بررسی ظرفیت‌های اجتماعی موسیقی اقوام در گفتگو با سید فواد توحیدی؛
خود دولت در یک برهه‌ای باعث به حاشیه رفتن موسیقی نواحی شده است، حالا خودش باید دست به کار شود و با تغییر سیاست‌های گذشته، اشتباهات خودش را جبران کند. موسیقی سال هاست که در کشور توسط حاکمیت سرکوب شده است و حالا باید با حسن نیت خود، به نحوی رفتار گذشته را جبران کند و حالا حضور پررنگ دولت و حاکمیت در کنار هنرمندان موسیقی نواحی می‌تواند باعث دلگرمی و قوت قلبی برای ادامه کار آن‌ها باشد.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ بحث پیرامون موسیقی نواحی، موسیقی اقوام و آن موسیقی که در عرف به عنوان سنتی معروف شده است آنقدر ابعاد و جزئیات دارد که می توان ساعت ها درباره آن گفت و شنید. اینکه موسیقی کار چیست و فرهنگ نهفته پشت هر لالایی چه فرهنگی نهفته است. به همین بهانه به سراغ سید فواد توحیدی، پژوهشگر و نوازنده موسیقی نواحی رفته‌ایم. توحیدی نویسنده کتاب «نگاهی به موسیقی نواحی کرمان» است و تلاش زیادی برای ارتقاء این موسیقی در شرق کشور داشته است.

اینکه دسته‌بندی موسیقی نواحی به چه صورت است، سؤالی است که با کارشناس‌های مختلف مطرح کرده‌ایم و اغلب هم دسته‌بندی متفاوتی دریافت کرده است. لطف شما بفرمایید اینکه برخی نقش خوانی‌ها در نقالی، موسیقی‌های آیینی، پرده‌خوانی و آواز‌های حماسی را جزئی از موسیقی نواحی به شمار می‌آورند، درست است؟

توحیدی: موسیقی نواحی به‌طورکلی پژواک زندگی افراد یک منطقه است و آن‌ها برای تمام مراحل زندگی خود موسیقی دارند؛ یعنی از وقتی فردی به دنیا می‌آید تا لالایی‌ها که توسط مادران و حتی گاهی پدران خوانده می‌شود؛ تا موسیقی کار که موسیقی مشاغل است و اکثر اقوام ایرانی معمولاً این جنس موسیقی مخصوص خودشان را دارند؛ تا موسیقی‌های شادیانه که مهم‌ترین آن‌ها در آیین پیوند و مراسم‌های عروسی و گاهی ختنه سوران‌ها نواخته می‌شود- که خودش یک رپورتوآر کامل است؛ یعنی این مراسم پیوندگاهی تا ده روز طول می‌کشد و برای بخش‌های مختلف این مراسم، موسیقی‌های مختلفی نواخته می‌شود- تا موسیقی‌های سوگ که در غم ازدست‌رفتن عزیزی خوانده یا نواخته می‌شود؛ تا موسیقی حماسی، آیینی و حتی موسیقی‌هایی که برای ورزش‌هایی مثل کشتی و سوارکاری و بازی‌های محلی استفاده می‌شود؛ تا منظومه خوانی‌ها، شب‌نشینی‌ها و در تمام مراحل زندگی این موسیقی حضوری زنده دارد و نقشی جدانشدنی در زندگی اقوام ایرانی دارد.

درخصوص انواع موسیقی‌های نقالی، آیینی و... که سوال کردید هم بستگی به مورد استفاده آن‌ها دارد. یعنی اکثر موسیقی‌های نقالی، یک جوهره از موسیقی ردیفی و دستگاهی دارد و مربوط به موسیقی کلاسیک ایرانی است، ولی همین نقالی اگر در ایل بختیاری خوانده شود، بر اساس موسیقی همان منطقه خوانده و نواخته می‌شود، فواصل موسیقی، گردش ملودی، گویش اشعار، ساز‌هایی که همراه با آن نواخته می‌شود همه با هم موسیقی بختیاری را بوجود می‌آورند. در موسیقی کلاسیک هم موسیقی حماسی وجود دارد؛ جوهره دستگاه چهارگاه کاملا حماسی است و باقی نغمات ما نیز گوشه‌هایی از حماسه در آن‌ها یافت می‌شود و فواصل و گردش ملودی در آن‌ها به گونه‌ای است که حالتی حماسی ایجاد می‌کنند و صرفا مخصوص موسیقی نواحی ایران نیست و بستگی دارد که در کجا مورد استفاده قرار می‌گیرد. موسیقی آیینی هم به همین منوال است؛ ما آیین‌های بسیاری مثل تندرستون، جشن سده و... داریم که موسیقی کلاسیک ایرانی در آن‌ها استفاده می‌شود.

 

شاید بیشتر مخاطبان عام موسیقی، کلمه «موسیقی نواحی» را با همین لالایی‌ها، سوگ‌ها و شادمانه‌ها به خاطر داشته باشند. شما در این دسته‌بندی به موسیقی کار هم اشاره کردید که احتمالا کمتر به آن اشاره و پرداخته شده است. کمی آن را بیشتر شرح می‌دهید.

توحیدی: ما دو نوع موسیقی کار داریم. نخست آوا‌ها و نغمه‌هایی که وجودشان برای انجام کار ضروری است. مثل نقش خوانی در قالیبافی که یک نفر شروع به خواندن نقش می‌کند و بقیه به صورت آوازی و آهنگین آن را تکرار می‌کنند و باعث می‌شود که به صورت گروهی بتوانند یک قالی را ببافند. ولی موسیقی‌های دیگری هستند که بیشتر جنبه سرگرمی دارند یعنی در حین کار خوانده می‌شود تا عملا حوصله آن‌ها سر نرود. بعضی نغمه‌ها هم با ساز نی نواخته می‌شوند که مخصوص شغل ساربانی هستند. مثلا در استان کرمان نغمه‌هایی به نام «اشتر قطار»، «اشتر رو»، «اشتر مرو» نواخته می‌شود که وقتی شتر‌ها به صورت قطاری پشت سر هم در حال حرکت اند، ساربان به این‌ها با این نغمه‌ها دستور حرکت و یا توقف می‌دهد. باز در کرمان سازی به نام «جوغ» وجود دارد؛ سازی از جنس سنگ که با پوست پوشیده می‌شود. به خاطر این با سنگ ساخته می‌شود که در هوای طوفانی از روی شتر پرتاب نشود. ساز بسیار سنگینی که روی شتر سرآهنگ و یا پیشاهنگ (شتر راهنما) بسته می‌شود و موقعی که این‌ها در طوفان شن اسیر می‌شوند، قافله سالار با پارچه‌ای به صورت کامل صورت خود را می‌پوشاند به طوری که دیگر اصلا دید ندارد و با همین ساز شروع به ضربه زدن می‌کند و باقی افراد کاروان و شتر‌ها جهت حرکت را از روی همین نوای ساز تشخیص می‌دهند و دنبال شتر راهنما می‌روند. باز در کرمان آیین دیگری به نام «ملخ زنی» وجود دارد که در زمان حمله ملخ‌ها به مزارع (به خصوص در حسین آباد کرمان) همه با چوب و ساز‌های کوبه‌ای مثل دهل، دایره و یا ساز‌های حلبی به صورت قطاری می‌ایستند و شروع به نواختن می‌کنند؛ دور تا دور مزرعه چاله‌ای حفر می‌کنند تا ملخ‌هایی که از صدای این ساز‌ها ترسیده‌اند به درون این چاله‌های پر از آب بیافتند و به نحوی آن‌ها به دام می‌افتند و نابود می‌شوند. همه این‌ها به نحوی موسیقی کار به حساب می‌آیند.

 

ممنونم از توضیحات بیشتر شما؛ قدری در خصوص ظرفیت‌ها و کارکرد‌های اجتماعی موسیقی نواحی در فرهنگ عمومی صحبت کنیم و اینکه چقدر جای خالی این موسیقی در هنگام تسلی‌دادن مردم در بلا‌های طبیعی مثل سیل، زلزله و... و یا درزمان جشن‌وسرور و یا حتی ورزش‌های قهرمانی و تهییج مردم به‌سمت این ورزش‌ها و یا در کارکرد‌های سیاسی مثل انتخابات و دفاع از وطن کمتر دیده می‌شود.

توحیدی: در رابطه با کارکرد‌های سیاسی که با موسیقی نواحی همراه شود، به شخصه مخالف این ماجرا هستم. چون امروزه هر چیزی که با سیاست آمیخته شود، بوی ریا و دروغ و تزویر به خود می‌گیرد و خدا نکند موسیقی نواحی روزی به این سمت و سو گرفتار شود. البته دفاع از وطن مساله‌ای سیاسی نیست و کاملا داستان متفاوتی دارد و یک عرق ملی به شمار می‌رود. در زمینه فرهنگ عمومی نیز متاسفانه ما بدترین دوران را در این خصوص در حال گذرا هستیم. سلیقه‌ها به شدت افت کرده است، موسیقی خوب را از مردم گرفته اند و یک موسیقی بی اصالت به نام موسیقی پاپ جایگزین آن شده است. موسیقی که فاقد هرگونه ارزش هنری است و چون مردم تغذیه موسیقایی خوبی نداشتند به سمت این جنس موسیقی گرایش پیدا کرده‌اند. اوضاع فرهنگ عمومی خیلی فاجعه بارتر از این حرف هاست. در گذشته مردم با وجود اینکه سواد زیادی نداشتند، اما شعر‌های زیادی از بر بودند، خط خوبی داشتند، از حفظ در شب نشینی‌های خود شاهنامه خوانی و حافظ خوانی داشتند، اما امروزه گوشی‌های همراه و غرق شدن در فضای مجازی جز عادات جدانشدنی این مردم شده است و امروزه حتی برای خوانندگی در همین موسیقی پاپ هم دیگر نیازی به خوش صدا بودن ندارید و همین که اصطلاحا تیپ خوبی داشته باشید و یک پشتوانه مافیایی خوب، برای مشهور شدن شما کفایت می‌کند و از این طرف موسیقی کلاسیک و نواحی تبدیل به جنسی از موسیقی شده که مخاطبان خاص خود را دارد و بین عوام محبوبیت چندانی ندارد؛ درصورتی که ماجرا در گذشته فرق می‌کرد به خصوص درباره موسیقی نواحی که یک موسیقی عوامانه بود و در بطن جامعه وجود داشت و مردم با آن زندگی می‌کردند، اما الان نهایتا به یک جشنواره ختم شده است. در همان روستا هم از کیبورد استفاده می‌شود و به نوازنده یک ساله کیبورد در مراسم‌های عروسی مبالغ بالایی پرداخت می‌شود، اما به نوازنده سرنایی که بیش از ۴۰ سال نوازندگی کرده رقم‌های بسیار ناچیزی پرداخت می‌شود.


خب روایت به نسبت خوبی از شرایط دردناک موسیقی داشتید؛ در مقام «چه باید کرد؟» برای اینکه به موسیقی نواحی بها بدهیم و بتوانیم آن را دوباره در جامعه زنده کنیم، چه باید کرد؟ به صورت جداگانه از نقش دولت و حاکمیت، صدا و سیما، اساتید این حوزه، آموزش و پرورش در شکوفایی این نوع موسیقی بگویید.

توحیدی: به نظر باید در مناطق و روستا‌ها مجددا مردم را با این جنس از موسیقی آشتی داد. ما می‌توانیم جشنواره‌های کوچک روستایی برگزار کنیم. صنعت گردشگری نیز می‌تواند خیلی از این جنس موسیقی استفاده کند و حتی به روستا‌ها گردشگر خاص موسیقی بیاوریم؛ بنده قبل از کرونا به همراه یکی از دوستانم (متیو کلاول) که به ساز‌های ایرانی و افغانستانی آشنایی دارد و می‌نوازد، یک تور گردشگری به راه انداختیم و تعداد زیادی توریست از کشور سوییس به ایران آوردیم تا موسیقی نواحی مناطق مختلف ایران را از نزدیک ببینند. برگزاری جشنواره‌های شهرستان‌ها با هدف آشنایی مردم با اساتید این نوع موسیقی باعث شناخت بیشتر مردم با این جنس موسیقی می‌شود؛ چون نسل جدید شناخت چندانی با این اساتید ندارند و حالا مسئولان شهری و حتی ائمه جمعه می‌توانند به این پیوند دوباره کمک کنند، چون اساتید موسیقی نواحی همه با آیین‌ها و عقاید و عرف هر منطقه به شدت پایبند اند و با کمک رسانه‌ها می‌توانند دوباره باعث رشد و شکوفایی موسیقی نواحی شوند.

متاسفانه ما در ایران حتی یک پاتوق بسیار کوچک به نام موسیقی نواحی نداریم و برای اولین بار در سال گذشته قرار شد کرمان، میزبان دائمی دبیرخانه جشنواره موسیقی نواحی باشد و این برای اولین بار است که برای این موسیقی تابلویی رسمی نصب می‌شود که امیدوارم این دبیرخانه علاوه بر کار‌های اجرایی جشنواره، به سایر امورات موسیقی نواحی مثل بیمه اساتید، هماهنگی کنسرت‌هایی در سراسر کشور و حتی مساله مهم نظارت دراین حوزه ورود کند، چون در سال‌های اخیر برخی افراد صرفا به اسم این نوع موسیقی، سواستفاده‌های فراوانی انجام داده‌اند و مثلا به اسم احیا و شکوفایی، با تار و سنتور کنار آیین‌ها و نوا‌های موسیقی نواحی می‌نشینند و مخاطب نیز به علت نداشتن اطلاعات کافی با تشویق و تمجید آن‌ها، به این کار‌ها پر و بال داده است درصورتی که همین‌ها باعث شده تا از ریشه موسیقی نواحی ما به نابودی کشیده شود. البته من مخالف نوآوری‌های موسیقایی نیستم، اما این کار‌ها باید در استودیو انجام شود. شما می‌توانید با دعوت از دو هنرمند موسیقی نواحی و سنتی کار‌های خلاقانه و فیوژن انجام دهید نه اینکه با بردن این ساز‌ها در روستا همه رپرتوآر و اصالت این موسیقی را زیر سوال ببرید. مثل اینکه یک عنصر خارجی به میان یک فرهنگ کاملا داخلی و با ریشه و اصالت نفوذ کند و همه ترکیب آن را به هم بریزد. ساز‌هایی که نه به لحاظ فواصل و نه صدا دهی هیچ انطباقی با ساز‌های مناطق ندارند.

من چند روز پیش کلیپی از یک هنرمند موسیقی نواحی اهل تاجیکستان می‌دیدم که بعد از برگزاری یک کنسرت در خارج از کشور به وطنش برگشته بود و در فرودگاه مورد استقبال مسئولان فرهنگی شهرش قرار گرفته بود و چقدر در دلم به حال اساتید موسیقی نواحی کشورم افسوس خوردم که در چه گمنامی به سر می‌برند؛ واقعا ما باید قدردان این عزیزان باشیم، کسانی که گنج‌های هنر شفاهی ما هستند و با مرگ هر کدام از آن‌ها تکه‌ای از این هنر و فرهنگ خاک می‌شود.

سیستم آموزشی ما در زمینه موسیقی هم نیاز به اصلاح دارد. والدینی که بدون اطلاع کودکان و نوجوانان خود را به دست آموزشگاه‌های موسیقی می‌سپارند و آن‌ها نیز اغلب با ساز‌های غربی آموزش‌های نصفه و نیمه می‌بینند و چرا نباید در این آموزشگاه‌ها موسیقی نواحی تدریس شود؟ موسیقی که به سرزمین، فرهنگ و اصالتمان گره خورده است. البته تک صدا‌هایی نیز به گوش می‌رسد، اما برای اینکه یک جریان موسیقایی شکل بگیرد، یک عزم جدی و ملی را می‌طلبد که کودک ما از همان سنین پایین با این نوع موسیقی و ساز‌های ایرانی آشنا شود.


شما در بخشی از صحبت‌های خود فرمودید که برای احیای موسیقی نواحی باید به دنبال ایجاد یک جریان هنری باشیم. دولت و حاکمیت چقدر می‌تواند به گسترش این جریان کمک کند و آن را هدایت کند؟ (البته برخی معتقدند که دولت اتفاقا نباید به هدایت این مسیر دامن بزند و دخالت کند و باید بگذارد تا خود این اساتید به کمک مردم و گروه‌های غیر دولتی این جریان را هدایت کنند.) نظر و تحلیل شما در این خصوص چیست؟

توحیدی: به نظر من، چون خود دولت در یک برهه‌ای باعث به حاشیه رفتن این نوع موسیقی شده است، حالا خودش باید دست به کار شود و با تغییر سیاست‌های گذشته، اشتباهات خودش را جبران کند. موسیقی سال هاست که در کشور توسط حاکمیت سرکوب شده است و حالا باید با حسن نیت خود، به نحوی رفتار گذشته را جبران کند و حالا حضور پررنگ دولت و حاکمیت در کنار هنرمندان موسیقی نواحی می‌تواند باعث دلگرمی و قوت قلبی برای ادامه کار آن‌ها باشد.


چه موانع و مشکلاتی وجود دارد تا موسیقی نواحی دوباره به متن جامعه برگردد؟

هنوز افرادی هستند که به دلیل عقیده و طرز تفکرشان، با موسیقی مخالف اند و اتفاقا این مشکل به دست خود روحانی‌ها حل خواهد شد؛ یعنی باید با منطق و استدلال تفاوتی میان موسیقی اصیل، فاخر و ملی با موسیقی غربی قائل شوند و جامعه را به سمت موسیقی نواحی سوق دهند

توحیدی: در یک برهه‌ای ارتباط مخاطب با موسیقی به دلایلی مثل حرام بودن و... به کلی قطع شد و بعد آرام آرام و در طی زمان و با قدرت رسانه ساز‌های دیگری وارد موسیقی نواحی ایران شد؛ سازی مثل کیبورد که ابتدا مخاطبین با دیدن ویدیو‌های آن‌ها و بعدتر با ورود این ساز حتی به روستا‌ها باعث شد تا صدای موسیقایی این مناطق تغییر کند و حالا آنقدر رابطه این ساز با موسیقی نواحی نزدیک شده که فکر کنم باید به زودی مجبور شویم این ساز را جزء موسیقی نواحی معرفی کنیم! و البته برای مردم هم جذابیت‌های خاص خودش را داشته است و به قول ما کرمانی‌ها «آب در خونه تلخ است» یا همان مرغ همسایه غاز است و چون این ساز از خارج از روستا آمده بود، جذابیت‌های بیشتری داشت و من در مناطقی می‌دیدم که به نوازنده کیبورد گاهی ده برابر نوازنده سورنا و دهل دستمزد می‌دادند. با اینکه مدت زمان یادگیری این ساز اصلا قابل مقایسه با ساز‌های نواحی نیست و یک نفر به سرعت می‌تواند نوازنده این ساز شود؛ پس تغییر ذائقه شنیداری مخاطب دلیل و مانع دیگری در این مسیر است. مانع دیگری که وجود دارد این است که به عقیده من هنوز افرادی هستند که به دلیل عقیده و طرز تفکرشان، با موسیقی مخالف اند و اتفاقا این مشکل به دست خود روحانی‌ها حل خواهد شد؛ یعنی باید با منطق و استدلال تفاوتی میان موسیقی اصیل، فاخر و ملی با موسیقی غربی قائل شوند و جامعه را به سمت موسیقی نواحی سوق دهند. البته رسانه‌ها نیز می‌توانند با نشان دادن ساز‌های این جنس موسیقی و آوا‌ها و آیین‌هایی که توسط مناطق مختلف کشور برگزار می‌شود، به احیای دوباره این جنس موسیقی کمک کنند.


بالاخره قبول کنیم که با تغییر نسل و تغیر ذائقه مخاطب چه با حضور رسانه و گسترش فضای مجازی و چه با ورود موسیقی پاپ، به مرور موسیقی سنتی و نواحی به گوشه‌ای رانده شده است. برخی بر این باوراند که موسیقی نواحی به تنهایی جذابیت‌های شنیداری برای نسل جدید ندارد و برای آشتی دوباره آن نیاز به ترکیب ساز‌های دیگر است.

توحیدی: من نظر کاملا مخالفی با شما دارم؛ چون بار‌ها در جشنواره‌های مختلف موسیقی نواحی و یا صنایع دستی که با آوا‌های محلی همراه می‌شوند به چشم دیده‌ام که تمام مخاطبان از این نوع موسیقی لذت می‌برند؛ مشکل اصلی این است که در طول سال نه دیده‌اند و نه آوای این نوع موسیقی را از رسانه‌ها شنیده‌اند. موسیقی که در فرهنگ و تاریخ ما ریشه دارد و پژواک تمام مراحل زندگی ماست و طبیعی است که همه با آن ارتباط مثبتی برقرار کنند و نمی‌توان براحتی این را نادیده گرفت، چون به صورت ناخودآگاه به سمت آن کشش داریم و اگر هر مخاطبی از نزدیک این موسیقی را بشنود و حس و حال آن را لمس کند، بدون شک عاشق آن خواهد شد و از آن لذت می‌برد و این نوع موسیقی هیچ کمبودی در مقایسه با سایر موسیقی‌ها ندارد.


قدری درباره داستان شاگرد پروری در این حوزه صحبت کنیم و مشکلات و موانعی که وجود دارد تا بستر آموزش موسیقی نواحی به درستی و در مسیر واقعی خود گام برندارد؛ از نبود مکتب‌خانه‌های موسیقی، عدم برگزاری جشنواره‌های مناطق در شهرستان‌ها تا عدم حمایت‌های دولتی.

توحیدی: موسیقی نواحی دسته بندی مختلفی دارد، ولی افرادی که به صورت حرفه‌ای این موسیقی را کار می‌کنند، آن را از زاویه دید شغلی و درآمدزایی نگاه می‌کنند و فرزندان این اساتید نیز اگر به این حرفه و شغل علاقه داشته باشند، آن را یاد گرفته و ادامه می‌دهند، اما در این نوع موسیقی هیچ روش آکادمیکی برای آموزش وجود ندارد و همه این اساتید نیز به همین روش سنتی سینه به سینه وآموزش حضوری و شفاهی کار را یاد گرفته‌اند و با تمرین کردن به این درجه از استادی رسیده‌اند و اساسا مبنای موسیقی شرقی به همین صورت است و هیچ نت و دستورات کلاسیکی وجود ندارد.


درباره جشنواره موسیقی نواحی هم صحبت کنیم که کرمان به عنوان میزبان دائمی آن انتخاب شده است. درباره همین میزبانی برخی‌ها انتقاد کرده اند که چرا با وجود اهمیت این جنس موسیقی در سایر نقاط کشور، باید کرمان میزبان این جشنواره باشد؟

کرمان بدون ادعا متنوع‌ترین جنس موسیقی نواحی را دارد. استاد درویشی در این باره می‌گفتند که «کرمان به اندازه چندین استان ساز و ملودی‌های موسیقی نواحی دارد.» کرمان بیش از ۳۵ نوع ساز محلی، نزدیک به ۴۰ نوع رقص محلی، انواع مختلف شادانه‌ها و سوگ آواها، انواع موسیقی کار دارد و کرمان در این خصوص بی نظیر است و این به این دلیل است که علاوه بر موسیقی بومی از سال‌ها پیش اقوام مختلف ایرانی در این منطقه ساکن شده‌اند و با خودشان سازها، آواز‌ها و فرهنگ‌های دیگر را هم آورده‌اند و این ساز و آواز‌ها حالا رنگ و بوی متنوعی به خودش گرفته است

توحیدی: علت اینکه چرا کرمان میزبان این جشنواره است این است که وقتی آقای مرادخانی (معاون وقت ارشاد) به بهانه ابن میزبانی به کرمان آمده بود و شاهد جو و شور نشاط موسیقی کرمان از نزدیک شده بود، در همان سال اول به این نتیجه رسیدند که شاید کرمان تنها استانی است که می‌تواند میزبان این فستیوال باشد؛ کرمانی که کل مسئولین آن به بهانه این جشنواره بسیج می‌شوند و پای کار می‌آیند تا از آبروی شهر دفاع کنند و این وسط هیچ صدای مخالفی شنیده نمی‌شود. از دیگر علت‌های این ماجرا این است که کرمان بدون ادعا متنوع‌ترین جنس موسیقی نواحی را دارد. استاد درویشی در این باره می‌گفتند که «کرمان به اندازه چندین استان ساز و ملودی‌های موسیقی نواحی دارد.» کرمان بیش از ۳۵ نوع ساز محلی، نزدیک به ۴۰ نوع رقص محلی، انواع مختلف شادانه‌ها و سوگ آواها، انواع موسیقی کار دارد و کرمان در این خصوص بی‌نظیر است و این به این دلیل است که علاوه بر موسیقی بومی از سال‌ها پیش اقوام مختلف ایرانی در این منطقه ساکن شده‌اند و با خودشان سازها، آواز‌ها و فرهنگ‌های دیگر را هم آورده‌اند و این ساز و آواز‌ها حالا رنگ و بوی متنوعی به خودش گرفته است و به نوعی رنگین کمانی از موسیقی ایرانی را بوجود آورده است؛ و نکته دیگر این داستان این است که بعد از سال‌ها این جشنواره یک دبیرخانه دائمی پیدا کرده که باید خیلی قبل‌تر این ماجرا اتفاق می‌افتاد، اما حالا که اتفاق افتاده که نمی‌شود هر ساله آنرا جابجا کرد. ثابت بودن میزبان به یک جشنواره بها و شخصیت می‌دهد. کن و ونیز و برلین سال هاست که میزبان این جشنواره‌های سینمایی هستند و به جز این همه استان‌ها می‌توانند جشنواره‌های محلی تا کشوری برگزار کنند و باعث رشد و شکوفایی این موسیقی در طول سال باشند. من به شخصه در کیش جشنواره بین المللی نی انبان با ده هزار مخاطب برگزار کردم. خبر دارم که در شیراز جشنواره مناطق به خوبی برگزار شده است. کافی است شما دغدغه و همت برگزاری کاری را داشته باشید نه اینکه فقط به اخبار واکنش نشان دهید و راهکاری برای هیچ مساله‌ای نشان ندهید.


پس چرا با وجود برگزاری جشنواره‌های متعدد موسیقی نواحی در استان‌های مختلف، انعکاس‌های رسانه‌ای ضعیفی از این ماجرا وجود دارد.

توحیدی: تحلیل من بر اساس تجربه‌های شخصی این است که جریان رسانه‌ای کشور در حوزه پوشش اخبار به سمت رپورتاژی و کسب درآمد جلو می‌رود. یعنی اگر من فلان جشنواره موسیقی نواحی را در فلان شهر یا استان برگزار می‌کنم، تا به چندین رسانه معتبر کارت هدیه‌های سنگین ندهم، کمتر اخبار، مصاحبه و گزارشی از این جشنوراه انعکاس پیدا می‌کند. شاید هم حق داشته باشند، ولی در گذشته خبرنگاران با یک ذوق و شوق، دغدغه و رسالت بیشتری اخبار را پوشش می‌دادند بدون اینکه توقع خاصی داشته باشند و معمولا جشنواره‌هایی می‌توانند این کار را انجام دهند که بودجه‌های خوبی داشته باشند وگرنه خبر در حد همان شهر و نهایتا استان پوشش داده می‌شود.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha