واکاوی جایگاه فرهنگ و الزامات تحول در ساختارهای فرهنگی
تعداد اخبار:۱۵

واکاوی جایگاه فرهنگ و الزامات تحول در ساختارهای فرهنگی

اساس مسئله ازآنجا آغاز می‌شود که حاکمیت ملزم است نسبت به عدم کارآیی در بخش‌هایی از کشور نزد افکار عمومی به دوگانه «ساختارها یا مدیریت» پاسخ دهد؛ مقوله فرهنگ نیز از این الزام مستثنا نیست. گسترش جوامع و تقسیم‌کارهای پیشرفته و به‌تناسب آن پیچیدگی امر اداره، دولت‌ها را ناچار به ساختار سازی و مدیریت این ساختارها با بهره‌گیری از اراده مردم کرده است. اما بحث «فرهنگ» متفاوت است. فرهنگ مقوله‌ای است که از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شود و نمی‌توان برای آن برنامه سهمیه سنجی شده و نظریه مبتنی بر اعداد را به کاربرد. بر همین اساس نخستین سؤال بنیادی این است که «آیا با تسهیل گری و قانون‌گذاری می‌توان منافع فرهنگی ملی را صیانت نمود؟» از دهه هشتاد مسئله ساختار فرهنگی کشور و عملکرد مطلوب آن موردتوجه برخی صاحب‌نظران قرارگرفته است، اخیراً نیز مقام معظم رهبری تأکید کردند که «ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد»؛ بااین‌وجود به نظر می‌رسد مفهوم بازسازی ساختار فرهنگی کشور هنوز برای سیاست‌گذاران و تصمیم گیران روشن نیست و ابهاماتی دارد. این پرونده تلاش دارد با توسعه ادبیات مفهومی مرتبط با موضوع و شناخت وضعیت کنونی و ارزیابی نسبی آن، زمینه‌ای را برای تحقق این امر فراهم سازد.
شروع آزمون بزرگ سکانداران «فرهنگ»

شروع آزمون بزرگ سکانداران «فرهنگ»

برخی صاحبنظران با انتقاد به سابقه عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در موضوعات مهم و بنیادین در سال‌های گذشته تا امروز، معتقدند این شورا از پس تحول و انقلاب در ساختار فرهنگی کشور برنمی‌آید و لازم است جمع دیگری این کار را دنبال کنند.
اهرم‌های الزام‌آور فرهنگی در دست نهادهای دیگر است نه شورای عالی انقلاب فرهنگی!

اهرم‌های الزام‌آور فرهنگی در دست نهادهای دیگر است نه شورای عالی انقلاب فرهنگی!

شورای عالی انقلاب فرهنگی اهرم الزام‌آوری و یا عزمی که در اشخاص حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود داشته باشد، ندارد. در حالی که اراده رئیس‌جمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی باید بر بازخواست از دستگاه‌های فرهنگی باشد.
بازسازی ساختاری فراگیر است اما بنیان‌برکن نیست

بازسازی ساختاری فراگیر است اما بنیان‌برکن نیست

بازسازی در اینجا از یک‌سو فراگیر است و از سوی دیگر بنیان‌برکن نیست؛ بنابراین نیازی به تغییرات بنیان‌برکنی نیست، اما نیازی به تغییرات فراگیر و چشمگیر وجود دارد. برای اینکه آسیب‌شناسی داشته باشیم، نخست باید چشم خود را روی این ساختار‌ها و ارتباط آن‌ها به عنوان کارخانه فرهنگ‌سازی بببندیم و داخل این کارخانه نرویم، اما تولیدات آن را مطالبه کنیم.
بازسازی ساختار فرهنگی به معنای تمرکزگرایی نیست

بازسازی ساختار فرهنگی به معنای تمرکزگرایی نیست

بنده در این سیستم قرار دارم و می‌بینم که جهالت‌ها را پشت اوامر و نواهی، آرمان و ایدئولوژی‌هایمان پنهان می‌کنیم. ما توان اینکه بین آرمان و دکترین، بین دکترین و سیاست و بین سیاست و برنامه در یک مسئله پل بزنیم را نداریم. همیشه اول برنامه‌ها زیبا و آخرش مبهم است.
حتی تعطیلی کل نهاد‌های فرهنگی کشور، وضعیت را از این بدتر نمی‌کند!

حتی تعطیلی کل نهاد‌های فرهنگی کشور، وضعیت را از این بدتر نمی‌کند!

ساختار فرهنگی قابل اصلاح است منوط به اینکه ابتدا مسئله و علت کشف و براثر یک بحث نخبگانی راه‌حل‌ها به‌دست آید و تحت فرماندهی واحد اجرا شود. معتقدم که اگر کل نهاد‌های فرهنگی همین حالا تعطیل شود، وضعیت از شرایطی که در آن قرار داریم، بدتر نمی‌شود. این شاید خیلی حرف تندی باشد، اما من چنین اعتقادی دارم.
فرآیند‌های ارزیابی در حوزه فرهنگ از طنز‌های تلخ جمهوری اسلامی است

فرآیند‌های ارزیابی در حوزه فرهنگ از طنز‌های تلخ جمهوری اسلامی است

فرآیند‌های ارزیابی و ارزشیابی عملکرد در حوزه فرهنگ یک شوخی بی مزه و از طنز‌های تلخ جمهوری اسلامی است و در نگاهی دیگر یک اهانت به متخصصین این حوزه است.
ساختار فعلی شورای عالی انقلاب فرهنگی باید منحل شود

ساختار فعلی شورای عالی انقلاب فرهنگی باید منحل شود

با همدیگر حرف بزنیم تا از کنار این حرف‌ها نظریه‌های جدی و راه‌حل‌هایی که مورد اجماع همه است مطرح شود. این حرف‌ها خیلی مهم‌تر از آیین‌نامه‌های معمول است، ولی شما باید مراقبت کنید تا همان حرف‌ها آرام‌آرام به درک عمومی تبدیل شود و این خود یک نوع معماری اجتماعی است که باید انجام شود و البته که همه این‌ها مستلزم انحلال شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانه تشخیص مصلحت نظام است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی با ادامه روال گذشته از عهده تحول برنمی‌آید

شورای عالی انقلاب فرهنگی با ادامه روال گذشته از عهده تحول برنمی‌آید

با توجه به شناختی که از شورای عالی انقلاب فرهنگی دارم فکر نمی‌کنم این شورا از عهده این کار برآید. حتی اگر شناخت بالایی داشته باشند و بگوییم اعضای جدید هم عاملان تحول‌ساز فرهنگی هستند، اصلا این امر در حد یک شورای رسمی نیست.
«بازسازی ساختار فرهنگی» به سرنوشت «مهندسی فرهنگی» دچار نشود

«بازسازی ساختار فرهنگی» به سرنوشت «مهندسی فرهنگی» دچار نشود

سال‌هاست در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی یک شورا به‌عنوان شورای هماهنگی دستگاه‌های فرهنگی شکل‌گرفته که جلسه برگزار می‌کنند و اتفاقی رخ نمی‌دهد! چون مدیران دستگاه‌ها می‌خواهند تصمیم‌گیری کنند و ملاحظات تشکیلاتی و ساختاری و بعضاً جانب‌داری و یا تعارض منافع اجازه نمی‌دهد کاری انجام شود.
اداره فرهنگ، باید مردمی باشد

اداره فرهنگ، باید مردمی باشد

در حال حاضر دو نیرو به اسم مردم قدرت پیداکرده‌اند که نماینده مردم نیستند. یکی جریان روشنفکری است که نگاهش به مردم همیشه یک نگاه بالادستانه بوده و دومی که خودش را به‌عنوان جریان آلترناتیو معرفی می‌کند اما نماینده مردم نیست، جریان هنر تجاری است که بر احساسات و غریزه آنی جامعه سوار می‌شوند.
چه کسانی از شعار عدم‌مداخله دولت در فرهنگ منتفع می‌شوند؟

چه کسانی از شعار عدم‌مداخله دولت در فرهنگ منتفع می‌شوند؟

چند دهه ناکامی فرهنگی موجب شکل گیری این ایده در میان بعضی نیرو‌های انقلابی شده است که گویا سیستم دیگر جوابگو نیست. اما در طرف مقابل افرادی که این ایده را سر دست گرفته اند کسانی هستند که می‌توانند منطق اقتصادی فرهنگ را به حرکت در بیاورند.
سازمانی شدن فرهنگ تا چه میزان تأمین کننده اهداف مردم است؟

سازمانی شدن فرهنگ تا چه میزان تأمین کننده اهداف مردم است؟

ورود نهاد دولت به عرصه فرهنگ و پول پاشی‌های صورت‌گرفته آنهم نه از منابع خودساخته بلکه از بیت‌المال بدون در نظر گرفتن کارآمدی موجبات آن را فراهم آورده که کیفیت و اثرگذاری به حاشیه رود. برهمین اساس، جریان‌ها ذیل عنوان سازمانی شدن فرهنگ، تصدی‌گری فرهنگ در دست نهادهای حاکمیتی را به‌چالش می‌کشند.
دیده‌بان‌ها و نهادهای مردمی، بازیگر مغفول حوزه فرهنگ

دیده‌بان‌ها و نهادهای مردمی، بازیگر مغفول حوزه فرهنگ

در بخش تولید ادبیات فرهنگی-رسانه‌ای با چالش مواجه هستیم. درواقع نهادهای حاکمیتی عرصه تولید به لحاظ سازمانی به‌شدت دچار عدم بهره‌وری هستند؛ ساختار فربه و ناکارآمد، فقدان کارایی و اثربخشی لازم، حجم بالای نیروی انسانی مازاد بر نیاز، تعارض‌های درون‌سازمانی، ناپایداری‌های سیاستی و... مشکلات امروز بخش تولید حاکمیتی شده است و متأسفانه باید گفت که افق روشنی برای حل این مشکلات وجود ندارد.
فلسفه اجتماعی فرهنگ به روایت‌های گوناگون

فلسفه اجتماعی فرهنگ به روایت‌های گوناگون

چرا باید فرهنگ داشت؟چگونه فرهنگی باید داشت؟ اصلا چگونه فرهنگی میتوان خواست و داشت؟آن علوم فرهنگی که مینامندش چگونه علومیست؟اینها علم اند یا دانش؟این علوم فرهنگی را چگونه مطالعه کنیم؟ بومی سازیشان برای مقاصد محلی چگونه ممکن است؟