حجت‌الاسلام غلامرضا بهروزی‌لک عنوان کرد؛
حجت‌الاسلام غلامرضا بهروزی‌لک ضمن نقد برخی الفاظ به کار رفته از سوی افراد در نقد داود فیرحی، تاکید کرد: در مباحث علمی از الفاظ نادرست استفاده نکنیم و خیلی موضوع را سیاسی نبینیم، فیرحی نه سکولار بود و نه مدرن، بلکه او پساسکولار بود.

به گزارش «سدید»؛  حجت‌الاسلام والمسلمین ذبیح‌الله نعیمیان، استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، شامگاه ۲۳ آبان در نشست علمی بررسی کتاب سکولاریسم پنهان، که در آن به نقد آرای مرحوم دکتر داود فیرحی پرداخته شده، گفت: وقتی این کتاب چاپ شد نظرم این بود که نام کتاب را سکولاریسم آشکار بگذاریم، زیرا نباید سکولاریم آشکار آن را پنهان بدانیم. افراد زیادی که همسو با مرحوم فیرحی بودند برای سخنرانی در این نشست دعوت شدند، ولی نیامدند.

نعیمیان با بیان اینکه بحث بنده معطوف به شخصیت و اندیشه ایشان است و خواندن کتاب‌های وی آفات فکری و اندیشه‌ای برای جامعه اسلامی دارد، اظهار کرد: باید ببینیم که مرحوم فیرحی چه شخصیت و اندیشه‌ای داشت که سیاسیونی مانند آقای روحانی و آقای خاتمی و کسانی مانند سروش و دیگران به تمجید او می‌پردازند. البته آقای سروش گفت که مرحوم فیرحی به عدم پیوست که بماند از این تعبیر انکار قیامت را بفهمیم یا خیر؟ فیرحی دارای قلم، استعداد خوب، هوش سرشار و ظرافت فکری و فرد باادبی بود، ولی در فهم اندیشه دچار مشکل شد و بالاتر از همه ادب در برابر حقیقت و پذیرش آن نداشت لذا فرد آزاداندیشی نبود.

فیرحی آزاداندیش نبود
نعیمیان با طرح این پرسش که آیا فیرحی آزاداندیش بود؟ گفت: خیر؛ او در بند مدرنیته بود، پس آزاداندیش نبود. صداقت با خود و مخاطب و بالاتر از آن صداقت با حقیقت از ویژگی‌های افراد آزاداندیش است. امام علی (ع) در روایتی در مورد افرادی که از پیامبر (ص) نقل می‌کنند فرموده‌اند که این افراد چند دسته هستند، یک دسته اهل نفاق و عده‌ای اهل توهم و برخی افراد درستی هستند؛ اهل نفاق عامدانه اخبار پیامبر (ص) را دستکاری می‌کنند؛ یعنی با حقیقت ستیز دارند و به آن جفا می‌کنند.

وی با بیان اینکه برخی گرفتار توهم هستند یعنی عامدانه دنبال انتقال نادرست روایات پیامبر (ص) نیستند، اظهار کرد: مرحوم فیرحی وقتی سراغ کسانی مانند جابری و فوکو می‌رود به نظر می‌رسد عامدانه دنبال القای پیش‌فرض‌های خود به متون دینی بود؛ بنده بار‌ها با مرحوم فیرحی بحث کردم و وقتی مطالب ایشان را نقد می‌کردم رندانه از پاسخ دادن طفره می‌رفت و این موضوع برای بنده محرز است. خودش می‌گفت من یکسری اندیشه‌هایی داشتم و دیدم افکار فوکو و جابری چقدر با نظرات من تناسب دارد.

نعیمیان بیان کرد: اگر کسی تعمد در چیزی حتی انتخاب حرف حق داشته باشد آزاداندیش نیست، مگر اینکه ابتدا چیزی را ثابت کرده باشد که حق است و بعد به آن ملتزم باشد. ایشان در تعبیری گفته است؛ وقتی مدعی می‌شویم یک سخنی درست است یا غلط، می‌دانیم در حاق حقیقت، یکی از آن‌ها درست و دیگری غلط است، ولی ما راهی به فهم حاق حقیقت نداریم. نمی‌دانیم چه کسی با چه معیاری می‌تواند آن را بفهمد؛ آقا شما توانمندی لازم را نداری چرا آن را به بقیه هم نسبت می‌دهی؟

استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) با بیان اینکه تفکر وی به اندیشه مخاطب ضربه می‌زند، تصریح کرد: او بر این باور بود که اول باید نظریه انتخاب شود و بعد سراغ متن برویم، ولی نظریه بر چه مبنایی استوار است؟ من در بحث تحزب بر ایشان نقد داشتم، زیرا کارشناس علوم سیاسی که تفکر او مشحون از مسئله مدرنیته و مبانی آن است، قرار است در خدمت فقیه قرار بگیرد و موضوع‌شناسی کند یعنی اسلامی‌نمایی موضوعات مدرن که بنده بار‌ها با او بحث کردم. او تاریخ اندیشه را دنبال کرد و انبوهی از مسائلی که باید به آن توجه کند را جابجا استفاده کرد؛ مثلا اندیشه افرادی مانند مستشارالدوله را برجسته کرد. ایشان نسبت به شهید صدر، آیت‌الله مؤمن و آیت‌الله مصباح عناد داشت و می‌گفت این‌ها به دموکراسی ضربه می‌زنند.

اندیشه آشفته و برآمده از عدم انسجام
نعیمیان با بیان اینکه جذابیت ایشان به چندرشته‌ای بودن است و مخاطب، چون تسلطی ندارد به آفات اندیشه وی پی نمی‌برد، گفت: او تفکر نسبیت‌گرایی داشت و حقیقت را در ذهن و دلش پاس نداشته و مغالطاتی کرد. در مورد ولایت فقیه قائل به این بود که در چهار قرن اخیر علما قائل به ولایت فقیه نبودند، در صورتی که کسی مانند آقای خوئینی‌ها هم آن را نپذیرفت؛ آقای معرفت و خوئینی‌ها بر این سخنش نقد زدند و قبول نکردند. اینکه مرحوم معرفت قبول نمی‌کند طبیعی است، ولی چرا خوئینی‌ها نظرش را نمی‌پذیرد و این جای تأمل دارد. اندیشه ایشان مخلوط بود، چون پایبند حقیقت در دل و ذهن نبود و اندیشه او آشفته و برآمده از عدم انسجام فکری و باطنی بود؛ لذا جایی که به نفع خودش بود متمسک به روش بود، ولی اگر به ضرر او بود، به آن پایبند نبود.

فیرحی را درست بشناسیم
در ادامه این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین غلامرضا بهروزی‌لک، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و از دوستان مرحوم فیرحی، گفت: تلقی دوستان از مرحوم فیرحی درست نیست، زیرا نسبت‌دادن مدرنیته به ایشان دقیق نیست، البته من به او نقد دارم. ایشان حق استادی بر گردن بنده داشت و از اوایل دهه ۷۰ به دانشگاه باقرالعلوم آمدند و جا دارد که از ایشان به خصوص حسن‌خلق او تجلیل کنم.

وی با تأکید بر اینکه ابتدا باید اندیشه او را درست بفهمیم و بعد نقد کنیم، اضافه کرد: رساله ارشد ایشان درباره اثبات ولایت فقیه است، زیرا سیدجواد طباطبایی در آن دوره ولایت فقیه را ساختگی می‌دانست؛ لذا ایشان برای رد این نظر، رساله ارشد خود را نوشت که منتشر نشده است. به نظر بنده ورود وی به حلقه حسین بشیریه به اندیشه او صدمه زد. او به روش مارکس اعتقاد داشت؛ مارکس معتقد بود که چطور رابطه زیربنا بر روبنا اثرگذار است.

نعیمیان: فیرحی سکولاریسم آشکار داشت/ بهروزی‌لک: فیرحی گرفتار حلقه بشیریه بود
وی افزود: مرحوم فیرحی به بنده گفت من مقاله‌ای نوشتم و در مورد بحثی نتیجه‌گیری کردم که ماحصل آن پوچ‌گرایی است و آن را به حسین بشیریه دادم تا نظر بدهد، ولی او گفت چه اشکالی دارد و این هم یک راه (نیهیلیسم) است؛ افتادن در این حلقه سبب آشنایی او با فوکو و شعله‌وری مکتب انتقاد از هر چیز در او شد. حرف فوکو این بود که سلطه در هر چیزی مانند فهم، قرائت و تفسیر و... باید نقد شود و بنده تصورم این است که فیرحی در چنین فضایی بود. او اصلا مدرن نبود، زیرا جابری و فوکو مدرن نبودند و حتی ایزوتسو که فیرحی شیفته وی بود مدرن نیست، بلکه پست‌مدرن است، لذا سکولار هم نیست.

موضوع را سیاسی نبینیم
بهروزی‌لک اظهار کرد: در دهه ۸۰ دوگانه اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی در کشور پررنگ شد و مقام معظم رهبری فرمودند که من اصول‌گرای اصلاح‌طلبم یعنی نه اصول‌گرای صرف و نه اصلاح‌طلب صرف، ایشان فرمودند اصلاح‌طلبی بدون اصول موجب لاابالی‌گری است. فیرحی بخش انتقاد را خوب گرفت، ولی گرفتار تردید و شک پست‌مدرنیته شد که معتقد به شک در همه چیز است؛ بنابراین او گرفتار اصلاح‌طلبی بی‌پایه بود. او فراموش کرده بود که حقی هم وجود دارد. خداوند چهار بار فرمود: «فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»، یعنی اهل تردید و شک نباشید. چون پست‌مدرنیته‌ها حقیقت را ندیدند ره افسانه زدند.

وی با بیان اینکه در مباحث علمی از الفاظ نادرست استفاده نکنیم و خیلی موضوع را سیاسی نبینیم، گفت: فیرحی سکولار نبود، زیرا سکولاریسم پروژه مدرنیته است و در مدرنیته اصل بر انسان‌محوری است. مثلا از او تا جایی که در بحث قدرت، اهل سنت را سرکوب می‌کند خوشمان می‌آید، ولی وقتی به سمت اندیشه شیعه هم می‌رود متاسفانه رویکرد دیگری دارد. فیرحی به نظر بنده نه سکولار بود و نه مدرن بلکه او پساسکولار بود. اگر به خاطر داشته باشید در دوره اصلاحات، هابرماس را با آب و تاب به ایران آوردند تا از سکولاریسم دفاع کند، ولی او گفت دنیای امروز پساسکولار است و آب پاکی را روی دست آن‌ها ریخت.

بهروزی‌لک ضمن تجلیل از شخصیت مرحوم فیرحی، تأکید کرد: باید خطای فیرحی را ببینیم و عبرت بگیریم؛ مخاطب بنده جامعه حوزوی و دانشگاهی است؛ ایشان بحث فقه سیاسی و پروژه برجسته‌سازی نائینی در برابر انقلاب را دنبال کرد، در حالی که نائینی صراحتاً به ولایت فقیه اشاره می‌کند. خطاب من به جامعه علمی این است که باید به بلوغ برسیم و آن بازگشت به وحی است و اگر غیر از وحی استدلالی بیاوریم، همه چیز فروخواهد ریخت. ضمن احترام به مرحوم فیرحی، نباید اسیر داستان‌سرایی فوکو شویم، زیرا ما ایمانی داریم که از اهل بیت (ع) منشأ می‌گیرد و در عرصه اندیشه‌ورزی باید از اسلام ناب بهره ببریم. به جای بازگشت به فوکو باید به سقراط و افلاطون و ارسطو برگردیم، در حالی که پست‌مدرن‌ها دشمنان این‌ها هستند. متاسفانه رویکرد مرحوم فیرحی در وجنات حوزه و دانشگاه وجود دارد و کاش به وحی برگردیم و به آب زلال و اندیشه معین و ناب اسلامی برسیم.

انتهای پیام/

منبع:ایکنا

ارسال نظر
captcha