میزگردی با حضور اساتید دانشگاه پیرامون وقایع اخیر کشور؛
فساد اقتصادی فقط دزدی و اختلاس نیست. قرار دادن یک مدیر ناکارآمد در یکی از مهم‌ترین پست‌های وزارت یک کشور نیز مصداق دیگری از فساد اقتصادی است که 8 سال در صندلی مدیریت نشسته و از فرصت‌های کشور استفاده بهینه نمی‌کند.

به گزارش «سدید»؛ دانشگاه آزاد اسلامی بعد از اتفاقات اخیری که در کشور افتاد، تصمیم به برگزاری نشست‌هایی با عنوان «دانشگاه، خانه گفت‌وگو» گرفت. موضوع نهمین جلسه، بررسی وضعیت اقتصادی کشور بود. در جلسه‌ای که این هفته در تاریخ 17 بهمن‌ماه برگزار شد، معضلات و مسائل کلان اقتصادی توسط معاونان و اساتید دانشگاه آزاد بیان و بررسی شد. هدف نشست‌های دانشگاه، خانه گفت‌وگو، افزایش فرهنگ گفت‌وگو بین جامعه علمی و اساتید است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح‌شده در این نشست را می‌خوانید. 

  قدرت خرید مردم در سال‌های اخیر به‌شدت کاهش یافته است

سیدیعقوب زراعت‌کیش،معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه آزاد واحد علوم‌وتحقیقات

 اقتصاد یکی از مباحث چندبعدی و اختلاطی آکادمیک در حوزه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی است. به بیان دیگر یکی از مباحث پیچیده علوم محسوب می‌شود و نباید اقتصاد را خیلی ساده و تنها در یک‌لایه و یک‌وجه درنظر گرفت. اقتصاد کلان با یک‌سری از متغیرهای کلان اقتصادی سروکار دارد. مهم‌ترین این متغیرها در کشور مختلف نقدینگی، نرخ ارز، نرخ سود بانکی یا نرخ بهره، آمار صادرات و واردات یا حجم تجارت خارجی آن کشور، رشد اقتصادی و بسیاری از متغیرهای اینچنینی را شامل می‌شود. هرکدام از این متغیرها که دچار نوسان یا یک تغییر در آنها ایجاد شود و دچار شوک شوند؛ اثرش روی دیگر متغیرها نیز کاملا مشهود است و سایر متغیرها را دچار نوسان خواهد کرد. این امر را می‌توان به‌صورت دقیق توسط علم ریاضی نیز اندازه گرفت. تورم و نرخ بیکاری 2 متغیر کلان مهم اقتصادی هستند که روی دیگر متغییرها تاثیر دارند و از دیگر متغیرها تاثیر می‌گیرند. در چندسال اخیر به‌خصوص در دهه 90 شاهد نوسان شدید و شوک 2 متغیر نرخ ارز و نقدینگی در کشور بودیم، درنتیجه شوکی که به این 2 متغیر وارد شد، اثراتی روی دیگر متغیرهای اقتصادی نیز داشت. درحال‌حاضر کشور نزدیک 6 هزار میلیارد تومان نقدینگی دارد که این میزان بسیار زیاد است، ازسوی دیگر قیمت ارز به‌طور مشخص افزایش قابل‌توجهی داشته و تا 42 هزار تومان نیز رسیده است. این اتفاق در هر کشوری رخ دهد، به‌طور قطع تاثیر خود را روی دیگر متغیرهای کلان اقتصادی خواهد داشت. سوال اینجاست که چرا این 2 متغیر دچار شوک و نوسان شده‌اند؟ دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد که یکی از مهم‌ترین‌های این امر تحریم‌های ظالمانه‌ای بود که دشمن بعد از فتنه 88 ایجاد کرد. در این زمان دشمن احساس کرد که فضای فشار بیشتر به کشور برای تشدید فشارها آماده است، درنتیجه تشدید تحریم‌ها نرخ ارز دچار نوسان شد و اشتباهات مدیریتی به‌خصوص در سال 96 و اوایل 97 این افزایش نرخ ارز را تشدید کرد. این امر آنقدر در این سال‌ها تکرار شده که به‌محض تغییر در نرخ ارز، قیمت‌های کالاها نیز به تناسب آن تغییر می‌کنند. به بیان دیگر با کوچک‌ترین تغییر کاسبان بازار نیز قیمت‌‌های اجناس خود را با همان میزان تغییر محاسبه و افزایش می‌دهند. در سال 1394 سفری به کشورهای اروپایی داشتم و سبد خرید خود را هر روز یادداشت می‌کردم، برای مثال اگر نان، مربا و گوشت می‌خریدم یا از خدماتی مانند مترو استفاده می‌کردم نیز قیمت آن را یاداشت می‌کردم. از سوی دیگر میزان درآمد افراد مختلف با مشاغل متفاوت را نیز یاداشت می‌کردم. به‌طور قطعی در سال 1394 قدرت خرید مردم ایران در مقایسه با مشاغل مشابه کشورهای اروپایی بهتر بود. تا همان زمان با وجود تحریم‌ها و شوک اقتصادی قدرت خرید مردم ایران به نسبت کشورهای اروپایی با مشاغل مشابه بالاتر بود. به‌بیان دیگر با توجه به آنکه آنها درآمد بیشتری داشتند، اما قیمت‌های اجناس نیز در آن کشورها به نسبت ایران بیشتر بود و قدرت خرید مردم ایران بالاتر بود. همین اندازه‌گیری را در یک‌سال اخیر نیز تکرار کرده‌ام که به‌طور قطع قدرت خرید مردم کشور به‌صورت محسوسی کاهش داشته است. سوالی که اینجا مطرح است، این است که کار دولت در این شرایط پیرامون کنترل تورم، افزایش تولید و اشتغالزایی باشد و به‌عبارت دیگر شرایط اقتصادی کشور را سروسامان دهد. 

 برخی اتفاقات اقتصادی یک‌سال اخیر نقدینگی را افزایش داد 

قبلا هم مطرح شد، همه متغیرها روی یکدیگر تاثیر دارند. تا زمانی که دولت فکری به‌حال جمع کردن نقدینگی نکند؛ هیچ کدام از سیاست‌های اقتصادی اثر نخواهد داشت. در یک سال اخیر برخی اتفاقات اقتصادی نقدینگی را بیشتر از قبل کرد. در بحث یارانه‌ها طرح‌های مختلفی مطرح شد، یکی از آنها کاربرد یارانه‌ نقدی برای کالاهای مصرفی مردم بود. در همان زمان بارها این موضوع را بیان کردم که دیگر نباید دولت یارانه نقدی به مردم بدهد. سال 1388 احمدی‌نژاد کاری را شروع کرد و روحانی نیز آن را ادامه داد و آقای رئیسی تنها آن را کم کرد. این درحالی است که مقام‌معظم‌رهبری در کشور خودشان برنامه‌های اقتصادی را تبیین می‌کنند، برای مثال اقتصاد مقاومتی را ایشان به‌صورت یکی از برنامه‌های درست و جذاب مشخص کرده‌اند و برنامه گام دوم به‌صورت مشخص راهکارها و مسیرها را مشخص کرده‌ است؛ باز هم ما هیچ سیاست اقتصادی دیگری جز پرداخت یارانه نقدی را بلد نیستیم؟ همین پرداخت یارانه نقدی خود تورم‌زاست و بودجه بیت‌المال را هدر می‌دهد. نتیجه این اقدام در 5 ماه اخیر به‌خوبی قابل‌رویت است. تا این متغیر نقدینگی را نتوان کنترل کرد؛ هیچ کدام از متغیرهای دیگر اقتصادی از قبیل بیکاری آن‌گونه که باید کنترل نمی‌شوند، درنتیجه این توضیحات باید اولین کاری که در کشور انجام می‌شود؛ کنترل این غده سرطانی نقدینگی باشد. در زمینه کنترل نرخ ارز راهکار وجود دارد و چرا ما باید در مقابل نوسانات ارزی تا این میزان متزلزل باشیم؟ برای مثال با تغییر چند درصدی قیمت ارز کلیه متغیرهای اقتصادی در کشور تغییر می‌کند. باید برای این تغییرات شوک‌وار نرخ ارز چاره‌ای بیندیشید که این امر ممکن است و راهکار دارد. 

 ایجاد ارزش‌افزوده از نفت خام راهکار حل مشکل ارز بود

درخصوص واردات و صادرات و حجم تجارت اقتصادی از فرمول رشد اقتصادی؛ واردات را از این رشد کم می‌کند و اگر خالص صادرات واردات مثبت شود، رشد اقتصادی را به‌همراه دارد. به‌بیان دیگر اگر صادرات بیشتر از واردات باشد، رشد اقتصادی انجام شده است. رشد اقتصادی در چندسال اخیر بیشتر بوده و با توجه به تحریم‌ها، میزان رشد صادرات غیرنفتی امسال نزدیک به 50 میلیارد دلار پیش‌بینی شده است. این جزء نکات مثبت است که باید دید. متاسفانه ما اقتصادی‌ها چون مباحث علمی را بیان می‌کنیم، تنها به بیان انتقادات بسنده کرده‌ایم. این درحالی است که باید نیمه پر لیوان را نیز دید. با توجه به آنکه هنوز از ظرفیت‌های اقتصادی کشور استفاده نشده و به آنها دست پیدا نکرده‌ایم، اما باز هم در این حوزه اقدامات درستی اتفاق افتاده است. برخی ظرفیت‌های خاص نیز در کشور وجود دارد که هنوز نتوانسته‌ایم از آنها استفاده کنیم. برای مثال همه همسایه‌های کشورها محتاج مشتقات نفتی ازجمله بنزین هستند. از سال 1392 تا سال 1400 یعنی 2 دوره 4 ساله که دولت اعتدال بر سرکار بود، چه اقدامی برای ارزش‌افزوده در حوزه نفت کشور انجام شده؟ با توجه به اینکه مزیت کشور نفت است؛ با توجه به این امر چه میزان توانستیم فروش نفت خام را کم کنیم؟ بعد از امضای برجام همه سرخوشی‌ای که داشتیم از فروش بیشتر نفت خام به دیگر کشورها بود که همین امر نیز میسر نشد. اما اگر به‌جای آن مشتقات نفتی تولید می‌شد، به غیر از آنکه اشتغالزایی انجام می‌شد و تولید کشور افزایش پیدا می‌کرد و درنتیجه رشد اقتصادی کمک می‌کرد و غیرقابل‌تحریم بود. نمونه این امر نیز قیر است. همان‌گونه که می‌دانید ایران جزء 3 کشور صادر‌کننده برتر در صادرات قیر است. یکی از عوامل صادرات این محصول نیز فروش فله آن است که می‌توان با آن تحریم‌ها را نیز دور زد. مانند نفت نیست که قابل شناسایی و رهگیری و مشخص باشد که شرکت‌های خریدار را شناسایی و در نتیجه جریمه و تحریم کنند. بنزین نیز اگر در کشور تولید می‌شد و به کشورهای اطراف مانند افغانستان، ترکیه و کورهای منطقه قفقاز صادر می‌شد، حتی نیازی به حمل با کشتی نداشت و آن کشورها نیز به‌علت قیمت کم بنزین تولید کشور تمایل بسیاری داشتند که از ما خرید کنند. به‌راحتی می‌توانستیم تحریم‌ها را دور بزنیم و از آن عبور کنیم، بنابراین یکی از راهکارهایی که می‌شد نواقص دریافت ارز را در کشور جبران کرد همین ایجاد ارزش‌افزوده از نفت خام بود که یکی از توصیه‌های گام دوم نیز پیاده شده بود. 

 مدیر نالایق باید پاسخگوی عملکرد خود باشد

فساد اقتصادی فقط دزدی و اختلاس نیست. قرار دادن یک مدیر ناکارآمد در یکی از مهم‌ترین پست‌های وزارت یک کشور نیز مصداق دیگری از فساد اقتصادی است که 8 سال در صندلی مدیریت نشسته و از فرصت‌های کشور استفاده بهینه نمی‌کند. همین فرد است که برای کشور هزینه تولید می‌کند و گاز کشور را نیز صادر نمی‌کند. در بخش تولید مشتقات نفتی نیز به واقع هیچ اقدامی در دهه 90 انجام نشد. حتی مقام‌معظم‌رهبری نیز در سخنرانی خود گفتند که در دهه 90 در زمینه رشد اقتصادی اقدامی انجام نشد. بنابراین بعضی از فسادها تنها دزدی و اختلاس نیست و به عقیده من آن مدیری که در مدت مدیریت خود اقدام درستی نداشته نیز باید محاکمه شود و جوابگوی عملکرد اقتصادی خود در حوزه اقتصاد باشد. به عقیده من یکی از بزرگ‌ترین مشکلات امروز کشور این است که فردی به راحتی با رایزنی وزیر می‌شود و بعد از مدت‌زمان مدیریت خود جوابگو هم نیست. همین فرد فرصت‌های ویژه کشور را نیز در این 8 سال از دست داده و به جایی نیز پاسخ نمی‌دهد. کاری به 30 سال وزارت قبلی او در گذشته نیز نداریم. اگر از من پرسیده شود، باید این فرد محاکمه شود و جوابگوی عملکرد خود باشد. در بحث اتحادیه‌های اقتصادی که در دنیا در حال شکل‌گیری است سال گذشته ایران نیز توانسته به اتحادیه شانگهای بپیوندد و باید منتظر نتایج آن بود. نمونه دیگر نیز همان توافقنامه‌ای است که با چینی‌ها منعقد شد و هنوز عملیاتی نشده است. امروز کشور چین و سایر کشورهای دنیا ظرفیت بالایی برای همکاری دارند. این امر نیز به چند کشور مانند چین و روسیه محدود نمی‌شود. در نتیجه یکی از راه‌های کنترل قیمت ارز تغییر واحد ارزی کشور از دلار به دیگر واحدهای ارزی در مبادلات اقتصادی است. برابر‌سازی میزان مبادلات ارزی با دیگر ارزهای دنیا با دلار حداقل کاری است که باید در این زمینه انجام شود. دیپلماسی اقتصادی یکی‌دیگر از راهکارهای این زمینه است. متاسفانه در کشور ما هنوز دیپلمات‌های ما در سراسر دنیا نتوانسته‌اند ببین وزارتخانه‌های صمت، اقتصاد و امور خارجه هماهنگی و ارتباط درستی ایجاد کنند. همچنین یک ناهماهنگی عجیبی در بین ارکان اقتصادی کشور وجود دارد. سیاست‌ها، اهداف کلان و محورهای اقتصادی کاملا درست است ولی درمورد افرادی که باید این عوامل را اجرا کنند مشکل وجود دارد و تا زمانی که این افراد پاسخگوی عملکرد خود نباشند، این مشکلات حل نمی‌شود. خصوصی‌سازی به‌عنوان یک آسیب باید شناسایی شود و مشکلاتش رفع شود تا بتوان در زمینه اقتصادی عملکرد درستی داشت. متاسفانه این امر با واگذاری اشتباه شرکت‌های بزرگ مانند هفت‌تپه و هپکو با قیمت‌های ارزان به افراد ناتوان دنبال شد و بعد از آن دیگر کسی در این زمینه اقدامی نداشت. 3 هزار میلیارد تومان بودجه شرکت‌های دولتی است و تنها 2 هزار میلیارد تومان آن برای کشور است. متاسفانه برای بخش دولتی افزایش هزینه‌ها مهم نیست و این یعنی کاهش بهره‌وری. باید خصوصی‌سازی به درستی در کشور اجرا شود. 

 باید نظام حکمرانی اقتصادی در کشور ارتقا پیدا کند 

ابوالفضل غیاثوند، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز 

اقتصاد امروز کشور با مشکلات زیادی مواجه است و همه این موارد نیز به علت آن است که به نسبت دهه 90 یک سوم توان سرانه کشور از دست رفته است. توان سرانه فعلی نسبت به سال 1390 کاهش 35 درصدی را داشته و توزیع درآمد نیز ناعادلانه‌تر شد. در نتیجه این امر به‌طور طبیعی بخش عمده‌ای از جمعیت کشور با کاهش عمده‌ای در سطح رفاه مواجه هستند و منشا همه موارد مانند تروم همین امر است. با توجه به اقداماتی که در 2 دهه گذشته انجام شد، براساس علم اقتصاد مشکلات امروز کشور کاملا مشخص بود. علم اقتصاد می‌گوید باید کشور درآمد سرانه خود را افزایش دهد و در کنار افزایش این توزیع عادلانه‌تری از این درآمد در کشور انجام شود. اگر این 2 اتفاق رخ دهد سطح رفاه جامعه بالاتر خواهد رفت. از سوی دیگر علم اقتصاد می‌گوید اگر سیاست‌های کشور به سمتی حرکت کرد که منابع به سمت خلق ثروت رفت، با اطمینان سطح رفاه جامعه افزایش پیدا می‌کند. اما اگر عوامل موثر کشور به جای تولید ثروت به سمت توزیع آن برود و مردم کشور به دنبال کسب درآمد بیشتر بروند به جای خلق ثروت این مشکلاتی که امروز در کشور وجود دارد پیش خواهد آمد. همه این عوامل باعث شده امروز بسیاری از زیرساخت‌های کشور آن‌گونه که باید رشد پیدا نکرده است. بعد از انقلاب 2 آرمان استقلال و عدالت وجود داشت و متاسفانه سیاست‌های تحقق این 2 آرمان به سمت توزیع آن رفته است. همین امر باعث شده که برای تحقق سیاست‌های حمایتی انواع رانت‌ها در دولت ایجاد شود. حمایت گلخانه‌ای از تولیدات داخلی نیز عامل دیگری شده تا تولید داخلی آنطور که باید انجام نشود. تحریم و افزایش درآمدهای نفتی از عوامل مهمی بود که باعث توزیع رانت در کشور شد که از دهه 80 آغاز شد. همین توزیع رانت باعث شد تا افراد زیادی از آن نفع ببرند و امروز برای رفع آن همین ذی‌نفعان مانع آن می‌شوند. برای رفع این مشکلات باید نظام حکمرانی اقتصادی در کشور ارتقا پیدا کند. 

 نظام حکمرانی و دولت‌ها با مردم دچار تعارض منافع هستند

رضا اکبری نوری، عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران‌جنوب

زمانی که از اقتصاد صحبت می‌کنیم از چیستی و چرایی آن می‌توانیم حرف بزنیم. با این کار خروجی‌هایی که درحال حاضر به‌عنوان یک پدیدارشناس شاهد آن هستیم بررسی می‌کنیم تا بدانیم وضعیت به چه صورت است. آنچه من متوجه شدم این است که اگر بخواهیم درباره لیست فرصت‌های کشور صحبت کنیم می‌توانیم لیست بلندبالایی درست کنیم و همین‌طور اگر بخواهیم لیستی از مشکلات بنویسیم این لیست نیز بسیار بلندبالا است و احتمالا از حوصله ما خارج است. هر موضوعی که دوام می‌آورد، زمینه‌های آن وجود دارد و حکایت می‌شود. یعنی زمانی که ما از شرایط نامساعد اقتصادی صحبت می‌کنیم این موضوع دوام آورده است. نظام سیاسی ما تمام گزینه‌های خود را رو کرده است. تمام دولت‌ها از استخوان‌بندی نظام سیاسی بودند و درحال حاضر ما چه چیزی داریم که رو کنیم؟ 

پس مشکل کارگزار نیست. به قدری این موضوع برجسته شد که تمامی کاندیداهای این انتخابات از تغییر ساختار صحبت می‌کردند و ما نمی‌دانستیم که منظورشان چیست؟ امروز نظام حکمرانی و دولت‌ها با مردم دچار تعارض منافع هستند. اگر دولت‌ها بخواهند خودشان را نگه دارند باید سیاست‌هایی وضع کنند که به ضرر مردم است. ما تنها کشور دنیا هستیم که اقتصاد و سیاست‌ را به صورت همزمان اداره می‌کنیم. حتی چین هم این کار را نمی‌کند. به این سادگی‌ها هم نتوانستیم از آن خارج شویم. اقتصاد دولتی در هیچ جای دنیا نتوانسته کشوری را به نتیجه برساند. نتیجه این است که اقتصاد ناکارآمد دولتی به کار نمی‌آید. 

موضوع دیگر اینکه نسبت دارایی با بدهی در دولت‌ها توسط تورم جبران می‌شود. دولت‌ها با تورم از ورشکستگی خارج می‌شوند و این سیکل معیوب ادامه دارد. دولت‌های ما در 30 سال گذشته با 10 درصد تورم از ورشکستگی خارج می‌شدند اما درحال حاضر حتی با 70 درصد تورم هم از ورشکستگی خارج نمی‌شود. 72 درصد بودجه دولت برای دستمزد کارکنان است و برای اینکه گلیم خود را از آب بیرون بکشد جیب مردم را خالی می‌کند و با شرایط موجود امکان تحقق رشد مستمر وجود ندارد. تمام این موارد مانع اصلاحات گره‌گشا می‌شود. 

 مشکلات اقتصادی از فرهنگ نشات می‌گیرند

محمدمهدی موحدی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد فیروزکوه 

نکاتی وجود دارد که می‌خواهم بگویم، اما قبلش این را هم تاکید می‌کنم که بنده نیمه پر لیوانی که دکتر زراعت‌کیش می‌بیند را به سختی می‌بینم. مثلا نیمه پری که در بنزین و سیمان‌سازی می‌بینید را حتی اگر در تهران رفت و آمد داشته باشید هم نخواهید دید. آسفالتی که ما انجام می‌دهیم تنها دو یا سه ماه دوام دارد. بنزین هم که هوا را آلوده کرده و صادرات آن بسیار سخت است. صرفا مجریان را نادرست می‌دانید اما ما اعتقاد داریم که سیاست و اهداف نیز مشکل دارد. شما در بحث دولت صحبت از جراحی اقتصادی می‌کنید، اما در بحث راهکارها باید چند مساله را مورد توجه قرار دهیم. 

اول اینکه قبل از بحث اقتصادی باید این موضوع به‌صورت ریشه‌ای حل شود؛ چراکه بحث فرهنگی بوده و شامل حوزه ارتباطات می‌شود. اصلا ما فرهنگ ارتباط داخلی و خارجی داریم؟ می‌توانیم ارتباط مستمری با دولت خارجی برقرار کنیم؟ ما در بحث ارتباطات با بی‌اعتمادی شدیدی روبه‌رو هستیم. حتی زمانی که به مردم می‌گوییم دلار نخرید و با این کار قیمت آن پایین می‌آید مردم برای خرید آن هجوم می‌برند و کسی توجه‌ای نمی‌کند چراکه اعتمادی در این حوزه وجود ندارد. 

بعد دیگر فرهنگ کار است. شما اگر افرادی را در سمتی بگذارید این افراد حتی 20 دقیقه هم در طول روز کار مفید انجام نمی‌دهند. حتی اگر تولید را توسعه دهیم با حضور این افراد اتفاقی نمی‌افتد. فرهنگ تولید هم مساله بعدی است. تولید را انجام می‌دهید که نقدینگی را مهار کنید، اما وقتی درنهایت شرکتی در حوزه خودروسازی‌ می‌گوید من زیان‌ده هستم، سوالی که پیش می‌آید این است که برای تولید چه کار کرده‌اید؟ در عمان اگر جنسی گران باشد مردم نمی‌خرند و روی دست کارخانه باد می‌کند. اما در ایران کارخانه‌دار به این نتیجه می‌رسد که درصورت گران شدن کالاها مردم بیشتر می‌خرند. مردم نمی‌خریدند اما درحال حاضر که روزبه‌روز گران‌تر می‌شود مردم می‌خرند. در نتیجه کارخانه‌دار به این نتیجه می‌رسد که هر چه بیشتر گران شود، مردم صف طولانی‌تری می‌کشند. بنابراین قبل از آن باید مشکلات ریشه‌ای حل شود. 

 یک‌سوم از میانگین درآمد خانوارها از دست رفت

سیدعلی موسوی، عضو مرکز پژوهش‌های مجلس

ما اگر بخواهیم تصویری از چند دهه اخیر داشته باشیم شامل دو وجه می‌شود، یک وجه آن رشد سرمایه انسانی است. ما از بعد از انقلاب شاهد تحولات عاقلانه‌ای بودیم. به لحاظ امید به زندگی، نرخ سواد، دسترسی به آموزش، دسترسی به بهداشت، دسترسی به زیرساخت‌ها انرژی رشد قابل‌قبول و مناسبی را داشتیم. این مورد چیزی است که به آن فهم چندبعدی می‌گوییم. در این حوزه، نظام سیاسی تمرکز داشته است. به‌خصوص در حمایت از مستضعفان و محرومان خودش را در این حوزه نشان داده است. وجه دیگر موضوع این است که در بقیه حوزه‌ها تصویر مطلوب و مناسبی نداریم. رشد اقتصادی دهه 40 تقریبا 11 درصد بوده است. بعد از جنگ تا اوایل دهه 90 میانگین رشد اقتصادی‌مان 5 درصد بوده است. این دهه اخیر میانگین رشد اقتصادی به 2 درصد رسیده است. تورم مزمن بعد از جنگ، حدود 20 درصد بود و تنها کشوری بودیم که این شرایط را داشتیم و کشور دیگری این میزان تورم را نداشته است و تنها کشور نزدیک به ما ونزوئلا بوده که تورم بالای 10 درصد داشت. به لحاظ شاخص‌هایی که به‌عنوان عوامل موثر در نظر گرفته می‌شود مانند رقابت‌پذیری، شاخص‌های شفافیت، فضای کسب‌وکار، معمولا جزء 10 تا 20 درصد آخر لیست‌های جهانی قرار دارند. 

در یک دهه گذشته فضا بدتر شد و نزدیک به 32 درصد درآمد سرانه در این یک دهه کاهش پیدا کرد و یک‌سوم درآمد میانگین خانوارها عملا از دست رفت و نرخ فقر حدودا 10 درصد افزایش داشت. به نظر می‌رسد در این چند دهه دولت‌ها و نظام حکمرانی منابعی را در اختیار داشتند و این امکانات برخلاف کشورهایی است که متکی به عوامل برون‌زا بوده‌اند. تقریبا از سال 52 به بعد درآمدهای نفتی قابل‌توجه بوده است و اتکا به این منابع داشتند و بنابراین نوع مناسبات را مبتنی‌بر این واقعیت می‌گذاشتند که درآمد برون‌زایی وجود دارد. ما یک هدف با عنوان حمایت از مستضعفان داریم و منابعی باید به این موضوع تخصیص داده شود. دوم اینکه این منابع وجود داشته و چه دولت که اقتصاد را در برداشته و چه بخش خصوصی تا جایی که توانستند، تلاش‌شان این بود که اگر ناکارآمدی وجود دارد با استفاده از این منابع به نوعی پوشش داده و دیده نشود. شرکت دولتی و خصوصی با انواع و اقسام قراردادها و مناسبات توانستند از این موضوع بهره ببرند. بخش سوم نیز گروه‌های ذینفع هستند که به‌صورت طبیعی حول منابع شکل می‌گیرند و می‌خواهند بخشی از اقتدار را به خودشان اختصاص دهند. درحال حاضر اتفاقی که افتاده اینکه مناسبات به هم خورده و منابعی که به آن اتکا داشتیم بعد از انقلاب به‌واسطه تحریم‌هایی که وجود داشته، تمام شده است. بنابراین نیازی نیست به‌صورت پیچیده به موضوع نگاه کنیم. این مناسبات تغییر کرده و نظام حکمرانی باید بپذیرد که در بحث درآمدهای برون‌زا اگر تحریم برداشته شود، تفاوت چندانی نخواهد داشت. 

 ساختار اقتصاد دولتی کشور باید اصلاح شود

سروش فتحی، عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران غرب

چند نکته در مورد این بحث وجود دارد. اول اینکه اقتصاد ما دولتی - سیاسی است. وقتی به میزان 90 درصد اقتصاد دولتی داشته باشیم، طبیعتا تا وقتی این حوزه جراحی نشود هر چقدر که درباره آن صحبت کنیم به جایی نمی‌رسد. این ساختار باید اصلاح شود. اقتصاد دولتی ناکارآمد است. حسابرسی عملکرد بسیار اهمیت دارد و اقتصاد دولتی ناکارآمد منشا مشکلات است. دومین مساله اینکه دولت حجیمی داریم و منابع مملکت صرف امور جاری می‌شود و در مقابل درصد بودجه عمرانی ما کم شده است. زیرساخت‌های اقتصادی ضعیف شده چراکه دولت هزینه‌داری داریم، درحالی‌که دولت باید چابک شود و تا چابک نشود مشکل حل نمی‌شود. بحث دیگر شاخص‌محور کردن حوزه عملکردی است. هر سازمانی بدون استثنا باید شاخص‌محور شود. عدم انجام و اداره امور به‌صورت سیستماتیک یکی دیگر از مشکلات است. کشور به‌صورت سلیقه‌ای اداره می‌شود. هرکس نباید برای خودش به‌صورت سلیقه‌ای کار کند. به عبارتی ریل‌گذاری انجام می‌شود و هر کس که آمده است باید طبق آن پیش برود. نه اینکه بتواند به سلیقه و خواست خودش عمل کند. 40 سال از انقلاب گذشته و مدیریت منسجم فرآیندی‌محور سیستماتیک در حوزه صادرات و واردات نداریم. هر 20 روز شوکی به مردم وارد می‌شود، متاسفانه ما سیستم منسجم صادرات و واردات نداریم. 

 مشکل اقتصاد ناشی از پیوند پنهان صاحبان قدرت و ثروت است

علیرضا سلطانی، عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد تهران مرکزی

پیشنهاد من این است که حالا که به مسائل اقتصادی رسیدیم هفتگی جلسات را دنبال کنیم. ریشه اصلی تمام مسائل اقتصاد است. چندروز پیش آقای رئیس‌جمهور در توییتی نوشتند که آینده را برای اقتصاد، سفره مردم و معیشت بسیار روشن می‌بینیم. اگر این عبارت را محور بحث قرار می‌دادیم که رئیس دولت بر چه مبنایی، چنین پیش‌بینی‌ای دارند. آینده مشخص نیست که چه زمانی است؟ منظور از اقتصاد چیست؟ اگر گفته می‌شد که می‌بینم بسیار تفاوت داشت تا اینکه بگویند می‌بینیم. البته این مورد تنها مربوط به دولت رئیسی نیست. دولت‌های قبلی نیز این محتوا را در صحبت‌های خود گفته‌اند. این جمله چه تاثیری بر اقتصاد ایران گذاشت؟ مردم تا چه حد از این جمله تاثیر پذیرفتند؟ آیا باعث شد که انتظارات روانی آرام بگیرد؟ آیا فعالان اقتصادی ما توانستند به امید و نشاطی برسند؟ خیر، از کنار آن رد شدند. کاش این جمله و جملاتی از این دست محور صحبت‌ها قرار می‌گرفت. 

بحث مولد‌سازی نیز مهم است. در‌حالی‌که انتقادهای بسیار تندی به این مساله وجود دارد، چرا باید اجرایی شود؟ مشکل اقتصاد ایران ناشی از پیوند پنهان صاحبان قدرت با صاحبان ثروت است و این موضوع به ساختار اجرایی ما نفوذ کرده است و بازار ارز را کنترل می‌کند و به نتیجه‌ای نمی‌رسد.

  کاستی‌های اقتصادی به‌دلیل چابک نبودن دولت است 

علیرضا صالحی، هیات‌علمی دانشگاه آزاد واحد علوم‌و‌تحقیقات

من صحبت‌های دوستان را تحلیل محتوا می‌دانم. یکی از کلمات پرتکرار، مشکل بود. کلمه مشکل چه معنی‌ای می‌دهد و از کجا به‌وجود می‌آید؟ راهکار من این است که میم مشکل را برداریم و شکل باقی می‌ماند. می‌توانیم در مشکلات خود بگوییم که این چه شکل برخورد است؟ چه شکل رانندگی است و... پس بنابراین اولین مساله این است که میم مشکلات را برداریم و به ریشه آن برسیم. اینکه مشکل از ساختار مدیریت است درواقع یک شکل است. اگر شکل‌ها اصلاح شوند، مشکل‌ها نیز برطرف می‌شوند. دومین کلمه‌ای که در تحلیل‌ها تکرار می‌شود شکایت افراد از سیستم است. سیستم‌ها رفتار افراد را شکل می‌دهند، پس زمانی که سیستم مشکل دارد رفتار من نیز مشکل‌دار است. پس اشکال از سیستم‌ها است و باید اصلاح شوند. 

مورد سوم نیز بحث چابک‌سازی است. چابک‌سازی یک مفهومی است که به آن توجه نمی‌کنیم و تمام کاستی‌هایی که در مسائل اقتصادی گفته شد به‌دلیل نبود این مفهوم است. بنابراین اگر اشکالی وجود دارد در مدل است. پس باید چابک‌سازی را در تمام قوا انجام دهیم. ما مشکل پاسخگویی در انواع و اقسام آن داریم. سیستم ما سرعت ندارد و پاسخگو نیست. کارایی و اثر بخشی وجود ندارد. 

 باید برنامه‌ریزی صحیحی برای وضع موجود داشته باشیم

شهلا سهرابی، عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد واحد تهران غرب

با نگاه خلاقانه و حل‌مساله اگر بخواهیم به مساله‌ای نگاه کنیم باید از بالاتر و دورتر به آن نگاه کنیم. من دو نکته از بیانات مقام‌معظم‌رهبری می‌گویم. استفاده از واژه تحول به این دلیل است که ما از وضع موجود راضی نیستیم و در وضع موجود خوبی به‌سر نمی‌بریم. ایشان می‌فرمایند: «مقصود ما از تحول، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همه‌ بخش‌های اداری کشور و بخش‌های حکمرانی کشور و همچنین در بخش‌هایی از سبک زندگی عمومی -که حالا بعد نمونه‌هایی را عرض خواهم کرد- و به‌طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روش‌ها و کارکردها.» یعنی هر‌چه این موضوع را مرور می‌کنم، می‌بینم که تحول کلید حل مساله است و صرف‌نظر از مفاهیمی که درباره تحول وجود دارد، راهکار اساسی برای وضعیت موجود است. در سال 1393 ایشان گفتند که «فرهنگ از اقتصاد مهم‌تر است؛ چراکه فرهنگ هوایی است که ما تنفس می‌کنیم.» ما باید حضور فرهنگ را در همه‌جا ببینیم. 

باید برنامه‌ریزی صحیحی برای وضع موجود داشته باشیم تا به وضع مناسب و مطلوب برسیم. هر‌چقدر وضع موجود را بهتر بشناسیم؛ برنامه‌ریزی بهتری خواهیم داشت. ما برا رسیدن به اهداف عالی نظام باید پنج گام را طی کنیم. بحث انقلاب و نظام اسلامی را طی کردیم و سه گام دیگر اعم از دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن نوین اسلامی باقی‌مانده است. ایشان می‌فرمایند که برای اینکه سه گام بعدی را طی کنیم باید چهار گام برداریم. گام اول تولید علم و نظریه توسط اساتید، گام دوم تولید علم در حوزه‌های علمیه، گام سوم بسط این موارد در سطوح خرد و گام چهارم گفتمانی است که منجر به ریل‌گذاری اصلی می‌شود. 

 توزیع ارز توسط بانک مرکزی تعجب برانگیز است

محمدعلی بیداری، حسابرس کل ویژه دادستانی در دیوان محاسبات کشور

نقطه‌نظرهای جذابی را شنیدیم و چیزی که من را نگران کرد ناامیدی‌ای بود که در بین صحبت‌ها وجود داشت. مقام‌معظم‌رهبری بیشترین توصیه‌ای که دارند این است که ترویج ناامیدی در کشور نداشته باشیم. ما دور‌هم جمع شدیم تا اتفاق خوبی را رقم بزنیم. من مستقیم به سراغ موضوعاتی می‌روم که گریبان اقتصاد کشور را گرفته است و چیزی جز چسبندگی اقتصاد به موضوع ارز نیست. در لایحه پیش‌نویس بودجه نگاه مناسبی به این موضوع شده است که امیدواریم این پیش‌نویس در مجلس مورد بررسی قرار گیرد و نتیجه نهایی چیزی باشد که چسبندگی اقتصاد را کاهش دهد. 

متاسفانه در دولت‌های مختلف اقتصاد ارتباط معنادار با رئیس‌جمهور ندارد. اتفاق خوبی که افتاد این بود که فنر کنترل نرخ ارز آزاد شد و نرخ ارز به بهای تمام شده خودش نزدیک شد، این اتفاق می‌توانست در دولت جاری کنترل شود و بهای تمام شده تامین ارز کاهش پیدا کند. اقدام تعجب‌برانگیز بانک مرکزی توزیع ارز به میزان 5 هزار دلار در دست اقشار مختلف است. چرا باید چنین اتفاقی بیفتد مگر غیر از این است که دولت‌ها وظیفه حفظ پول را دارند؟ 

 چند نفر از اعضای کمیسیون تلفیق اقتصادی هستند؟

محسن امینی، مدیرکل برنامه و بودجه دانشگاه آزاد

من دو مطلب دارم؛ در کشوری که نرخ عوامل تولید توزیع مناسبی ندارد، مشکل اساسی است. کمیسیون تلفیق تا آخر شب روی بودجه بحث می‌کند اما چند نفر آنها اقتصادی‌ هستند؟ این موارد واقعا مشکل است. این یک سند مالی است که روی تمامی شاخص‌های کلان تاثیر دارد. یکی از مشکلات نیز این موضوع است.  اما درمورد بحثی که درخصوص اساتید گفته شد باید بگویم که روند اقتصادی دانشگاه در 7 سال گذشته به این صورت است. روند درآمدهای شهریه دانشگاه در سال 95 تا حدود 98‌، زیر 6 هزار میلیارد تومان بوده است. ولی تلاش‌هایی که در دوره مدیریت جدید انجام شد به این صورت است؛ در سال 1400-1399 شهریه ما 7هزار و 500 بوده است، سال پیش 9 هزار و 400 و امسال به 12 هزار و 200 میلیارد تومان رسیده است. یعنی شهریه ما از 6 هزار میلیارد بیشتر شد. 5 هزار و خورده‌ای نیز برای درآمد غیرشهریه‌ای تخمین زده‌ایم و با مدارس و بیمارستان‌ها نزدیک به 20 هزار میلیارد تومان می‌شود. از 12 هزار میلیارد تومان، 11 هزار میلیارد تومان حقوق است. بسیاری از مسئولان دانشگاه شب و روز ندارند تنها به این خاطر که بتوانند حقوق را بدهند. اگر شکاف بین هزینه و درآمد بخواهد باز شود مشکل خواهیم داشت و برای سال آینده تصمیم داریم که شکاف را مثبت کنیم. هرچه تلاش بیشتری داشته باشیم می‌توانیم به آن برسیم. در بودجه امسال بسیار جالب است که دولت تورم 40 درصد را پیش‌بینی می‌کند اما افزایش 20 درصد حقوق را پیشنهاد می‌دهد.  مسیر پویایی دانشگاه نیز اهمیت دارد. پویایی سیستم بسیار اهمیت دارد و باید اساتید به مرور تغییر کنند و بروند و بیایند. برخی از این اساتید در جای دیگری به کار گرفته می‌شوند. پیشنهادهایی دوستان در حوزه اقتصاد دانشگاه دادند که بسیار خوشحال می‌شویم اگر بتوانیم از آن بهره ببریم. 

 یکی از مشکلات اقتصادی  مدیریت «ولش‌کن» است!

عبدالحسن فرهنگی، عضو هیات‌علمی رشته روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال 

بنده رشته روانشناسی هستم و از دیدگاه روانشناسی مهم‌ترین قانون زندگی قانون باورهاست. زمانی که مدیران ارشد ما به این موضوع باور دارند که پستی خالی شده است، قرعه به نام من افتاده است و نوبت من است که مدتی از حقوق و مزایای آن استفاده کنم، اوضاع این‌طور پیش می‌رود. از آنجایی که از لحاظ روانشناسی، هیچ رفتاری بدون دلیل نیست، از نظر من یکی از مشکلات اقتصادی ما مدیریت «ولش‌کن» است. مدیر پاسخگو نیست و اگر مدیری بخواهد محاکمه شود به‌حدی تماس گرفته می‌شود تا این موضوع کنار گذاشته شود. امیدوارم که این مساله در کشور حل شود.

 باید مدل تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی را در کشور بسازیم 

مهدی رجبیون، عضو دانشگاه آزاد تهران مرکزی

 مسائل اقتصادی امروز پیچیده هستند و تاثیرات مستقیمی روی جامعه کشور خواهند داشت. برای مثال اگر قرار است تصمیم اقتصادی در کشور گرفته شود، باید یک جامعه‌شناس نیز برای بررسی پیامدهای اجتماعی آن تصمیمات حضور داشته باشد. متاسفانه مدیران سطح کلان کشور تنها مدیر باقی مانده‌اند و مدیر استراتژیک نیستند. مدیر استراتژیک برای تصمیمات کلان از جامعه‌شناس و روانشناس نیز استفاده می‌کند. اگر این امر اتفاق نیفتد، بهترین تصمیمات نیز می‌تواند با مشکلات زیادی روبه‌رو شود. 400 هزار مدیر میانی به بالا در کشور وجود دارد که متاسفانه‌ تنها مدیر اجرایی باقی مانده‌اند و باید تصمیمات کشور را عملیاتی کنند. سوال اینجاست که چرا مدیر استراتژیک در کشور تربیت نمی‌شود؟ مدیران ارشد برای 80 میلیون نفر تصمیم می‌گیرند. به عقیده من ما باید مدل تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی را در کشور بسازیم. در حال حاضر مدیران میانی کشور به هر دلیلی در دانشگاه آزاد در مقاطع کارشناسی‌ارشد و دکتری درس می‌خوانند. درنتیجه این دانشگاه ظرفیت بالایی در تولید مدیر استراتژیک خواهد داشت. اگر قرار است جزیره‌ای فکر نکنیم، پس باید آن را تولید کنیم. 

 یک‌سری تصمیم‌های ناهماهنگ مشکلات متعددی ایجاد کرده است

عباس حیدری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران مرکزی

متاسفانه در اقتصاد یک‌سری راهبردهایی مطرح شده که جنبه قانون به خودش گرفته است. زمانی که یک مدیر می‌داند بازخواستی از او وجود ندارد، به خودش اجازه می‌دهد خودش را در پست‌های مختلف بدون هیچ‌گونه پاسخگویی مطرح کند. هیچ‌کدام این موارد نباید باشد. اما متاسفانه امروز در کشور رایج هستند. سیاست‌های کلانی که در دولت‌ها اتخاذ می‌شود براساس آزمون و خطا هستند و صدمات این امر تا سال‌ها در کشور باقی خواهد ماند. متاسفانه بعد از انقلاب دولت‌ها در ابتدای کار خود یک‌سری شعارهایی می‌دهند و در آخر فعالیت کاری خود برای آنکه باز بتوانند در دولتی باقی باشند، رویه‌های خاصی را پیش می‌گیرند که این خود یکی از مشکلات امروز اقتصاد کشور شده است. دیگر عامل تاثیرگذار در مشکلات اقتصاد کشور، تحریم‌های ظالمانه دشمن است. در حوزه تجارت نمی‌شود کشور را به 5 کشور محدود کرد. نیاز است برای رشد اقتصادی کشور باید اقداماتی انجام شود تا بتوان با کشورهای دیگری ارتباط اقتصادی برقرار کرد. همچنین نیاز است تا ضعف‌های آموزشی کشور را برطرف کرده تا بتوان به رشد اقتصادی دست پیدا کرد. امروز افراد به خودشان به‌راحتی اجازه می‌دهند درمورد بسیاری از موارد بدون سنجیدن عواقب آن صحبت کنند. یک‌سری تصمیم‌های ناهماهنگ نیز در کشور وجود دارد و این امر نیز بسیاری از مشکلات را با خود به همراه دارد. 

منبع: فرهیختگان

ارسال نظر
captcha