گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «دیوید هرست» [1]- روزنامهنگار سرشناس بریتانیایی و از بنیانگذاران و سردبیر وبسایت «Middle East Eye» - در یادداشت جدیدی که این وبسایت آن را منتشر کرده، به موضوع تشدید اسلامهراسی در آمریکا و انگلیس پرداخته است. به گفته وی، مواضع دو دولت «بایدن» در آمریکا و «استارمر» در انگلیس، در بهوجودآمدن این وضعیت مؤثر بوده است. وی تأکید میکند «آنها از ترس این که به یهودستیزی متهم شوند، از مسلمانانی که در این کشورها بهصورت گسترده هدف حملات نژادپرستانه قرار میگیرند، حمایت نمیکنند.» هرست مینویسد: «اگر در آمریکا و انگلیس، برخوردی که با یهودیان میشود با مسلمانان میشد، جوامع مسلمان این کشورها، به بهترین سفیران غرب در جهان اسلام تبدیل میشدند.»
نقش بایدن در نفرتپراکنی علیه مسلمانان آمریکا
نفرت از مسلمانان بسیار تشدید شده است. بر اساس نظرسنجی جدید مؤسسه «بروکینگز»، در ایالات متحده، نفرت عمومی علیه مسلمانان در بین همه گروههای مذهبی در بالاترین میزان است. در بریتانیا، ۹۲ درصد از مسلمانان مورد بررسی گفتند که پس از شورشهای اخیر در بریتانیا، احساس امنیت کمتری میکنند و از هر شش نفر، یک نفر شخصاً یک حادثه اسلامهراسی یا نژادپرستانه را در هفته پس از چاقوکشی در «ساوتپورت» تجربه کرده است.
نظرسنجی مؤسسه بروکینگز نشان میدهد که ۹۲ درصد از مسلمانان انگلیسی، پس از شورشهای اخیر در این کشور احساس امنیت کمتری میکنند.
کاهش نگرش مثبت نسبت به مسلمانان در آمریکا - بهویژه در میان دموکراتها - برجسته است؛ کسانی که طبیعتاً خود را مترقی معرفی میکنند. نظرسنجی بروکینگز نشان میدهد که پس از سالها بهبود، دیدگاههای مثبت نسبت به مسلمانان بهطورکلی از ۷۸ درصد در ۲ سال قبل به ۶۴ درصد کاهش یافته است، اما این کاهش در میان دموکراتها بیشتر مشهود بوده است. بروکینگز تعدادی از عوامل را در زمینه گسترش هراس از مسلمانان شناسایی کرده است. از جمله این عوامل میتوان به: تغییرات نسلی، شکاف بین برداشتهای عمومی از یهودیت و اسلام، نژاد و تحصیلات دانشگاهی اشاره کرد؛ البته چشمگیرترین عامل، شواهدی بود که نشان میداد نظرات نسبت به اسلام، تحتتأثیر صحبتها و مواضع رهبران دولتی قرار دارد.
درحالیکه ممنوعیت سفر دونالد ترامپ - رئیسجمهور سابق ایالات متحده - با هدف قراردادن افراد از هفت کشور با اکثریت مسلمان، باعث همدردی عمومی با مسلمانان شد، به نظر میرسد که اظهارات جو بایدن - رئیسجمهور فعلی آمریکا - در مورد غزه تأثیر معکوس داشته است. «شیبلی تلحمی» [2] - پژوهشگر ارشد بروکینگز - در این زمینه میگوید: «صحبتهای جو بایدن - رئیسجمهور آمریکا - در زمانی که توجه عمومی زیادی به جنگ در اسرائیل و غزه وجود داشت و بهویژه لحن رئیسجمهور که برخی از آن به دلیل غیرحساس بودن به تلفات غیرنظامی فلسطینیها انتقاد کردهاند، این احتمال را ایجاد کرده است که موضع او ممکن است به انسانیتزدایی از عربها و مسلمانان منجر شود». تلحمی گفت: «در دو نظرسنجی که از آغاز جنگ غزه انجام شده، دیدگاههای مثبت، نسبت به مسلمانان - بهویژه در میان دموکراتها - کاهش یافته است.» او هشدار میدهد که نقش مواضع بایدن بهعنوان یک عامل در این روند، نیاز به «بررسی بیشتر» دارد.
رد صدای فلسطینیها
واکنش احزاب سیاسی در ایالات متحده و بریتانیا که ادعای ارائه نظرات پیشرو را دارند، در این زمینه چه بوده است؟ واکنش دموکراتها در آمریکا و دولت کارگر در بریتانیا به این موج نژادپرستی علیه مسلمانان چگونه بوده است؟ در اوایل ماه آگوست، پاسخ کمیته ملی دموکراتیک (DNC)، رد درخواست برای حضور یک سخنران فلسطینی در صحنه اصلی کنوانسیون آن بود. مسئله این نبود که یک آمریکایی برجسته فلسطینی مانند «رشیده طلیب» [3] که نماینده منطقه ۱۲ کنگره میشیگان است، بر روی صحنه برود؛ او حتی به کنوانسیون حزبش هم نرفت. در واقع، سخنرانی که توسط کمیته ملی دموکراتها (DNC) رد شد، یک نماینده عادی حزب بود که توسط جنبش «عدم تعهد» [4] در آمریکا پیشنهاد شده بود؛ گروهی تأثیرگذار که شامل بسیاری از عربهای آمریکایی است. اعضای این جنبش اعتراضی میتوانند پیروز انتخابات در ایالت کلیدی نوسانی[5] مثل میشیگان را بین ترامپ و «کاملاً هریس» رقم بزنند.
یکی از دلایل گسترش اسلامهراسی در آمریکا و انگلیس، اظهارات و مواضع رهبران دولتی این دو کشور است.
در مقابل، کمیته ملی دموکراتها در ارائه زمان و تریبون خود برای سخنرانی به خانواده یک گروگان اسرائیلی در دست حماس هیچ تردیدی نداشت. بااینحال، درحالیکه کمیته ملی دموکراتها یک میزگرد درباره حقوق بشر فلسطینیها برگزار کرد و اعتبارنامههایی برای رهبران جنبش اعتراضی «غیرمتعهد» برای حضور در کنوانسیون فراهم کرد، اما نتوانست خود را متقاعد کند که حتی یک سخنران فلسطینی را به طور نمادین در برنامه خود جای دهد؛ حتی به قیمت متحمل شدن هزینههای انتخاباتی در انتخاباتی که زمان آن بسیار نزدیک است.
چرا حزب دموکرات این کار را کرد؟ «واشنگتنپست» گزارش داد که رهبران دموکرات، نگران بودند که یک سخنرانی در کنوانسیونی که به جنگ غزه میپردازد، «وحدتی» را که در طول این رویداد وجود داشت، تهدید کند. آنها یک جشن عاشقانه میخواستند؛ بنابراین، غزه را از جشنهای حزب خارج کردند. «لیلا الابد» [6] - یکی از بنیانگذاران جنبش اعتراضی «عدم تعهد» - به خبرنگاران گفت: «به من گفته شد که من اینجا و در این حزب، صدایی ندارم.»
آیا در بریتانیا نیز همینطور است؟
متأسفانه وضعیت در بریتانیا بدتر از آمریکا است. دولت «کر استارمر» - نخستوزیر بریتانیا - در تابستان امسال با بدترین شورشهای نژادی که بریتانیا در یک قرن اخیر تجربه کرده بود، مواجه شد. شورشهایی که به دنبال شایعهای نادرست مبنی بر مسلمان بودن قاتل سه دختر خردسال در یک کلاس رقص در «ساوتپورت»، جرقه آن زده شد.
استارمر از مسجدی در «سولیهال» [7] بازدید کرد؛ جایی که معترضان از او استقبال کردند، اما از آن زمان تاکنون هیچ کاری برای دیدار با نمایندگان جوامع مسلمان یا فلسطینی انجام نداده است و همچنین هیچ یک از اعضای دولتش نیز این کار را نکرده است. در طول شورشها، استارمر شورای مسلمانان بریتانیا (MCB)- بزرگترین نهاد این کشور که نماینده مسلمانان بریتانیا است - را نادیده گرفت و از ارتباط با این نهاد خودداری کرد.
از زمان شورشهای اخیر که بدترین شورش نژادی قرن اخیر در انگلیس است، «استارمر» - نخستوزیر این کشور - درخواستهای ۸۰ سازمان مسلمان در راستای برداشتن گامهای مشخص، برای مقابله با اسلامهراسی در انگلیس را نادیده گرفته است.
خواه استارمر این را دوست داشته باشد یا نه، شورای مسلمانان بریتانیا (MCB) بیش از ۵۰۰ عضو شامل مساجد، مدارس، شوراهای محلی، شبکههای حرفهای و گروههای حامی را نمایندگی میکند. هیچ گروه مسلمان دیگری در بریتانیا این میزان نفوذ را ندارد. از زمان شورشها، استارمر درخواستهای ۸۰ سازمان مسلمان را برای برداشتن گامهای مشخص برای مقابله با اسلامهراسی و آغاز بررسی مستقل این شورشها نادیده گرفته است.
اما این دوریجستن از جامعه مسلمانان، یعنی قربانی اصلی شورشها، به معنای عدم فعالیت دولت نیست. دولت استارمر به نمایندگان جامعه یهودی بسیار پاسخگو بوده است. «دیوید لامی» [8] - وزیر امور خارجه بریتانیا - اخیراً با «افرایم میرویس» [9] - خاخام ارشد این کشور - دیدار کرد. آنها درباره سیاست خارجی بریتانیا صحبت کردند. آیا میتوانید تصور کنید که اگر یک امامجماعت مسلمان بریتانیایی خواستار دیدار با وزیر امور خارجه برای بحث درباره سیاست خارجی کشور شود، چه جنجالی به پا خواهد شد؟ اما وزیر امور خارجه اصلاً از این دیدار شرمنده نبود.
خاخام «میرویس» درباره این دیدار در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ما درباره تهدیدات قریبالوقوع و وسیعی که اسرائیل در سراسر خاورمیانه با آن مواجه است، تصمیمات دولت بریتانیا در رابطه با این درگیری، اهمیت فوری آزادی گروگانها، دستیابی به صلح پایدار و تأثیر عمیق جنگ در این کشور صحبت کردیم.» میرویس، سپس عکسی از خود و وزیر امور خارجه انگلیس را به اشتراک گذاشت.
علاوه بر این، «پیتر کایل» [10]- وزیر علوم بریتانیا - اخیراً با چندین گروه یهودی از جمله «بنیاد امنیتی جامعه» [11]، «هیئت نمایندگان یهودیان بریتانیا» [12] و «بنیاد آموزشی هولوکاست» [13]، ملاقات کرد تا در مورد اقدامات برای مبارزه با یهودستیزی با آنان گفتگو کند. این درست است که چنین دیداری برگزار شود، اما چگونه ممکن است که «کایل» با نمایندگان جامعه مسلمانان دیدار نکند تا درباره طوفان توهینهای اسلامهراسانه در شبکههای اجتماعی صحبت کنند؟
نظام ارزشی دولایه یا چندلایه؟
چگونه هر دولتی از جمله دولت جدید کارگری انگلیس که ظاهراً متمایل به چپ و انترناسیونالیست است، میتواند با تحریم چنین جامعه مهمی، چند هفته پس از هدف قرارگرفتن آشکار آنها توسط فاشیستها و اراذل و اوباش کنار بیاید؟ چرا «یوت کوپر» [14]- وزیر کشور انگلیس - در ادامه درخواست دولت علیه حکم دادگاه عالی بر سر قانونی که شاهد دستگیری و محکومشدن صدها نفر بهخاطر اعتراضات مسالمتآمیز بوده است، پا جای پای «سولا براورمن» [15]- نماینده راستگرای افراطی - گذاشته است؟
توهینهای نژادپرستانه علیه مسلمانان بریتانیایی به یک مشکل بزرگ و زشت در سراسر این کشور تبدیل شده است. هیچ مسلمانی در بریتانیا پس از شورشها احساس امنیت نمیکند. با تمام توهینهای نژادپرستانه علیه هر شهروند بریتانیایی باید به طور یکسان برخورد شود، اما این موضوع، در سیستم ارزشی دولایه «استارمر» بهوضوح صادق نیست.
تعصب ضداسلامی در دولت انگلیس بهقدری ریشهدار است که حتی بر غریزه انحصاری سیاستمداران آن برای بقای خود نیز غلبه میکند.
چرا به نظر میرسد که نژادپرستی علیه شهروندان یهودی، توسط این دولت بسیار بیشتر از نژادپرستی علیه مسلمانان بریتانیا موردتوجه قرار گرفته است؟ تعصب ضداسلامی این دولت بهقدری ریشهدار است که حتی بر غریزه انحصاری سیاستمداران برای بقای خود غلبه میکند. حزب کارگر در انتخابات گذشته چهار کرسی خود را بهخاطر جنگ غزه از دست داد و در کرسی دیگر با شکست، فاصله کمی داشت. جامعه مسلمانان یک بلوک بزرگ رأیدهی است؛ پس چرا از آن دوری میکنید؟ چرا طوری رفتار میکنید که انگار وجود ندارد؟
آیا این مسئله به نژادپرستی مربوط میشود؟ آیا اگر دولت انگلیس با اقوام فلسطینیهایی که در غزه توسط ارتش اسرائیل سلاخی شدهاند ملاقات کند، این ترس را دارد که برچسب یهودستیزی به او زده شود؟ یا اینکه نیاز به حمایت از اسرائیل - صرفنظر از جنایات جنگی که مرتکب میشود - در ذهن استارمر بیشتر نقش بسته است؟
بههرحال این موضوع مربوط به سیاست خارجی یا اسرائیل نیست. این موضوع در مورد نحوه برخورد دولت بریتانیا با شهروندان بریتانیایی است؛ بهویژه آنهایی که هدف اوباش نژادپرست قرار گرفتهاند. این مقوله در مورد برابری حقوق سیاسی در ایالات متحده است. مساجد به چیزی بیش از حفاظت فیزیکی نیاز دارند. رویدادی به بزرگی و دامنه جغرافیایی شورشهای بریتانیا - یعنی مسئلهای بهقدری مهم که استارمر را از تعطیلات تابستانی خود باز دارد - به کمیسیون تحقیق نیاز دارد. چرا او در برابر فشارها برای راهاندازی یک کمیته تحقیق مقاومت میکند؟ آیا استارمر که یک وکیل سابق حقوق بشر است، از آنچه ممکن است این کمیته تحقیق پیدا کند، ترسیده است؟
آیا نبردی جهانی در راه است؟
مسلمانان اقلیت نیستند. بیش از ۱.۸ میلیارد نفر یا تقریباً یکچهارم جمعیت جهان، مسلمان هستند. دوریجستن «استارمر» و «بایدن» از مسلمانان به دلیل نیاز اساسی به حمایت از اسرائیل به طور گسترده و جامعی در رسانههای عربی به طور روزانه پوشش داده میشود. این پوشش، بیشتر شاهدی برای جوامع عربی است مبنی بر اینکه غرب، اهمیتی به آنها نمیدهد و هیچ چیز از زمان استعمار تغییر نکرده است. فقط تصور کنید که بریتانیا یا ایالات متحده، مسیر خود را برعکس کنند و به صدای مسلمانان گوش دهند، حتی اگر آنچه گفته شده را دوست نداشته باشند، تأثیر عجیبی خواهد داشت.
اقلیتها را در بریتانیا و آمریکا در آغوش بگیرید تا آنها به مؤثرترین حامیان و پیامرسانان شما تبدیل شوند. اگر این کشورها با مسلمانان مانند یهودیان رفتار میکردند، این جوامع به بهترین سفیران غرب در جهان اسلام تبدیل میشدند و کل گفتمان در سراسر منطقه، نسبت به غرب تغییر میکرد. اما اگر به مسیر فعلی خود ادامه دهند، استارمر و هریس تنها خود را در حال باز کردن دروازههای قدرت به روی دشمنانشان خواهند یافت.
راست افراطی تنها یک ایده دارد که هر ماه با شدت و محبوبیت بیشتری رشد میکند. ایده این است که جهان غرب، در یک مبارزه تمدنی وجودی قرار دارد که در آن جهان یهودی - مسیحی در حال مبارزه با بربریت است. اسرائیل، خط مقدم این نبرد جهانی است. بنیامین نتانیاهو - نخستوزیر اسرائیل - به نمایندگان کنگره آمریکا گفت که اگر اسرائیل ببازد، همه شکست میخوریم. منظور او این بود که همه سفیدپوستان شکست میخورند.
دستور کار ضداسلامی
اگر آمریکا و انگلیس با مسلمانان مانند یهودیان رفتار میکردند، این جوامع به بهترین سفیران غرب در جهان اسلام تبدیل میشدند.
چپ میانه برای مبارزه با این گفتمان، کاری از پیش نمیبرد و کاملاً برعکس، آنها هم آن را پذیرفتهاند. آنها نیز با آغوش باز پذیرای اسرائیل هستند. آنها نیز از اینکه صرفاً بهخاطر حمایت از حقوق بشر فلسطینیها به آنها برچسب یهودستیزی زده میشود، وحشتزده هستند. آنها نیز با مسلمانان آمریکایی و بریتانیایی به شیوهای کاملاً متفاوت از رفتاری که با سایر مذاهب دارند رفتار میکنند. همانطور که نظرسنجیها در هر کشور بهوضوح نشان میدهد، این موضوع بر نگرشهای عمومی - بهویژه در میان اقشار تحصیلنکرده مردم - تأثیر میگذارد.
«استارمر» - نخستوزیر انگلیس - با دوریجستن از مسلمانان، به برنامه ضداسلامی کمک میکند. او در واقع کار «نایجل فاراژ» [16] - رهبر حزب راست افراطی «اصلاحات بریتانیا» - را انجام میدهد. استارمر دیدگاههای فاراژ در مورد مسلمانان را در بریتانیا مطرح میکند؛ دقیقاً همان کاری که «امانوئل ماکرون» - رئیسجمهور فرانسه - قبل از او انجام داد. به آنچه در فرانسه اتفاق افتاد نگاه کنید تا منظور من را متوجه بشوید.
در صورت پیروزی ترامپ، بریتانیای استارمر نیز نمیتواند خود را از آغوش مرگبار یک رئیسجمهور راست افراطی آمریکا رهایی بخشد. «رابرت اوبراین» [17] - یکی از اعضای کلیدی امنیتی در تیم ترامپ - گفته است که اگر بریتانیا به ممنوعیت فروش تسلیحات به اسرائیل ادامه دهد، با خطر «شکاف جدی» در روابط ویژه خود با آمریکا مواجه خواهد شد. استارمر قبلاً این پیام را دریافت کرده است. استارمر با اقدامات خود، راستگرایان افراطی را به صحنه سیاسی دعوت میکند و هنگامی که آنها به صحنه بیایند، استارمر و دولتش به سایههای سیاسی تبعید میشوند.
[1] . David Hearst
[2] . Shibley Telhami
[3] . Rashida Tlaib
[4] . Uncommitted movement: جنبش «هیچکدام» یا «عدم تعهد» از طرفداران حزب دموکرات آمریکا میخواهد در برگههای رأی بهجای انتخاب نامزد مورد حمایت خود، گزینه «هیچکدام» را انتخاب کنند تا بدینوسیله اعتراض خود را به سیاستهای رئیسجمهور دموکرات آمریکا در قبال جنگ غزه نشان دهند. این نوع شرکت در انتخابات را رأیدهی اعتراضی مینامند. این جنبش از بایدن میخواهد رژیم صهیونیستی را وادار به پذیرش آتشبس کرده و از کشتار بیشتر غیرنظامیان فلسطینی جلوگیری کند.
[5] . ایالتهایی که نه متعلق به دموکراتها و نه متعلق به جمهوریخواهان است و هر نامزدی میتواند با پیروزی در آن ایالت روند انتخابات را به نفع خود تغییر دهد.
[6] . Layla Elabed
[7] . Solihull
[8] . David Lammy
[9] . Ephraim Mirvis
[10] . Peter Kyle
[11] . Community Security Trust,
[12] . Board of Deputies of British Jews
[13] . Holocaust Educational Trust
[14] . Yvette Cooper
[15] . Suella Braverman
[16] . Nigel Farage
[17] . Robert Charles O'Brien
/ انتهای پیام /