شاید لازم باشد تا ابتدا قدری در خصوص خود نوید نجاتبخش به گفتگو بپردازیم. نجاتبخش، دانش آموخته کارشناسی دانشگاه صنعتی اصفهان است، او که از همان دوران جوانی علاقه‌مند به فضای تولید و صنعت بود، در سن ۲۲ سالگی، مجموعه خود را با سرمایه دو میلیون تومان تأسیس کرده و اقدام به تولید تخت‌های بیمارستانی نمود. با گذشت زمان و تلاش شبانه روزی او، این شرکت امروزه توانسته است با درآمد سالانه صد میلیارد تومان، نزدیک به هشتاد محصول حساس و پیشرو در زمینه علم و فنآوری را تولید و راهی بازار کند.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ به طور قطع ما انسان‌ها همواره علاقه داریم تا در کارهایمان موفق شویم، این جمله بسیار ساده، اما سرآغاز یک بحث بسیار جدی تری است که وقت و ذهن همه ما ایرانیان را به خود مشغول کرده است، راه‌های موفقیت چیست؟ اصلا موفقیت برای ما در چه حوزه‌ای تعریف می‌شود؟ کتاب «تند‌تر از عقربه‌ها حرکت کن» روایتی است از زندگی نوید نجاتبخش، مدیر عامل شرکت بهیار صنعت سپاهان که در زمینه محصولات مهندسی پزشکی، بر لبه‌های علم و فنآوری حرکت می‌کند.

حرکت بر لبه‌های علم و فناوری

شاید لازم باشد تا ابتدا قدری در خصوص خود نوید نجاتبخش به گفتگو بپردازیم. نجاتبخش، دانش آموخته کارشناسی دانشگاه صنعتی اصفهان است، او که از همان دوران جوانی علاقه‌مند به فضای تولید و صنعت بود، در سن ۲۲ سالگی، مجموعه خود را با سرمایه دو میلیون تومان تأسیس کرده و اقدام به تولید تخت‌های بیمارستانی نمود. با گذشت زمان و تلاش شبانه روزی او، این شرکت امروزه توانسته است با درآمد سالانه صد میلیارد تومان، نزدیک به هشتاد محصول حساس و پیشرو در زمینه علم و فنآوری را تولید و راهی بازار کند. داستان زندگی نجاتبخش و شرکت وی البته از آنجا برای ما مهم‌تر می‌شود که در سال ۹۰، با افزایش تحریم‌ها، کشور در زمینه خرید شتاب دهنده‌های خطی دچار مشکل می‌شود. این محصول تکنولوژیک که در دستگاه‌های سی تی اسکن و رادیولوژی کاربرد دارد، در زمینه درمان و تشخیص بیماری‌های سرطانی استفاده می‌شد. تکنولوژی آن، اما تنها در اختیار سه شرکت بزرگ جهانی همچون کمپانی زیمنس قرار داشت، تا آنکه نجاتبخش توانست در سال ۹۰ زمینه را برای رفتن به سمت تولید این محصول ایجاد نماید. با تلاش پنج ساله این مدیر پرکار و پر کوشش، سرانجام این تکنولوژی شتاب دهنده خطی بومی‌سازی‌ شده و کشور از واردات آن بی‌نیاز می‌شود. این تکنولوژی تنها یکی از محصولات بر لبه علم و فناوری است که شرکت بهیار صنعت سپاهان موفق به تولید آن شده است، این شرکت تا کنون نزدیک به سی پروژه بر لبه علم و فناوری را تعریف و به موفقیت رسانده است.

چرا این کتاب را باید خواند؟

اما ممکن است این سوال در ذهن شما هم به وجود آید که چرا روایت زندگی نوید نجاتبخش باید خوانده شود؟

لحظه‌ای قدم زدن در پیاده رو‌های منتهی بر میدان انقلاب تهران و کتاب فروشی‌ها، ما را مواجه می‌کند با انبوهی از کتاب‌ها که به ما نوید موفقیت را می‌دهند. کتاب‌هایی همچون «قورباغه‌ات را قورت بده»، «سنگفرش خیابان از طلاست» و ده‌ها عنوان دیگر که گویی فورمول‌هایی از موفقیت را برای ما ارائه کرده‌اند. اما همانطور که در فصل نخست کتاب «تند‌تر از عقربه‌ها حرکت کن» می‌خوانیم، گویی این کتاب‌ها برای ما نوشته نشده‌اند، به ما چه که در ژاپن، کره، آلمان، انگلیس و ... چگونه برخی به موفقیت رسیده‌اند، اینجا و در وطن خودمان ایران، موفقیت به چیست و چگونه می‌توان به موفقیت دست پیدا کرد. کتاب روایتی است بومی از موفقیت، از موفقیت در وطن خودمان. نجاتبخش در واقع خود را یک استثنا نمی‌بیند، بلکه معتقد است از قواعدی بهره می‌برد که هرکس به آن‌ها توجه کند، می‌تواند به موفقیت دست یابد.

پشتکار و خستگی ناپذیری یکی از قواعد نوید نجاتبخش است، به قول خودش از «از اول به ما گفتند نمی‌شود، اما ما با لجبازی ایستادیم و شد»؛ بنابراین مطالعه این کتاب برای دست یافتن به الگویی بومی از موفقیت أمری ضروری است.

چرا این کتاب باید نوشته می‌شد؟

اما مسئله جدی دیگر که به نظر نگارش این کتاب و این دست از کتاب‌ها را ضروری می‌ساخت، توجه به روایت پیشرفت است. روزانه ما ایرانیان با چهره‌ای ترسناک از جامعه خود مواجه هستیم. گویی که در جامعه و کشور ما، هیچ روزنه امیدی برای آینده وجود ندارد. سینمای سیاه، اخبار منفی و بسیاری دیگر از این دست مسائل، باعث آن شده است که تصور کنیم این مرز و بوم هیچ‌گاه قرار نیست روی خوش ببیند و اگر می‌خواهیم آینده‌ای برای خود بسازیم، آن آینده قطعا در این مرز و بوم رقم نمی‌خورد، لذا است که مهاجرت و ترک وطن برای ما تبدیل به یک رویا و آرزو می‌شود، قدم زدن در خیابان‌های فرانسه و پاریس، پرسه زدن در کوچه پس کوچه‌های دیگر کشور‌های اروپایی و حتی نقل مکان به کشور همسایه خودمان ترکیه یک آرزو می‌شود.

قطعا عرضه یک تصویر تماما شفاف و سفید از جامعه ایرانی هم کار درستی نخواهد بود، انکار درد و مشکل آغاز فروپاشی است، جامعه ایرانی باید به مصاف مشکلاتش برود، اما در این بین نباید روایت پیشرفت را نادیده گرفت، انسان ایرانی باید بداند که می‌تواند، البته که باید بداند راه پر پیچ و خم و سختی دارد، اما در عین حال باید بداند که می‌تواند و خواستن او عین توانستن است. از همین رو ما به روایت پیشرفت نیاز داریم. در حقیقت این خرده روایت‌های پیشرفت این‌چنینی هستند که به جوانان نسل بعد ما کمک می‌کند تا رویای خود را در همین مرز و بوم تعریف کنند، رویای خود را به جایی خارج از وطن منتقل نکنند و این تنها راه پیشرفت است. در حقیقت ما با روایت پیشرفت است که می‌توانیم بذر‌های امید را در خاک وطن کاشته و آینده بهتری را برای فرزندان خود رقم بزنیم؛ بنابراین نگارش چنین اثری برای امروز ما که محصور و زندانی در اخبار منفی هستیم، أمری ضروری است.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha