امروزه مقوله اداره و رشد جامعه تفاوت های جدی با گذشته کرده است؛ شاید بتوان مهم ترین تفاوت را در پیچیده تر شدن و برنامه مند شدن این مدیریت دانست؛ بدون اغراق حجمی از برنامه ریزی که امروزه تنها برای خارج ساختن زباله از یک کلانشهر مانند تهران صورت می گیرد بیش از میزان تمام برنامه ریزی هایی است که حکومت ها در هزار سال پیش داشته اند. با شرایط پیش آمده نکته مهمی که به ذهن ها خطور می کند آن است که این مدیریت پیچیده را تحت نظر کدام مدل از حکمرانی میتوان پیش برد. یکی از مدل هایی که طی چند دهه گذشته در جهان و علی الخصوص در جهان سوم رایج گشته، مدلی موسوم به توسعه است. توسعه یکی از مهم ترین واژگان بنیادین در نظریه پردازی و اجرا، برای قرن بیستم است به گونه ای که گاهی جهان بر محوریت آن به سه دسته "توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیم" می شود.