حجت‌الاسلام محمدرضا یوسفی ضمن شرح خطبه ۱۴۷ نهج‌البلاغه بیان کرد: بنا بر روایتی از پیامبر (ص) علما باید از باب ناصح مشفق مرتبا حکومت را رصد کنند و اگر اشتباهی می‌کنند تذکر دهند. عالم دینی نباید در اختیار حکومت‌ها باشد، اگر اینطور باشد هر کاری حکومت می‌کند توجیه می‌کند.

به  گزارش «سدید»؛ جلسه بازخوانی خطبه ۱۴۷ نهج‌البلاغه با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید، روز گذشته، ۶ آذر به صورت مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید.

امیرالمومنین (ع) در این خطبه چند بحث دارند؛ یکی از آن‌ها هدف از بعثت است. همچنین ایشان نقش قرآن در هدایت بشر را بیان می‌کنند. در ادامه خطبه، حضرت وضعیت آینده را پیش‌بینی می‌کنند و همینطور هشدار‌ها و انذار‌هایی به مردم می‌دهند.

من ابتدا عباراتی از بخش اول که هدف از بعثت است عرض می‌کنم و به مرور به بخش‌های دیگر می‌رسیم. «فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (ص) بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّیْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَیَّنَهُ وَ أَحْکَمَهُ لِیَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ وَ لِیُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ وَ لِیُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْکَرُوهُ. فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ وَ کَیْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلَاتِ وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ»

حضرت می‌فرمایند خداوند پیامبر (ص) را به حق ارسال کرد، چون هدف این بود مردم را از بندگی بتان خارج کند و به بندگی خدا هدایت کند. پس هدف این است انسان‌ها فقط بنده خدا شوند و از اینکه اطاعت شیطان کنند به اطاعت خدا بروند. از این بیان روشن می‌شود بین عبادت بت‌ها و اطاعت از شیطان رابطه است. خداوند که پیامبر (ص) را فرستاد ابزار هدایتش چه بود؟ قرآن کریم که خدا سخن خودش را در آن بیان کرد و رسول الله (ص) حامل سخن الهی بود. خدا قرآن را فرستاد برای اینکه مردمی که جاهل بودند و خدا را نمی‌شناختند، بدانند خدا کیست و بعد از اینکه در زندگی خدا را انکار می‌کردند دوباره برگردند و خدا را قبول کنند و عظمت خدایی را ببینند.

تغییر مناسبات اجتماعی پس از ایمان به خدا
حضرت در این قسمت اساس دعوت پیامبران را این عنوان می‌کند که انسان‌ها بت نپرستند و خدا را بپرستند. منظور از بت چیست؟ معمولا در ذهن ما همین بت‌هایی که در جاهلیت بود متصور می‌شود و گمان می‌کنیم دین اسلام آمد بگوید این بت‌ها را بشکنید و خدای قاهر را پرستش کنید، ولی فقط این نیست. یکی از مشکلات بشر این است که بشر شرک می‌ورزد و بت می‌پرستد. وقتی به ادبیات دینی نگاه می‌کنیم می‌بینیم اساسا بت‌پرستی یک مسئله مهمی بوده، ولی مهمتر از آن این است که انسان‌ها، انسان‌ها را پرستش می‌کنند. از این بیان معلوم می‌شود دعوت انبیا صرفا سر این نبوده است که بگویند خدایی هست که شما به آن توجه نمی‌کنید. خیر، روابط اجتماعی هم باید به هم بخورد. به همین دلیل مترفین جزء اولین کسانی بودند که با انبیا مقابله می‌کردند.

در قرآن آیه‌ای است که می‌فرماید: «وَتِلْکَ عَادٌ جَحَدُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ؛ و این [قوم]عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگوى ستیزه‌جوى رفتند». یعنی قوم عاد انبیا را منکر بودند، ولی از یک جبار عنید پیروی می‌کردند. مهمترین خصلت آن‌ها این بود که در روابط اجتماعی از یک آدم ظالم متکبر پیروی می‌کردند و هر ظلمی به آن‌ها می‌کرد می‌پذیرفتند.

آیه دیگر می‌فرماید: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛ بگو اى اهل کتاب بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد]اعراض کردند بگویید شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما]».

امیرالمومنین (ع) می‌گویند هدف این است که خدا مردم را از عبادت همدیگر به عبادت خدا ببرد؛ بنابراین فقط بحث این نیست که معتقد باشیم خدایی ما را خلق کرده بلکه در روابط اجتماعی خودمان هم پرستش انسان نداشته باشیم.

این سرسپردگی انسان به انسان دو جا وجود دارد؛ یکی نسبت به علمای دینی و دیگری نسبت به حاکمین. وقتی قرآن می‌خواهد علمای یهودی را مذمت کند می‌گوید: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ» یعنی به جای خدا، علمایشان را پرستش می‌کنند. پسر حاتم طائی وقتی این آیه نازل شد از پیامبر (ص) سوال کرد ما وقتی یهودی بودیم علمای خود را پرستش نمی‌کردیم، حضرت فرمودند وقتی علمای شما حکم الهی را تغییر می‌دادند و شما می‌فهمیدید، از آن‌ها تبعیت می‌کردید.

یکی از عواملی که باعث می‌شود علما از مسیر اصلی‌شان خارج شوند همان روایت مشهوری است که پیامبر (ص) فرمودند؛ حضرت فرمودند: «اَلْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ اَلرُّسُلِ مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی اَلدُّنْیَا قِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِی اَلدُّنْیَا قَالَ اِتِّبَاعُ اَلسُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِینِکُمْ» یعنی فق‌ها و علما امین پیامبران هستند، تا وقتی که وارد دنیا نشوند. یک نفر سوال کرد یعنی چه وارد دنیا نشوند؟ حضرت فرمودند یعنی فرمانبردار حکومت نشوند. این خیلی حرف مهمی است. در همه دنیا حکومت‌ها نقش مهمی دارند. علما باید چه رابطه‌ای با حکومت داشته باشند؟ آیا باید رابطه‌شان را قطع کنند یا خیر؟ طبیعتا علما باید با حکومت‌ها تعامل داشته باشند، اما چه تعاملی؟ علما باید از باب ناصح مشفق مرتبا حکومت را رصد کنند و اگر اشتباهی می‌کنند تذکر دهند. عالم دینی نباید در اختیار حکومت باشد، اگر اینطور باشد هر کاری حکومت می‌کند توجیه می‌کند.

پیامبر (ص) در ادامه روایت می‌فرمایند اگر دیدید دسته‌ای از علما و فق‌ها اینگونه شدند، یعنی توجیه‌گر حکومت شدند، از دین‌تان نسبت به آن‌ها احتیاط کنید و بترسید یعنی دین خود را به آن‌ها ندهید و به سخنان آن‌ها توجه نکنید.

انتهای پیام/

منبع:ایکنا

ارسال نظر
captcha