زنان، فرهنگ مصرفی و زنانه‌شدن اجتماع در گفتار نعمت‌الله فاضلی/ بخش اول؛
ما به سه معنا می‌توانیم از زنانه شدن مصرف صحبت کنیم؛ اول اینکه زنان مشتری و مصرف کننده هستند. دوم، زنان اُبژه مصرف هستند یعنی زنان خودشان مصرف می‌شوند حالا در تبلیغات تجاری، در بدن زنانه به شکل‌های گوناگون. سوم زنانه شدن و فرهنگ، زبان زنانه، روح و اخلاق زنانه، رهیافت زنانه، حول مصرف سامان پیدا کند. در هر سه وجه آن می‌توانیم از مصرف و زنانه شدن مصرف صحبت کنیم. بخصوص وقتی بخواهیم پای رسانه را هم به میان آوریم. چون رسانه‌ها در هر سه معنا که اشاره کردم زنان و زنانگی و زنانه شدن را در کانون خودشان دارند هم فرایند رسانه‌ای شدن که با زنانگی تنیده شده است و هم فرایند مصرفی شدن و هم فرایندی که رسانه و مصرف را با هم تلفیق می‌کند.

 گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ یکی از مسائل فرهنگی جامعه ما مسئله «سبک زندگی زنانه» و «مصرف‌گرایی» است. دکتر نعمت‌الله فاضلی در این گفتار از مسئله طرد اجتماعی در فضای جامعه ایرانی می‌گوید. نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس، نویسنده و استاد پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی است.

 

آیا گناهِ مصرف را به پایِ زنان نوشته‌اند؟

بحث زنانه شدن مصرف و مصرفی شدن زنان و به نوعی بحث زنانه شدن فرهنگ و جامعه در هم تنیده هستند. در این زمینه من قبلا کتابی منتشر کردم با عنوان «زنانه شدن شهر» که این کتاب به نوعی درباره مقوله مصرف هم هست. در این گفتار ما درصددیم تا سرنخ‌های زنانه شدن مصرف و مصرفی شدن جامعه و فرهنگ را تحلیل کنیم. یکی از مقوله‌های خوب رسانه و فرهنگ مصرفی، انضمامی بودن بحث‌ها در این دوره است نه فقط خانم‌ها، بلکه آقایان هم با این مقوله مصرف درگیرند که چگونه با شیوه‌های متعدد و درهم تنیده‌ای زنانه شدن مصرف و جامعه را می‌توانند تجربه کنند؟

برخی بر این باورند که گناه مصرف مثل سایر گناه‌ها به پای زنان نوشته شده است. ولی بهر حال مصرف را از هر دو حیث باید بررسی کرد. هم از حیث جنبه‌های مخرب مصرف و هم از حیث جنبه‌های سازنده مصرف. در این راستا می‌توان به مفهوم مصرف ابداعی یا مصرف تولیدی در اندیشه میشل دوسرتو اشاره کرد. میشل دوسرتو کشیش بود. این کشیش و نظریه پردازان فرهنگی اندیشه‌های شگفتی را درباره زندگی روزمره، قدم زدن، پرسه زنی، بحث تاکتیک استراتژی و مقاومت مطرح کرده اند. اندیشه‌های دوسرتو درباره مصرف نیز فوق العاده مهم بود؛ از این حیث که توضیح می‌داد مصرف نوعی تولید فرهنگی است. چه مصرف کالا یا خدمات باشد چه مصرف محصولی مثل کتاب در فرایند خواندن. چون بخشی از اندیشه دوسرتو درباره خواندن و مطالعه کردن است. همه مقولات مرتبط به فرهنگ مصرفی و همچنین مصرف گرایی پیوند با مقوله زنانه شدن را نیز در خود دارد.

