بررسی ویژگی‌های فعالیت جهادی در گفتگو با مصطفی یخچالی/ بخش دوم؛
آسیب دیگری که متوجه فعالیت‌های جهادی است این است که بعضا در این فضا سراغ معلول‌ها می‌روند به جای اینکه سراغ علت‌ها بروند. نمونه بارز آن نیز توزیع مداوم بسته معیشتی است. در واقع به جای اینکه به دنبال توانمند کردن یا مهارت آموزی به خانواده نیازمند برویم تا بتوانند روی پای خودشان بایستند، به صورت مداوم اقدام به ارائه کمک‌های مالی مانند توزیع بسته معیشتی، جهیزیه و لوازم التحریر کرده‌ایم و با این شیوه آن‌ها را به دریافت کمک عادت داده‌ایم.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ مصطفی یخچالی از فعالان عرصه حرکت‌های جهادی و رئیس مرکز حرکت‌های مردمی و جهادی بنیاد علوی است. پیگیری مسئله «ادبیات گفتمانی گروه‌های جهادی» ما را به او رساند تا بیشتر با شاخص‌ها و ادبیات گفتمانی گروه‌های جهاد آشنا شویم. در بخش نخست این گپ و گفت با عنوان گفتمان «با مردم» باید جایگزین مدل حکمرانی «برای مردم» شود به این موضوع اشاره شد که «همیشه می‌گوییم برای مردم، اما هیچ‌وقت نمی‌گوییم با مردم. می‌گوییم رفاه برای مردم، عدالت برای مردم و آزادی برای مردم، اما نمی‌گوییم که با مردم می‌خواهیم این فاکتورها را ایجاد کنیم.» آنچه در ادامه از منظر شما می‌گذرد، بخش دوم این گفتگو است:

 

الزامات فعالیت جهادی چیست و در این مسیر چه آسیب‌هایی ممکن است متوجه گروه‌های جهادی شود؟

یخچالی: یکی از الزامات و کار‌هایی که به نظرم می‌تواند مفید باشد، برخورداری از ساختار و تشکیلات و نظم است. باید خلاء‌های آن نیز شناسایی شود یعنی باید کاری انجام شود که کس دیگری آن را انجام نداده است. استقامت نیز در آن باشد نه اینکه صرف رفتن به یک منطقه و یک کار موقتی باشد. ما در این فضا، عبدالله والی جهادگر را داریم که نزدیک ۲۳ سال در منطقه بشاگرد فعالیت کرد و استقامت ایشان در این فعالیت جهادی موجب شد تا بشاگرد امروز با بشاگرد اوایل انقلاب تفاوت زیادی داشته باشد. متاسفانه برخی از کار‌های جهادی و مردم پایه، ثبات ندارد و به اصطلاح کار‌های مقطعی و بزن درویی است که یک آسیب محسوب می‌شود.

یکی دیگر از آسیب‌ها، ورود بدون برنامه‌ریزی و مطالعه گروه‌های جهادی به یک حوزه‌ای مثلا حوزه آسیب‌های اجتماعی و عدم بهره بردن از یک فرد متخصص است. آسیب دیگری که متوجه فعالیت‌های جهادی است این است که بعضا در این فضا سراغ معلول‌ها می‌روند به جای اینکه سراغ علت‌ها بروند. نمونه بارز آن نیز توزیع مداوم بسته معیشتی است. در واقع به جای اینکه به دنبال توانمند کردن یا مهارت آموزی به خانواده نیازمند برویم تا بتوانند روی پای خودشان بایستند، به صورت مداوم اقدام به ارائه کمک‌های مالی مانند توزیع بسته معیشتی، جهیزیه و لوازم التحریر کرده‌ایم و با این شیوه آن‌ها را به دریافت کمک عادت داده‌ایم.

 

بله. شاید یکی از آسیب‌هایی که دولت فعلی را نیز دربرگرفته، گرفتن مسئولیت اجتماعی از مردم و کنار زدن آن‌ها از حضور در عرصه خدمت رسانی و تبدیل آن‌ها به دریافت کننده خدمت است.

 یخچالی: رهبر انقلاب نیز در دیداری که با فعالان جهادی در سال ۹۸ داشتند خطاب به آن‌ها می‌فرمایند: «آن وقتی کار، شکل عمومی و مردمی پیدا خواهد کرد که این فکر شما، این جهت‌گیری شما تبدیل به یک گفتمان عمومی بشود. [شما] در این مجموعه‌ی دوازده هزار [گروهی] که ایشان میگویند، ده درصد جوان‌های کشور، یا مثلاً پانزده درصد جوان‌های کشور هستید؛ آن ۹۰ درصد یا ۸۵ درصد دیگر چرا باید از این حرکت جهادی مبارک، از این کار محروم بمانند؟ سعی کنید ترویج کنید و این ترویج در صورتی آسان خواهد شد که به گفتمان تبدیل بشود.» که بخش زیادی از این درصد مدنظر رهبر انقلاب، آن جوانان روستایی هستند که باید پای کار بیایند تا کار خودشان را انجام دهند. این به کرات دیده شده زمانی که مردم برای خودشان کار نکنند از آن خدمتی که به آن‌ها ارائه می‌شود نگهداری و صیانت هم نمی‌کنند و نمونه‌هایی از این را سراغ داریم که فردی که خانه اش مشکل پیدا کرده بود به گروه جهادی که خانه او را ساخته بودند زنگ می‌زند و از آن‌ها می‌خواهد تا مشکل خانه اش را مرتفع کنند. در حالی که خود این فرد می‌توانست در مدت زمان کوتاهی این مشکل را حل کند، اما از این جهت که خود فرد مشارکتی در ساخت آن نداشت، برای صیانت از آن نیز تلاشی نمی‌کرد.

 

پس تا اینجای بحث می‌توان گفت که کار جهادی یک کار منظم و دارای مطالعه پیشین است که از کار‌های پارتیزانی باید فاصله بگیرد، با مطالعه باشد، استمرار داشته باشد و به صورت مقطعی و لحظه‌ای نباشد و موجب حل مسئله شود.

یخچالی: بله و همینطور در مقابل جبهه دشمن باشد. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند هرجا حس کردید که دشمن روی آن دست گذاشته بدانید که کارتان درست بوده است. بر این مبنا هر زمان کاری انجام دادید که اگر انجام نمی‌گرفت دشمن نسبت به آن هیچ حسی ندارد، جهادی محسوب نمی‌شود.

چرا دشمن امثال احمدی روشن‌ها را شهید می‌کند؟ چون امثال او کار جهادی انجام دادند گرچه به آن معنا به روستا یا منطقه محروم نرفتند تا فقرزدایی کنند، اما کاری انجام دادند که دشمن حس کرده کارشان باعث ضربه زدن به او می‌شود از همین جهت احمدی روشن‌ها را شهید می‌کند. کمااینکه گفته می‌شود، آخر کار جهادی باید ختم به شهادت شود.

 

ما امثال مرحوم کاظمی آشتیانی و شهید احمدی روشن را جهادگر می‌دانیم، اما از طرفی می‌گوییم باید یک سازمان ناظری که مجوز هم دهد. بر این مبنا آیا از امثال شهید احمدی روشن‌ها به عنوان جهادی تشویق کنیم و به آن‌ها مجوز فعالیت دهیم یا نه. باید در تعریف‌ها یک بازنگری مجدد داشته باشیم؟

یخچالی: فعالیت شهید احمدی روشن در سازمان انرژی اتمی بوده که یکی از سازمان‌های رسمی کشور است و این گونه نبوده که برای خودش به صورت مجزا کار کند. یا مرحوم آشتیانی یک پژوهشکده‌ای را ایجاد کرده بود که مجوز فعالیت داشت و این گونه نبود که حاکمیت را به حساب نیاورد و به تنهایی فعالیت کند.

در بحث گروه‌های جهادی نیز به عنوان مثال وقتی شما اقدام به ساخت یک مدرسه در یک منطقه محروم می‌کنید، باید آن را به آموزش و پرورش تحویل دهید تا معلم و نیروی کار برای آنجا در نظر بگیرد و اینجا نسبت شمای گروه جهادی با حاکمیت مشخص می‌شود. یا در روستایی که به عنوان مثال پنج خانواده بیشتر ندارد، قاعدتا ساخت مدرسه در آنجا توجیه عقلانی هم ندارد، لذا باید نسبتتان را با حاکمیت مشخص کنید.

برای اینکه ادبیات جهادی پخته‌تر شود این نیاز احساس می‌شود که هم موردکاوی شود و هم تجربه نگاری و از آن‌ها برای تکمیل این مباحث استفاده شود. در مورد مقالات موجود در حوزه مدیریت و گفتمان جهادی نیز قبول دارم که بسیاری از این مقالات در تبیین گفتمان جهادی مانده‌اند

 

پس آنجایی که فعالیت جهادی به عنوان ذهن جهادی فعالیت می‌کند باید یک نسبت‌هایی را با حاکمیت و کار مردم پایه تعریف کند؟

یخچالی: بله. ما نمی‌توانیم کار جهادی را در خلاء ببریم و بگوییم با حاکمیت کاری نداریم و کار خودمان را انجام دهیم. شمای گروه جهادی وقتی تصمیم به ساخت یک خانه در روستا دارید، باتوجه به اینکه هر روستا یک طرح هادی دارد، اگر خارج از این طرح اقدام به ساخت و ساز کنید -با این مبنا که این طرح اشتباه است- کارتان درست نیست. باید یک سری از چارچوب‌ها را بپذیریم و اگر نقدی هم داریم، در عین اینکه نقدمان را عنوان می‌کنیم باید بپذیریم که تحت این ساختار‌ها فعالیت کنیم در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

به عنوان مثال در زلزله کرمانشاه این اتفاق افتاد که هر کسی که امکان داشت با جمع آوری یک سری کمک‌های مردمی راهی این منطقه زلزله زده شد. البته این ضعف نظام است که هنوز نتوانسته است برای مردم آنطور که باید اعتمادسازی کند که مردم کمک‌های خود را به او تحویل دهند. یکی از مهمترین اشتباهات نیز تصدی‌گری است و اگر همین حلقه‌های میانی که -به تعبیر رهبر معظم انقلاب حلقه‌ای بین مردم و حاکمیت هستند که نه کار مردم را می‌کنند و نه کار حاکمیت را- در این سال‌ها نقش آفرینی می‌کردند، در شرایطی مثل زلزله بهتر می‌توانستند اقدام کنند.

 

لازمه تبدیل ایده‌های خرد به کلان در مدل جهادی

لازمه تبدیل ایده‌های خرد به ایده کلان در نظر گرفتن اقتضا و شرایط ویژه‌ای است؛ تبدیل ایده خرد به کلان نیازمند چه تدابیری است؟ مدل و عملکرد گروه‌های جهادی چه میزان از این معیار‌ها برخوردار است؛ و اینکه اساسا مدل جهادی شامل موضوع خاص می‌شود یا قابل تعمیم است؟

یخچالی: در تشکیل بسیج سازندگی تا حدودی این اتفاق افتاد. رهبر معظم انقلاب نیز در سال ۸۹ در دیدار با جهادگران به این مسئله اشاره کردند که «حرکت عظیم بسیج سازندگی و اردو‌های جهادی اول از خود جوان‌ها شروع شد خود جوان‌های دانشجو و دانش آموز در بخش‌های مختلف این حرکت را شروع کردند. درسال ۷۹ گزارش این حرکت زیبا و پرشکوه به ما رسید و منجر شد به اینکه پیام بسیج سازندگی به قاطبه جوانان کشور داده شود.» بر این مبنا فرمان تشکیل بسیج سازندگی ایده خردی در لایه حکمرانی بوده که این ایده و حرکت، تبدیل به یک حرکت کلان و جمعی شده است.

درباره اقتضائات و شرایط تبدیل ایده خرد به کلان نیز باید مدنظر داشت، یک زمان تبدیل ایده خرد به کلان در رویکرد‌ها اتفاق می‌افتد، اما زمانی هم در مصداق‌ها این اتفاق رخ می‌دهد. قطعا تمام مصداق‌ها قابلیت اجرا در همه جا را ندارد. به عنوان نمونه گلیم بافی در یک منطقه قابلیت اجرایی شدن در تمام مناطق را ندارد. اما برخی ایده‌ها به عنوان جریانی که ذیل آن یک سری خرده فرهنگ‌ها و ریز فعالیت‌هایی شکل می‌گیرد، امکان تبدیل شدن به ایده کلان را دارد.

در اوایل انقلاب نیز در جلسات کمیته امداد شورای مدیران کل استان‌ها ایده‌ها و طرح‌های موفق اجرا شده در استان خود را به اشتراک می‌گذاشتند و استان‌های مختلف ایده کلی را با توجه به شرایط و متناسب با فرهنگ و اقتضائات منطقه هدف خود بومی می‌کردند از این جهت یک طرح خرد می‌توانست قابلیت تسری در یک سطح کلان تری را داشته باشد.

 

بله. ما در بازنمایی فعالیت‌های جهادی شاهد این مسئله هستیم که یک گروه جهادی طرحی را انجام داده و موفق بوده، گروه دیگر نیز تصمیم می‌گیرد آن ایده و طرح را به صورت خام در منطقه هدف خود اجرایی کند، اما نتیجه عکس می‌دهد. پس شما معتقدید که تجربیات را باید در اختیار هم قرار دهیم، اما آن را بومی سازی کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم؟

یخچالی: بله دقیقا همینطور است.

 

چرا تا کنون آنچنان که باید و شاید به ادبیات و گفتمان جهادی پرداخته نشده است و فراتر از بیانات رهبر معظم انقلاب نیز ادبیاتی یافت نمی‌شود؟

یخچالی: بله. اینطور است و البته طبیعی است به این دلیل که این ادبیات نویی است و برگرفته از ادبیات امامین انقلاب است. در روایات و احادیث نیز به موضوع جهاد پرداخته است، اما تبلور و اجتماعی شدن آن بعد از انقلاب اسلامی بوده و برای فهمیدن کنه آن باید عقبه فکری کسانی که این ادبیات را وارد جریان فکری کردند بررسی کنیم. کمااینکه یک عده‌ای این کار را انجام داده‌اند. اما برای اینکه این ادبیات پخته‌تر شود این نیاز احساس می‌شود که هم موردکاوی شود و هم تجربه نگاری و از آن‌ها برای تکمیل این مباحث استفاده شود. در مورد مقالات موجود در حوزه مدیریت و گفتمان جهادی نیز قبول دارم که بسیاری از این مقالات در تبیین گفتمان جهادی مانده‌اند.

 

صرف اردوی جهادی رفتن، مصداق کار جهادی نیست

مصادیق موجود از فعالیت جهادی، می‌تواند معرف رویکرد و منطق گروه‌های جهادی باشد یا نه؟ متناسب است یا فروکاسته؟

یخچالی: البته یک نکته‌ای که باید مورد توجه قرار داد، این است که منطق کار جهادی با اردوی جهادی خلط معنایی شده است؛ یعنی یک بازنمایی اشتباهی از اردوی جهادی به معنای حرکت محرومیت زدایی، شده است یعنی هر زمانی که سخن از فعالیت جهادی می‌شود، ذهن‌ها متوجه اردوی جهادی می‌شود. این بازنمایی نادرست از فعالیت‌های جهادی توسط رسانه‌ها اتفاق افتاده که عمدتا یک اردوی جهادی را به عنوان کار جهادی و یک حرکت پارتیزانی مقطعی که نهایتا به چهار تا بیل زدن ختم می‌شود؛ به تصویر کشیده‌اند.

این درحالی است که شاید فردی اردوی جهادی برود، اما کار جهادی نکند و در مقابل فردی اردوی جهادی نرود، اما کار جهادی بکند. مثلا فردی که در اتاقش مشغول مطالعه است کار جهادی کند یا کسی که اختراعی می‌کند آن هم جهادی محسوب می‌شود. رهبر معظم انقلاب نیز در دیداری که با نخبگان داشتند، خطاب به آن‌ها فرمودند، فرد نخبه کسی است که از علمش در راستای اهداف الهی استفاده می‌کند، در مورد جهادی نیز همین مسئله صدق می‌کند یعنی در تعریف جهادی بودن؛ فاکتوری به اسم نیت الهی است که البته سنجش آن بسیار سخت است.

کمااینکه یکی از عرصه‌های مهم کار جهادی را مطالبه‌گری می‌دانیم یعنی لازم نیست شمای گروه جهادی به یک منطقه‌ای بروید و شروع به بیل زدن بکنید، بلکه اگر برای رفع محرومیت و مشکلات منطقه هدف از فرماندار و بخشدار مطالبه‌گری کنید، این مطالبه‌گری، یک کار جهادی محسوب می‌شود که یکی از مهمترین عرصه‌های فعالیت جهادی است.

 

لزوم بازنمایی درست گفتمان جهادی

بازنمایی درست حرکت جهادی بر عهده چه کسانی است؟ و این چطور باید اتفاق بیافتد؟

یخچالی: اولا رسانه‌ها و دوما خود گروه‌های جهادی و بسیج سازندگی مسئول هستند. اولا باید سوژه یابی درست کرد دوم اینکه بتوانیم به صورت هنرمندانه بازنمایی درستی از حرکت جهادی داشته باشیم.

یکی از عرصه‌های مهم کار جهادی را مطالبه‌گری می‌دانیم یعنی لازم نیست شمای گروه جهادی به یک منطقه‌ای بروید و شروع به بیل زدن بکنید، بلکه اگر برای رفع محرومیت و مشکلات منطقه هدف از فرماندار و بخشدار مطالبه‌گری کنید، این مطالبه‌گری، یک کار جهادی محسوب می‌شود که یکی از مهمترین عرصه‌های فعالیت جهادی است

الان تمام مستند‌هایی که درباره کار جهادی وجود دارد؛ محدود به نمایش اردوی جهادی از ابتدا تا انتهای اردوی جهادی است یعنی پیش از اردو چیزی نشان داده نمی‌شود و ما مستندی نداریم که اقدامات گروه‌های جهادی قبل از اردوی جهادی مانند شناسایی منطقه هدف، جلسه با مسئولین و مردم منطقه هدف و برنامه ریزی‌ها و تدابیر لازم جهت پای کارآوردن مشارکت مردمی و... را به تصویر بکشد. حتی بعد از اتمام اردو نیز نتیجه این حرکت جهادی به نمایش گذاشته نمی‌شود که این اردو و حرکت جهادی چه نتایجی را به دنبال داشته است.

 رهبر انقلاب کار پرستار‌ها را هم جهادی می‌دانند، چون این گروه یک خلائی را در جامعه پر کرده‌اند حتی آن افرادی که اقدام به ساخت واکسن می‌کنند شاید اردوی جهادی نرفته باشند اما از این جهت که در زمان تحریم از سوی دشمنان در این مسیر تلاش می‌کنند و کارشان نیز در تقابل با دشمن است و از دیگر شاخصه‌های کار جهادی نیز برخوردار است، کار جهادی محسوب می‌شود. از همین رو کارهایی از این دست نیز می‌تواند سوژه‌ای برای بازنمایی ادبیات و گفتمان جهادی باشد.

 

شاهد هستیم که استفاده از مدیریت جهادی و مدیر جهادی به یک عبارت دم دستی تبدیل شده است و به هر فرد و مدیری اطلاق می‌شود.

یخچالی: بله اینطور است، چون شاخصه‌ها موجود نیست و خلاء گفتمان موجب شده این تقلیل معنایی اتفاق بیافتد.

 

به عنوان آخرین سوال آیا می‌توان از یک نهاد جهادی صحبت کرد یا گروه جهادی یک جنبش است؟

یخچالی: به نظر من گروه جهادی جنبش نیست. جنبش پدیده یک گروه است و نمی‌تواند تبدیل به یک جنبش شود. تعریف جنبش یک چیزی متفاوت است که موجب تغییر در ساختار‌های سیاسی و .. می‌شود. حرکت جهادی می‌تواند ابتدائا یک جنبش باشد در مقابل یک پدیده ای، اما گروه جهادی نه.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha