آیا شعر آینه جامعه است؟
تعداد اخبار:۹

آیا شعر آینه جامعه است؟

شعر و سایر آثار ادبی مانند یک رسانه در هر جامعه یا تمدنی هستند که شاعران، نویسندگان یا ادبای هر دوران، می‌توانند از این رسانه در جهت پیشبرد اهداف جامعه‌شان بهره گیرند. در واقع شعر و ادبیات نقش بسزایی در تغییر یا تحول اوضاع فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی هر جامعه‌ای دارند و امارات صدق این گزاره بر کسی پوشیده نیست. رابطه تنگاتنگ شعر را با مولفه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نباید نادیده گرفت. شعر محصول فکری و تجربیات زندگی و نگاه مردم و جامعه هر زمان است. شعر از جهت تأثیرگذاری و انتقال تجربیات و رویدادهای هر عصر به مردمان همان دوران یا سال‌های بعد، نقش مهمی ایفا می‌کند. از همین رو در این پرونده بر آنیم تا به این جایگاه و اقتضائات آن در جامعه امروزین ایرانی بپردازیم.
جامعه‌شناسی ایرانی بدون «شعر» معنا ندارد

جامعه‌شناسی ایرانی بدون «شعر» معنا ندارد

شعر، خود زمینه تأثیرگذاری بر هنرهای مهم دیگری مثل موسیقی را نیز فراهم می‌کند. موسیقی بدون شعر، بخش اقلیتی از موسیقی جهان است و اغلب، موسیقی با شعر همراه است. به ویژه در موسیقی ایرانی شعر همیشه همراه موسیقی بوده است. در هنرهای دیگر هم همین‌طور است و همراهی با شعر برای مثال در هنرهایی مثل هنرهای تجسمی و حتی در سینما نیز دیده می‌شود؛ گویی نوعی خیال شاعرانه در شاخه‌های مختلف هنری رسوخ پیدا کرده و زیربنای بسیاری از اتفاقات هنری مبارک در سینمای ما هم بوده است.
شناخت زبان فارسی به کشف تجربه اجتماعی مردم ایران می‌انجامد

شناخت زبان فارسی به کشف تجربه اجتماعی مردم ایران می‌انجامد

ادبیات، کاربرد فاضلانه و فرهیختگانی زبان است که در فرایندهای اجتماعی و فرهنگی، تبدیل به داستان، شعر، غزل و انواع مختلف ادبی می‌شود. کار با دوامی که ادبیات فارسی کرده این است که فرهنگ ملی را با فرهنگ اسلامی گره زده است و به سنت و ترکیب با دوامی رسانده که در نهایت به عنصر هویت‌بخش جامعه ایرانی تبدیل شده است؛ هویتی که ترکیبی از هویت ملی و هویت اسلامی است.
ادبیات، بهترین فیلترشکن است!

ادبیات، بهترین فیلترشکن است!

کسی که ادبیات می‌داند، بهتر می‌تواند ما فی‌الضمیر مردم را به ما نشان بدهد. اهل ادبیات بهتر از هر کس دیگری می‌تواند هویت را تعریف و تحریف کند. دقیق‌تر بفهمد و حاق مطلب را بهتر از هر کنشگر دیگری به زبان آورد. مثلاً این روزها، نویسنده‌ها بهتر از هر کس دیگری می‌توانند درباره وقایع ملتهب ایران صحبت کنند. در جناح معترضین و مخالفین جمهوری اسلامی، یک نویسنده بسیار فعال است. او در متن‌ها و صحبت‌هایش به مراتب شفاف‌تر و خلاقانه‌تر و حتی منطقی‌تر از همه کسانی وارد کارزار شده‌اند و ادعای روزنامه‌نگاری یا کنشگری سیاسی دارند و ده‌ها سال است که دشمن نظام هستند، عمل می‌کند.
پاسخ برخی دردها، فقط در شعر است

پاسخ برخی دردها، فقط در شعر است

به دلایلی که قابل‌تحلیل است، دغدغه‌های سیاسی - اجتماعی ما گاهی نادیده گرفته شده یا حتی نفی می‌شود. گاهی اوقات با نعل وارونه، شاعران را از چرخه اثر سیاسی - اجتماعی خارج می‌کنند. مثلاً می‌گویند که شعر باید خودبسنده باشد و صرفاً به عواطف درونی شاعر بپردازد.
دچار نوعی خودسانسوری فرهنگی هستیم

دچار نوعی خودسانسوری فرهنگی هستیم

 من سال‌هاست که می‌­گویم، وقتی دال‌های ارزشی نظام بر بستر ادب و هنر بنشینند، دیگر قابل حذف و کتمان نیستند. برای نمونه در ادبیات جهان، امروز کسی نمی‌تواند «برادران کارامازوف» یا «جنگ‌وصلح تولستوی» را از ذهن و ضمیر جهانیان حذف کند. آثار ماندگار، در محیط نرم‌افزاری جهان می‌نشینند.
شعر فارسی شاخک‌های تیزی دارد

شعر فارسی شاخک‌های تیزی دارد

شعر در هر دوره‌ای برای برقراری ارتباط با جامعه و حفظ موقعیت خود، هوشمندانه پوست‌اندازی کرده و به شیوه‌های جدیدی متوسل می‌شود. ظهور نحله‌هایی چون شعر حجم، شعر گفتار، شعر دهه هفتاد و... شیوه‌هایی است که شعر برای «تنازع بقا» و ادامه حیات خویش انتخاب کرده است. شعر، شاخک‌های تیزی دارد و برای درامان‌ماندن از «خاموشی» و «فراموشی»، با تحولات فرهنگی و اجتماعی همراه می‌شود.
تعارف نکنیم «شعر» همیشه در حاشیه زندگی ما بوده است!

تعارف نکنیم «شعر» همیشه در حاشیه زندگی ما بوده است!

در تاریخ ادبیات ما، شعر مخاطب کمتری داشته است. شعر تأثیری در راهبردهای اجتماعی و سیاسی نداشته است. شعر زینت المجالس بوده و همیشه در حاشیه زندگی ما بوده است. پس بهتر است که از لفظ سقوط استفاده نکنیم. شعر از جایگاه خودش ساقط نشده است. شعر با اندکی تغییر قیافه، همان وضعیت سابق و همان مخاطبان سابق خودش را دارد؛ ولی این بار در شکل و هیئتی تازه درآمده است.
شعر نمی‌گذارد که تاریخ گم شود!

شعر نمی‌گذارد که تاریخ گم شود!

شعر معنوی قبل از انقلاب اسلامی، راجع به دورانی حرف می‌زند که نیروی الهی در جهان حضور داشته است. مثلاً وقتی در زمان صفویه، راجع به ماجرای امام حسین (ع) شعر می‌گفتند، گویی یک زمانی یک نیروی الهی بوده است و بعد هم در تاریخ گم شده است. سؤال من از شعر آن دوره این است که آیا آن نیروی الهی، دیگر نیست؟
سرنوشت فرهنگی - سیاسی مملکت را شاعران عوض کردند؟ اصلا این طور نیست!

سرنوشت فرهنگی - سیاسی مملکت را شاعران عوض کردند؟ اصلا این طور نیست!

به نظر شما افرادی مانند «سلطان‌پور» و یا «گل‌سرخی» در همان زمان چقدر مخاطب داشتند؟! یا چند نفر اصلاً آنها را در جامعه به‌عنوان شاعر می‌شناخت؟! حتی «اخوان» را کسی آن موقع نمی‌شناخت و شعر به‌شدت سیاسی «کتیبه» او را مردم نمی‌شناختند. می‌خواهم عرض کنم که نمی‌شود بگوییم سرنوشت فرهنگی - سیاسی مملکت را این شاعران با شعرهای خودشان و نفوذی که بین مردم داشتند عوض کردند!