زنانه‌شدن یک متاپروسس یا ابرفرایند تاریخی است

چطور از اواخر دوران قاجار به بعد، زنان در خیابان‌ها، در فضاهای شغلی، تفریحی و سرگرمی حضور پیدا می کنند. این نفس حضور بدن زنانه در فضای شهر، شکلی از زنانه شدن است

من در کتاب زنانه شدن شهر و مقالات متعددی که داشتم توضیح دادم که زنانه شدن یعنی چی؟ زنانه شدن، مثل مصرفی شدن، یک متاپروسس (فرایند) است. رسانه‌ای شدن یک فرایند است. فرایند‌های تاریخی تحول را که طولانی هستند به قول ویلیامز، انقلاب طولانی هستند. صد، دویست و حتی سیصد سال طول می‌کشد تا این اتفاقات بیفتد. به این می‌گویند متاپروسس، تحولاتی که ساختار جامعه و اقتصاد و سیاست و فرهنگ را دربر می‌گیرد و همه چیز را تغییر می‌دهد. تحولی که بسیار عمیق و گسترده است. زنانه شدن به اعتقاد من یکی از همین متاپروسس‌ها (فرایندها) هست. مثل رسانه‌ای شدن که در درونشان چندین فرآیند دیگر هست. زنانه شدن را من فرایند می‌دانم. فرایندی که ساختار جامعه را عوض می‌کند. محتوای این فرایند چیست؟ محتوای فرایند این است که در تولید و باز تولید معناها، نمادها، نشان‌ها، باورها، بینش‌ها، در تأویل و تفسیر و رمز گشایی فرهنگ، زنانه دیدن، زنانه فهمیدن و زنانه رمزگشایی کردن و ویژگی‌هایی که به زن بودن ارتباط دارد. همه چیز در طول تاریخ از حیث فرهنگ زنانه دیده شده و به آن مرتبط می‌شود. زنان اگر نقش بیشتری در این دوره‌های تاریخی بازی کنند ما می‌گوییم زنانه شدن رخ داده است. مثلا در معماری در نظر بگیرید. چطور سلیقه زنان نفوذ و ملاحظه بیشتری کند؟ چه آگاهانه و سنجیده باشد، چه غیر آگاهانه و دانش ضمنی ما باشد. زنانه شدن که در کتاب زنانه شدن شهر بحث کردم، حضور زنان، حضور بدن زنان در عرصه‌های مختلف است. چطور از اواخر دوران قاجار به بعد، زنان در خیابان‌ها، در فضا‌های شغلی، تفریحی و سرگرمی حضور پیدا می‌کنند. این نفس حضور بدن زنانه در فضای شهر، شکلی از زنانه شدن است. حالا وقتی از آموزش مدرسه و دانشگاه صحبت می‌کنیم، بخشی از داستان زنانه شدن هم حضور بدن و فیزیکی زنان است. البته خیلی‌ها این دیدگاه من را نپذیرفتند. اخیرا هم در مجله عصر اندیشه، ویژه نامه‌ای بر نقد کتاب من زده بودند که چند نفر این ایده را نقد کرده بودند. خیلی‌ها از این جهت نقد داشتند که می‌گفتند صرف حضور زن در فضا‌های شغلی، آموزشی و تفریحی، فضای شهری و میدان‌ها و خیابان‌ها، شهر را زنانه نمی‌کند. منظور منتقدان این است که عدالت جنسیتی و برابری ایجاد نمی‌کند. منظور منتقدان بخصوص فمنیست این است که این حضور به معنای این نیست که زنان از قدرت برخوردار شده‌اند. من هم این ادعا را ندارم که حضور زنان، باعث پایان بخشیدن به تبعیض‌های جنسیتی می‌شود. ادعای کتاب من این است که حضور زنان گسترش پیدا کرده است و این حضور در روند عدالت جنسیتی بی تأثیر نیست نه اینکه عدالت را ایجاد می‌کند. تأثیر می‌گذارد. نه اینکه تبعیض را از بین می‌برد، ولی شکل، شدت و میزانش را تغییر می‌دهد.

پیوند‌های زنانه و مصرف با حضور مردان کامل می‌شود

زنان از هر جهت که نگاه کنیم، با مقوله رسانه و مصرف پیوند هستی شناختی در دنیای جدید پیدا کردند. ما به زنان از یک جهت می‌توانیم نگاه کنیم، که آن‌ها مصرف کننده هستند. وقتی از زنان و فرهنگ مصرفی صحبت می‌کنیم از مصرف کنندگان زن صحبت کنیم. این یک وجه قضیه است. وجه دوم زنان اُبژه مصرف هستند. یعنی زنان مصرف می‌شوند. درست همانطور که کالا و خدمات مصرف می‌شوند اینجا دیگر زنان مصرف کننده نیستند. اینجا زنان کالا و خدماتی هستند که تجربه مصرف بر آن‌ها اعمال می‌شود. سوم، وقتی ما از زنان و مصرف صحبت می‌کنیم از زنانه شدن مصرف صحبت کنیم به این معنا که زنان مشتری و مصرف کننده و یا اُبژه مصرف هستند. بلکه خود تجربه مصرف، تجربه زنانه‌ای است. یعنی تجربه مصرف، خرید کردن، نگهداری و مراقبت کردن، دورانداختن، عمل مصرف، در واقع عمل گزینش کردن است، همانطور که کولین کمپل و دیگران بحث کردند. عمل مصرف فقط خریدکردن نیست. فقط استفاده از چیزی مثل خوردن چای یا بستنی نیست. کمپل و دیگران توضیح دادند که مصرف فقط یک وجهش خوردن و تمام کردن چیزی است. انتخاب یک چیز، خودش مصرف است. نگهداری و مراقبت از چیزی مصرف است، دورانداختن چیزی مصرف است. وقتی از وجه سوم زنان و مصرف صحبت می‌کنیم. زنانه شدن مصرف به معنای این است که تمام این تجربه‌های مصرف حتی وقتی توسط مردان صورت می‌گیرد، ماهیت زنانه پیدا می‌کند. قبلا برای شما بحث کردم که بسیاری از نظریه پردازان به خصوص کولین کمپل در کتاب «اخلاق رمانتیک روح مصرف گرایی مدرن» توضیح می‌دهد که لذت پرستی هسته مرکزی فرهنگ مصرفی است. ببینید اگر ما این دیدگاه کمپل را بپذیریم که لذت، فراغت، هیجان و احساسات خسته فرهنگ مصرفی است؛ بنابراین، در آن صورت، وقتی از مصرفی شدن جامعه صحبت می‌کنیم طبیعتا زنان نقش مرکزی پیدا می‌کنند.

زنانه شدن مصرف به معنای این است که تمام این تجربه‌های مصرف حتی وقتی توسط مردان صورت می‌گیرد، ماهیت زنانه پیدا می‌کند. قبلا برای شما بحث کردم که بسیاری از نظریه پردازان به خصوص کولین کمپل در کتاب «اخلاق رمانتیک روح مصرف گرایی مدرن» توضیح می‌دهد که لذت پرستی هسته مرکزی فرهنگ مصرفی هست. ببینید اگر ما این دیدگاه کمپل را بپذیریم که لذت، فراغت، هیجان و احساسات خسته فرهنگ مصرفی است؛ بنابراین، در آن صورت، وقتی از مصرفی شدن جامعه صحبت می‌کنیم طبیعتا زنان نقش مرکزی پیدا می‌کنند

چون بخش مهمی از تجربه لذت، هیجان و احساس و تجربه عشق به زنانه بودن هستی ارتباط دارد. جنسیت، تجربه سکس نیست. بلکه کل وجوه زیبایی شناسانه، وجوه فراغتی، وجوه احساسی پدیده‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به گونه‌ای است که با زنانگی تعریف می‌شود. حتی اگر این تجربه را مردان انجام دهند. بنابراین، ما به سه معنا می‌توانیم از زنانه شدن مصرف صحبت کنیم؛ اول اینکه زنان مشتری و مصرف کننده هستند. دوم، زنان اُبژه مصرف هستند یعنی زنان خودشان مصرف می‌شوند حالا در تبلیغات تجاری، در بدن زنانه به شکل‌های گوناگون. سوم زنانه شدن و فرهنگ، زبان زنانه، روح و اخلاق زنانه، رهیافت زنانه، حول مصرف سامان پیدا کند. در هر سه وجه آن می‌توانیم از مصرف و زنانه شدن مصرف صحبت کنیم. بخصوص وقتی بخواهیم پای رسانه را هم به میان آوریم. چون رسانه‌ها در هر سه معنا که اشاره کردم زنان، زنانگی و زنانه شدن را درکانون خودشان دارند؛ هم فرایند رسانه‌ای شدن که با زنانگی تنیده شده است و هم فرایند مصرفی شدن و هم فرایندی که رسانه و مصرف را با هم تلفیق می‌کند. لاجرم عنصر جنسیت را در خودش دارد. این بحث‌ها که خانم لکی زاده هم اشاره کردند اگر بخواهیم باز کنیم جنبه‌های گوناگونی دارد و با مقولات وسیعی از زندگی ما درآمیخته است. یکی از مقولات خانه و خانواده است. در جامعه‌ای مثل ایران که خانواده گرایی، الگوی مسلط جامعه به طور تاریخی بوده است. زنان نقش مهمی در این الگو دارند. در رساله دکتری خانم محدثه ضیاچی که درباره الگوی فرهنگی مادری از منظر انسان شناسی شناختی نوشته شده است؛ می‌خواندم یکی از ویژگی‌های بنیادی مدل فرهنگی مادری در ایران چیزی نیست جز خانواده گرایی؛ که این مدل، مدل رسوب یافته تاریخی مادری در ایران است. اینکه ارزش‌های جمع گرایانه، خانواده گرایانه، رسوبات سنت، مذهب و فرهنگ پدرسالار در نهاد خانواده تعریف شده است. منتها در خانواده گرایی، زنان نقش ویژه‌ای دارند.

اوقات فراغت زنان را به سوی مصرف برده است

برداشت سنتی جامعه ما از زنانگی، آفرینش و تولید نسل و مادری است، ولی خانم دکتر ضیاچی نشان می‌دهند که چطور خانواده گرایی دنیای مدرن که می‌آید تغییر می‌کند و فردگرایی جای آن را می‌گیرد. امروزه دیگر مادری، معناش این نیست که زنان خودشان را برای فرزندانشان قربانی کنند. در واقع آن‌ها می‌توانند به فکر خودشکوفایی و تحقق بخشی باشند و برای فردیت خود هم اهمیت قائل شوند. در جامعه ما مقوله مصرف، تنش‌های زیادی را ایجاد می‌کند. به این دلیل که ما در بستر خانواده و الگو‌های خانواده گرایانه به مقوله زنان نگاه می‌کنیم. موقعیت زنان در محیط خانواده پر از تغییر و تنش می‌شود. از یک طرف تصوری که از زن و بدن زنانه داشتند بدنی بوده برای تولید، چه تولید نسل، چه تولید‌های دیگر خانگی. مشارکت زنان در کشاورزی، دامپروری و کار‌های خانگی و غیره. بدن زنانه در آن ساختار معنای دیگری داشته است. وقتی وارد دنیای مدرن می‌شویم که خانواده گرایی دستخوش تغییر می‌شود و فردگرایی گسترش پیدا می‌کند و مدل‌های فرهنگی مدرن جای آن را می‌گیرند. آن موقع بدن زنانه به جای اینکه تولید نسل و بازتولید تعریف شود، به مرکز فرهنگ مصرفی می‌شود. جامعه فرایند فراغتی شدن را در این دوره با خود دارد. یک نظریه مهم شکل گیری طبقه فراغتی و شکل گیری فراغت در جامعه جدید است و زنان در فرهنگ مصرفی، کارکردشان بخشی از وجودشان چه بدن زنانه و چه ارزش‌های زنانه به این برمی گردد که چطور فراغت را تأمین کنند؟ در این راستا اجرای آیین‌ها، نیز مصرف هستند. از هالوین گرفته تا آیین‌های مذهبی مثل عاشورا و آیین‌های نوروز و عروسی و تشریفات و امثال اینها.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha