دلایل طفره رفتن مسئولان از عذر خواهی در گفت وگو با عماد افروغ، علیرضا شریفی و اصغر مهاجری؛
اصغر مهاجری گفت: برای اینکه فرهنگ عذرخواهی در جامعه مسئولان و مدیران کشور نهادینه شود و جزو ترجیحات ارزشی و نظام هنجاری و معیاری جامعه ما قرار گیرد تا از پیامدها و کارکردهای مثبتش منتفع شویم، به یک ساختار و باورهای مبتنی بر آن نیاز داریم که در قالب یک فرهنگ وجود داشته باشد. این نظام معیاری یک نظام دستورالعملی و تشریفاتی و فانتزی نیست که شما به عده‌ای امر کنید که به این روش عمل کنید و مسئله‌های ما حل شود

به گزارش «سدید»؛ «من در جریان سفر ازبکستان از این واقعه مطلع شدم که بلافاصله به همکارانم دستور دادم تا بررسی موضوع را به صورت ویژه در دستور کار قرار دهند و مطمئن باشید این موضوع را از دستگاه‌های مسئول مطالبه خواهم کرد تا ابعاد آن روشن شود. دختر شما و همه دختران ایران فرزندان من هستند و احساس من در این حادثه، مانند از دست دادن یکی از عزیزانم است.» این جملات، مطالبی بود که پس از فوت مهسا امینی، سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشور، در تماس تلفنی با خانواده مهسا ابراز کرد که یکپارچه عذرخواهی مسئولانه بود و تسکینی برای آنها، ولو موقت و جزئی اما در حالی که جامعه انتظار داشت برای تسکین این زخم بزرگ، روحیه عذرخواهی و تواضع را در سایر لایه‌های مدیریتی کشور هم شاهد باشد، این اتفاق نیفتاد و انتظار آنقدر به درازا کشید که شد آن چه نباید می‌شد و دامنه اعتراضات مردمی ابعاد گسترده‌ای پیدا کرد. عماد افروغ، علیرضا شریفی یزدی و اصغر مهاجری از جمله جامعه‌شناسان و صاحب نظرانی هستند که معتقدند نهادینه نشدن فرهنگ عذرخواهی و پاسخگویی در میان مدیران و مسئولان کشور منشأ و آثاری عمیق و قابل توجه دارد که اگر مورد اعتنا و بررسی قرار نگیرد، تبعات آن دامن کشور را رها نخواهد کرد.

داشتن قدرت، مسئولیت می‌آورد

عماد افروغ به رابطه قدرت – مسئولیت در قدرت‌شناسی اشاره می‌کند و می‌گوید: «رابطه قدرت – مسئولیت یعنی هر کس صاحب قدرت است، در ازای قدرتش مسئولیت دارد. به این معنا که فرد صاحب قدرت هم در برابر عملش و هم در برابر بی عملی‌اش مسئول است و اگر عملی را که وظیفه‌اش بوده انجام نداده یا عمل سویی انجام داده، مسئولیت عواقب آنها متوجه اوست.»

این جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، همچنین توضیح می‌دهد:«بی‌توجهی به رابطه مسئولیت در مقابل قدرت تبعاتی دارد. حداقل تبعاتش عذرخواهی است. این حداقل است وگرنه به تناسب تبعاتی که بی‌توجهی به این رابطه قدرت – مسئولیت داشته، برخوردهای جدی‌تری هم مطرح می‌شود. مثلا حذف صاحب قدرت در بالاترین مقام یا مقامات پایین‌تری که مستقیم به آن پدیده مربوط می‌شوند. متأسفانه ما این رابطه قدرت – مسئولیت را خوب فهم و درک نکرده‌ایم و به آثار و پیامدهای آن هم فکر نکرده‌ایم.» افروغ به جایگاه والای عذرخواهی در ادبیات سیاسی می‌پردازد و می‌گوید: «مسئولی که از مردم عذرخواهی می‌کند می‌گوید مرا به دلیل قصور در انجام مسئولیتم ببخشید و این طلب بخشش روی واکنش مردم بازتاب دارد. متأسفانه ما در ازای اتفاقات مهمی حاضر به عذرخواهی نیستیم.» این جامعه‌شناس موضوع فوت مهسا امینی را به عنوان نمونه‌ای از این اتفاقات مهم ذکر می‌کند:«ما در این موضوع بحث علمی کردیم و گفتیم در این اتفاق بر شخصی شوک روحی روانی وارد شده که معنی علت تامه مرگ را نمی‌دهد بلکه معنی علت اعدادی می‌دهد. مثل نقشی که آب و خاک و... برای رشد یک دانه گندم دارد. وجود دانه گندم علت درونی است، آب و خاک و... علت‌های اعدادی هستند. ما جامعه‌شناسان گفتیم پلیس باید در حد علت اعدادی از مردم عذرخواهی می‌کرد ولی عذرخواهی نکرد، کسی عزل و توبیخ نشد. حتی مطرح شد که هیچگونه قصور و تقصیری متوجه پلیس نیست که بسیار حرف اشتباهی بود. در گزارش شورای پزشکی هم اصلا به وجوه روانشناسی و روانشناسی اجتماعی موضوع توجهی نشد و فقط به سابقه عمل جراحی ایشان تأکید کردند. در حالی که این شخص با وجود همین سابقه پزشکی 22 سال از خدا عمر گرفته و دست شما امانت بوده، شما باید امانت را صحیح و سالم به صاحبش برمی‌گرداندید و وقتی این اتفاق نیفتاده، باید به دلیل کوتاهی خود عذرخواهی می‌کردید.»

مسئولان و جامعه نیازمند خودآگاهی هستند

افروغ، مصلحت‌اندیشی‌ها و خط قرمزهایی را که برای اظهارنظر در مورد چنین مسائلی تعریف می‌شود، به اندازه طفره رفتن و امتناع مسئولان از عذرخواهی، نادرست و زیانبار توصیف می‌کند و ادامه می‌دهد:«این مصلحت‌اندیشی‌ها و خط قرمزها که هیچ ربطی به جمهوری اسلامی ندارد، آنقدر متراکم شده که کار به اینجا رسیده است. ماجرای فوت مهسا امینی یک مثال از نهادینه نشدن فرهنگ عذرخواهی در میان مدیران کشور بود. مسئولان و صاحبان قدرت باید عادت کنند که مسئولیت کارهایشان را برعهده بگیرند و سریع عذرخواهی کنند و حتی به عنوان پوزش خواستن برای استعفا آماده باشند، اما نه عذرخواهی می‌کنیم و نه استعفا می‌دهیم و اینها درد کشور است و در مصلحت‌اندیشی و تملق و تظاهر ریشه دارد.»

جوانه‌های نارس فرهنگ عذرخواهی

علیرضا شریفی‌یزدی نیز در مورد نهادینه نشدن فرهنگ عذرخواهی در سیستم مدیریتی کشور می‌گوید:«در سطوح مختلف جامعه ما و از نهاد خانواده تا مسئولان کشور، فرهنگ عذرخواهی به عنوان یک عنصر فرهنگی شکل نگرفته است.»

