسیب زنندگی فضای مجازی به روان افراد چقدر بوده و آیا اساساً می‌توان وجود چنین آسیب‌هایی را از فضای مجازی متصور بود یا نه، به سراغ دکتر حمزه علیمرادی رفتیم. ایشان دارای دکترای روانکاوی و استاد دانشگاه آزاد اسلامی هستند و در خصوص آسیب‌های روانی که فضای مجازی و به‌ویژه اینستاگرام بر ذهن کاربران ایجاد می‌کند با تأیید وجود آسیب‌زایی فضای مجازی، معتقدند باید از آنجا که جریان فضای مجازی، جریانی جهانی است لذا باید روی سواد رسانه‌ای کاربران شبکه‌های مجازی کار شود چراکه فیلتر کردن این شبکه‌ها در هیچ جای دنیا جواب نداده است.

 

امروزه در مواجهه با فضای مجازی با مباحثی در حوزه اختلالات روانی و رفتاری روبرو هستیم که طیفی از اختلالات مانند خود تحقیری‌ها و عزت‌نفس پایین و کمال طلبی‌ها و مقایسه زندگی خود با دیگران و مواردی این‌چنینی را شامل می‌شود، با توجه به این آسیب‌ها روانشناسان در خصوص شبکه‌های اجتماعی چه رویکردی دارند؟

علیمرادی: ما در عصری زندگی می‌کنیم که فضای مجازی به عنوان یک ابزار وارد زندگی ما شده است و اگر به‌عقب برگشته و تاریخ زندگی انسان‌ها را مرور کنیم، مشاهده می‌کنیم که همیشه ابزارهایی بوده که افراد از آن‌ها استفاده می‌کردند تا بتوانند زندگی بهتری داشته باشند. یعنی اگر شما به سال‌های زندگی انسان نخستین هم مراجعه کنید، اختراعات زیادی بوده با این حال، آتش انقلاب ایجاد کرد، چون باعث شکل‌گیری یکجانشینی و تمدن شد. بعد از گذشت اختراع آتش، جامعه انسان‌ها صحبت کردن و دیالوگ برقرار کردن با دیگری را کشف کردند و این دومین انقلاب تاریخی بشر بود. حالا، اینترنت و فضای مجازی نیز در همان راستا انقلاب سوم بشر به شمار می‌رود. سؤال در خصوص آسیب‌های این انقلاب‌ها، مطمئناً اگر در زمان‌های گذشته هم فراهم بود، اتفاق می‌افتاد. فضای مجازی به یقین مثل هر ابزار دیگری که کارکرد و زندگی انسان را بهبود بخشیده و زندگی آسانی را برای انسان‌ها فراهم کرده، می‌تواند آسیب‌زننده هم، باشد. اما نکته مهم این است که اگر فرض کنیم که این فضا، معایبی دارد وارد این موضوعات می‌شویم که مثلاً اینستاگرام بنا به نوع ماهیتش حاوی یکسری مسائل است و واتساپ نوع دیگری آسیب ممکن است ایجاد کند. در آنجا لازم است به صورت تخصصی به این مسائل بپردازیم.

فضای مجازی نمی‌تواند عامل شروع‌کننده بیماری روانی باشد، ولی می‌تواند عامل نگه‌دارنده و تشدیدکننده بیماری باشد و آن را تداوم دهد

