بررسی مسئولیت‌پذیری اجتماعی در گفتگو با سیدحسن موسوی چلک؛
وقتی مسئولیت اجتماعی را ترویج می‌کنیم، همبستگی و انسجام در جامعه بیشتر می‌شود. به‌واسطه این کارکرد، اگر من دانشجو بشوم در آینده می‌توانم کارآفرین، کارفرما، مدیر، وزیر بشوم و به‌واسطه کارکردی که عرض کردم؛ مسئولیت اجتماعی دیگر موضوع سلیقه‌ای و علاقه فرد نیست.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ حوزه مددکاری‌اجتماعی، یکی از حوزه‌های مهم و دخیل در مسئولیت‌اجتماعی است. مددکاری‌اجتماعی، توسعه و تغییر اجتماعی، انسجام اجتماعی، توانمندسازی و آزادسازی افراد را تسهیل می‌بخشد. اصول عدالت اجتماعی، حقوق‌بشر، مسئولیت جمعی و احترام به تفاوت‌ها، در مددکاری‌اجتماعی اساسی، هستند. به همین خاطر، نمی‌توان درباره مسئولیت‌پذیری در جامعه صحبت کرد؛ ولی از حوزه‌هایی که مددکاری‌اجتماعی به آن‌ها می‌پردازد؛ سخنی به میان نیاورد. در همین راستا، به سراغ دکتر سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری‌اجتماعی ایران، رفتیم تا با وی گفتگویی در این زمینه داشته‌باشیم. موسوی، معتقد است؛ در بحران‌ها و شروع آن، چون همبستگی اجتماعی بیشتر است؛ نمود و ظهور مسئولیت‌اجتماعی مردم در قبال دیگران بیشتر است. با این وجود با تداوم بحران، از میزان مسئولیت پذیری کاسته می‌شود.

 

جامعه را تا چه اندازه مسئولیت‌پذیر می‌دانید؟ دیدگاه خود را بر اساس چه معیار و شاخص‌هایی بیان می‌کنید.

موسوی: مسئولیت‌پذیری چندبعدی است؛ یک اینکه، شخص چقدر خود را در برابر شرایطی که در آن قرار می‌گیرد، خود را مسئول می‌داند. از این موضوع به‌عنوان، بُعد فردی مسئولیت‌پذیری یاد می‌شود. گاهی مواقع، مسئولیتی است که، من در مقابل جامعه، خانواده، شهر، محیط کار دارم و در سطح کلان‌تر در قبال کشورم دارم. اگر مسئولیت‌پذیری را در سطح بین‌الملل هم ببینیم؛ طبیعتاً نوعی مسئولیت‌پذیری وجود دارد که من در قبال جامعه جهانی دارم. حرف‌هایی که در رابطه با حقوق بشر زده می‌شود؛ همان مسئولیت‌پذیری در سطح بین‌المللی است. کمپین‌هایی که در حوزه‌های مختلف مانند: بیماری‌ها، بحران‌ها و حتی گاهی در حوزه‌های سیاسی در سطح بین‌الملل برگزار می‌شود؛ همین موضوع را نشان می‌دهد؛ و در واقع پیام این بُعد از مسئولیت‌پذیری، این است که ما بی‌تفاوت نیستیم. بی‌تفاوت در مقابل خود، خانواده، جامعه و در قبال مردمی که با آن‌ها زندگی می‌کنیم و در مقابل بحرانی که برای مردم اتفاق می‌افتد؛ درواقع مسئولیت‌پذیری نقطه تقابل، بی‌تفاوتی است.

اینکه من چقدر، خودم را نسبت به حقوق دیگران پایبند می‌دانم؛ چقدر غم دیگران، غم من هم خواهد بود؛ برای اینکه جامعه سالم‌تری داشته باشیم؛ سعی می‌کنیم وظایف را درست انجام دهیم؛ به رعایت قوانین و مقررات کمک می‌کنیم تا جامعه، جامعه‌ای باشد که در آن قانون رعایت شود. اینکه من کارم را درست انجام بدهم؛ کار تولید خود را باکیفیت انجام دهم و خدمات را بدون تبعیض ارائه کنم، اینکه چقدر کار داوطلبانه می‌کنم؛ اینکه چقدر کار خیر می‌کنم، این‌ها بخشی از آن مواردی است که در حوزه مسئولیت‌پذیری می‌گنجد.

ما یک مسئولیت اجتماعی بنگاه هم داریم، و این است که شرکت‌هایی که به هر ترتیبی کار می‌کنند؛ در قبال کارکنانشان، خانواده‌هایشان و مردمی که در آن مناطق محل استقرار شرکت هستند؛ مسئولیت دارند؛ به عبارتی چقدر از منافع این شرکت برخوردار می‌شوند. به‌عنوان‌مثال، وقتی یک شرکت دارویی در منطقه‌ای احداث می‌شود؛ باید توجه کرد؛ این شرکت دارویی چقدر نسبت به مردم آن منطقه، احساس مسئولیت می‌کند و مردمی که در آن منطقه هستند به چه میزان می‌توانند از ظرفیت این شرکت استفاده کنند. اگر بحرانی ایجاد بشود، این شرکت، چقدر خودش را در قبال مردم آن منطقه مسئول می‌داند و چقدر خودش را مسئول پیامدهای منفی حاصل از استقرار شرکت می‌داند.

جورج شاو:«من اعتقاد دارم زندگی من متعلق به کل جامعه است و تا زمانی که زندگی می‌کنم؛ وظیفه من است که هر کاری از دستم برمی‌آید برای آن انجام بدهم. دوست دارم وقتی می‌میرم، همه تلاشم را در جهت بهبود جامعه کرده باشم. چون هرچه سخت‌تر تلاش کرده باشم، یعنی زندگی بهتری دارم»

جورج برنارد شاو، جمله‌ای دارد که می‌گوید: «من اعتقاد دارم زندگی من متعلق به کل جامعه است و تا زمانی که زندگی می‌کنم؛ وظیفه من است که هر کاری از دستم برمی‌آید برای آن انجام بدهم. دوست دارم وقتی می‌میرم، همه تلاشم را در جهت بهبود جامعه کرده باشم. چون هرچه سخت‌تر تلاش کرده باشم، یعنی زندگی بهتری دارم.»

این تفکر برمی‌گردد به این‌که وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم و با انسان‌های دیگر مرتبط هستیم، اگر نگوییم با ریسمان، ولی با رشته‌هایی به یکدیگر وصل هستیم و نمی‌توانیم فقط برای خودمان زندگی کنیم و با کسی کار نداشته باشیم. نمی‌توانیم این ضرب‌المثل را سرلوحه زندگی خود قرار بدهیم؛ که کلاهمان محکم را نگه داریم تا باد نبرد؛ نمی‌توانیم بگوییم این که برای بقیه چه اتفاقی می‌افتد؛ مهم نیست. این درحالی است که، اگر من خودم را در قبال جامعه‌ام مسئول بدانم، طبیعتاً بقیه هم در مواقع لزوم، خودشان را نسبت به من در موضوعاتی که برای من پیش می‌آید؛ مسئول می‌دانند، و این می‌تواند آن اعتماد به نفس را به عنوان پشتوانه برای افراد ایجاد کند. به نوعی تعهد نانوشته است.

البته بعضی از شرکت‌ها برای خودشان منشور دارند و ذیل منشور مسئولیت اجتماعی کار می‌کنند؛ فردی درمانگاه احداث می‌کند، دیگری مسجد تأسیس می‌کند، شخصی ورزشگاه می‌سازد، فردی مرکز نگهداری سالمندان می‌سازد و دیگری مرکزی برای حمایت از ایتام تأسیس می‌کند و موارد دیگر در حوزه‌های مختلف. به عنوان مثال در دوران کرونا شاهد این بودیم که هر شخصی در حوزه مسئولیت‌اجتماعی هر کاری از دستش بر می‌آمد، انجام می‌داد؛ معمولاً در بحران‌ها و شروع آن، چون همبستگی اجتماعی بیشتر است؛ نمود و ظهور مسئولیت اجتماعی مردم در قبال دیگران بیشتر است.

در بحران‌ها معمولاً این نوع همبستگی‌ها بیشتر است؛ ولی وقتی بحران استمرار پیدا می‌کند، به مرور زمان این همبستگی کاهش پیدا می‌کند. شرکت داروسازی که مثال زدم هم در واقع این نکته را دارد که، من همه سودم برای من نیست و افرادی که برای من کار می‌کنند و یا مردمی که در محل استقرار شرکت من هستند؛ باید نفع ببرند. به نوعی پیام این است که، من نمی‌توانم نسبت به کارکنان، خانواده و مردم محیطی که در آن زندگی می‌کنم بی‌تفاوت باشم؛ لذا معمولاً مسئولیت اجتماعی، آثار خوبی در توسعه و پیشرفت دارد، همین که شرکتی فاضلاب خود را در محیط زیست رها نمی‌کند؛ همین که در بحران، قیمت را بیش از آنچه که نباید گران کند، گران نمی‌کند و در تولید محصولات خود قوانین، مقررات و استاندارد‌ها را به نوعی رعایت می‌کند، این‌ها بخشی از حوزه مسئولیت است.

شما می‌بینید که شرکت‌های تولیدی در ژاپن، اگر یک روز ماشینی با برند تویوتا در یک جایی دچار مشکل شود، از مشتری‌هایش عذرخواهی می‌کنند؛ این هم یک نوع مسئولیت اجتماعی است. یا مثلا بانکی که در راستای ایفای مسئولیت اجتماعی، سرمایه‌گذاری زیادی برای سلامت کارکنانش انجام داده است (یعنی در خودمراقبتیشان) یعنی سازمان، مراقبت سازمانی را انجام می‌دهد تا کارکنانش از سلامت بیشتری برخوردار باشند. این‌ها نشان‌دهنده توجه به مسئولیت اجتماعی در قبال کارکنان است.

 

فکر می‌کنید بین مددکاری‌اجتماعی و مسئولیت‌اجتماعی چه ارتباطی وجود دارد؛ آیا این‌گونه نیست که اگر مسئولیت‌پذیری اجتماعی بیشتر باشد؛ نیاز به مددکاری‌اجتماعی به عنوان یک نهاد پسینی کاهش خواهد یافت؟

مددکاراجتماعی، یکی از محور‌های اصلی مسئولیت اجتماعی است. به ویژه با توسعه شهرنشینی، پیشی‌گرفته شدن روابط اجتماعی و غیره، اهمیت موضوع مسئولیت‌اجتماعی بیشتر هم پیدا می‌کند

موسوی: یکی از کار‌های مددکارهای‌اجتماعی، استفاده از مسئولیت‌اجتماعی، برای ارتقای سلامت‌روانی و اجتماعی است. پس مددکاری‌اجتماعی پسینی نباید باشد. بنده اعتقادم بر این است که مددکاری‌اجتماعی «نیازمحور» و «نیازمبنا» فرصتی است که قابلیت‌های مددکاری‌اجتماعی در آن نمود پیدا می‌کنند. ما یک دوره‌ای داشتیم با همکاری دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران و کرسی خدمات اجتماعی مستقر در دانشگاه تهران، برای یونسکو و بیمه سرمد؛ برگزار کردیم. دبیرخانه آن انجمن مددکاری بود و یک کار مشترک انجام دادیم. تمام هدف ما آموزش سلامت اجتماعی بود. آموزش یک موضوع پسینی نیست. اتفاقاً مددکاران اجتماعی، از این ظرفیت می‌توانند به درستی استفاه کنند. فکر می‌کنم در سال ۹۴ یا ۹۵ بود؛ شعار سال انجمن، مسئولیت اجتماعی بود. طبیعتاً مددکاراجتماعی، یکی از محور‌های اصلی مسئولیت اجتماعی است. به ویژه با توسعه شهرنشینی، پیشی‌گرفته شدن روابط اجتماعی و غیره، اهمیت موضوع مسئولیت‌اجتماعی بیشتر هم پیدا می‌کند.

یادم هست مقالات زیادی در این حوزه‌ها با موضوع مسئولیت‌اجتماعی و مددکاری‌اجتماعی، در مکان‌های مختلف ارائه دادم؛ لذا من اصلاً بر این باور نیستم که مددکاری‌اجتماعی پسینی است. گرچه آنچه در جامعه شاهد آن هستیم، عمدتاً همان نگاهی است که، شما به آن اشاره کردید؛ ولی واقعیت این است که، مددکاراجتماعی می‌تواند از ظرفیت مسئولیت‌پذیری بنگاه‌ها و یا ترویج مسئولیت‌اجتماعی در قبال دیگران، منافعی را به مردم و جامعه برساند، قبل از این که افراد دچار مشکل بشوند.

 

پس با توجه به صحبت‌های شما می‌توان نوعی از مددکاری پیشینی را هم درنظر گرفت.

موسوی: بله. ما در حوزه مسئولیت‌اجتماعی تجارب زیادی در ایران داریم. این که مددکاراجتماعی از یک بنگاه یا شرکت یا یک مجموعه کمک می‌گیرد؛ تا کمک کند که افراد محروم آموزش ببینند؛ کجای این پسینی است. وقتی مددکار اجتماعی کمک می‌کند که جشنواره‌ها و یا نمایشگاه‌هایی با موضوع مسئولیت اجتماعی و آموزش، مسئولیت اجتماعی و پیشگیری، مسئولیت اجتماعی و سلامت اجتماعی برگزار بشود، این‌ها اتفاقاً ظرفیت‌هایی است که ما می‌توانیم در حوزه مسئولیت اجتماعی برای مددکاران اجتماعی تعریف کنیم؛ لذا اگر مأموریت اجتماعی را ارتقای کیفیت مردم و توسعه شاخص‌ها در سلامت اجتماعی بدانیم، هدف غایی مددکار اجتماعی، به‌زیستن اجتماعی مردم است. طبیعتاً با نگاه پسینی نمی‌توانیم این هدف را تحقق بدهیم. به همین دلیل مددکار اجتماعی نیازمبنا و نیازمحور است و طبیعتاً، مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها، شرکت‌ها، مردم، و ترویج آن در جامعه، می‌تواند کمک کند که مددکاران اجتماعی از این ظرفیت‌ها برای همان ارتقاء سلامت‌روانی و اجتماعی استفاده کنند.

 

فکر می‌کنید برای ارتقای جایگاه مسئولیت اجتماعی در ایران، چه قطب‌هایی می‌توانند نقش‌آفرین باشند؟ جامعه، دولت، بخش‌های خاصی از دولت، پژوهشکده‌ها و... نقش هر کدام از این قطب‌ها را اگر امکانش هست به اختصار توضیح بدهید؟

وقتی مسئولیت‌اجتماعی را ترویج می‌کنیم، همبستگی و انسجام در جامعه بیشتر می‌شود. به واسطه این کارکرد، اگر من دانشجو بشوم در آینده می‌توانم کارآفرین، کارفرما، مدیر، وزیر بشوم و به واسطه کارکردی که عرض کردم؛ مسئولیت اجتماعی دیگر موضوع سلیقه‌ای و علاقه فرد نیست، بلکه موضوعی است که در دانشگاه آموزش داده می‌شود

موسوی: مسئله مهم، سیاستگذاری است. در ماده ۱۷۲ قانون مالیات‌های مستقیم و آئین‌نامه اجرایی، اجازه داده‌اند بخشی از درآمد‌هایی که در این حوزه‌ها هزینه می‌شود؛ مشمول معافیت از مالیات باشد؛ پس سیاستگذاری‌ها که یک نمونه آن را گفتم، اگر مشوقی برای گسترش مسئولیت اجتماعی باشند؛ طبیعتاً بهتر می‌توانند در این روند کمک کننده باشند. نکته دوم نهاد‌های آموزشی است؛ که بتوانند موضوع مسئولیت اجتماعی، اهمیت و کارکرد، روش‌ها و ابعاد آن را در دانشگاه‌ها به عنوان حداقل دو واحد درس عمومی، پایه‌گذاری کنند. متأسفانه ما فکر می‌کنیم با دو ساعت جلسه رفتن مسئولیت‌اجتماعی را متوجه می‌شویم در صورتی که اینگونه نیست. آموزش مسئولیت اجتماعی برای جامعه دانشگاهی می‌تواند یک فرصت باشد تا همه دغدغه مسئولیت اجتماعی را داشته باشند. وقتی مسئولیت‌اجتماعی را ترویج می‌کنیم، همبستگی و انسجام در جامعه بیشتر می‌شود. به واسطه این کارکرد، اگر من دانشجو بشوم در آینده می‌توانم کارآفرین، کارفرما، مدیر، وزیر بشوم و به واسطه کارکردی که عرض کردم؛ مسئولیت اجتماعی دیگر موضوع سلیقه‌ای و علاقه فرد نیست، بلکه موضوعی است که در دانشگاه آموزش داده می‌شود.

نکته سوم رسانه‌ها، رسانه‌ها می‌توانند مشوقی، برای تعمیم مسئولیت اجتماعی باشند. تأکید می‌کنم که رسانه‌ها نقش مهمی می‌توانند داشته‌باشند.

بحث بعدی تشکل‌ها، انجمن‌ها و اصناف هستند. اصناف می‌توانند در این حوزه ورود پیدا کنند، صنایع و کارخانجات اتاق بازرگانی، اتاق صنعت و معدن، اتاق تعاون و اتاق‌هایی از این دست می‌توانند تسهیل‌کننده‌باشند. انجمن‌های تخصصی مثل انجمن مددکاران اجتماعی، نظام روانشناسی، انجمن جامعه‌شناسی و انجمن‌های فعال در حوزه افراد دارای نیاز‌های خاص مثل افراد دارای معلولیت، کودکان، زنان، سالمندان، بیماران و گروه‌های مختلف می‌توانند در این حوزه به نوعی ایفای نقش بکنند. معمولاً در جامعه‌ای که همه این بستر‌ها فعال می‌شوند؛ در حوزه مسئولیت‌اجتماعی، به افزایش امید هم کمک می‌شود و به نوعی به رضایتمندی بیشتر مردم هم کمک می‌کند.

 ضمن این که موضوع مطالبه‌گری در حوزه مسئولیت‌اجتماعی هم می‌تواند مهم باشد. یعنی اگر بنگاهی تکلیفی در حوزه مسئولیت‌اجتماعی دارد؛ نباید نسبت به آن بی‌تفاوت شود. نگاه تشویقی و ترغیبی و سیاست‌های تشویقی و ترغیبی می‌تواند در این حوزه کمک کند. وقتی در جامعه‌ای مسئولیت اجتماعی افزایش پیدا می‌کند، اتفاقی که می‌افتد این است که حاکمیت و دولت برای پیشبرد امور خود، ظرفیت‌های بیشتری را پیش روی خودش می‌بینند و خود این می‌تواند؛ انجام وظایف حاکمیت‌ها و دولت‌ها در قبال مردم و جامعه را افزایش بدهد و طبیعتاً رضایت هم در جامعه بیشتر خواهد شد.

 

از نظر حکمرانی و سیاست‌گذاری فکر می‌کنید درباره مسئولیت اجتماعی تا چه اندازه، کار موثر صورت گرفته است؟

موسوی: بسیار کم. ظرفیتی که در جامعه وجود دارد با توجه به شرایط کرونا و وضعیت اقتصادی، بسیار بالا است؛ حداقل در حوزه بنگاه‌ها ما به اندازه‌ای که باید از این ظرفیت استفاده نکرده‌ایم، ولی به اعتقاد من در این امر، اطلاع‌رسانی راجع به مسئولیت قانونی، و تدوین سیاست‌های تشویقی و ترغیبی در حوزه بنگاه‌ها و مسئولیت اجتماعی می‌تواند نقش مهمی در این حوزه داشته باشد. فکر می‌کنم خیلی در حوز‌ه‌های پیشگیری و ارتقای‌سلامت اجتماعی کاری انجام نداده‌ایم. ممکن است در مورد فردی که دچار مشکل می‌شود کمی نسبت به بقیه، نگاه خیّر و خیرخواهی در جامعه وجود داشته‌باشد؛ اما به نظر من آنجا که به موضوع سلامت‌روانی و اجتماعی برمی‌گردد، خیلی در این حوزه فعالیت نکرده‌ایم و بیشتر به حوزه عمران و ساخت و ساز توجه کرده‌ایم. حتی در ماده ۱۷۲ قانون، مالیات‌های مستقیم هم به تأسیس مرکز توانبخشی، مرکز ورزشی، مدارس و بیمارستان و... پرداخته‌ایم. درواقع آن چیزی که مبنای قانون است؛ عمدتاً عمران است. نمی‌خواهم بگویم اصلا نباید به این حوزه توجه کرد، ولی باید به گونه‌ای باشد که ما بتوانیم؛ در حوزه مسئولیت‌اجتماعی و برای پیشگیری و سلامت اجتماعی، قبل از اینکه افراد دچار مشکل بشوند، آن‌ها را به کار بگیریم.

 

فکر می‌کنید مهم‌ترین نمود‌ها و مصادیق مسئولیت‌اجتماعی در جامعه و حکمرانی کدام‌هستند؟ چند نمونه از موارد مهم را توضیح دهید؟

موسوی: برداشت ما از کار خیر محدود به برخی تعاریف متداول شده‌است. در حالی که کار خیر، آموزش اقتصاد است؛ حمایت اجتماعی از نیازمندان تشکل‌های غیردولتی، حمایت از کارکنان، ایجاد بستر برای استخدام افرادی که دارای نیاز‌های خاص هستند؛ مشارکت در کاهش مشکلات محیط زیستی، حضور در بنگاه‌ها و انجمن‌های صنفی تخصصی، همه این موارد مهم هستند.

ما چقدر برای برنامه‌های فرهنگی، ورزشی و هنری ایفای نقش می‌کنیم؟ به عنوان مثال فردی یک امکان تفریحی یا هتل دارد و می‌گوید من در این مناسبت هتل را در اختیار این افراد می‌گذارم. یا کسی یک باشگاه دارد؛ این‌ها می‌تواند کمک کننده باشد. در حوزه مسکن، حوزه سلامت به معنای عام آن، حوزه آموزش، حوزه فرصت‌های شغلی، وضعیت درآمد، دادن حقوق متناسب با قانون کار، و حوزه آموزش و موضوعات دیگر می‌توانند برخی از این مصادیق باشند و ساخت و ساز و زیرساخت هم بخشی از این‌ها است.

 

فکر می‌کنید برای بهبود کیفیت و کمیّت مسئولیت‌اجتماعی در ایران، لازم است چه سیاست‌هایی در پیش‌گرفته و چه اقداماتی انجام شود؟ مهم‌ترین این اقدامات و سیاست‌ها و اولویت‌ها را برای ما توضیح بدهید و بفرمایید که چه چیز‌هایی هستند.

ما در پیشگیری سطح یک، باید بیشتر کار کنیم؛ یعنی روی آموزش و سلامت قبل از بحران، باید وقت و کار بسیاری انجام دهیم؛ باید به شرکت‌ها و افرادی که در این حوزه‌ها فعالیت می‌کنند، فرصت و امتیاز دهیم؛ به عنوان مثال من یک کارخانه دارم؛ اگر برند مسئولیت اجتماعی را داشته‌باشم؛ من از مبلغ محصول، پنج تومان را به کودکان کار خیابانی می‌دهم

موسوی: از نظر من مهم‌ترین آن‌ها سیاست‌های تشویقی است. نکته اول اینکه ما حتماً نیازمند یک سیاست جامع و فراگیر در سطح کشور در حوزه ترویج مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها هستیم. این را هم به حوزه‌های مختلف تسری بدهید. من عرض کردم موضوع‌هایی مثل اقتصاد، آموزش، محیط زیست، سلامت، زیرساخت، اوقات فراغت، مسائل فرهنگی و مدنی است، ورزشی و فرصت‌های اشتغال است و موضوعات دیگری که اشاره کردم.

نکته دوم در قانونگذاری‌های ما است؛ اگر ما در قانونگذاری‌های خود، تبعیض‌ها را از بین ببریم، طبیعتاً می‌تواند این حوزه کمک کننده باشد.

نکته سوم، تسری دادن حوزه مسئولیت اجتماعی در سیاستگذاری‌های کلان به همه سطوح پیشگیری است. من تأکید می‌کنم ما در پیشگیری سطح یک، باید بیشتر کار کنیم؛ یعنی روی آموزش و سلامت قبل از بحران، باید وقت و کار بسیاری انجام دهیم؛ باید به شرکت‌ها و افرادی که در این حوزه‌ها فعالیت می‌کنند، فرصت و امتیاز دهیم؛ به عنوان مثال من یک کارخانه دارم؛ اگر برند مسئولیت اجتماعی را داشته‌باشم و قیمت هر محصول صد تومان، باشد، می‌توانم اعلام کنم که من از مبلغ محصول، پنج تومان را به کودکان کار خیابانی می‌دهم؛ پنج تومان را می‌دهم به آموزش کودکان، می‌دهم به توسعه برنامه‌های آموزشی در مناطق محروم؛ اما ما برند‌سازی نکرده‌ایم و طبیعتا مسئولیت اجتماعی شرکتی هم که مبتنی بر برند است، نداریم. اما اگر برندسازی کنیم و به این سمت برویم که بنگاه‌ها را معرفی کنیم، منابعی که از مسئولیت‌اجتماعی در حوزه‌های اجتماعی هزینه می‌شوند را شفاف‌سازی کنیم و اطلاع‌رسانی شفاف داشته باشیم، اعتمادسازی کنیم، حوزه مسئولیت اجتماعی در جامعه بیش از قبل جا می‌افتد؛ به ویژه اینکه، فرهنگ ایران ما هم مشارکت، همیاری و کار‌های گروهی را در اقوام مختلف دارد. برای مثال، مازندران یک رسمی داریم به نام «به‌نِواز» که از نوازش کردن می‌آید. چه زمانی این اتفاق می‌افتد. زمانی که محصول کشاورزی کسی خراب می‌شود. سیل می‌آمد خانه و باغش خراب می‌شود، دام‌های او دچار مشکل می‌شود، این به‌نِواز، یعنی کمک بلاعوض. این مثال‌ها همه مصادیق مسئولیت اجتماعی است. البته همه این موضوعات مربوط به هر دو بخش است؛ اول بخش سیاست‌گذاری و دیگری هم فرهنگ‌سازی است که افراد خودشان را در قبال دیگران مسئول بدانند.

/انتهای‌ پیام/

ارسال نظر
captcha