درآمدی بر کتاب «حوض‌خون»؛
توجه به موضوعی که تا کنون دست نخورده و جذاب باقی مانده؛ یعنی توجه به نقش زنان در پشتیبانی جبهه‌ها، حکایت از یک انتخاب موضوع متفاوت را دارد. انگیزه نام‌گذاری کتاب، به حوض خون از آن جهت است که در خاطرات بسیاری از راویان کتاب، موضوع مشترک، انداختن لباس شهدا در حوض رختشویی، آب زلال رنگ قرمز به خود می‌گرفت.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ شاید چنین به نظر برسد که تاریخ قدری مردانه روایت شده‌است. همواره در صحنه‌های اثرگذار این مردان، یک ملت هستند که در تاریخ ماندگار می‌شوند. برای زنان کمتر فرصتی پیش می‌آید؛ که بخواهند در عرصه اجتماع چنان دیده شوند که به حافظه تاریخی یک ملت بپیوندند. در این میان جنگ و حماسه، خصلت مردانه مضاعف‌تری دارد. در میان این روایت‌های مردانه از تاریخ و حادثه‌ها، اما زنانی وجود دارند که هرچند روایت نمی‌شوند اما فقدانشان به منزله فقدان حوادث تاریخی و یا تغییر مسیر عمیق آنان است. کتاب «حوض‌خون» تلاشی است برای ارائه روایتی از فعالیت‌های زنان اندیمشک، در پشتیبانی جبهه‌ها. در ادامه تلاش داریم تا گزارشی مختصر از آن را ارائه دهیم.

 

حوض خون، موضوع گزینی هوشمندانه

کتاب حوض خون خاطرات ۶۴ مادر و زن اندیمشکی است؛ که در بازه هشت ساله دفاع‌مقدس و حتی بعضا تا چند ماه بعد از آن، در رختشورخانه‌های این شهر(خصوصا بیمارستان شهید کلانتری) مشغول جهاد و خدمت‌رسانی بوده‌اند. اولین مسئله‌ای که در خصوص کتاب به ذهن می‌رسد انتخاب هوشمندانه موضوع است. در خصوص مسائل و موضوعات دفاع مقدس، تقریبا قالب‌ها و کلیشه‌های مشخصی وجود دارد. بررسی عملیات‌ها، زندگی نامه شهدا و... اما در این میان، توجه به موضوعی که تا کنون دست نخورده و جذاب باقی مانده؛ یعنی توجه به نقش زنان در پشتیبانی جبهه‌ها، حکایت از یک انتخاب موضوع متفاوت را دارد. انگیزه نام‌گذاری کتاب، به حوض خون از آن جهت است که در خاطرات بسیاری از راویان کتاب، موضوع مشترک، انداختن لباس شهدا در حوض رختشویی، آب زلال رنگ قرمز به خود می گرفت.

 

روایت رختشور خانه از جهان ذهنی هر یک از زنان

شستن لباس‌ها به این صورت که ابتدا در یک حوض آب انداخته تا خون ها از آن شسته شود؛ بعد انداختن در یک حوض مواد شوینده و سپس انداختن در یک حوض وایتکس، تمام فرایند شستشوی لباس‌ها است. اما در این بین احتمال مواجه شدن با تکه‌ای، از بدن شهید و اثری از شهید،  فضای روضه و ذکر صلوات، باعث می شده تا فضایی معنوی ایجاد شده؛ تا وحشت‌ جای خود را به حماسه بدهد

یکی از چالش‌هایی که کتاب با آن درگیر بوده؛ توجه به مسئله ایجاد جذابیت و پرهیز از تکرار است. چراکه فعالیت در رختشور خانه به نظر یک ریتم مشخص و خاص، داشته است. شستن لباس‌ها به این صورت که ابتدا در یک حوض آب انداخته تا خون‌ها از آن شسته شود؛ بعد انداختن در یک حوض مواد شوینده و سپس انداختن در یک حوض وایتکس، تمام فرایند شستشوی لباس‌ها است. اما در این بین احتمال مواجه شدن با تکه‌ای از بدن شهید و اثری از شهید، فضای روضه و ذکر صلوات، باعث می‌شده تا فضایی معنوی ایجاد شده؛ تا وحشت‌ جای خود را به حماسه بدهد. اما در این خصوص تا چه میزان می‌توان سخن گفت؟ شاید برای ذکر این فرایند و جذابیت‌های آن تنها بیست درصد از کتاب مذکور نیز کافی بود اما، اثر تلاش داشته تا جذابیت و زیبایی کار را از آن جهت افزایش دهد که به جهان ذهنی و زندگی هر یک از زنان رختشور خانه رخنه کرده و از آن جا موضوع را روایت کند. برای مثال تصور کنید مادر شهیدی مفقود الاثر  که هنوز پیکر فرزند خود را در آغوش نکشیده؛ هنگام شستن لباس با تکه انگشتی از یک شهید روبرو شود، حس اینکه شاید این تکه از بدن، متعلق به فرزند او باشد؛ چه غلیانی از احساسات را می‌تواند در وی ایجاد کند؟ بنابراین می‌توان چنین گفت که هر یک از ۶۴ بانویی که روایت رختشویی، او در این کتاب آمده، هر یک جذابیت‌ها و خاص بودگی خود را دارد. زنی پنج فرزند قد و نیم قد خود را تنها می‌گذارد و به رختشویی می‌رود؛ زنی از بوی همیشگی وایتکسی که می‌دهد و همسری که با صبوری او را تحمل می‌کند سخن می‌گوید؛ زنی، از بی‌خبری از شوهر و فرزنداش می‌گوید؛ مادری همراه، فرزند کودک و نوجوان خود راهی می‌شود؛ و بدین ترتیب هریک از زنان روایت رختشورخانه را در دل زندگی خود دیده و طرح می‌کنند. همین موضوع باعث شده تا هر یک از ۶۴ روایت ذکر شده، تازگی‌های خاص خود را داشته باشد.


کار در رختشور خانه، جهادی خاموش

موضوع دیگری که اهمیت این کتاب را دوچندان می‌کند؛ لزوم تقدیر و یادبود از کسانی است که حقیقتا جهادگر خاموش عرصه دفاع مقدس بودند. زنان رختشور خانه در هیچ جبهه‌ای شرکت نکردند؛ علیه هیچ کسی اسلحه به کار نگرفتند؛ اما هم شیمیایی شدند و هم جانباز. در معرض مواد شوینده بودن به مدت چندین سال، شستن لباس‌ها و ملحفه‌های گاه شیمیایی و... مسائلی هستند که، باعث شده زنان رختشورخانه، امروزه حامل بسیاری از بیماری‌های تنفسی، پوستی و... باشند. این در حالی است که نگفتن از این رشادت‌ها و زحمت‌ها به نوعی جفا، در حق این مجاهدان خاموش بود. از طرف دیگر فضایی آکنده از معنا و معنویت در میان زنان رختشورخانه، مهم‌تر از ثبت افعال آنان است؛ ثبت و ضبط فرهنگ و جهان معنایی که باعث می‌شده، تا اکنون بسیاری از آنان در و دیوار رختشورخانه را طواف و آنجا را زیارتگاه بدانند؛ أمر مهمی است که غفلت از آن خسارت‌بار خواهدبود. در واقع با استخراج  و بازتولید این فرهنگ، جهاد در زنان است که می‌توان به امتداد روحیه جهاد در جامعه دل بست. باید به پستوهای ذهن و قلب این مادران نفوذ کرد تا فهمید چه نیرویی آنان را چنین شوق می‌دهد که امروزه هم با وجود تنی رنجور و بیمار از شدت مواد شوینده و شیمایی، هنوز هم آرزو دارند که در جبهه مقاومت و در سوریه امکانی برای آنان فراهم شود تا باز به رختشویی بپردازند.

 چنین فرهنگی این ظرفیت را تولید می‌کند که، بتوان به الگوی زن مسلمان امروزی، متفاوت از آنچه که در دنیا مرسوم بوده اندیشید. ظرفیتی که در این داستان‌ها وجود دارد شاید، در زندگینامه‌های شهدا وجود نداشته‌ باشد. برای نمونه تصور کنید یک دختر امروزی، تا چه میزان می‌تواند کسانی همچون دکتر چمران، را الگوی خود قرار دهد. البته که جدای از کنش‌های این شهدا، فرهنگ و فرم رفتاری آنان برای هر شخصیتی قابل بهره‌گیری است؛ اما اگر فرهنگ عمیق دینی و اسلامی در قالب کنشگری‌های زنانه عرضه شود؛ قابلیت اثر پذیری بیشتری را فراهم می‌آورد. بنابراین چنین به نظر می‌رسد که توجه به نقش زنان و فرهنگ زنانه پشتیبان جبهه کم اهمیت‌تر از ثبت و ضبط زندگی و احوالات خود شهدا نباشد.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha