یادداشتی پیرامون سواد رسانه به قلم معصومه؛
این روزها و طی تجربیات ماه‌های اخیر مساله فراگیری و تقویت سواد رسانه‌ای برای همه اقشار یعنی سه ضلع «مردم»، «رسانه‌ها» و «مسئولان» بیش از پیش خودنمایی کرد.

به گزارش «سدید»؛ معصومه نصیری دبیرکل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه‌ای یونسکو ایران و پژوهشگر حوزه سواد رسانه‌ای در یادداشتی به بحث درباره ضرورت سواد رسانه‌ای پرداخته است.

مشروح این یادداشت را در ادامه بخوانید:

این روزها و طی تجربیات ماه‌های اخیر، همانگونه که پیشتر نیز بارها مورد تاکید قرار گرفته بود، مساله فراگیری و تقویت سواد رسانه‌ای برای همه اقشار یعنی سه ضلع «مردم»، «رسانه‌ها» و «مسئولان» بیش از پیش خودنمایی کرد. چه مردمی که به علت فقدان سواد رسانه‌ای و البته در معرض فوج تاریخی انواع شایعه و فیک نیوز، قدرت تمییز حقیقت و حادواقعیت‌ها را نداشته باشد، چه رسانه‌هایی که بیش از آفند در لاک پدافند بودند و روایت‌هایشان بسیار متاخر و دیرهنگام بود و البته برخی اهالی رسانه که بازنشردهنده شایعات مهندسی شده بودند و چه مسئولانی که درکی از ضرورت توجه به فرامتن و تولید پیام اقناعی نداشتند و گاهاً با اظهاراتشان هم بر شعله آتش دمیدند و هم خوراک رسان به رسانه‌های معاند و معارض بودند.

با این مقدمه، به آنچه یک مسئول باید بداند تا کنشگری رسانه‌ای دقیق‌تر و کارآمدتری داشته باشد، اشاره خواهیم کرد. اینکه داشتن سواد رسانه‌ای برای یک مسئول لزوماً حول اظهاراتش رقم نمی‌خورد، گاه درک صحیح از اینکه سکوت عالمانه و همراه با تدبیر خود نشان از داشتن سواد رسانه‌ای است نیز مورد توجه است. پس در این یادداشت منظور از سواد رسانه‌ای درک مبتنی بر شرایط (اعم از سکوت یا کنش) مدنظر است.

اما آنچه یک مسئول دارای سواد رسانه‌ای باید بداند و محقق کند:

۱- رصد همه جانبه پرهیز از نگرش تک بعدی: بسیار دیده‌ایم برخی مسئولان درباره موضوعات مبتنی بر نگاه جریانی خود اظهارنظر می‌کنند (از تمام طیف‌های سیاسی). بدین معنا که او در دام فیلترینگ حبابی افتاده است و چیزی جز صدای خود و جریان همسو را نمی‌شنود و نمی‌خواند و از این رو حس غلبه اکثریتی دارد و اظهاراتی می‌کند که از جامعیت کافی و لازم برخوردار نیست. در واقع فهم و همگرایی عمومی ایجاد نمی‌کند. برای خروج از این حالت نیاز به خوانش و اطلاع از عموم جریانات وجود دارد. فهم تمام اجزای یک رخداد، مدل کنشگری را هوشمندانه‌تر و مبتنی بر منطق بهتری می‌کند.

۲- واژه گزینی اقناعی: آنچه پیام و کنش رسانه‌ای یک مسئول را به ضدخودش تبدیل کرده و حتی از همان ابتدا محکوم به شکست می‌کند، تاکید و استفاده از واژگانی است که بار اقناعی بیشتری داشته و از ایجاد تعارض درون و برون جریانی جلوگیری کند. ادبیات اقناعی اساساً مبتنی بر رعایت ادب، انصاف، اخلاق، انتخاب واژگانی با سوگیری شخصی کمتر و اثرگذاری بیشتر، همگرا و سازنده وحدت ملی است. بدون رعایت این اصول و وسواس در انتخاب واژگان، چندپارگی و ایجاد اختلال برای فهم موضوع حتمی و قطعی است.

۳- پرهیز از کندروی و تندروی: در اینجا منظور از تند و کند ناظر بر تندروی سیاسی نیست. منظور بیش فعال رسانه‌ای و کنشگری یا بی اثری رسانه‌ای و سکوت از روی غافلگیری یا اضطراب اطلاع رسانی است. این دو گونه رفتار رسانه‌ای مثال‌های فراوانی در میان مسئولان دارد. برخی همواره میل به بودن در رسانه دارند و از این رو مجبور به رفتار و گفتاری می‌شوند که مساله ساز است و برخی به قدری دیرهنگام به موضوع مرتبط با حوزه مسئولیت خود کنشگری می‌کنند که سیل شایعه و خبر جعلی افکار عمومی را با خود می‌برد و البته اظهارنظر بعد از این رخداد هم بلااثر خواهد بود چرا که اقدام دیر و دور یعنی کمک به ضریب یافتن حادواقعیت ها.

۴- نگاه دایره‌ای نه خطی: آنچه کنشگران فضای رسانه‌ای که مسئولان نیز جزئی از آن هستند را از یکدیگر متمایز می‌سازد، نگاه ۳۶۰ درجه‌ای آنها به میدان و موضوع است. نگاه خطی در نهایت چند جهت را می‌تواند واکاوی و رؤیت کند اما مسئولان دارای نگاه دایره‌ای همه ابعاد را می‌بینند و می‌شنوند و از این رو رفتارگزینی بهتری نیز خواهد داشت. منطق رفتاری با نگاه دایره‌ای بسیار بالاتر از نگاه خطی است.

۵- سکوت عالمانه اظهارنظر مدبرانه: یکی از مسائلی که مسئولان در مدل رفتار رسانه‌ای خود باید لحاظ کنند تا چینش مدلشان کمتر خطایی را بروز و ظهور دهد، درک زمان سکوت و فهم موقعیت اظهارنظر آنهم به صورت عالمانه و مدبرانه است. سوادرسانه ای لزوماً حول محور اظهارات نمی‌چرخد. گاهی اینکه یک مقام مسئول سکوت کند خود نشانگر توجه به امر سوادرسانه ای از سوی اوست و گاهی موقعیت شناسی برای اظهارنظر با همه ویژگی‌های سنجیده شده، نشان از درک مؤلفه‌های سواد رسانه‌ای دارد.

۶- ساخت روایت جریان ساز: این گزاره بسیار حائز اهمیت است. خنثی سازی و معکوس سازی روایت‌ها و قرائت‌ها تنها برعهده رسانه نیست. مسئولان گاه با اظهارنظرهایشان به صورت ناخواسته به روایت رسانه‌های معارض ضریب می‌دهند یا مقوم آن می‌شوند. اگر بر ساخت روایت جریان ساز تاکید می‌شود در واقع یعنی روایتی که روایت پیشین را تا حد امکان بی اثر کرده، روایتی صادقانه و اثرگذار تولید کند و بتواند افکار عمومی را قانع کرده یا معنایی جدید برای او ایجاد کند که او نسبت به آنچه پیش از این شنیده حداقل دچار تردید شود. این روایت نباید دیرهنگام و بدون طول موج مؤثر باشد و الا ساخت و عدم ساختش فاقد کارایی است.

۷- پرهیز از ساخت دوقطبی: یک مسئول دارای سواد رسانه‌ای یقیناً باید بداند ساخت دوقطبی یعنی تولید سمی مهلک در جامعه که نه مقوم وحدت ملی است، نه ایجاد همگرایی و هم افزایی می‌کند و نه خدمت با منافع ملی است و چه بسا یاری رساندن به کارویژه رسانه‌های معارض و معاند باشد. جامعه قطبی شده بشدت قابل پیش بینی و برنامه‌ریزی‌تر خواهد بود و ایجاد فهم حداکثری در آن بسیار سخت.

۸- توجه به فرامتن: بارها در باب داشتن سواد رسانه‌ای مسئولان تاکید شده است که مسئول دارای سواد رسانه‌ای فردی است که مبتنی بر فرامتن و موقعیت فرهنگی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه اظهارنظر کند تا در کمترین مورد، پیامش به ضد خودش تبدیل نشود. امروز یک مسئول باید بداند پیام لزوماً آنچه ارسال می‌شود نیست، آنچه مخاطب درک و فهم می‌کند نیز بسیار بسیار مهم است و این فهم است که اظهارات یک مسئول را به ضد خودش بدل کرده و بی اثر می‌سازد.

۹- فهم پازل سازی رسانه‌های معاند: نگاه ۳۶۰ درجه و رصد همه جانبه که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت، منجر به فهم و درک دقیق مدل‌های رسانه‌ای فعال در جبهه معارض ایران می‌شود. درک صحیح از میدان و صحنه نبرد که امروز در بستر رسانه بروز و ظهر پیدا می‌کند، قطعاً بر طراحی سازه‌های کنش رسانه‌ای مسئولان اثرگذار خواهد بود. این فهم به او یادآوری می‌کند چگونه اظهارات شما می‌تواند قطعه مکمل پازل رسانه‌ای دشمن باشد.

۱۰- مدیریت بحران نه تقویت آن: بحران را باید مدیریت کرد و نه تقویت! این اصل بسیار شفاف اما بسیار مورد غفلت نیز هست. مسئولان گاه در اظهار نظر سعی بر بیان نکاتی دارند که دامنه بحران را بسیط‌تر می‌کند و مدیریت افکار عمومی را دچار اختلال. متأسفانه این گزاره حتی سبب می‌شود افکار عمومی مقابل امر حقیقی ایستادگی کرده و دچار لج بازی در مواجه با موضوع شوند. گاهی برخی اظهارنظرها موضوع را به مساله، مساله را بحران و بحران را کنشگری‌های رادیکال اجتماعی سیاسی تبدیل می‌کند.

آنچه در پایان باید بر روی آن تاکید کرد این مهم است که تعدد، دز، کلمات، فرد، چه رسانه‌ای، زبان بدن و بسیاری از فاکتورهای دیگر بر فهم پیام یک مسئول توسط افکار عمومی اثرگذاری است. مسئولان دارای سواد رسانه‌ای حتی برای اخم و لبخندشان مقابل رسانه نیز حساب شده رفتار کرده و دچار غافلگیری و هیجان نمی‌شوند. این مسئولان دشمن شناس و جریان شناس بود و متوجه بار روانی هزینه سازی اظهاراتشان هستند. آنها هزینه‌های سکوت منفعلانه خود را می‌دانند و همانقدر هم متوجه اثر اظهارات تعجیلی و بدون تدبرشان برای افکار عمومی هستند.

آقایان! شیوه‌های مدیریت مخاطب امروز با گذشته متفاوت شده است. امروز شما باید به هنگام سخن گفتن به اینکه کجای سخنانتان قابلیت برش زده شدن، معکوس سازی، فهم ناصحیح و روایت سازی توسط رسانه‌های معارض را دارد. پاشنه آشیل مدیر عصر رسانه نداشتن سواد رسانه‌ای و آشنایی با مؤلفه‌های آن است.

منبع: خبرگزاری مهر

ارسال نظر
captcha