در هر صورت اگر بنا بر کارکردی که این پلتفرم دارد بخواهیم از آسیب‌هایش بگوییم، این را باید به خاطر داشته باشیم که قرار است این اپ، تصاویر یا روایت تصویری از زندگی کاربران ارائه کند. این روزها شبکه‌هایی که تحت نظارت متا هستند، به یک سیستمی تعلق دارند که در آن، «تظاهر» مساله اصلی است یعنی کل اپلیکیشنی که از طرف متا حمایت می‌شود، بیانگر دلخوشی‌های لحظه‌ای است و تظاهر به عنوان بطن داستان است و به فیدبک دیگران وابسته است. این سه مساله را در اپ‌های متا می‌توان به وضوح مشاهده کرد. حالا آنچه مسئله‌ساز می‌شود این است که ما متن را مثل توییتر اسلاید می‌کنیم و در اینستاگرام می‌گذاریم یا از این فضا برای چت کردن استفاده می‌کنیم. این برخلاف رویه استفاده از این اپ در دنیاست. چون اینستاگرام براساس آن سه شاخصه‌ای که ذکر شد، کارکرد دارد. ولی در ایران از این فضا مثلاً برای بیانیه دادن استفاده می‌کنیم و این با ساختار اینستاگرام هماهنگ نیست. اکثر افراد همین الآن در مشاوره‌هایی که حاضر می‌شوند یک دیالوگ مشترک دارند و می‌گویند اغلب دوستانشان را می‌بینند که خوشحال‌اند و وقتی می‌پرسیم از کجا این موضوع را می‌دانید. در جواب می‌گویند که پیج آن‌ها را می‌بینیم. این مساله به ذات اینستاگرام بازمی‌گردد. در واقع اگر افراد در این فضا تظاهر نداشته باشند، لایک نمی‌گیرند؛ بنابراین کار ویژه اینستاگرام ارائه تصاویر زیبا و لحظه‌ای است. 

حالا اینکه ما کارهای دیگری در این فضا انجام می‌دهیم و سیاست ما آنجاست و اخبارمان در آنجا دیده می‌شود این موضوع عجیبی است. واتساپ نمی‌تواند جایگزین مثلاً این فضا باشد، چون ابزار کاملاً جاسوسی است، ولی تلگرام می‌توانست بهینه مورد استفاده قرار گیرد، ولی متأسفانه فیلتر است؛ بنابراین ما نمی‌توانیم به‌طور کلی، فضای مجازی را یکسره مورد انتقاد قرار دهیم بلکه باید مشخصاً به سراغ اپ‌ها برویم و آن‌ها را بررسی کنیم. البته این انقلاب‌ها همچنان ادامه دارند و مثلاً ارز دیجیتال یکی از این موارد است و از لحاظ ارتباطات اقتصادی اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی را قرار است رقم بزند.

 

با توجه به فرمایشات شما، اینستاگرام ابزاری برای تظاهر است و این را می‌پذیریم، اما کاربران چطور باید با ذات این اپ کنار بیایند و شاید در مبارزه‌ای که میان آن‌ها و این اپ و خروجی‌های آن برایش ایجاد می‌شود برنده شوند؟

علیمرادی: در دو مرحله این سؤال را باید پاسخ داد. یک موضوع در مورد زیرساخت این اپ است. گاهی اقدامات ما ضد آن چیزی است که خودمان ایجاد کرده‌ایم. مثلاً ما می‌توانستیم با یک سیستم ثبت‌شده در تمام مشاغل و کسب‌وکارهای اینترنتی، هویت کسانی را که در این فضا کار می‌کنند شناسایی کنیم. این اقدامی است زیرساختی که خودمان می‌توانیم آن را ساماندهی کنیم. درست است که مرکزیت اصلی این اپ برای ما نیست، اما فعالیت داخل آن را حداقل می‌توانستیم ثبت امنیتی کنیم. اما امروز، زیرساخت‌ها علیه خودمان هستند و تلگرام را بسته‌ایم و اینستاگرام را به روی کاربران گشوده‌ایم. 

