نشستی با حضور مهران کرمی و محمد قادری درباره وضعیت رسانه های داخلی؛
مهران کرمی گفت: رسانه یک واسطه بین قدرت و جامعه است. طبیعتا رسانه وقتی می تواند تعیین کننده باشد که بتواند در تعامل مثبتی با این دو پدیده قرار بگیرد و یک تعامل مثبتی هم بین این دو وجه برقرار کند.

به گزارش «سدید»؛ معمولا رسانه ها در هر رخدادی می توانند نقش های مختلفی از اطلاع رسانی درست تا خنثی بودن نسبت به یک رویداد را داشته باشند. برای بررسی رسانه ها و اعتراضات میزگردی با حضور مهران کرمی از مدیر مسئولان رسانه ای و روزنامه نگار پیشکسوت و محمد قادری روزنامه نگار و فعال رسانه ای برگزار شد که ادامه متن این نشست را می خوانید.

روح جاری همه تحولات  رسانه است

 کرمی به بیان ضعف های رسانه های داخلی در پوشش حوادث اخیر از منظر ارتباطی و رسانه ای می پردازد و می گوید: اول باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا رسانه کنشگر است یا در یک فضای کنشی ترسیم شده توسط دیگران فعالیت دارد. البته این سوال مخصوص جغرافیای ماست و در کشور دیگری ممکن است به نحو دیگر طرح و پاسخ داده شود چون در آنجا رسانه ها کنشگر و تعیین کننده هستند و رکن چهارم دموکراسی محسوب می شوند. ولی در ایران اگر 15 رکن را هم بشماریم، شاید شانزدهمین رکن به رسانه برسد. به عبارتی در کشور ما رسانه تعیین کننده نیست. بنابراین در یک فضایی است که برایش تعیین شده و این مسئله به یک دوره خاص مربوط نمی شود بلکه می توانیم یک نگاه تاریخی به این مسئله داشته باشیم. به این دلیل که رسانه یک امر وارداتی است و به جز در دوره های کوتاهی، نتوانسته تعیین کننده باشد. با این حال روح جاری همه تحولات هم رسانه است که در ایران به عنوان یک ابزار از آن استفاده می کنند.

رسانه یک واسطه بین قدرت و جامعه است

او ادامه می دهد: رسانه یک واسطه بین قدرت و جامعه است.  طبیعتا رسانه وقتی می تواند تعیین کننده باشد که بتواند در تعامل مثبتی با این دو پدیده قرار بگیرد و یک تعامل مثبتی هم بین این دو وجه برقرار کند. در حالی که چنین عملکردی در اینجا غایب است و اگر از جامعه بپرسیم  می گویند که رسانه دروغ می گوید و مخاطب عادی ما صداقت و راستی را در رسانه نمی بیند. حکومت و قدرت سیاسی هم همین نگاه بدبینانه را از سوی دیگری به رسانه دارد و رسانه را امانتدار خوبی نمی بیند و بر این عقیده است که خط و خطوطش را از جای دیگری می گیرد. حتی در سال های 58، 59 و یا دهه 70 که تیراژهای بالایی داشتیم این نگاه وجود دارد که این رسانه ها از بیرون خط می گیرند. به همین دلیل برای ارزیابی وضعیت رسانه ها فارغ از این دو دیدگاه نمی توان چیزی متصور شد.

قادری هم در ادامه صحبت های کرمی در بیان ارزیابی خود از ضعف های رسانه های داخلی در پوشش حوادث اخیر می گوید: طبیعتاً در تحولات اخیرِ کشور، کاملاً مشخص شد که یکی از نقاط آسیب پذیر نظام و جامعه ما، رسانه است. به این معنا که هنوز ابعاد و کار ویژه های رسانه را درست درک نکردیم و چون درست درک نشده، طبیعتاً نسخه دقیقی برای آن نمی پیچیم. جنگ ادراکی، جنگ شناختی، عملیات روانی، جنگ روانی و… موضوعاتی هستند که ابزارشان رسانه است ولی اینکه رسانه چه ابعاد و مولفه هایی پیدا کرده، نیاز به بحث دارد. ما شناخت درستی از موج کنونی رسانه در دنیا و کشورمان نداریم. به این معنا اگر یک نگاه تاریخی به این مسئله داشته باشیم که رسانه از کجا و چگونه شکل گرفت، در چه قالب هایی تطور پیدا کرد و تکمیل شد تا به وضع موجود رسید، طبیعتاً به این می رسیم تا وقتی حاکمیت و مردم به این نکته پی نبرند که دوران رسانه های کلاسیک، سنتی و عمومی گذشته است و درک درستی از پدیده انسان و رسانه نداشته باشند، نمی توانیم برای موضوعات، اتفاقات و تحولاتی که در هر جامعه به ویژه ایرانی رخ می دهد و مشخصاً تحت تاثیر فضای شبکه ای  است، نسخه دقیقی پیچید، یا فضا را کنترل و مدیریت کرد و یا سوار بر این موج شد تا حداقل از آسیب های پیش روی حکمرانی نظام و حکومت پیش گیری کرد.

او تاکید می کند: اگر ما واقعا به این درک و فهم برسیم که شرایط ارتباط و انتقال پیام از چه محورهایی رد و بدل می شود و فقط از قالب رسانه ها اتفاق نمی افتد، طبیعتاً خواهیم توانست موشکافانه تر به گام بعدی بحث بپردازیم. به عبارتی اساساً چه اتفاقی می افتد که شما با پدیده ای مواجه می شوید که بین جامعه شناسان، روانشناسان و یا کارشناسان حوزه امنیت سیاسی اتفاق نظری وجود ندارد آیا حوادث اخیر را می توان تحت عنوان جنبش نام برد یا خیزش اجتماعی و… . یک پدیده ای که به اذعان بسیاری از کارشناسان سر ندارد، طبیعتاً فضای آن بالا به پایین نیست به این معنی که رسانه های کلاسیک و عمومی در این فرایند جایگاهی ندارند و این فضا کاملاً افقی و شبکه ای شکل می گیرد. این نوع نگاه به ما برای فهم دقیق رویدادهای اخیر کمک می کند.

یک شیفت پارادایم در حوزه رسانه اتفاق افتاده است

قادری ادامه می دهد: ما این مدل رویداد را در چند سال گذشته در نقاط مختلف جهان دیدیم. طبیعتاً در مورد کشور ما با  توجه به شرایطش هم از نظر ماهیت سیاسی، گفتمانی، تقابل و تضادش با رسانه های نظام سلطه و هم از جهت نوع رفتار بیگانه با ما متفاوت تر است و باید درباره آن دقیق تر صحبت کرد. ولی به عقیده من یک شیفت پارادایم در حوزه رسانه اتفاق افتاده است.

کرمی با اشاره به دلایل شکست جریان سازی رسانه می گوید: در این قضیه دو نکته وجود دارد اول رسانه های وابسته به حاکمیت و دولت، دوم رسانه های بخش خصوصی و مستقل. ما هرچقدر به جلو حرکت می کنیم بخش خصوصی کارکرد و حضور خود را از دست می دهد و کمرنگ تر می شود. یک زمانی رسانه های سطح اول ما  بخش خصوصی بودند ولی روز به روز ضعیف تر شد. علاوه بر آن بخش دولتی هر زمانی تابع دگرگونی قدرت است به عنوان مثال روزنامه ایران و یا همشهری با تغییر دولت ها تحت تاثیر رویکرد دولت وقت و وابسته به آن قرار می گیرند. این در حالی است که یک رسانه باید مخاطب ثابت خود را پیدا کند. وقتی این دگرگونی در دید سیاسی و سیاست گذاری در رسانه پیدا می شود، رسانه یکسری مخاطب را از دست می دهد و ممکن است مخاطب جدیدی هم پیدا نکند. بنابراین بخش دولتی ما هم آسیب دیده است.

او با اشاره به مشکل عکاسان خبری برای پوشش از رویدادهای خیابانی می گوید: در این چند ماه اخیر اگر توجه کرده باشید ما با پدیده ای با عنوان عکس خبری مواجه هستیم. کدام عکاس یا خبرنگار می تواند در سطح جامعه (میدان و خیابان) به صورت عادی عکاسی یا خبرنگاری کند؟ اگر شما خبرنگار یا عکاس را به عنوان کسی بشناسید که به رسالت خبری اش عمل می کند یک نوع برخورد می کنید و اگر نگاه بدبینانه داشته باشید به نحو دیگری برخورد می کنید. بنابراین شما نمی توانید انتظار داشته باشید تا از رسانه درک مستقیم و عینی داشته باشید. همین می شود که این رسانه ها کارکردشان را از دست می دهند و ما به سمت رسانه هایی می رویم که جزئی تر، موردی تر و آماتور تر هستند و کسانی خط مشی تعیین می کنند که نگاه حرفه ای به این قضیه ندارند. شهروند خبرنگار در این رسانه ها یک روند طبیعی است که در کیفیت تصویر و کیفیت ارائه خبر تأثیر می گذارد. وقتی از این کارکرد تهی باشید نمی توانید مخاطب خود را جذب کنید به همین دلیل معتقدم تضعیف عملکرد صورت گرفته است. به عقیده من مرجعیت اصلی تولید خبر همچنان در داخل است ولی مرجعیت انتشار آن به خارج از کشور منتقل شده.

«عدم مهارت در تولید محتوا»؛ ضعف اصلی رسانه های ما

قادری هم در بیان دلایل شکست جریان سازی رسانه می گوید: در تکمیل صحبت های آقای کرمی باید بگویم ما ضعفی روشن و مشخص در رسانه های داخلی خود با عنوان «عدم مهارت در تولید محتوا» داریم. می توانیم این عدم مهارت را بخش بندی کنیم و دلایلی برای آن بشماریم و ببینیم چرا این توانمندی وجود ندارد؟ طبیعتا این توانمندی در قیاس با جریانی هست که ما معتقدیم از آن ضربه خوردیم و در یک تقابلی قرار داریم که طرف مقابل در یکسری مولفه ها زور بیشتری دارد. ناگفته نماند که شاید ما هم در یکسری مولفه ها دستمان بالا تر باشد. جمع ماجرا نشان می دهد که ما ضربه پذیرتر شدیم و روایت غالب را از دست دادیم. کلیدی ترین مسئله این است که ما در رسانه های داخلی مان به هر دلیلی در مهارت تولید محتوا ضعف داریم. این ضعف هم در فرم و شکل و هم در جنس محتوا و متن تبلور پیدا می کند.

او ادامه می دهد: وقتی خودمان را با شبکه های معاند فارسی زبان مقایسه می کنیم می بینیم در داخل کشور دفتری ندارند ولی به گونه ای با فرایندها، روایت سازی می کنند که جریان رسانه ای را در دست می گیرند. یعنی طرف به سطحی از مهارت رسیده که با وجود نداشتن خبرنگار میدانیِ رسمیِ وابسته به خود، اثر گذار است و دلیل به توانمندی اش در تولید محتوا برمی گردد.

قادری تاکید می کند: طبیعتا هر بستری (سیاسی، اجتماعی، امنیتی و…) که به وقوع می پیوندد نوع مواجهه با آن از سوی حاکمیت، رسانه و مردم متفاوت است. بنابراین به نظر من رسانه و خبرنگاری در چنین معرکه هایی پیروز است که بتواند خود را با این شرایط وفق دهد. ما وقتی می گوییم خبرنگار بحران داریم یعنی خبرنگار با علم به اینکه وسط معرکه ای قرار دارد که هر لحظه ممکن است به سمتش گلوله، خمپاره و … شلیک شود، باید تولید خبر کند. این در حالی است که خبرنگارهای ما آمادگی لازم برای بسترهای متفاوت تحولات را ندارند. فارغ از ارزش گذاری رایج کشور، آیا رسانه باید دست روی دست بگذارد و بگوید نمی توانم یا نمی گذارند؟ از یک وجهی ممکن است این استدلال درست باشد ولی به عقیده من درست نیست. خبرنگار حرفه ای توانمند در تولید محتوا همانند خبرنگار حاضر در معرکه جنگ در هر شرایطی تولید محتوا می کند.

برخی خبرنگاران‌ما تخصص لازم را ندارند 

او با اشاره به ضعف رسانه های داخلی در تربیت خبرنگار حرفه ای می گوید: انتظارات لازم از مجموعه ها و دانشکده های آموزش خبرنگاری، محقق نمی شود و به دلایل متعدد به خبرنگاری و روزنامه نگاری به عنوان یک تخصص نگاه نمی شود. خیلی از خبرنگاران رسانه های ما اگرچه دلسوزانه کار می کنند ولی فاقد تخصص لازم هستند که سبب می شود تا اشرافی به موضوع نداشته باشد ولی رسانه های فارسی زبان خارجی و یا حتی رسانه های غربی سعی در رعایت  این استانداردها دارند. این مسئله از نقطه نظر ارتباطاتی یک آسیب محسوب می شود و تا زمانی که این ایرادها برطرف نشود نمی توان به یک فضای حرفه ای رسد.

با این اوصاف وجود خط قرمزها چقدر در شکست جریان سازی تاثیر دارد؟ کرمی پاسخ می دهد: واقعیتی را باید بپذیریم که آن هم سطح روزنامه نگاری ماست. این سطح به دلیل توانایی یا ناتوانی ذاتی روزنامه نگاری ما نیست به همین دلیل تاکید دارم باید آن را در یک مجموعه ارزیابی کرد. رسانه های ما تولید داده می کنند ولی پردازش داده در جای دیگری صورت می گیرد که منجر به تولید محتوای تحلیلی می شود و بر روی افکار عمومی تاثیر می گذارد. خیلی از خبرنگاران فارسی زبان در رسانه های خارج از کشور کسانی بودند که در فضای رسانه ای ما کار می کردند و همه آن ها از اول منتقد، معاند و… نبودند بلکه افرادی بودند که با دیدگاه متفاوت و گاهی همسو در جامعه کار می کردند ولی فضای کاری شان روز به روز تنگ تر شد که ناگزیر شدند از کشور بروند و الان هم متاسفانه آن نوع کاری را ارائه می دهند که مورد تایید ما نیست. پس این توانایی وجود داشته است.

کرمی تاکید می کند: شما آزادی بیان و آزادی پس از بیان را فراهم کنید، ببینید خبرنگاران ما ضعف دارند یا خیر. اگرچه خیلی از استعدادهای ما رفته اند ولی استعدادهای دیگری هم شکل گرفته اند. با این حال به دلایل امنیتی و اقتصادی پایین این حوزه کمتر خبرنگاران توانمند در این حرفه باقی می مانند. اگر هم مهارتی دارند در حوزه های دیگر مثل روابط عمومی استفاده می کنند. همه این موارد وجود دارد ولی معلول علت دیگری است که من آن را ایجاد فضای رسانه ای که مستلزم آزادی بیان، آزادی پس از بیان و در عین حال اقتصادی بودن این شغل روزنامه نگاری می بینم.

قادری هم در این باره می گوید: صحبت های آقای کرمی حتما به عنوان یکی از مجموعه دلایل است. باید توجه داشت که کار کردن در  فضای ایجابی، سخت تر از کار کردن در فضای سلبی  است. به عنوان مثال منِ رسانه ای وقتی هم باید از هویت نظام، دفاع کنم و هم نقد مصلحانه داشته باشم، کار سخت تری در پیش دارم نسبت به اینکه تریبونی به دست بگیرم و شروع به تخریب و سیاه نمایی کنم. ناگفته نماند خبر خوب، خبر بد است و خیلی راحت می توان خبر بد را وایرال کرد و بر روی آن مانور داد. بنابراین اثرگذاری یک رسانه معاند و یا خارجی الزاما به طور کامل بخاطر توانمندی اش نیست بلکه تاثیرگذاری شان می تواند به عدم محدودیتشان در بیان نظرات هم باشد.

قادری در ادامه صحبت های خود بر وجود یک نگاه دو جانبه بین حاکمیت و رسانه ها تاکید می کند و می گوید: طبیعتا هر نظام سیاسی دارای خطوط قرمزی است. همانطور که ما از دولت ها انتظار داریم که فضای آزادی بیان و آزادی پس از بیان را ایجاد کند، اما باید این انتظار را هم داشته باشیم که اصحاب رسانه و خبرنگاران هم خود را در این چارچوب قانونی ببینند و در این چارچوب رفتار کنند. اما در اغلب موارد هم از سوی حاکمیت دچار اشتباه می شویم، چرا که به رسانه ها نگاه امنیتی دارد در حالیکه این نگاه درستی نیست و کاراکتر خبرنگار امنیتی نیست و نهادهای مرتبط نباید انتظار داشته باشند که خبرنگار ملاحظات یک افسر امنیتی را داشته باشد. از طرفی دیگر، خبرنگار هم در سوژه پردازی و انتشار یک گزارش باید چارچوب های قانونی کشورش را رعایت کند. یک رسانه چون ضریب ارسال پیامش بالا است، باید دقت نظر و حساسیتش بالاتر باشد.

او ادامه می دهد: جامعه ای که می خواهد پیشرفت کند باید دو سویه ماجرا را ببیند، فارغ از رویکرد و  شرایط سیاسی حاکم بر کشور، اگر این نگاه دو جانبه بین حاکمیت و رسانه ایجاد شود، آنوقت می توان برای تعامل مثبت بین حاکمیت و رسانه که منجر به اثرگذاری درست بشود، صحبت کرد.

تاثیر انتشار دیدگاه مخالف و موافق بر باور پذیری مخاطب 

یکی از مسائل قابل بحث در تحولات اخیر جامعه، باور پذیری افکار عمومی نسبت به روایت هایی است که از رسانه های مختلف منتشر می شد، اما چه عوامی بر باور پذیری مخاطب تاثیر گذار است؟  کرمی در این باره می گوید: در بسیاری از مواقع عملکرد چند مجموعه بر باور پذیری مخاطب بسیار اثر گذار است. مثلا اگر نمایندگان مجلس بیانیه ای بدهند و همان بیانیه در صحن علنی مجلس قرائت شود و بعد تکذیب شود، به دنبال آن رسانه ای که آن بیانیه را کار کند، متهم به نشر اکاذیب می شود، چون یک امر تکذیب شده ای را منتشر کرده است. در حالیکه آن فکت همچنان وجود دارد، زمانیکه خواننده چندین مورد را به این صورت ببیند، اعتمادش نسبت به رسانه کم می شود و در رسانه های دیگر اخبار را پیگیر می کند. البته که باید به این نکته هم اشاره کنم که در ذهن ما ایرانی ها یک نگرش توطئه‌ ای هم نقش بسته است که همین بر باور پذیری بسیاری از اخبار تاثیر گذار است‌.

کرمی با تاکید بر اینکه رسانه باید تلاشش در راستای انتشار دیدگاه مخالف و موافق باشد، می گوید: اما حقیقت کجای روایت هاست؟ آیا رسانه و خبرنگار باید آن حقیقتی که مدنظر خودش هست را منعکس کند یا باید دیدگاه های مخالف را هم ببیند و در نظر بگیرد؟.  اگر چه بسیار ایده آلیستی است که بگوییم رویکرد رسانه باید بی طرف باشد،  اما باید یک قالب حرفه ای داشته باشد و خواننده بتواند دو دیدگاه را در رسانه ببیند و در نهایت خود به یک تحلیل و قضاوت برسد نه اینکه رسانه آن قضاوت را به مخاطب تحمیل کند و این به مهارت رسانه برمی گردد، هرچند متأسفانه فضای آن مهارت هم ایجاد نشده است.

قادری با اشاره به اینکه بررسی کاهش اعتماد مخاطب به رسانه ها نیازمند تحلیل های دقیق تری است و نباید فقط رسانه را عامل این موضوع در نظر گرفت، بیان می کند: به نظرم این مساله به همان مهارتی که باید رسانه در انتقال پیام به افکار عمومی داشته باشد، برمی گردد. اگر رسانه این مهارت را داشته باشد و این فضا برایش مهیا باشد که پیامش را درست و در یک قالب درست بسته بندی و ارائه کند ، حتی اگر  آن پیام هیچ بویی از حقیقت هم نبرده باشد، می تواند در ذهن مخاطب ماندگار شود. نوع فرآوری و تولید محتوا در این مساله، بسیار مهم است که ضریب پذیرش را در میان مخاطب بالا می برد. عکس این موضوع هم صادق است. البته نباید فرهنگ سیاسی مردم را هم در این باره نادیده گرفت که ریشه تاریخی دارد و مردم ما همیشه حرف مخالف وضع موجود را بیشتر می پذیرند و اعتبار بیشتری به آن می دهند.

در پایان این میزگرد هر کدام از حاضرین به ارائه راهکاری جهت اثر بخشی رسانه به عنوان یک نیروی اثر گذار ارائه کردند‌. کرمی توضیح می دهد: ما باید بررسی کنیم که نیازمند رسانه هستیم یا نه؟ اگر نیاز داریم، الزامات آن چیست؟ جنس کار رسانه، فرهنگی و هنری است و امنیتی نیست. اگر قواعد امنیتی بر آن حاکم شود به نتایجی می رسیم که حتی خلاف آن نگاه امنیتی است که به آن نگاه می کنیم. یعنی می گوییم از بعد امنیتی این خبر نباید منتشر شود یا اینکه صلاح نیست رسانه چنین رویکردی داشته باشد…ولی از رسانه انتظار مرجعیت خبری داریم. من هم معتقدم  رسانه حتما باید در چارچوب قانون عمل کند، اما باید در چارچوب همان قانون هم با آنها برخورد شود.

او ادامه می دهد: در برخورد با خبرنگار و رسانه نباید نگاه سلیقه ای داشته باشیم چرا که تبعات خطرناکی از جمله خودسانسوری دارد. از طرفی دیگر نگاه امنیتی داشتن هم به رسانه آسیب زاست. اگر به این درک برسیم که هر نهادی کارکرد خود را انجام دهد زودتر به نفع عمومی می رسیم.

فهم دقیق فضای موجود در رسانه و جامعه

قادری در این باره بر مخاطب شناسی تاکید ویژه ای دارد و  بیان می کند: به نظام مهمترین نکته فهم دقیق فضای موجود در رسانه و جامعه است. ما باید این مساله را درک و بپذیریم که  مخاطب امروزی تغییر کرده است. مخاطبان امروزی در سن پایین،  فهمشان نسبت به موضوعات بیشتر، دقیق تر، و موضوعات را هوشمندانه رصد می کنند و به راحتی نمی توان برای چنین مخاطبانی واقعیتی را وارونه جلوه داد. اگر در گذشته رسانه می توانست در ابعادی حکمرانی داشته باشد، الان چنین قابلیتی ندارد‌. بنابراین باید این موضوع را فهم کنیم و مسلح به ابزارهای جدید ارتباطی شویم تا مجددا ارتباط بین رسانه و مخاطب  را برقرار کنیم و پیام را به درستی و از مسیر دقیق به او برسانیم تا اثرگذار باشد.

او ادامه می دهد: اگر این اتفاق نیافتد نمی توانیم به نقطه مطلوب برسیم. اگر فهم درست برقرار شد، می توانیم به دنبال تولید محتوای هنرمندانه و با مهارت های خاص باشیم. متأسفانه همین الان هم رسانه های داخلی، ذائقه مخاطب را نمی شناسند و مدام متن های طولانی در رسانه منتشر می کنند. طبیعی است که مخاطب جذب رسانه های دیگری می شود که منطبق با ذائقه و سلیقه اوست پس در اینجا حتما باید یک مخاطب شناسی در رسانه های ما صورت بگیرد.

منبع: شفقنا

ارسال نظر
captcha