واکاوی ظرفیت و موقعیت اجتماعی تئاتر و هنرهای نمایشی ایرانی
تعداد اخبار:۱۲

واکاوی ظرفیت و موقعیت اجتماعی تئاتر و هنرهای نمایشی ایرانی

همواره بحث‌های گوناگونی پیرامون «تئاتر» در جریان بوده است که شاید نخستین این بحث‌ها با ورود «تئاتر کلاسیک» به ایران رقم خورد. جایی که یک هنرنمایشی با سبکی جدید وارد جامعه شد، ضمن آنکه پیش از آن فرهنگ و هنر ایران خود دارای تجربه و تاریخی چند هزار ساله در باب هنرهای آیینی-سنتی-باستانی بود. اما تئاتر در ایران همواره با یک گره پیش رفته است و اینکه «چرا باوجود زمینه‌های غنی در هنر نمایش بومی ایران، هنر تئاتر هنوز نتوانسته در فرهنگ و قومیت ما و در رگ و پوست ما و در نسل‌های ما جریان پیدا کند؟» البته نباید از این نکته نیز عبور کرد که برخی از چهره‌های اصیل حوزه تئاتر بر این باورند که هنرهای نمایشی با تئاتر برابر نیست و نمی‌توان نمایش‌هایی مانند تعزیه، روحوضی، سیاه‌بازی و برخی بازی‌های نمایش گونه در فرهنگ نواحی ایران را تئاتر دانست. حال فراتر از تعاریف و واژه‌یابی‌ها، ساختار تئاتر و سیاست‌گذاری در این حوزه نیز با چالش روبه‌رو است؛ یعنی علیرغم وجود دانشکده‌ها، آموزشکده‌ها، تماشاخانه‌های خصوصی، آثار متعدد و متکثر ترجمه‌شده و... هنوز جایگاه تئاتر در بین جامعه ایرانی مشخص نیست و گویی عده‌ای پذیرفته‌اند که تئاتر مسئله‌ای نخبگانی است! در این پرونده تلاش می‌شود تا گره‌های حوزه هنرهای نمایشی به‌ویژه تئاتر را بررسی و ساختار موجود آن را در گفتگو با کارشناسان موردنقد و بررسی قرار دهیم.
اگر دولت‌ها درست گفتمان سازی کنند، همان گفتمان توسط نهاد مردم اجرا خواهد شد

اگر دولت‌ها درست گفتمان سازی کنند، همان گفتمان توسط نهاد مردم اجرا خواهد شد

اساساً کار دولت‌ها ریل‌گذاری و سیاست‌گذاری‌های کلان و بالادستی است. البته شاید سیاست‌گذاری‌ها توسط دولت‌ها انجام شود، اما گفتمان سازی باید توسط همان نهادهای مردمی انجام شود. گفتمانی که تفکر آن توسط دولت پایه‌ریزی شده است و اگر دولت‌ها درست گفتمان سازی کنند، همان گفتمان توسط خود مردم اجرا خواهد شد. نمونه بارز آن محرم و صفر است؛ این دو ماه نمونه بارز یک جریان مردم‌نهاد است.
تئاتری با پس‌مانده‌های سیاست زدگی!

تئاتری با پس‌مانده‌های سیاست زدگی!

از قبل انقلاب تا بعد از انقلاب بخشی از آن چیزی که به شکل جدی تئاتر شناخته می‌شود، به‌جای تئاتر سیاسی، تئاتر سیاست‌زده است البته نمی‌شود به‌صورت مطلق گفت، اما می‌شود مدعی شد که گفتمان غالب این چنین بوده است. این وضعیت به‌مرور پیچیده‌تر هم می‌شود به خاطر اینکه گفتمان انقلاب به آن اضافه می‌شود.
بالاخره تئاتر باید یک نسبتی با آدم امروزی پیدا کند یا نه!

بالاخره تئاتر باید یک نسبتی با آدم امروزی پیدا کند یا نه!

کسی که تعزیه می‌بیند مگر نمی‌داند که قصه چیست؟ آن‌کسی که نمایش تخت حوضی می‌دید از همه ماجرا خبر دارد. در مراسم‌های آیینی و سنتی چه اتفاقی می‌افتد که آدم‌ها در آن شرکت می‌کنند مگر هر سال مثل هم برگزار نمی‌شود؟ الزاماً به اندیشه واداشتن نیست البته گاهی اوقات بازگشت به سرچشمه احساسی است که تئاتر آن‌ها را برمی‌انگیزد و هنر دیگری نمی‌تواند این کار را بکند.
به برهنگی فرهنگی افتاده‌ایم!

به برهنگی فرهنگی افتاده‌ایم!

این بداخلاقی‌های سیاسی به خاطر بی‌فرهنگی است. ما حتی بلد نیستیم باهم صحبت کنیم و فقط ادعا داریم که آدم‌های متمدنی هستیم. ما آن قدر که مشکل فرهنگی داریم مشکل اقتصادی نداریم. الحمدلله به برهنگی نیفتادیم. اما به برهنگی فرهنگی افتاده‌ایم. به زیر فقر فرهنگی رسیدیم. به خاطر این است که مشکلات داریم.
جنگ در صحنه

جنگ در صحنه

آنچه که هنر متعهد به دنبال آن است انعکاس واقعیت در همه‌ عرصه‌ هنر‌ها بویژه تئاتر است و بی‌گمان اشکال گوناگونی می‌یابد که به سرچشمه‌ آفرینش هنری آن، ضمن اندیشه به جهان واقعی، به کنکاش درون واقعیت نیز می‌پردازد، تا گوهر اصلی، یعنی منشاء آفرینش هنری را که همانا وجدان و باور آفریننده‌ هنر است را به نمایش عمومی بگذارد.
هنرمند را رها کرده‌ایم و می‌گوییم به تئاتر بدبینیم!

هنرمند را رها کرده‌ایم و می‌گوییم به تئاتر بدبینیم!

معتقدم ما در مورد تئاتر بدبین شده‌ایم. واقعا اینطور نیست؛ ما باید بپذیریم که همه چیز را نمی‌توانیم تطهیر شده ببینیم. یک چیز‌هایی را شاید ما در آن تاثیرگذار باشیم؛ اما هنرمندان را شاید رها کردیم که آن سمتی رفته است. من به صراحت می‌گویم که در خصوص تئاتر بدبینی زیادی ایجاد شده است. چرا درمورد سینما این بدبینی وجود ندارد؟ سینما که مخاطبان بیشتری دارد.
«نقد» خصلت نمایش ایرانی است

«نقد» خصلت نمایش ایرانی است

نمایش ایرانی همیشه با نقد همراه است و این حتی جزء ذات و خصلت نمایش‌های روحوضی و تعزیه است. اما به حیات اخروی اعتقاد دارد، موحد است، عدل را باور دارد، اخلاق مدار است، به عقاید دینی مردم احترام می‌گذارد؛ اما خصلت آن با نقد همراه است و اصطلاحا «سیاه زبون مردم کف خیابان» است.
نهضت ترجمه عظیم‌ترین فاجعه تئاتری ایران است

نهضت ترجمه عظیم‌ترین فاجعه تئاتری ایران است

کسانی که به‌اصطلاح نظریه‌پردازان تئاتر ما هستند، با مسئولین در ارتباط‌اند و در دانشگاه‌های ما حضور دارند، اساساً چیزی به‌عنوان تألیف را قبول ندارند و معتقدند که ما هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم که بتوانیم درباره تئاتر نظریه‌پردازی کنیم و همه‌چیز برمدار دایره ترجمه قرار می‌گیرد و همه آثار غربی‌ها را بدون کمترین ادراک ترجمه می‌کنند.
نگذاریم هنرهای آیینی-سنتی همچون تکیه‌ها از دسترس عموم خارج شوند!

نگذاریم هنرهای آیینی-سنتی همچون تکیه‌ها از دسترس عموم خارج شوند!

باید می‌آمدیم و شرایط عرضه هنر‌های آیینی - سنتی را به‌روز می‌کردیم. یعنی تماشاخانه‌هایی ویژه نمایش‌های آیینی - سنتی درست می‌کردیم. تماشاخانه‌ای که متأثر از معماری تکایا و قهوه‌خانه‌های قدیم باشد. اما اسم آن تکیه نباشد که بتوانیم در آن مکان نمایش روحوضی، شبیه‌خوانی، نقالی، تعزیه و امثال این‌ها را به‌راحتی و در زمان‌های مختلف سال اجرا کنیم.
«تئاتر کودک»؛ مشکلات تئاتر بزرگ‌سالان را هم حل می‌کند

«تئاتر کودک»؛ مشکلات تئاتر بزرگ‌سالان را هم حل می‌کند

آیا به این فکر کرده ایم که «تئاتر کودک» چه جایگاهی در جامعه دارد؟ تئاتر کودکی که می‌تواند هم فرهنگ ساز باشد، هم مخاطب ساز و هم بهترین سرمایه برای جامعه باشد. شما اگر تئاتر کودک را فعال کنید، مشکلات تئاتر بزرگسالتان هم حل می‌شود؛ مخاطبی که در کودکی تئاتر دیده و به دیدن این نمایش عادت کرده و به تئاتر علاقه‌مند شده، قطعا در بزرگسالی از مخاطبان و تماشاگران تئاتر خواهد بود.
تئاتری برای همه!

تئاتری برای همه!

منتقدین و تحلیلگران وضعیت تئاتر در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب بر این باور بودند که تئاتر ازآنجایی‌که توسط طیف خاص تحصیل‌کرده غرب و برخی از فعالان فرهنگی حزب توده وارد کشور شده، رشد کرده و گسترش پیدا کرده و به خاطر بلیت گران‌تر نسبت به سینما، متعلق به قشر مرفه است و مردم فرودست با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند، از لحاظ فرم و زبان نیز مخاطب تئاتر -باتوجه به زبان غامض و ادیبانه‌اش- روشنفکران و صاحبان تحصیلات عالیه‌اند، تصور دیگر و غلط این بود که تئاتر به معنی جهانی آن پدیده‌ای غربی است که ریشه در فرهنگ اساطیری یونان دارد و با فرهنگ ایرانی اسلامی بیگانه است لذا در نمایش‌هایی که طیف مذکور در دهه هفتاد ابداع کردند زبان و فرم تئاتر حرفه‌ای به کناری گذاشته شد و فقط اسم آن باقی ماند!
نسل جدید گرفتار نگاه سلبریتی‌ساز به عرصه هنر شده است

نسل جدید گرفتار نگاه سلبریتی‌ساز به عرصه هنر شده است

مشکلی که دامن‌گیر این بخش شده، نگاه سلبریتی ساز به عرصه هنر است. زمانی که جوانی قصد دارد وارد فضای هنر شود بیش از آنکه به روح هنر، هویت اصلی و کارکرد را نگاه کند، به افراد و سلبریتی‌ها نگاه می‌کند. متأسفانه ظاهر بیشترین کارکرد را دارد تا باطن و ماهیت؛ چون ظاهر را نگاه می‌کنند می‌خواهند سریع به جایگاهی در عرصه هنر برسند درحالی‌که بزرگان این عرصه با چه سختی و مشقتی به این جایگاه‌ها رسیدند. متأسفانه در حال حاضر سینما و تلویزیون یک میان‌بر زده که چندان زیبنده نیست؛ آن میان‌بر هم تمرکز بر چشم، ابروها و اندام است که به نام هنر و هنرمند عرضه می‌کنند!