مرحله دوم این است که وقتی در فضای مجازی هستیم، چگونه تحت تأثیر قرار نگیریم؟ اولین اقدام این است که باید با این تصور وارد اینستاگرام شویم که قرار است در آن فضا عالی‌ترین حالت یک انسان را ببینیم و مایی که آن را می‌بینیم، در عالی‌ترین حالتمان نیستیم. چون عدم پذیرش این وضعیت ما را افسرده می‌کند و در چرخه مقایسه قرار می‌دهد؛ بنابراین باید نگرش به این اپ را تغییر بدهیم و موقع استفاده از این اپ اگاه باشیم که در آن فضا، عالی‌ترین حالت مردم را قرار است ببینیم؛ و وقتی با این نگرش به این اپ ورود می‌کنیم طبیعتاً کمتر تحت تأثیر این روایت‌ها و تصاویر و داستان‌ها قرار می‌گیریم. بسیاری از این دعواهای زن و شوهری را می‌توان در همین نگرش‌ها دید. یعنی زندگی پر از تظاهر. به جهت اخلاق حرفه‌ای نمی‌توانم واقعاً بگویم که فلان افراد که تظاهر به خوشبختی در اینستاگرام می‌کنند مراجعان من هستند و سبک زندگی‌شان آن چیزی که کاربران می‌بینند نیست. فقط این را بدانید که هر میزان تظاهر قوی‌تر است رفتار مخالفش هم قدرتمندتر می‌شود؛ بنابراین یکسری تغییرات زیرساختی نیاز است. دومین مطلب اینکه باید تغییر نگرش در کاربر فضای مجازی ایجاد شود تا آن وضعیت عالی دیگری را با وضعیت معمولی یا بد خودش مقایسه نکند.

 

فکر می‌کنید دلیل اینکه افراد در آن فضا تظاهر به خوشبختی و موفقیت می‌کنند چیست؟ دلیلش دیده شدن است یا تأیید گرفتن از دیگران یا عوامل دیگری دارد؟

علیمرادی: این مسئله هم به یک تاریخچه‌ای بازمی‌گردد. کلاً انسان‌ها موجودات ارتباطی‌اند و علاقه به ایجاد رابطه دارند لذا اگر در این رابطه تأیید هم بگیرند برایشان وضعیت عالی است؛ و ما به هر میزانی که این تأییدها را می‌گیریم به همان میزان هم، می‌توانیم مبتنی بر لایک گرفتن رفتار کنیم. لایک دقیقاً نماد آفرین است؛ و با لایک گرفتن دقیقاً یک هویت پیدا می‌کنیم البته هویتی که باید در یک سال‌هایی از زندگی گذشته‌مان می‌گرفتیم. به‌عبارت‌دیگر همه ما از اینکه در فضای مجازی لایک بگیریم خرسند می‌شویم. اما وقتی زندگی من وابسته به این موضوع می‌شود دقیقاً تأییدی را که در کودکی از این فضا نگرفتم را حالا از طریق این فضای مجازی دریافت می‌کنم؛ بنابراین بسیاری از لایک‌ها و نیاز به تأیید گرفتن‌ها اکثراً ریشه در سال‌هایی از زندگی‌مان دارد که هدفمان این بود که تأیید از پدر و مادرمان بگیریم، ولی آن‌ها به ما نداده‌اند. پدر و مادرهایی که فرزندانشان را در دوره کودکی تأیید نکردند، ممکن است افرادی را تربیت کنند که در بزرگسالی میل به تأیید گرفتن از طریق وابستگی به فضای مجازی به میزان زیاد داشته باشند.

 

اگر این هویتی که شما می‌گویید از طریق تأیید دیگران برای خود می‌سازیم، با هویت واقعی‌مان که فقط خودمان نسبت به وجودش آگاهی داریم، فاصله بسیار داشته باشد، آن‌وقت چه آسیب و اتفاقی در روان فرد می‌افتد؟

علیمرادی: باید در نظر داشته باشیم که آسیب‌های اینگونه در چند مرحله اتفاق می‌افتد. اولین مرحله، خشم به دیگران است که دیگران تو را قبول دارند، ولی کسانی که تو را می‌شناسند تو را قبول ندارند. افراد دور، فرد را لایک می‌کنند و افراد نزدیک خیر. پس خشم، خود را در ارتباطات نزدیک، نشان می‌دهد. این اولین مرحله است. مرحله دوم، انکار افراد دور و بر است. یعنی سعی می‌کنیم که آن‌ها را نبینیم، چون فرد مجموعه‌ای از ارتباطات در جای دیگری دارد که آن‌ها واقعیت زندگی این فرد را نمی‌بینند. مرحله سوم، شامل افرادی می‌شود که در فضای مجازی آن‌ها را می‌بینیم و آسیب‌ها در آن‌ها به‌قدری است که در بیمارستان بستری می‌شوند، اینان افرادی هستند که ارتباطشان را با واقعیت از دست می‌دهند و این مساله را هم، دیگران با لایک کردن‌هایشان که از قضا از سر تفنن است باعث می‌شوند که فرد خود را چیزی به‌غیراز آنچه هست را تصور کند.

 

آیا این مساله به افسردگی هم ختم می‌شود؟

علیمرادی: وقتی از بیماری یاد می‌کنید کمی موضوع فرق می‌کند و نگران‌کننده می‌شود. چون بیماری یک واکنش به مشکلات است. مثلاً وقتی فردی افسرده می‌شود، این واکنشی است به خشم خود. بیماری افسردگی یک حل مساله است در واقع، واکنش به یک واقعیتی است. بیماری روانی کلاً حل مساله است و کسی که بیمار روانی می‌شود به مراتب بهتر از کسی است که آسیب وارد می‌کند.

 

پس نمی‌توان گفت که اینستاگرام و امثالهم سبب افسردگی در افراد می‌شوند؟

علیمرادی: ببینید، علائم اختلالات را به وجود می‌آورد، ولی خود بیماری را خیر. این علائم اختلالات مثل این است که مثلاً سرماخوردگی یک بیماری است، اما علائم سرفه و سردرد و... دارد. اینستاگرام می‌تواند علائم به وجود بیاورد، ولی نمی‌تواند بیماری را ایجاد کند، چون بیماری نیاز به شرایط دیگری برای ایجاد دارد و اینستاگرام به‌تنهایی نمی‌تواند این شرایط را ایجاد کند. البته بسیاری این تلقی را بکار می‌برند که اینستا افسردگی ایجاد می‌کند، ولی اینطور نیست.

 

شاید این تلقی از آنجا نشأت‌گرفته که آن نارضایتی که فرد از قبل مقایسه زندگی و حالش با کاربر دیگری که در شرایط بسیار بهتری از او قرار دارد و فرد را به سمت کمال طلبی سوق دهد حادث می‌شود و به شکل افسردگی خودش را نشان می‌دهد؟

«تظاهر» مسئله اصلی کل اپلیکیشن‌هایی مثل اینستاگرام است که از طرف متا حمایت می‌شود

علیمرادی: بخشی از این استدلال می‌تواند درست باشد، اما زیربنایش یک واکنشی در درون خود فرد است. بعدازاینکه فرد از خشم و انکار و قطع ارتباط با واقعیت گذشت، این واکنش فرد به آن مساله است. حالا واکنش دیگران نسبت به آن مساله چیست؟ اکثراً دیگران در جایگاه تمسخر قرار می‌گیرند و واکنش‌هایشان منفی است. بعد برای اینکه فرد این تحقیرشدگی و تمسخر را جبران کند، واکنش شماره ۲ شروع می‌شود به این معنی که کمال‌گرا می‌شود؛ و این کمال‌گرایی موجب می‌شود که دیگران هم در مشاهده این فرد دچار کمال‌گرایی شوند. همین موضوع هم اختلال نارضایتی ایجاد می‌کند. این حالت، خروجی از فضای مجازی است و دروازه ورود به بیماری‌های روانی می‌تواند باشد. این نارضایتی هم از خود است و هم از خانواده و هم از دنیایی که در آن زندگی می‌کند.

 

آیا این مساله بنا به جنسیت افراد نتیجه متفاوتی دارد مثلاً در زنان بیشتر است یا مردان؟

علیمرادی: بله متفاوت است. در زن‌ها به دلیل سیستم نشخواری که دارند و میل ارتباط قوی بیشتر، اینستاگرام می‌تواند آسیب بیشتری به آن‌ها وارد کند. در مغز زنان قسمت ارتباط قوی‌تر از مردان است و به تبع آن، میل به لایک گرفتن در آن‌ها بیشتر از مردان است؛ و در ادامه وقتی این اتفاق هست، نتیجه‌اش این می‌شود که ما فردی را می‌بینیم که نارضایتی دارد.

 

با توجه به صحبت‌هایی که شد، آیا این بلاگرها یا اینفلوئنسرها از یک الگوی شخصیتی واحد پیروی می‌کنند؟

علیمرادی: ببینید در این کار، انگیزه افراد تعیین‌کننده است. مثلاً اینکه اولویت فرد، آیا دریافت تأیید اجتماعی و منفعت مالی است یا قدرت اجتماعی و نفوذ در میان دیگران، می‌توانیم آن‌ها را گروه‌بندی کنیم. فردی که بیشتر به این سمت می‌رود می‌توان گفت حقارت‌های قوی‌تری دارد. کسی که میل به تأیید دارد، فردی تأیید نشده از گذشته است؛ بنابراین نمی‌شود همه آن‌ها را ذیل یک الگوی مشخص و مشترک قرار داد.

 

آیا شما موافق هستید که اینستاگرام، فیلتر نشود و کاربران منعی در استفاده از آن نداشته باشند؟

علیمرادی: دقیقاً بله، چون نمی‌توانیم جلوی این جریان را بگیریم. اگر این مساله فقط در کشور ما بود شاید این امکان حاصل می‌شد. چون این جریان جهانی است لاجرم مقاومت در برابرش بسیار آسیب‌زاست. می‌توان مثل کره شمالی این اپ را مثلاً فیلتر کرد، ولی تبعات آن بسیار زیاد است. به‌جای این اقدامات می‌توان آموزش‌های فضای مجازی را بیشتر کرد. مثل رویه‌ای که زمانی در مورد ویدئو اعمال شد، ولی نتوانستند مقابلش بایستند را نگذارند تکرار شود.

 

بنابراین جریانی است که باید پیش برود و افراد باید سواد رسانه پیدا کردند در این خصوص...

علیمرادی: بله دقیقاً باید روی سواد رسانه‌ای افراد کار شود. فیلتر کردن در هیچ جای دنیا جواب نداده است و مساله مهم همان افزایش سواد رسانه‌ای است.

 

شما مورد مطالعاتی داشتید که فضای مجازی و این اپ مثلاً باعث به هم ریختگی زندگی‌اش و حال نامساعد روحی‌اش شده باشد؟

علیمرادی: بله بسیار زیاد. مراجعان آسیب‌های فضای مجازی بسیار بوده‌اند و این فضا عامل نگهداری بیماری‌شان شده است. مثلاً فردی اختلال افسردگی داشت و برای اینکه از افسردگی دست بکشد نیاز داشت کمتر به خودش سخت بگیرد. ولی وقتی همین فرد وارد فضای مجازی می‌شود و الگوهای کمال‌گرایی را می‌بیند، اگر امروز صبح نسبت به خودش ۵ درصد غمگین بوده، با دیدن این پیج‌ها و افراد، این رقم به ۴۰ درصد رسیده و بیماری‌اش ادامه یافته است. فضای مجازی نمی‌تواند عامل شروع‌کننده بیماری باشد، ولی می‌تواند عامل نگه‌دارنده و تشدیدکننده بیماری باشد و آن را تداوم دهد.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha