اشتغالزایی
در گفتگو با یک کارآفرین خلاق مطرح شد؛
یک روز دور هم نشسته بودیم داشتیم درباره مشکلاتمان صحبت میکردیم. به دوستانم گفتم یک فکر کردم اگر قول بدهید نخندید به شما میگویم. آنان هم قول دادند. وقتی گفتم میتوانیم در استانهای دیگر کپر بسازیم اول کمی مکث کردند ولی بیکاری امانمان را بریده بود و باید کاری میکردیم. در ناامیدی شروع کردیم و شهر به شهر صفر کردیم. گاهی کیلومترها پیاده میرفتیم ولی بالاخره یک انسان شریف با کارمان موافقت کرد. حس خوبی داشتیم. او مبلغی به ما داد و شروع به کار کردیم. لحظهبهلحظه که نیها شکل میگرفت و انرژی بیشتری میگرفتیم.»
کد خبر: ۶۵۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۶