نگاهی به نحوه بازتاب خشم اجتماعی و واکنش‌های مجازی به قلم مهدی خانعلی‌زاده؛
واکنش عمومی رسانه‌ای به مساله‌ی ترویج گردشگری بین‌المللی – که در هفته‌های اخیر و به طور مشخص پیرامون پروژه‌ی «فم تریپ» شکل گرفته است – نشان از لزوم پرداخت اجتماعی بیشتر به این پدیده دارد؛ پدیده‌ای که به صورت عمومی همیشه مقبولیت لازم را در میان افکار عمومی داشته، اما نهایتا به دلیل فشار‌های بیرونی و همچنین تلاش برای القای ارتباط این مساله با مشکلات اقتصادی کشور، حالا اعتبار و اقناع‌کنندگی خود را نیز در خطر می‌بیند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دکتر مهدی خانعلی زاده: ترویج گردشگری بین‌المللی برای نمایش چهره متفاوتی از ایران، یکی از راهبردهای جدید و البته درست در زمینه‌ی تعاملات خارجی است که علاوه بر کسب درآمد برای کشور و زمینه‌سازی به منظور ایجاد تبادلات مالی و تجاری بین ایران و کشورهای خارجی، می‌تواند به عنوان یکی از ابزارهای بسیار موثر در حوزه‌ی افزایش قدرت نرم کشورمان و همچنین خنثی‌سازی تحریم رسانه‌ای ایران مورد استفاده قرار بگیرد.

با این حال، واکنش عمومی رسانه‌ای به مساله‌ی ترویج گردشگری بین‌المللی – که در هفته‌های اخیر و به طور مشخص پیرامون پروژه‌ی «فم تریپ» شکل گرفته است – نشان از لزوم پرداخت اجتماعی بیشتر به این پدیده دارد؛ پدیده‌ای که به صورت عمومی همیشه مقبولیت لازم را در میان افکار عمومی داشته اما نهایتا به دلیل فشارهای بیرونی و همچنین تلاش برای القای ارتباط این مساله با مشکلات اقتصادی کشور، حالا اعتبار و اقناع‌کنندگی خود را نیز در خطر می‌بیند.

اگرچه نباید نقش پروژه‌های خارجی به منظور جلوگیری از بهسازی تصویر ارائه شده از جمهوری اسلامی ایران در میان افکار عمومی جهانی را نیز در این زمینه نادیده گرفت اما همراهی بخشی از کاربران فضای مجازی با این موج و خشم ناشی از نمایش زیبایی‌های ایران به روایت گردشگران خارجی، نشان از وجود یک دغدغه‌ی جدی در این حوزه دارد.

بر همین مبنا، نیاز به تحلیل و بررسی این پدیده و بازشناسی نمادهای آن در میان افکار عمومی داخلی بسیار مهم به نظر می‌رسد؛ چرا که می‌تواند با گذر از این لایه، تبدیل به مسیری برای «ایران‌زدایی» در فضای رسانه‌ای – اجتماعی کشورمان شود.

یکی از محورهای قابل تامل در این زمینه، خشم افکار عمومی از وضعیت اقتصادی و شرایط عمومی معیشت در ایران در این روزهاست که می‌تواند صنعت توریسم و جذب سرمایه‌ی خارجی را تبدیل به یک امر غیرضرور و حتی فانتزی کند که موجب ناراحتی و عصبانیت مردم را فراهم کند. اگرچه این مساله از بنیاد دارای ایرادات جدی منطقی است و ارتباطی هم با فضای عمومی در جامعه ندارد اما به هر حال و با توجه به شرایط شبکه‌های اجتماعی و نحوه فعالیت در آنها، بازنمایی این مساله به عنوان یک کالای لوکس، زمینه را برای ابراز مخالفت‌های علنی و تند علیه آن فراهم کرده است. این مساله دقیقا همان چیزی است که در فضای تاریخ روابط بین‌الملل، تبدیل به یک عبرت فرانسوی شده است؛ عبرتی برگرفته از ماجرای انقلاب کبیر فرانسه که در آن زمانی که درباریان از گرسنگی مردم و نبود نان برای تغذیه سخن می‌گفتند، ملکه ماری آنتوانت با تعجب، «بیسکوئیت» را به عنوان راه‌حل و نسخه‌ی جایگزین این مشکل برای مردم تجویز کرد.

در چنین شرایطی، انتظار برخورد غیرهیجانی و غیراحساسی با پدیده‌هایی مانند فم‌تریپ اساسا اشتباه است. مردمی که در اوضاع اقتصادی نابسامان به سر می‌برند، هرگونه اقدام به سفیدنمایی شرایط از یکسو و ضریب بین‌المللی دادن به آن از سوی دیگر را اقدامی علیه معیشت خود ادراک می‌کنند و همین مساله سبب می‌شود تا دست به واکنش‌های تند علیه یک پدیده‌ی مطلوب ولی غیرمناسب از لحاظ زمانی بزنند. در حقیقت می‌توان گفت که مخالفت با رویدادهایی مانند فم‌تریپ، مخالفت با خود آنها به صورت ماهوی نیست؛ بلکه نوعی از واکنش به شرایط اقتصادی و معیشتی است که دامن آنها را نیز گرفته است.

بر همین اساس، این موج‌های رسانه‌ای را نمی‌توان و نباید به عنوان داده‌های واقعی برگرفته از فضای اجتماعی و رسانه‌ای کاربران فارسی‌زبان ارزیابی کرد؛ چرا که رجوع تک به تک در این موارد، مشخص می‌کند که افراد نه تنها مخالفتی با آن ندارند بلکه به نوعی از حامیان این رویدادها نیز محسوب می‌شوند ولی در شرایط کنونی و به دلایل جانبی، ابراز مخالفت با آن را نوعی از ابراز وجود و اعلام نارضایتی از شرایط زندگی خود از طریق رسانه می‌دانند. در چنین شرایطی، نیاز به تبیین مسائل مختلف و ایجاد نوعی از تفکیک ذهنی میان پدیده‌های مختلف برای مردم از سوی رسانه‌های عمومی بسیار احساس می‌شود؛ نیازی که اگر دیرتر از زمان مدنظر دیده شود و به آن پاسخ مناسب داده نشود، تبدیل به یک همه‌گیری ادراکی می‌شود و در فازهای مختلف، بر رویدادهای گوناگون تاثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال، ابراز ناخشنودی از پیروزی تیم‌های ملی ورزشی هم یکی از مسیرهایی است که جرقه‌ی ایجاد نارضایتی در آن زده شده و احتمالا در صورت عدم تلاش برای جلوگیری از شیوع آن، تا چند سال آینده به یکی از بحران‌های اجتماعی در میان افکار عمومی تبدیل خواهد شد.

در مجموع باید این واکنش‌های مجازی را در سطح «واکنش» و نه «کنش» تحلیل کرد که نیاز به پاسخ‌های رسانه‌ای و تبیینی دارد. ایجاد ذهنیت صحیح در افکار عمومی که بتواند منافع ملی را به صورت تفکیکی و خارج از ماهیت پدیده‌ها ادراک کند، یکی از الزامات رسانه‌ای این روزهای کشور است. در واقع باید برای مردم توضیح داد که روایت‌های مختلفی از ایران وجود دارد که بنا به مخاطب خاص خود، دارای زوایای تعریف متفاوت است و نباید ایرانی که توسط فم‌تریپ معرفی می‌‎شود را متعارض با ایرانی دانست که شرایط معیشتی سخت مردم در آن وجود دارد.

*دکتر مهدی خانعلی زاده؛ دکترای روابط بین الملل و کارشناس رسانه

ارسال نظر
captcha