ملاحظاتی درباره مفهوم کار فرهنگی و حساسیت‌های آن؛
انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی بوده است؛ به‌این معنا که بیشتر از آنکه سلاح و تجهیزات سخت در پیشبرد اهداف انقلابیون نقش داشته باشد؛ کلمات و مفاهیم و بیانیه‌ها و متون و کتاب‌ها و سخنرانی‌ها در تبلیغ و انتقال مفاهیم انقلاب برای مبارزه نقش داشته‌اند. بنابراین شاید پیشینه عبارت کار فرهنگی به سال‌های قبل از انقلاب بازگردد.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ یکی از عباراتی که توسط فعالان فرهنگی و سیاسی به کار برده می‌شود عبارت کارفرهنگی است. براین‌اساس، بسیاری از نخبگان فرهنگی و سیاسی تأکید می‌کنند که برای موفقیت در انتقال ارزش‌های انقلاب اسلامی به نسل‌های مختلف، باید کار فرهنگی صورت گیرد. اما آنچه کمتر به آن پرداخته شده‌است؛ تعریف کار فرهنگی و مشخصه‌های کار فرهنگی درست است.

کار فرهنگی تراز کدام است؟

بسیاری از افراد ممکن است بنابر تشخیص خود، اقدام به انجام یک سری کار‌های فرهنگی بکنند. اما طبیعی است که تمام این کار‌های فرهنگی، به نتیجه مطلوب منجر نمی‌شود؛ بنابراین جای طرح این پرسش وجود دارد که کار فرهنگی باید چه مختصات و ویژگی‌هایی داشته باشد تا بتواند؛ اثربخش باشد. انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی بوده است؛ به‌این معنا که بیشتر از آنکه سلاح و تجهیزات سخت در پیشبرد اهداف انقلابیون نقش داشته باشد؛ کلمات و مفاهیم و بیانیه‌ها و متون و کتاب‌ها و سخنرانی‌ها در تبلیغ و انتقال مفاهیم انقلاب برای مبارزه نقش داشته‌اند. بنابراین شاید پیشینه عبارت کار فرهنگی به سال‌های قبل از انقلاب بازگردد. همچنین گزافه نیست اگر انقلاب اسلامی ایران را نتیجه مجموعه‌ای از کار‌های فرهنگی بدانیم.

معضلی به نام «کار فرهنگی سازمانی» از چه زمانی به وجود آمد؟

تقریباً بیشتر صاحب‌نظران انقلاب، بر نقش عامل فرهنگ در پیشبرد انقلاب ایران و پیروزی آن اتفاق‌نظر دارند و هیچ کس نیست که، این جنبه را از چشم به دور بدارد. اما مسئله اینجاست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام سیاسی جمهوری اسلامی، انقلابیون توانستند قدرت بیشتری داشته باشند؛ به طوری که نهاد‌های اجرایی و رسمی را به عهده گرفتند

تقریباً بیشتر صاحب‌نظران انقلاب، بر نقش عامل فرهنگ در پیشبرد انقلاب ایران و پیروزی آن اتفاق‌نظر دارند و هیچ کس نیست که، این جنبه را از چشم به دور بدارد. اما مسئله اینجاست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام سیاسی جمهوری اسلامی، انقلابیون توانستند قدرت بیشتری داشته باشند؛ به طوری که نهاد‌های اجرایی و رسمی را به عهده گرفتند.‌ در چنین زمانی کار فرهنگی معنای تازه‌تری به خود گرفت. زیرا جریان انقلابی تصورشان بر این بود که حال که انقلاب، پیروز شده و اختیار نهاد‌های اجرایی را دارند؛ می‌توانند آنچه را که مدنظر دارند؛ از نظر انجام کار فرهنگی، به سازمان‌ها بسپارند و می‌توان ادعا کرد که در مقطع پس از پیروزی انقلاب، شاخه نویی از کار فرهنگی با عنوان کار فرهنگی سازمانی یا نهادی به وجود آمد. کار فرهنگی حتی در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس که جنگی سخت بود؛ نیز از نظر‌ها دور نماند. به طوری که کتاب‌های زیادی درباره فرهنگ جبهه نوشته شده؛ و این که در فضای جبهه و در سنگرها، رزمندگان با انجام چه کار‌های فرهنگی روحیه خود را تقویت می‌کردند و بر دیگران تأثیر می‌گذاشتند. پس عبارت کار فرهنگی، عبارتی بی‌پشتوانه نیست و برای آن سابقه تاریخی و تجربی زیادی می‌توان ذکر کرد.

چرا در دوره پس از جنگ تحمیلی کار فرهنگی اصیل کمرنگ شد؟

با این وجود، پس از جنگ با توسعه نهاد‌های بروکراتیک، معاونت‌هایی در هر سازمان به وجود آمد که با نام‌های مختلف شکل گرفتند. اما در واقع انجام کار فرهنگی را به شیوه‌های مختلف دنبال می‌کردند. بروکراتیک شدن کار فرهنگی اگرچه به توسعه کمّی آن کمک کرد؛ اما از نظر کیفی سطح آن را تا حد زیادی پایین آورد به طوری که حتی خود سازمان‌ها نیز، گاه بی‌آنکه به مأموریت‌های فرهنگی خود اعتقاد داشته باشند؛ صرفاً برای پرکردن کارنامه کاری و ارائه گزارش به مقامات بالاتر، برخی بخشنامه‌های فرهنگی را صادر می‌کردند. چون طبیعتاً اعتقاد چندانی به انجام آن‌ها وجود نداشت؛ در اجرا از پیگیری چندانی برخوردار نبود. در نتیجه بخش زیادی از بودجه کشور در روی کاغذ به کار فرهنگی تخصیص می‌یافت؛ بدون آن که در عمل نتیجه‌ای به دنبال داشته باشد.

باید تا حد امکان از گروه‌های مدنی و انجمن‌های اجتماعی و فرهنگی، به ویژه آن‌ها که خودجوش هستند؛ حمایت کرد و این حمایت لزوماً به معنای تزریق بودجه‌های کلان به آن‌ها نیست؛ بلکه باید خط‌مشی‌های انجام کار‌های فرهنگی را متناسب با شرایط و جغرافیا برای آن‌ها تعریف کرد

در هرحال به نظر می‌رسد؛ به‌دلیل آن که فرهنگ خود مقوله‌ای از جنس نرم است؛ نمی‌توان کار فرهنگی را به سازمان‌ها و نهاد‌ها سپرد؛ بلکه خود جامعه با شناختی که از خود دارد؛ باید وظایف محوله در عرصه فرهنگ را برعهده گیرد. فرهنگ‌سازی یک امر حکومتی نیست؛ اگرچه حاکمیت می‌تواند پشتوانه سیاست‌های کلی باشد؛ اما اجرای این سیاست‌ها نه برعهده سازمان‌ها که بیشتر بر عهده خود جامعه است،؛ بنابراین، باید تا حد امکان از گروه‌های مدنی و انجمن‌های اجتماعی و فرهنگی، به ویژه آن‌ها که خودجوش هستند؛ حمایت کرد و این حمایت لزوماً به معنای تزریق بودجه‌های کلان به آن‌ها نیست؛ بلکه باید خط‌مشی‌های انجام کار‌های فرهنگی را متناسب با شرایط و جغرافیا برای آن‌ها تعریف کرد.

چرا انجام کار فرهنگی در ایران حساسیت‌های زیادی دارد؟

جامعه ایران از تنوعات فرهنگی بالایی برخوردار است. این موضوع اگرچه می‌تواند کارکرد‌های مثبتی داشته باشد، اما بر حساسیت انجام کار فرهنگی هم می‌افزاید. زیرا نمی‌توان سیاست‌های فرهنگی واحدی را به طور متمرکز از مرکز کشور به تمام استان‌ها صادر و تجویز کرد. هر منطقه جغرافیایی و هر محله فرهنگ خاص خود را دارد و نمی‌توان برنامه‌های کلی را برای جمعیت نامحدودی از مخاطبان اجرا کرد و در پایان هم انتظار اثربخشی کار فرهنگی را داشت.

کار فرهنگی بیشتر، از آن که به صورت متمرکز انجام گیرد و توسط نهاد‌ها و سازمان‌ها اجرا شود؛ باید به صورت شخص به شخص و چهره به چهره باشد؛ فرقی نمی‌کند این ارتباط شخص به شخص دو نفره باشد یا چند نفره. در هرحال آنچه در کار فرهنگی موضوعیت دارد؛ شخصیت انسان‌ها است. شخصیت‌زدایی از کار فرهنگی و بورکراتیزه کردن آن‌ها و یا سپردن آن‌ها به نهاد‌ها و سازمان‌ها و بخشنامه‌ها، در حقیقت به مثابه مرگ کار فرهنگی در همان مرحله آغازین است. این انسان‌ها هستند که از هم تأثیر می‌پذیرند. انسان‌ها از عواطف یکدیگر و از ارتباطاتی که با هم دارند، تأثیر می‌پذیرند نه از بخشنامه‌ها و دستورات.

چنین الگویی در سال‌های قبل از انقلاب و یا حتی در سال‌های پس از انقلاب و سال‌های جنگ تحمیلی به درستی به کار گرفته شد و اثرات مطلوب خودش را نیز داشت؛ اما به تدریج با توسعه نهاد‌های بورکراتیک، این موضوع به فراموشی سپرده شد و کم‌کم بودجه و بخشنامه به مهم‌ترین ابزار‌های کار فرهنگی تبدیل شدند. چیزی که تاکنون نیز نتایج چندانی را به دنبال نداشته است.

آیا ما دایره المعارفی از کار‌های فرهنگیِ ممکن داریم؟

عرصه‌های مختلفی برای انجام کار فرهنگی وجود دارد. تئاتر، سینما، کتاب‌ها و حتی بازی‌ها و سرگرمی‌ها، همگی اجرای فرهنگ هستند. موسیقی جزو مهمی از فرهنگ است. بنابر این تصوری که از کار فرهنگی گاه در بین جریان‌های انقلابی وجود دارد، آن است که کار فرهنگی صرفاً در نشریه، بیانیه و طراحی پوستر خلاصه می‌شود، اما انجام کار فرهنگی مقوله‌ای کلان‌تر است و اگر بخواهیم فهرستی از مصادیقی که کار فرهنگی محسوب می‌شوند را تهیه کنیم، شاید به یک فهرست بلندبالایی بربخوریم که بسیاری از موارد آن برای ما تازگی داشته باشد. بنابراین به نظر می‌رسد که ضمن اهمیت دادن به انجام کار فرهنگی، ابتدا باید مصادیق کار فرهنگی متناسب با بوم و جغرافیا و فرهنگ هر منطقه و محله شناسایی شود وآنگاه مجموعه دایره‌المعارف و یا دستورالعمل‌هایی برای هر منطقه در اختیار فعالان فرهنگی آن منطقه قرار گیرد.

/انتهای‌پیام/

ارسال نظر
captcha