نشستی با حضور اساتید دانشگاه پیرامون آمریت؛
سیدیوسف مرادی عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد گفت: نظم آمرانه کلمه است که معانی بسیار متفاوتی را دربر دارد و در برخی از تعاریف نظم آمرانه بسیار مثبت و در برخی دیگر از تعاریف بسیار منفی معنی می‌شود. درخصوص حکمرانی و نظم آن در تاریخ معاصر ما تجدد آمرانه است که از عصر پهلوی اول شروع شده است. ضمن آنکه ذات ساختار حاکمیت در هر نوع آن در حالت مردم‌سالارانه باشد و حاکمیت وکالتی از جانب مردم برای اعمال نظم و عدالت در باور اکثریت را اجرایی کند.

به گزارش «سدید»؛ دانشگاه آزاد اسلامی همزمان با رویدادها و تحولات اخیر کشور جلساتی با عنوان «دانشگاه، خانه گفت‌وگو» را با مسائل روز، هر هفته در سازمان مرکزی دانشگاه برگزار کرده است. نظم آمرانه، موضوع هشتمین جلسه نشست هم‌اندیشی دانشگاه بود. در جلسه ‌هم‌اندیشی با حضور سید‌یوسف مرادی عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد واحد الکترونیک و جهانبخش محبی‌نیا نماینده سابق مجلس و عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی برگزار شد. در پایان این جلسه نیز سیدمحمود علیزاده طباطبایی عضو کانون وکلا، فرزانه سریر عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و جعفر موحدی عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهریار و صباشهر برخی از اشکالاتی که در قانون اساسی وجود دارد را مطرح کردند. گزیده‌ای از مباحث مطرح‌شده در این نشست را در ادامه می‌خوانید.

  خلاف نظر جامعه ایران نمی‌توان اعمال قدرت کرد

سیدیوسف مرادی عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد واحد الکترونیک: «تعریف از نظم آمرانه چیست؟ این کلمه معانی بسیار متفاوتی را دارد و در برخی از تعاریف نظم آمرانه بسیار مثبت و در برخی دیگر از تعاریف بسیار منفی معنی می‌شود. باید توجه شود که معنی مورد نظر این جلسه کدام معنی از این کلمه است. درخصوص حکمرانی و نظم آن در تاریخ معاصر ما تجدد آمرانه است که از عصر پهلوی اول شروع شده است. ضمن آنکه ذات ساختار حاکمیت در هر نوع آن در حالت مردم‌سالارانه باشد و حاکمیت وکالتی از جانب مردم برای اعمال نظم و عدالت در باور اکثریت را اجرایی کند. در کنار این تعاریف، نظم آمرانه تعریف دیگری را در کشورهایی که براساس کودتا شکل گرفته و به اصطلاح سلطنتی هستند و در آن‌ها مشارکت مردمی نیست، دارد. در این حکومت‌ها چون مردم قدرت را به حاکمیت تنفیذ نکرده‌اند، آمریت با نظام‌های دموکراسی متفاوت است. نمونه‌های این نوع حکومت مانند پهلوی اول در ذهن همه وجود دارد. موضوع اصلی این است که آیا امروز ما با نظم آمرانه در نظام کشور روبه‌رو هستیم؟ این بستگی به آن دارد که از چه زاویه‌ای به حکمرانی نگاه کنیم. آیا مردم به آن وکالت اجرای نظم را داده‌اند؟ یا براساس اعمال زور به قدرت رسیده و خودش اعمال قدرت می‌کند؟ براساس این تعریف یعنی اهمیت به آن است که از کدام زاویه به نظم آمرانه نگاه شود. فارغ از زمانی که به قدرت از منظر آمریت نگاه می‌شود باید دید از چه بستری به این موضوع نگاه می‌شود. آیا از بستر جامعه عربستان نگاه می‌شود یا از جامعه ترکیه؟ خود جامعه نیز در این موضوع اهمیت دارد. به طور اساسی تاریخ معاصر جامعه ایرانی بعد از مشروطه نشان می‌دهد که خودش عامل مهمی در مقابل قدرت بوده و هر زمانی که قدرت خواسته که در مقابلش بایستد، ضربات شدیدی از جامعه خورده است. برای مثال نهضت ملی شدن صنعت نفت یک نهضت کاملا مردمی است و زمانی که حاکمیت وقت درمقابل آن می‌ایستد و منجر به انقلاب اسلامی می‌شود. حتی در تاریخ انقلاب ما و بعد از جنگ تمام تحولاتی که در حوزه‌های مختلف صورت گرفته مانند شکل‌گیری جریان دوم خرداد از قبیل آزادی‌های اجتماعی و توسعه سیاسی است. پس از این زمان از دل جامعه اجتماعی شخص احمدی‌نژاد با مطالبه عدالت‌خواهی بیرون می‌آید. در زمان بعد نیز روحانی با مطالبه عبور از تحریم شکل می‌گیرد. با توجه به توضیحاتی که داده شد، برداشت من از تاریخ ایران پس از مشروطه این است که در جامعه ایرانی، نمی‌شود از نوع منفی آمریت استفاده کرد. به بیان دیگر نمی‌شود خلاف نظر جامعه ایرانی را اجرا کرد. در این امر متغیر مردم نیز اهمیت دارد و باید آن را نیز در نظر گرفت.»

  تقسیم آمریت به 2 بخش منفی و مثبت

جهانبخش محبی‌نیا عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی: «ذات بحث مبهم است و این محصول می‌تواند منشأ تحقیق و استدلال و روایت‌های جدیدی باشد. برخی از نویسندگان آمریت، آمرانگی و گفتمانی تاریخ ایران را از زمان صفویه می‌دانند و شروع ابتلا به این عارضه را از همان زمان گفته‌اند. به عقیده آنها شکل خشن این امر در دوره قاجار و پهلوی اجرا شده و جمهوری اسلامی نیز در همین ردیف لحاظ شده است. از سوی دیگر برخی از نویسندگان منکر آمریت در جمهوری اسلامی هستند و تحت هیچ شرایطی پذیرای لانه و آشیانه آمریت در ساختارهای جمهوری اسلامی نیستند. به عقیده من باید آمریت را مورد بررسی قرار دهیم. در بسیاری از مواقع ما از یک کلمه برداشت‌های متضاد داریم و متناسب با آن گزاره‌های متناقض و روش غیر‌هماهنگ تجزیه و تحلیل نامربوط از آن نتیجه می‌شود. در توضیح آمریت به واژگانی مانند قلدری و امر تحکم‌آمیز اشاره شده است. این توصیفات در ادبیات عام مردم به این مفهوم عرضه شده اما نگاه علوم سیاسی، تحقیقاتی و اجتماعی به آمریت این نیست. به عقیده من جهان هستی با آمریت شکل گرفته است. اگر آمریت در نظر گرفته نشود هیچ‌کدام از مواردی مانند خانواده، ساختمان و هستی ایجاد نمی‌شود. حتی در قرآن نیز با آمریت بخوان، بگو و... بیان شده است. نکته دیگر، ما یک مقدار در اداره جامعه به مفهوم علمی، ساختاری و اداری آن را نفی می‌کنیم. یعنی هر زمانی که آمریت جنبه منفی پیدا می‌کند آن را در نظام جمهوری اسلامی نفی می‌کنیم. برای مثال زمانی که دموکراسی را در مقیاس جهانی می‌خواهیم بررسی کنیم؛ حتی کشور عربستان را نیز در آن بررسی دموکراسی وارد می‌کنیم. یک ملاک سنجش دقیقی نیز وجود ندارد که با رویکرد علمی این ادعاها را بسنجد و در همه این نگاه‌ها آشفتگی به وجود می‌آید و در نتیجه همین نگاه‌ها شبه علم و خرافه را تولید می‌کند. به عقیده من آمریت در قدرت موضوعیت دارد و قدرت، سازمان و جامعه بدون آمریت شکل نمی‌گیرند. آنچه در تعریف آمریت اهمیت دارد، نوع نگاهی است که به آن می‌شود. این آمریت اگر با حکمرانی درستی، به معنای Government همراه شود، کارآمدی را تولید می‌کند. اگر آمریت با شیوه‌های نرم اعمال شود در جوامع لیبرال دموکراسی به آزادی فردی و به حکومت منجر و اگر آمریت بدون نگاه به حکمرانی ذینفع و سخت اعمال شود، سلطه و نارضایتی ایجاد می‌کند. برای مثال خون نجس است اما مایع حیات بدن است. امروز نباید جمهوری اسلامی را بدون آمریت بدانیم. اگر معتقد به نظامی بدون آمریت هستیم یعنی جمهوری اسلامی به صورت کلی وجود ندارد. پس بسیج و ارتش و دانشگاه چطور به وجود آمده است؟ در نتیجه مهم است آمریت به معنای مصطلح استفاده نشود. فرانسیس فوکویاما در کتاب نظم و زوال سیاسی که درسال 2014 منتشر شده از ظهور مجدد ویژه‌پروری و پدرسالاری در آمریکا ابراز نگرانی می‌کند. در کشوری که خود فوکویاما درباره آن گفت، جامعه و دولت‌ها از منظر تکامل به حد اعلا رسیده‌اند و دیگر جایی برای رشد وجود ندارد. اما اگر امروز به آن مصیبت‌های جهانی از قبیل بحران‌های فقر و مالی، تروریسم، جنگ و... اشاره کنیم، واقعا جهان به آشفتگی رسیده است. درنتیجه یعنی نگاه آمرانه برای حکومت‌ها را فرهنگ‌های لیبرال دموکرات نیز برای خود نفی نمی‌کنند. حتی قانون اساسی نیز آمریت است؛ منتهی نحوه اجرای این آمریت اهمیت دارد. امروز در ادبیات سیاسی، عام و جامعه‌شناسی اگر نگاه شود، امروز نظام‌های آمرانه، تجدد آمرانه و موضوعیت دارد و مورد بحث قرار دارد. در بسیاری از کشورها مانند اروگوئه و آرژانتین نظام آمرانه سلسه‌مراتبی وجود دارد. یعنی از نظام آمرانه ارتش نجات پیدا کرده‌اند و به یک نظام آمرانه دیگر مبتلا شده‌اند. به عقیده من در نظام جمهوری اسلامی به دلایل مختلف تاریخی، حکومتی و جامعه‌شناسی هم حکومت و هم جامعه به نوعی گرفتار آمریت است. شاید برخی برای این آمرانگی که در جامعه وجود دارد، آن را از سر ناچاری قلمداد کنند. برای مثال هنوز در مدارس کشور دانش‌آموزان تنبیه می‌شوند که این خود نوعی آمرانگی در بُعد اجتماعی است. کلاس درس و دادگاه‌های کشور در جایگاهی که برای معلم و قاضی در نظر گرفته نشان از همین امر آمرانگی دارد. حتی در مدارس این آمرانگی به‌صورت منفی استفاده می‌شود. حتی در دانشگاه، استادها از برابری و دموکراسی حرف می‌زنیم و درس می‌دهیم اما دانشجوی دوره دکتری را در شرایطی قرار می‌دهیم که اصلا به او آزادی را یاد نداده‌ایم. مراد از ساحت علم، دین، هنر و حتی ریاضی رسیدن به فهم و رهایی است. باید فرد از بند نگاه آمرانه قاضی به شهروند رها شود. مکتب ائمه نیز به‌دنبال رهایی فرد از نگاه آمرانه است. در بیان مقام‌معظم‌رهبری و امام نیز تاکید شده که در نظام اسلامی فرد برمی‌خیزد و تیزترین انتقادها را از رهبر جامعه اسلامی می‌کند. این درحالی است که جامعه امروز ایران حتی جرات انتقاد به یک امام جمعه را ندارد. در دانشگاه کسی به مدیر دانشگاه نمی‌تواند نقدی را وارد کند و این بدان معنا است که نظام آمرانه منفی در کشور به یک فرهنگ تبدیل شده است. زمانی که جامعه دچار آمرانگی است چه‌بسا مدیر بالا آمده از آن جامعه نیز این همراهی را خواهد کرد. این امر را می‌توان به وزیر، رئیس‌جمهور و همه ارکان آن نظام نسبت داد و اگر ما صرفا حکم به رفع آمرانگی کنیم، درواقع ما فرآیند آمرانگی را دچار پیچیدگی، نفرت، تمارض و عقب‌گرد می‌کنیم.»

  آمریت در 2 بخش مجزا احتمال به‌وجود آمدن دارد

مرادی: «زمانی که جامعه را دچار آمریت می‌دانیم و زمانی که حکمرانی را دچار آمرانگی می‌دانیم 2 موضوع کاملا مجزا از 2 دایره سوا از هم قرار دارند. زمانی‌که یک سندروم یا عارضه‌ای را برای جامعه در نظر می‌گیریم، در دایره تربیتی و روانشناسی قرار می‌گیرد. اما زمانی‌که حکمرانی را دچار یک عارضه یا سندروم در نظر می‌گیریم دیگر در دایره تربیتی و روانشناسی قرار ندارد و ممکن است در دایره علومی مانند علوم سیاسی و حقوق قرار بگیرد. این سوال که آیا جامعه ایرانی دچار آمریت است؟ یا آیا جامعه ایرانی آمریت را می‌پذیرد؟، با 2 سوال دیگر مواجه می‌شویم. آیا جامعه گرفتار آمریت آن را می‌پذیرد یا آن را در ذات خود به دنبال اعمال آن است. اگر بگوییم جامعه آن را می‌پذیرد؛ که در قسمت قبل نیز گفتم. جامعه ایران اسلامی در تاریخ معاصر نشان داده که آمریت منفی را نمی‌پذیرد و جامعه واکنش‌های تندی درمقابل آن داشته است. سخنان من نیز درمورد آمریت منفی است و وجه مثبت آن مراد صحبت‌های امروز نیست. برای مثال یک پدر در خانواده باید آمریت را داشته‌باشد و نمی‌توان آن را به طور کلی نفی کرد. اما درخصوص جامعه ایرانی، ممکن است در مدت‌زمان کوتاه در مقابل آمریت منفی صبور باشد. اما به طور حتم واکنش نشان می‌دهد و آن واکنش نیز حتما به یک تغییر خواهد رسید و آن را تا یک تغییر دنبال خواهند کرد. اگر به وجه روانشناسی آمریت نگاه کنیم که آیا آن در وجود انسان وجود دارد، باید به این سؤال در دانشگاه پاسخ داده شود و راهکار علمی برای رهایی از آن ارائه شود. اگر فرض را بر این بگذاریم که یک شخص مانند استاد دانشگاه، امام جمعه و... به طور ذاتی به این خصلت متمایل است و ما باید از ان نجات پیدا کنیم؛ برای این امر می‌توان دلایلی را شمرد و مشکلات آن فضا را بیان کرد. آیا یک نوع آمرانگی منفی در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد یا خیر؟ برای این امر نیز من گشت ارشاد را که در حال حاضر به نحوی درگیر آن هستیم محور سخنان خودم قرار می‌دهم. ممکن است چالش امروز در زمان قبل چالش نبوده و امروز به یک مشکل تبدیل شده است. درنتیجه تاریخ چالش‌ها اهمیت دارد. جامعه از طریق انتخابات، رای و مشارکت به حاکمیت قدرت آمریت می‌دهد. متنوع‌ترین مجلس شورای اسلامی تاریخ انقلاب را مجلس اول به خود اختصاص داده که از نهضت آزادی، جبهه ملی و حزب جمهوری اسلامی تا تشکل‌های چپ‌گرایانه مانند حزب توده و سازمان مجاهدین در آن نماینده داشتند. اکثریت مجلس نیز به جریان مستقلین تعلق داشت. با این تنوع فکری در مجلس سال 1362 لایحه تعزیرات توسط دولت به مجلس ارائه می‌شود که طبق این لایحه امروز به نام لایحه مجازات اسلامی نامیده می‌شود. افرادی که این لایحه را به مجلس می‌دهند؛ متشکل از میرحسین موسوی نخست‌وزیر، سید محمد خاتمی وزیر ارشاد، سید محمداصغری وزیر دادگستری، محمدعلی نجفی وزیر علوم بودند. به بیان دیگر همه جریان‌های مختلف، تحت شرایط دهه 60 به قانون پوشش می‌رسند و این امر تبدیل به قانون می‌شود. امروز ما درمورد قانونی بحث می‌کنیم که در سال 1362 از پایین‌ترین سطح مشارکتی مردم تصویب شده است. امروز همه مردم موافق هستند که بدون عوارض گمرکی واردات خودرو تصویب شود که ممکن است 40 سال بعد همه تولید خودرو کشور نابود شود. امروز همه جامعه ایران برای اجرای این قانون با من همسو هستند اما ممکن است سال‌های بعد این همسویی نباشد. این بدان معنی نیست که حاکمیت با خصلت آمریت برخورد می‌کند. زمانی‌که به تاریخ آمریت توجه نمی‌شود می‌بینیم استدلال‌هایی را داریم که مشکلی راه‌حل نمی‌کند. براساس شرایط زمانی یک قانون تصویب می‌شود؛ باید در نظر گرفت که قانون که وحی منزل نیست که تا ابد از همان امر تبعیت کرد. مرکز پژوهش‌های مجلس در سال 1398 گزارشی دارد که در آن آمده 65 درصد مردم جامعه با گشت ارشاد مشکل دارند و فقط 15 درصد ایرانی به دنبال حجابی هستند که از منظر قانون ناهنجاری است. 75 درصد از جامعه ایرانی تصور عرفی از حجاب دارد و بسته به مناطق مختلف این عرف تفاوت می‌کند. در نتیجه به خاطر مشکلات امروز نگوییم ظالمانه و آمرانه به مردم حکومت می‌شود.»

  توسعه آمرانه به دموکراسی می‌رسد

محبی‌نیا: «مشکل امروز جامعه همین است که اگر اکثریت مردم در سال 1362 به یک قانون رسیدند؛ امروز این قانون را نمی‌خواهند و اجازه تغییر این قانون به آنها داده نمی‌شود. ولایت‌فقیه از منظر فکری قرار است تا امری را برای جامعه تسهیل کند. ولایت جزء وظایف ولی‌فقیه نیست و زمانی که ولایت را برعهده او می‌گذاری می‌تواند؛ بر همین مبنا بگوید؛ من به اینجا رسیدم که روسری یک مساله سیاسی شده است و از فردا آن را آزاد کنید. امروز در کشوری که کودتای سیاسی و نهضت آزادی در آن شکل گرفته تبدیل به جایی شده که بسیاری از پسرهای افراد مهم و تاثیرگذار در انقلاب اسلامی نمی‌توانند در آن حاضر شوند. چرا باید از ورود دونفر غیر حزب‌اللهی به پارلمان مجلس ترس داشته‌ باشیم؟ امروز در جامعه چه اتفاقی افتاده؟ جز اینکه اصلاح‌طلب‌ها را کنار زده‌ایم و اصولگراها را چند تکه کرده‌ایم؟ انصاف و ادب حکم می‌کند تا حقوق مردم دیده و بیان شود. زمانی که شما دایره ورود به مجلس، شوراها و ریاست‌جمهوری را اینقدر تنگ می‌کنید؛ به غیر از 6 درصد نتوانند در آن حاضر شوند. اینجا صحبت از حکمرانی خواندن، ورود از متن و خداحافظی با حاشیه است. ما عزت و اقتدار جمهوری اسلامی را می‌خواهیم. اگر حکمرانی خوبی در کشور باشد که نباید اتفاقات اخیر بیفتند. به بیان فوکویاما تمدن توسعه آمرانه به دموکراسی یک گزاره است، یعنی توسعه آمرانه مقدم بر دموکراسی است. امروز در کشور تمام روزنه‌های مشارکت را بسته‌ایم و به‌راحتی می‌گوییم آزادانه‌ترین کشور را داریم. فوکویامای فرانسوی می‌گوید قدرت تنها جنبه سلبی و تسلط ندارد و می‌تواند زاینده باشد و تولید ایجاد کند. در جمهوری اسلامی متاسفانه به‌گونه‌ای صحبت می‌کنیم که انگار مردم متوجه شرایط نیستند، برای مثال تورم 60 درصدی را کاهشی می‌گوییم، درحالی‌که مردم می‌بینند قیمت خوراک، پوشاک و مسکن هر روز افزایش دارد. این نتیجه آن است که ما حکمرانی درستی نداریم. اندیشمندان اروپایی درمورد نظام حکمرانی خودشان سخن می‌گویند و آن نظام را مانند ویترینی به‌نمایش می‌گذارند و بخش‌های آمرانه آن را مشخص می‌کنند و از آن نظام حکمرانی خلق می‌شود. یکی از ویژگی‌های جامعه امروز ایران مداخله حکومت در بسیاری از مسائل زندگی مردم است. در نظام اسلامی ولی‌فقیه وجود دارد تا از استبداد دستگاه‌ها جلوگیری شود، برای مثال امام خمینی(ره) درخصوص مسجد گفت زمانی که مسجدی از منظر عمرانی مزاحمت برای مردم دارد، آن را خراب کنید. در زمان پیامبر نیز مسجد ضرار را خراب کردند. درحالی‌که ولایت‌فقیه را امروز تبدیل به قدرتی کرده‌اند که انگار هیچ منطقی را قبول نمی‌کند. به‌واقع مقام‌معظم‌رهبری این‌گونه نیستند ولی برخی افراد -که هیچ شناختی از کشور ندارند- به‌راحتی امر ولی‌فقیه را در رابطه با مسائل بین‌الملل نیز زیرپا می‌گذارند. مشکل ما امروز این افراد هستند و کارهایی که می‌کنند. در این سلسله‌جلساتی که در دانشگاه برگزار شد برخی افراد نظام در آن شرکت کردند و بلااستثنا از آمریکا شروع کردند و با مشکلات خانوادگی معترضان تمام کردند. بدون هیچ شناختی از مسائل کشور و شناخت مشکلات مردم سخنان خود را می‌گویند. چه تعریفی از عدالت در کشور وجود دارد؟ تعریف اجرایی از عدالت در جامعه شده است؟ اختلاف برداشت از عدالت در زمان امام‌علی(ع) هم بود که خوارج آن حضرت را به‌همراه معاویه و امروعاص به بهانه عدالت شهید کردند. چرا برای هر موضوعی مانند خشکسالی، خداوند را دخیل می‌کنیم؟ کار به جایی رسیده که دانش‌آموز درس نمی‌خواند و زمانی که از امتحان رد می‌شود، نماز خواندن را ترک می‌کند. اگر مجلس مسئولیت قانونگذاری دارد، چرا این همه شورا از قبیل شورای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز وجود دارد که بسیار بهتر از مجلس عمل می‌کنند.»

  جای پرسشگر و پاسخگو عوض شده است

مرادی: «در فضای کنونی کشور جای پرسشگر و پاسخگو عوض شده و آقای محبی‌نیا از من سوالاتی می‌پرسد که پاسخش را من نباید بگویم. شما که 16 سال در این کشور مسئول و نماینده مجلس بودید باید پاسخ دهید. شما به‌صراحت گفتید که تصمیم در جای دیگری از مجلس گرفته می‌شود و باید از شما پرسید؛ این را با مردم در میان گذاشتید؟ چه لایحه‌ای برای این موضوع طرح کردید؟»

محبی‌نیا: «بله، بارها این را بیان کردم.»

مرادی: «بسیاری از مسئولان و نمایندگان مجلس هیچ چیز جدیدی برای اداره کشور نداشتند که بخواهند به قوانین کشور افزوده کنند. چرا طرحی برای جمع کردن گشت ارشاد مطرح نکردید؟ شما مطرح می‌کردید؛ می‌گذاشتید شورای نگهبان رد کند. حداقل کاری برای این امر می‌کردید. من به‌عنوان نسل بعد باید اینجا پرسشگر باشم. آیا جامعه ایرانی معترض نیست؟ جامعه ایرانی به‌شدت و علی‌الخصوص به مساله معیشت معترض است، به این دلیل که هشت‌سال در حوزه اجرایی و چندین‌سال در مجلس به‌صورت عملی تعطیل بود. در آن سال‌ها کشور تنها یک ایده داشت و آن هم قرارداد بستن با غرب بود. نمی‌خواهم از دولت دفاع کنم، اما باید انصاف داشت این سوال‌ها را باید در سال سوم دولت پرسید. دولت امروز دارد تاوان اشتباه‌های دولت قبل را می‌دهد. بعد اینجا نشسته‌ایم و می‌گوییم جمهوری اسلامی به‌طورکلی ناکارآمد است. می‌خواهم بگویم جمهوری اسلامی همان حکمرانی است که در آن 63 درصد مردم به آقای روحانی رای دادند و آن روز ناکارآمد نبود. بعد از او در سال 1400 کمترین میزان مشارکت در انتخابات انجام شد. پیش از این در سال 1372 این رکورد برای دولت دوم آقای هاشمی بود. حالا که سرمایه اجتماعی نابود شده به آقای رئیسی هدیه داده شده و حالا با این شرایط کل نظام باید پاسخگوی این شرایط باشد. جالب‌تر از این، با اعتراض 300 هزار نفر در کف خیابان می‌گوییم کل مردم مخالف نظام جمهوری اسلامی شده‌اند. امروز خیلی از مردم مثل خودم به شرایط جمهوری انتقاد دارند اما این انتقاد و مطالبه‌گری بسیاری از مردم به شرایط جمهوری اسلامی را بر پایه مخالفت با کل نظام بدانید، به دور از انصاف است.»

 همه نهادها باید زیرنظر دولت اداره شوند

محبی‌نیا: «آقای مرادی از من می‌پرسد که شما چه کاری کردید؟ عملکرد من در اینجا مطرح نیست. از منظر فلسفه سیاسی دولت باید امنیت، اقتصاد و سیاست را در دست داشته باشد و به شخص هم ربطی ندارد. در آخرین دوره حضورم در مجلس طراحی نوشتم که همه نهادها زیرنظر دولت باشد. دولتی که امنیت و اقتصاد در دستانش نباشد، چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ من گفتم همه نهادهای فرهنگی زیرنظر دولت بروند. تفاوت زمانی ایجاد می‌شود که به‌جای تعریف مسائل و مشکلات به یکدیگر نقد می‌کنیم.»

  قانون هماهنگ با شرایط روز نیست

سیدمحمود علیزاده طباطبایی عضو کانون وکلا: «به استناد جلد سوم صفحه 383 صحیفه نور امام خمینی نیز برای بعد از زمان شاه هیچ تصوری از حکمرانی نداشتند. یعنی بعد از انقلاب اسلامی حتی بنیانگذار آن نیز به‌صورت دقیق از شیوه و نوع حکمرانی چیزی را نمی‌دانست. جمهوری اسلامی اولین نظام حکمرانی مذهب شیعه در جهان اسلام بود و تا قبل از آن مذهب شیعه برخلاف اهل سنت که سال‌ها سابقه حکمرانی داشت؛ حکومتی را شروع کرد که تصور روشنی از آن نداشت. بسیار ساده‌انگارانه جمهوری اسلامی فعالیت خودش را آغاز کرد. قانون تعزیرات تا زمان آیت‌الله شاهرودی مشکل داشت و تا همان زمان 100 شتر و هزار دینار دیه مقتول مشکلی بود. از آن سال به بعد آقای شاهرودی قیمت روز شتر را جایگزین تعداد 100 شتر کرد. این مبنا تا سالی که قیمت شتر افزایش پیدا کرد همین بود. باید قبول کنیم که با روش هزار و چهارصد سال پیش نمی‌توان حکمرانی کرد. مردم باید براساس اصل 6 قانون نمایندگانی را برای خدمتگزاری مردم دعوت کنند.»

 تاریخ حکمرانی شیعه از صفویه آغاز شده است

فرزانه سریر عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب: «در پاسخ به آقای طباطبایی باید بگویم چطور مذهب شیعه سابقه حکمرانی نداشته اما تاریخ شیعه در ایران از زمان صفویه شروع می‌شود. مگر قاجار بعد از صفویه شیعه نبود؟ بعد از قاجار پهلوی هم شیعه بود و این کلام شما کاملا اشتباه است. بیان عالمان دین آشنایی با حکومت نداشتند پذیرفته نیست. چطور می‌گویید دین اسلام برای هزار و 400 سال پیش است و دیگر نمی‌شود به آن استناد کرد؟ در حالی دین اسلام لایتغیر است و برای همه زمان‌ها است. دین یعنی دستورالعمل زندگی و مگر خدا تغییر کرده که ما روی دستورالعمل زندگی دست می‌گذاریم؟ اگر حجاب را می‌گوییم؛ حکم خداست و این حکم در هیچ زمانی تغییر نمی‌کند. قانون ما چیزی قرآن نیست و تغییر پذیر نیست اگر به مذاق کسی خوش نمی‌آید باید آن فرد خودش را تغییر دهد.»

 قانون باید با توجه به مسائل روز تدوین شود

جعفر موحدی، عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهریار و صباشهر: «نظام قانونی تجلی در قانون دارد و در دیگر ارکان کمتر متجلی می‌شود. سوالی این است که منشأ این قانونگذاری چیست و حدود و ثغور آن چقدر است؟ ما قانونگذاری درست و صحیحی در کشور نداریم. ما قانون‌هایی را وضع می‌کنیم که دارای پیشینه ارزشی نیست. زمانی نصب تجهیزات ماهواره را ممنوع و جرم اعلام کردیم ولی امروز همین نمایندگان مجلس در خانه خود ماهواره دارند. خیلی از کشورهای پیشرفته به این رسیده‌اند قانونی که پیشینه‌اش درست نشده، اجرایی نشود. این امر هیچ ربطی به شرع و دین هم ندارد. برای مثال در دین دروغگویی حرام اعلام شده اما آیا در قانون برای فرد دروغگو جرمی اعلام شده است؟ به غیر از مهم باید در قانونگذاری اولویت‌بندی را جدی گرفت. در قانون تعزیرات ما اعلام شده که هر فعل حرامی جرم تلقی شود. این یکی از اشکالات قانون ماست، برای مثال سلام را مستحب می‌دانیم ولی جواب سلام واجب است و ترک آن حرام است. آیا اگر به کسی جواب سلام داده نشود جرم انجام داده؟»

منبع: روزنامه فرهیختگان

ارسال نظر
captcha