این جامعه‌شناس و روانشناس اجتماعی، نوع ارتباط و روابط انسان‌ها، گروه‌ها و نهادهای مختلف را به فرهنگ عذرخواهی تعبیر می‌کند و توضیح می‌دهد:«فرهنگ عذرخواهی ابعاد گسترده‌ای دارد که برای شناخت آن باید ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی حاکم بر جامعه را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.» شریفی‌یزدی بر این باور است که نشانه‌های کمرنگی از جوانه زدن فرهنگ عذرخواهی در لایه‌های مدیریتی کشور به چشم می‌خورد که تداوم و نهادینه شدن این فرهنگ در آینده را نوید می‌دهد. او می‌گوید: «شکل‌گیری فرهنگ عذرخواهی از مردم در فرهنگ سیاسی کشور و نهادینه شدن این نوع گفتمان میان مسئولان و مردم روندی تدریجی است و به هر اندازه که میان قوانین و سیاست‌های کلان یک کشور و ارزش‌ها و هنجارهای توده مردمی همخوانی بیشتری وجود داشته باشد دوگانگی ارزشی جامعه کاهش پیدا کرده، فرهنگ عذرخواهی با شتاب بیشتری نهادینه می‌شود.»

شریفی‌یزدی می‌افزاید: «وقتی جامعه به مرور زمان دچار تغییرات عمیق می‌شود و به سمتی می‌رود که با سیاست‌های نسبتاً ثابت همراه نیست، دوگانگی ارزشی هم در آن شکل می‌گیرد. نهادینه کردن فرهنگ عذرخواهی و ایجاد گفتمان مسئولانه در مقابل مردم بهترین راه‌حل برای کاستن این دوگانگی ارزشی به‌شمار می‌آید.»

مشارکت با مردم فرهنگ عذرخواهی را شکل می‌دهد

صحبت‌های اصغر مهاجری مکمل نظرات شریفی‌یزدی است. این جامعه‌‌شناس و استاد دانشگاه می‌گوید:«برای اینکه فرهنگ عذرخواهی در جامعه مسئولان و مدیران کشور نهادینه شود و جزو ترجیحات ارزشی و نظام هنجاری و معیاری جامعه ما قرار گیرد تا از پیامدها و کارکردهای مثبتش منتفع شویم، به یک ساختار و باورهای مبتنی بر آن نیاز داریم که در قالب یک فرهنگ وجود داشته باشد. این نظام معیاری یک نظام دستورالعملی و تشریفاتی و فانتزی نیست که شما به عده‌ای امر کنید که به این روش عمل کنید و مسئله‌های ما حل شود.»

مهاجری توضیح می‌دهد: «این ساختارها در وهله اول این است که ما معتقد به کار مشارکتی باشیم. مشارکت نه به این معنا که فردی بگوید شما بیایید یاری کنید، من ریاست و نمایندگی بکنم. مشارکت یعنی با هم اندیشیدن، با هم برنامه‌ریزی کردن، با هم اجرا کردن، با هم متنعم شدن و با هم نظارت کردن. زمانی که ما امری را مشارکتی انجام می‌دهیم، مسئولیت را بین همه توزیع می‌کنیم و زمانی هم که خطایی اتفاق می‌افتد این خطا نتیجه صفر تا صد عمل من نیست، مال یک جمع است و جمع هم در برابر جمع مسئول است و پوزش می‌خواهد و جبران می‌کند.» این جامعه‌شناس همچنین معتقد است: «باید بپذیریم زمان یکه‌تازی‌ها، رفتارها و تصمیم گیری‌های فردی مدت‌ها پیش به سر آمده و ما باید امور جامعه را از مرحله اندیشیدن تا مرحله نظارت به مدد مشارکت جامعه انجام دهیم.»

طرح اتاف

مهاجری به یافته‌های جامعه‌شناختی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد اگر دولتمردان در امور مختلف خرد جامعه و شعور عامیانه را دخالت دهند، کمتر دچار خطا می‌شوند. او می‌گوید: «در این رابطه مطالعاتی در سطح جهانی صورت گرفته که تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و بسیاری از پیامدهای اقدامات مداخله‌ای را ارزیابی می‌کند. من این مطالعات را برای کشورمان بومی کرده‌ام و نام آن را گذاشته‌ام «طرح اتاف» که تعیین می‌کند مسئولان در هر اقدام مداخله‌ای که در قالب سیاست، برنامه یا طرح و پروژه انجام می‌دهند، اگر به مردم ضرر زدند چگونه باید زیان را جبران کنند. مثلاً شهرداری تهران با اجرای طرح اتاف می‌پذیرد که پروژه‌ها، برنامه‌ها و سیاست‌های شهری تهران با مشارکت شهروند انجام شود و هر جا هم لازم باشد، اجتناب یا تعدیل یا جبران شود. لذا باید بپذیریم زمانی که می‌گوییم عذرخواهی می‌کنم و پوزش می‌خواهم، فقط لق لقه زبان نباشد و خسارتی که وارد کردم جبران شود.»

او ادامه می‌دهد: «عذرخواهی و پوزش با هدف جبران انجام می‌شود که ممکن است جبران روانی، اقتصادی یا اجتماعی باشد و با مکانیزم‌های مختلفی انجام می‌شود. من در مطالعات اتافی، اتاف را به عنوان یکی از بهترین راهبردهای پوزش و جبران خسارت معرفی کردم که در آن همه تاکتیک‌های عذرخواهی دیده و تعریف شده است. مثلا اگر مدیریت شهری در قالب پروژه‌ای مسیر دانش‌آموزان مدرسه‌ای را بلند می‌کند، بهتر است تعدادی لوازم التحریر را همراه با متن زیبایی به دانش‌آموزان آن مدرسه هدیه دهد. عذرخواهی مناسب، کدورت مخاطب را کاهش می‌دهد و او را به همراهی در پیشرفت پروژه تشویق می‌کند.»

مطلق‌اندیش خود را نیازمند عذرخواهی نمی‌بیند

این پژوهشگر اجتماعی مطلق‌اندیشی را آفتی می‌داند که عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه را تهدید می‌کند. او توضیح می‌دهد: «دلیل این که این نظام جبران و عذرخواهی با فرهنگ ما ایرانی‌ها همخوانی ندارد این است که ما بسیار مصلحت‌اندیش هستیم و با توجه به عقاید قالبی و کلیشه‌ای خود که عموما ایدئولوژی زده است، فکر می‌کنیم. تصور ما این است که اگر ما فکری کردیم و تصمیمی گرفتیم مطلق است و اگر خطایی هم رخ داده ما مأمور بودیم و معذور، در راستای کار درست حرکت می‌کردیم و نیازمند عذرخواهی نیستیم. امروز ما به شدت به الگو و چارچوب فکری و فرهنگی (پارادایم معرفتی) دانش محور نیاز داریم که نسبی اندیش است. در نسبی‌اندیشی نقصان پذیرفتنی است و به همین دلیل صاحب این الگوی فکری، عمل خود را اصلاح و تکمیل می‌کند و فرهنگ عذرخواهی در این الگو شکل می‌گیرد.»

آفتی به نام ساختار اداری معیوب

او تعریف ساختارهای نظام بروکراتیک کشور را به عنوان مؤلفه دیگری نام می‌برد که جامعه ما را تهدید و ما را از فرهنگ پوزش و عذرخواهی و جبران دور می‌کند. مهاجری توضیح می‌دهد:«سازمان‌های اداری ما بر اساس رویکرد بهره‌وری تعریف نمی‌شوند. در نتیجه خروجی سازمان مهم نیست و در این ساختار عذرخواهی به دلیل نقصان عملکرد و نرسیدن به بهره‌وری معنایی ندارد. متأسفانه ساختار اداری ما معیوب است. ما را نه دشمن و نه حوادث طبیعی از پا نمی‌اندازد، ولی ساختار اداری معیوب حتما ما را از پا می‌اندازد. در این ساختار اداری که در همه ادارات اعم از سازمان آب، برق، مخابرات و... حاکم است، چون کارمند خودش را ولی نعمت ارباب رجوع می‌داند، فرهنگ عذرخواهی هم شکل نمی‌گیرد.»

منبع: روزنامه همشهری

ارسال نظر
captcha