مفهوم خشم اجتماعی و وضعیت جامعه ایران در نسبت با آن
تعداد اخبار:۱۵

مفهوم خشم اجتماعی و وضعیت جامعه ایران در نسبت با آن

در نظریات جامعه‌شناختی و علوم سیاسی همواره خشم اجتماعی به‌عنوان یکی از عوامل ناپایداری نظام‌های سیاسی و وقوع تغییر و تحولات چشمگیر بوده است. منظور از خشم اجتماعی، نارضایتی کلان جامعه از برخی موضوعات است که ممکن است به‌صورت کنشگری فیزیکی و یا یکسری رفتارهای فردی و اجتماعی نمود پیدا کند. با توجه به اینکه نظام‌های سیاسی اصلی‌ترین مرجع تأثیرگذاری بر جامعه هستند آنها را می‌توان یکی از عامل مهم به وجود آمدن خشم اجتماعی به‌حساب آورد؛ البته همین موضوع سبب می‌شود که آنها را بتوان دارای نقش اساسی در کاهش خشم اجتماعی نیز دانست. آنچه معمولاً موجب ایجاد خشم اجتماعی در یک جامعه و یا بخش‌های قابل‌توجهی از آن می‌شود، نارضایتی‌های مشترکی است که می‌تواند در حوزه سیاسی اقتصادی و اجتماعی رخ دهد؛ بنابراین وجود مشکلات در هرکدام از این حوزه‌ها می‌تواند به‌نوبه خود سهمی در افزایش خشم اجتماعی داشته باشد. با توجه به پررنگ شدن برخی مشکلات و وقوع برخی تجمعات مبتنی بر نارضایتی از سوی برخی مشاغل و اصناف در سال‌های اخیر در ایران به نظر می‌رسد که می‌توان نشانه‌های را برای وجود خشم اجتماعی در جامعه ایرانی پیدا کرد؛ این گزاره البته در حد یک فرضیه است و نیاز به مطالعه دقیق‌تر دارد. از همین روی پرونده حاضر سعی دارد به ابعاد این موضوع بپردازد.
چرا قوم‌گرایی نتیجه خشم اجتماعی مدیریت‌نشده است؟

چرا قوم‌گرایی نتیجه خشم اجتماعی مدیریت‌نشده است؟

این واقعیت مهم را نباید از یاد برد که برخی از اقلیت‌های قومی سودای جدایی در سر ندارند، اما اعتراض آن‌ها می‌تواند زنگ خطری برای هسته قدرت تلقی شود. با این حال فرض کنید که تعداد زیادی از آن‌ها اعتراض خود را به یک مطالبه به شکل خشونت نشان دهند و در این صورت شرایط نقض امنیت ملی را فراهم آورند. پس می‌بینیم که خشم مدیریت‌نشده اجتماعی لزوما تمامیت ارضی کشور را تهدید نمی‌کند، بلکه گاه امنیت داخلی کشور دچار تهدید می‌شود.
آیا فرهنگِ ما خشونت را تقدیس می‌کند؟

آیا فرهنگِ ما خشونت را تقدیس می‌کند؟

هیجان خشم، یک هیجان غیر ارادی‌ست، به این معنا نیست که غیرارادی بودن یک امر کاملا مطلق است؛ بلکه بر اساس عادت‌ها و مهارت‌هایی که داریم میزان توان ما برای کنترل خشم متفاوت است. پس خشم از جنس هیجان و یک رفتار غیرارادی‌ست. اما خشونت یک رفتار ارادی و به این معناست که ما از حریم دیگری عبور کنیم و به حریم دیگری تجاوز کنیم.
نقطه شروع خشم اجتماعی امروز، رسانه است

نقطه شروع خشم اجتماعی امروز، رسانه است

برخی از خشونت‌هایی که در جامعه دیده می‌شود هیجانی و در لحظه بوده، اما قسمت اعظم آن فرآیند است و ما اگر بخواهیم همین خشم را مدیریت کنیم ابتدا باید توجه کنیم این خشم در چه فرآیندی شکل‌گرفته. در مدرسه و خانواده چه رخ‌داده و منشأ این خشم از کجاست یا در رسانه چه شده، در بازی‌های مجازی چه آموزشی از خشونت به بچه‌ها القاشده و مواردی ازاین‌دست که نیازمند رصد همیشگی است؛ بنابراین قطعاً می‌توان این مسائل را مدیریت کرد.
کدام ایران؟

کدام ایران؟

واکنش عمومی رسانه‌ای به مساله‌ی ترویج گردشگری بین‌المللی – که در هفته‌های اخیر و به طور مشخص پیرامون پروژه‌ی «فم تریپ» شکل گرفته است – نشان از لزوم پرداخت اجتماعی بیشتر به این پدیده دارد؛ پدیده‌ای که به صورت عمومی همیشه مقبولیت لازم را در میان افکار عمومی داشته، اما نهایتا به دلیل فشار‌های بیرونی و همچنین تلاش برای القای ارتباط این مساله با مشکلات اقتصادی کشور، حالا اعتبار و اقناع‌کنندگی خود را نیز در خطر می‌بیند.
«نفی کرامت» از طبقه متوسط شهروند عاصی می‌سازد

«نفی کرامت» از طبقه متوسط شهروند عاصی می‌سازد

شروع کردن و عیان شدن خشم از همان طبقه‌ای است که در فضای مجازی خشونت می‌ورزد، چون دسترسی‌های این‌چنین دارند. پس طبقه بسیار محروم ما نیستند و طبقه متوسط‌اند؛ و اینجاست که یک بی‌عدالتی رخ‌داده است. اگر عدالت را از این منظر بگوییم یعنی شنیده شدن صدای گروه‌های مختلف، گروهایی که کمی عقب‌تر هستند قطعاً صدایشان شنیده نمی‌شود و به دلیل از دست رفتن نهادها و گروها امکان اینکه گروه‌هایی پیدا شوند که صدای آن‌ها را برسانند وجود نخواهد داشت.
خروجی حس

خروجی حس "ما" و "آنها" چیزی جز خراب کاری شهری نیست

ندیدن جامعه به شکل طیف‌بندی و یکسان انگاری از ساختار فرهنگی و رسانه‌ای کشور نهایتاً منجر به تقویت و تشدید حس طردشدگی و این حس "ما" و "آنها" شده و خروجی این حس، چیزی جز خراب‌کاری شهری و خشونت عینی شده نیست. اگر شما وابستگی‌های این سرزمین را به‌واسطه رفتار‌ها و عملکرد‌های رسانه‌ای و چیدمان ساختار‌های مدیریتی و فرهنگی و اجتماعی و... کاهش دهید، آسیب می‌بینید. هرچقدر مردم تصور کنند در این ساختار نامحرم دانسته می‌شوند و از رسانه دیگری دغدغه‌هایشان را بشنوند این احساس غریبگی با ساختار و سرزمین و حاکمیت در آن‌ها تقویت‌شده و انتهای آن خشونت اجتماعی است.
فضای مجازی، خشونت افراد را تخلیه نمی‌کند بلکه آن را به جهان واقعی امتداد می‌دهد

فضای مجازی، خشونت افراد را تخلیه نمی‌کند بلکه آن را به جهان واقعی امتداد می‌دهد

ما انسان‌های ایزوله نیستیم و وقتی در فضای مجازی هم دست به خشونت می‌زنیم، خشونت، تمام نمی‌شود بلکه این خالی شدن و خشونت خودش را در ساحت‌های مختلف بازتولید می‌کند یعنی بسیاری از اعمالی که ما انجام می‌دهیم شاید بر اثر خشونتی باشد که قبلاً دیده‌ایم و بر ما اثر گذاشته و خودمان متوجه آن نشده‌ایم. فضای مجازی، خشونت ما را کم نمی‌کند. جامعه ما امروز نسبت به گذشته خشمگین شده و گاهی اوقات خشونتی که در فضای مجازی وجود دارد در جهان واقعی امتداد پیدا می‌کند.
بازنمایی خشونت باعث افزایش خشم در مخاطب می‌شود

بازنمایی خشونت باعث افزایش خشم در مخاطب می‌شود

بدون شک فیلم به فیلم و پلان به پلان میزان تأثیرپذیری خشونت فرق می‌کند و ممکن است در یک فیلم مخاطب تحت تأثیر خشونت قرار گیرد و در سکانس دیگری از همان فیلم خشونت او تخلیه شود. اما برآیند کل این تحقیق‌ها به این نتیجه رسیدند که بازنمایی خشونت در رسانه باعث افزایش خشونت در مخاطب خواهد شد نه باعث پیشگیری و تخلیه خشونت.
سینمای ما بر موج خشونت سوار است

سینمای ما بر موج خشونت سوار است

موضوع اصلی این است که سینمای ما موج مدار است و ژانر مدار نیست. مثلاً در دهه ۶۰ فیلم‌ها عموماً جنگی و اکشن بودند، در دهه ۷۰ فیلم‌ها اصطلاحاً تینیجری (دختر پسری) روی این موج سوار بودند، در دهه ۸۰ فیلم‌های اجتماعی بیشتر خواهان و دیده می‌شدند و همه مردم به این نوع فیلم‌ها گرایش پیدا می‌کردند و در دوره دیگر عموم مردم بر موج فیلم‌های کمدی سوار می‌شدند. اما حالا فیلم‌هایی که دارای خشونت هستند تبدیل به موج می‌شوند و متأسفانه از حد استاندارد خود خارج می‌شوند و ممکن است حالا معایب این فیلم‌ها بیشتر از جنبه‌های سرگرم‌کننده فیلم تأثیرگذار باشد.
ژانر خشونت در ایران شاکی کمتری دارد!

ژانر خشونت در ایران شاکی کمتری دارد!

در سینما شما با عوض کردن یک لنز و یا کم و زیاد کردن نور و صدا می‌توانید یک مفهوم جدید و متمایز منتقل کنید. البته در کارهای خارجی نیز آثار خشن بی‌حد و مرز مثل فیلم‌های «اره» و یا سریال‌هایی با محوریت زامبی‌ها وجود دارد، اما کارهای معقول‌تر، میزان خشونت در آن‌ها کاملاً کنترل‌شده است و مشخص است که یک کارگردانی در کار اعمال‌شده است، اما فیلم‌ساز ما در مواجه با خشونت یک رویکرد دیگری دارد که علت آن بسیار مهم است؛ فیلم‌ساز ما محدودیت‌های زیادی در پرداخت موضوع و سوژه دارد و یکی از موضوع‌هایی که می‌تواند بیشتر به آن بپردازد و شاکی کمتری داشته باشد، همین موضوع خشونت است.
مگر سینما در تاروپود جامعه قرار دارد که بخواهد تأثیر هم بگذارد؟!

مگر سینما در تاروپود جامعه قرار دارد که بخواهد تأثیر هم بگذارد؟!

سینما یک رسانه فراگیر نیست؛ ما کلاً در ۶۶ شهر سالن سینما داریم که حتی اگر آمار فیلم‌های پرفروش را هم ببینید درصد بسیارکمی در شهرهای بزرگ هستند، بنابراین اساساً هنر سینما در تاروپود جامعه قرار ندارد که بخواهد تأثیر بگذارد، بنابراین نه تنها روی خشونت و میزان آن تأثیر نمی‌گذارد و باعث ترویج خشونت نمی‌شود و بازتولید آن را انجام نمی‌دهد بلکه روی زمینه‌های دیگر هم همینطور است؛ مثل ترویج ارزش‌های مذهبی و انسانی و یا ترویج مهربانی و یا هر چیز دیگری سینمای ما نمی‌تواند این تأثیر را داشته باشد.
نمایش عریان خشونت نشانه ناتوانی هنرمندان در ارائه هنرمندانه تصویر است

نمایش عریان خشونت نشانه ناتوانی هنرمندان در ارائه هنرمندانه تصویر است

نمایش هنرمندانه و کامل و وفادارانه جنبه‌های مختلف انسان‌ها و زندگی‌ها یک اصل اساسی در تولیدات هنری است و ندیدن و نپرداختن به آن‌ها در سینما و تلویزیون نقص محسوب می‌شود، اما نکته این است که این پردازش‌ها نباید با ترویج فرهنگ بیگانه همراه باشد بلکه باید هم وزن و هم سوی خوبی‌ها باشند. نمایش هنری خشونت در حد نیاز درام و بیان واقعیت‌ها به دور از کثرات لازم و مطلوب است و نپرداختن به آن‌ها نادیده گرفتن بخشی از واقعیت‌های انسانی و اجتماعی است.
خشونت یعنی سلب عامدانه آزادی

خشونت یعنی سلب عامدانه آزادی

در گزارشی خشونت این‌گونه تعریف شده: سلب عامدانه آزادی دیگری یا دیگران با رفتار تهدیدآمیز، تعدی جویانه و اجبارساز که می‌تواند؛ موجب آسیب جسمانی، روانی یا جنسی باشد. چطور ما می‌توانیم خشونت را بصورت پدیدار شناختی بفهمیم؟ اینجا ما چاره‌ای نداریم؛ جز این که به تجربه افرادی که خشونت را تجربه می‌کنند؛ مراجعه کنیم؛ مثلا تجربه کسانی که به اجبار ما حجاب دارند. وقتی به کسانی مراجعه کنم که طور دیگری بزرگ شدند و حجاب را لازم نمی‌دانند و به اصرار من حجاب دارند باید با آن‌ها چنان گفتگو کنم.
تجربه ایرانیان از خشونت‌ورزی و امید

تجربه ایرانیان از خشونت‌ورزی و امید

ما یک نوع بیقراری و از جا کندگی را داشتیم و سنت‌های خود را یا فراموش کرده‌ایم و یا نتوانستیم با آن‌ها ارتباط زلالی پیدا کنیم. مثلا فردوسی به نوعی به سنت‌های ایرانی برمی‌گردد، اما از داخل آن، یک مکانِ زبان برای ایرانی می‌سازد و می‌گوید ۳۰ سال کار کرده‌ام و بیایید در این ماوا زندگی کنید؛ اما خودش دربدر است. آن تاریخ ناامن و دربدری ایرانی؛ اما بنظرم خودش یک فضیلت ایرانی است که با این در بدری زیسته است.