ما به لحاظ تاریخی همیشه دین را دستمایه حیات اجتماعی خود قرار داده بودیم. دین مانند روغنی بوده که کمک میکرد تا چرخدندههای حیات اجتماعی بتوانند بهتر عمل کنند. ولی وقتی ما در دوره جدید آمدیم و گفتیم که میخواهیم یک جامعه جدید با مختصات خاصی را بسازیم، برخی ما را با این پرسش مواجه کردند که با دین میخواهید چه کار کنید؟ آیا میخواهید دین را در داخل آن قرار دهید یا میخواهید دین را از آن بیرون بیندازید؟ مارکسیستها، سکولاریستها، ناسیونالیستها و اسلامیستها این کار را با ما کردند.