گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ خشم، انتقام، بیرحمی، سلاح، جنگ، درگیری، قمهکشی، حمله گروهی، قرار دعوا و... همه کلیدواژههایی هستند که احتمالاً با آنها آشنا باشیم. واژههایی که بار سردِ خشونت را به دوش میکشند. اما سینمای چند سال اخیر نوعی تمایل نمایش وحشت و خشونت را بروز داده که البته نمود آن در شبکه نمایش خانگی پررنگتر است.
میتوان فیلم و سریالهای بسیاری را نام برد که چند سالی بیشتر از زمان تولید و پخش نمیگذرد و ژانر آنها خشم و خشونت و وحشت بوده است. اما بهراستی این آثار، نمایی از جامعه امروز ایران هستند و یا قرار است بر این جامعه اثر گذارند؟
برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ منوچهر اکبرلو رفتهایم تا نظر او را درباره این موضوع جویا شویم. اکبرلو نمایشنامهنویس و منتقد قدیمی سینما است که سالها در حوزه نمایش به پژوهش پرداخته است. مشروح این گفتگو در ادامه آمده است:
گفتگو را با این سوال آغاز کنیم که ازمنظر شما مفهوم خشونت در سینما چیست و مصادیق آن کدامند؟
اکبرلو: تعریف خشونت، تعریفی عمومی است که به سینما و غیرسینما هم ارتباطی ندارد، به استفاده از زور فیزیکی یا کلامی به منظور قرار دادن دیگران در وضعیتی خلاف خواسته هایشان میگویند که به عنوان یک ابزار برای کنترل استفاده میشود، نوعی تلاش برای سرکوب است و طیف گستردهای را هم شامل میشود که به صورت فردی و جمعی و... بروز مییابد؛ و در سینما هم تصاویری که این تعاریف را نشان دهد خشونت تلقی میشود.
تأثیرات خشونت در آثار سینمایی بر جامعه از نظر اجتماعی و روانی کدامند؟
اکبرلو: خشونت به شکلهای مختلف در سینما نشان داده میشود و طبیعی است که براساس نوع شکلی که نشان داده میشود تاثیر روانی خود را خواهد گذاشت و در برخی موارد آثار مخرب دارد و در برخی موارد حتی لذت بخش است به خاطر اینکه سینماگر آن را زیبا نشان میدهد و تاثیر منفی روی روان تماشاگر ندارد؛ به هر حال خشونت بخشی از جامعه بشری است به ویژه در آثار دراماتیک مثل سینما تئاتر که باید بر اساس چالش پیش برود خشونت همواره خودش را به شکلهای مختلف نشان میدهد.
اساساً بازنمایی خشونت در سینما مطلوب است یا خیر!
اکبرلو: در آخر سوال قبلی گفته شد که بحث مطلوب بودن یا مطلوب نبودن قضیه نیست و به اقتضائات درام بستگی دارد و به نیاز داستان که آیا در بخشی از آن خشونت وجود داشته باشد یا نه؛ وقتی که ما درباره روابط گسستهی یک زن و شوهر صحبت میکنیم نمیتوانیم خشونت را حذف کنیم؛ وقتی راجع به جنگ بین دو قدرت یا جنگ بین خیر و شر صحبت میکنیم اساسا اگر بخواهیم خشونت را حذف کنیم مفهوم اصلی تقابل خیر و شر را از بین بردهایم و میتوان صدها مثال دیگر در هزاران فیلمهای سینمایی دیگر زد؛ بنابراین بازنمایی خشونت مثل بازنمایی عشق، محبت و شادی و بازنمایی همه عواملی که در روابط انسانی مطرح هستند بنا به نیاز دراماتیک و بنا به نیاز قصه مطلوب تلقی میشود و اگر متناسب با نیاز قصه نباشد، نامطلوب تلقی میشود؛ مثل خنده گرفتن از تماشاگر در جایی که نیازی نیست یک عنصر نامطلوب است یا درگیر کردن تماشاگر در احساسات شدید اگر در جایی از قصه لازم است، مطلوب تلقی میشود و اگر نیاز نیست نامطلوب است بنابراین خشونت هم مثل هر چیز دیگری بستگی دارد به نیاز دراماتیک و نیاز قصه به بازنمایی آن.
بخشی از خشونتی که در سینما نشان داده میشود، برگرفته از واقعیتهای اجتماعی است، بنابراین برای کاهش اصولی خشونت در سینما باید واقعیتهای اجتماعی را تغییر داد؛ برای این امر چه اقدامی باید صورت پذیرد؟
اکبرلو: این سوال کلا از بحث سینما خارج میشود و وارد بحثهای جامعه شناسی میشود که ریشه خشونت چیست، عوامل به وجود آمدن آنها چه هستند و در مقابل برای کاهش آن چه اقداماتی از سوی نهادهای فرهنگی و قضایی از سوی دولت از سوی خانواده از سوی عرف جامعه از سوی فرهنگ سازان باید صورت بگیرد مجموع این عوامل میتواند به کاهش خشونت در جامعه منجر بشود، ولی الزاما آن به آن معنا نیست که میزان خشونت در سینما هم کاهش پیدا کند بله به هر صورت آنچه در سینما میبینیم برگرفته از واقعیتهای اجتماعی است، اما اقتضائات دراماتیکی ایجاب میکند که فیلم نامه نویس یا کارگردان که واقعیتهای اجتماعی از جمله خشونت را گاهی کمتر نشان بدهد یا اساسا نشان ندهد آنچنان که در یک سری از فیلمهای کنونی سینمای ایران میبینیم انگار نه انگار که آنها هم در ایران با مشکلات و تنشهای اجتماعی آنها زندگی میکنند، یا برعکس آنچنان شدید نشان بدهیم که تمام جامعه یک سره درگیر تنش و خشونت است؛ به هرحال هر سینماگری بنا به تشخیص خودش واقعیتهای اجتماعی ازجمله خشونت را کمتر یا غلیظتر از آن چیز که در عالم واقع وجود دارد نشان میدهد.
اگرچه بخشی از نمایش خشونت در سینما نشأتگرفته از واقعیتهای جامعه است، اما خود نیز به ترویج خشونت و بازتولید آن میانجامد؛ چگونه میتوان خشونت را بهگونهای نشان داد که موجب ترویج آن نشود؟
اکبرلو: جواب این است که در ایران همچنین اتفاقی نمیافتد، زیرا رسانه سینما فراگیر نیست این موضوع را درباره تلویزیون میشود بیان کرد، اما درباره سینما و تئاتر پژوهشهایی که تا الآن انجامشده است نشان داده که بههیچوجه تأثیری در ترویج خشونت نداشته است، به دلیل اینکه یک رسانه فراگیر نیست ما کلاً در ۶۶ شهر سالن سینما داریم که حتی اگر آمار فیلمهای پرفروش را هم ببینید درصد بسیارکمی در شهرهای بزرگ هستند، بنابراین اساساً هنر سینما در تاروپود جامعه قرار ندارد که بخواهد تأثیر بگذارد، بنابراین نه تنها روی خشونت و میزان آن تأثیر نمیگذارد و باعث ترویج خشونت نمیشود و بازتولید آن را انجام نمیدهد بلکه روی زمینههای دیگر هم همینطور است؛ مثل ترویج ارزشهای مذهبی و انسانی و یا ترویج مهربانی و یا هر چیز دیگری سینمای ما نمیتواند این تأثیر را داشته باشد، زیرا قشری که به سراغ سینما میروند بسیار بسیار محدودند و بر فرض محال، اگر تمام تماشاگران هم از سینما تأثیر بگیرند، بازهم تعدادشان آنقدر کم است که نمود اجتماعی ندارد.
از منظر اثر شناسی، فیلمهای سینمای ایران که در آنها خشونت بهطور قابلتوجه نشان دادهشده را چه طور میتوان دستهبندی کرد؟
اکبرلو: اساسا بر اساس مضمون هیچ موقع نباید دسته بندی بکنیم و کاملا اشتباه است که بگوییم بعضی فیلمها خشن هستند و بعضی نیستند یک سری بحثهایی وجود دارد مثل اختراع چرخ از روز اول که ما ایرانیها در آن استاد هستیم، سینما یک هنر است تاریخی دارد و تقسیم بندی دارد به ژانرهای مختلف یک فیلم که در آن خشونت است میتواند در ژانر اجتماعی باشد یا حتی در ژانر کمدی یا حتی در ژانر مذهبی باشد، در ژانر اکشن باشد و... بنابراین نه نیازی به دسته بندی است و نه دسته بندی براساس خشونت خاصیتی در عمل دارد.
آیا برای نمایش خشونت در سینما چارچوبهای مشخص و ردهبندیهایی تدوینشده است یا خیر؟ درصورتیکه ردهبندیهایی تدوینشده، تا چه اندازه کارآمد بودهاند؟
اکبرلو: بله یک سری جملات بسیار کلی در آیین نامهها هست که بنا به نظر شخصی و هر کارشناسی در ایران میتواند یک صحنه یک تصویر و یک سکانس از یک فیلم مصداق یک خشونت تخریب کننده باشد یا نباشد و عادی تلقی بشود یکی از دهها علتی که یک فیلم در یک دوره جایزه سیمرغ میگیرد و در دوره بعد توقیف میشود و یا کسی توقیف میکند و مدیران عوض میشوند و فیلم آزاد میشود و به نمایش در میآید همین است که آیین نامهها و چهارچوبها بسیار بسیار کلی هستند وهر کس هر طور که دوست دارد آن را تفسیر میکند و بسیار روشن است که رانتها ارتباطات دوستی و دشمنیها بسیار تعیین کننده اند و قانون دچار به بازی گرفته شدن توسط اعضای شوراهای مختلف میشود و به نظر میرسد که رده بندی سنی امریست که در تمام دنیا انجام میشود تنها راهکار موجود است و ما باید به آن تن دهیم یک اصطلاحی است که مثلا میگویند فلان فیلم بد است، چون نمیتوان آن را با خانواده دید این معیار غلط است اساسا بسیاری از فیلمها مثل فیلمهایی که بسیار خشن هستند اصلا برای خانواده ساخته نشده اند خیلی فیلمها تینیجری هستند و برای نسل جوان ساخته شده اند بنابراین اگر پدر و مادر مسن او اگر همراه او به سینما برود برای او کسالت بار خواهد بود یا برعکس فیلمی که برای بزرگسالان است برای بچهها جذاب نیست، چون نه مضمون را درک میکنند نه از آن لذت میبرند بنابراین سخنی که بعضی از مدیران میگویند که نمیشود این فیلم را با خانواده دید یا برای خانواده مضر است اساسا جمله غلط و غیرعلمی و کارشناسی است. تنها راهی که میشود به آن فکر کرد و عملیاتی کرد که وجود دارد، ولی گاهی عملیاتی نمیشود توجه به رده بندی سنی است یعنی ما باید فرض را بر این بگذاریم یک آدمی که به سن بلوغ رسیده یا آدمی که میتواند در انتخابات شرکت کند یا کسی که میتواند از حقوق اجتماعی برخوردار باشد آنقدر به درک و بلوغ فکری رسیده است که نگاه کردن به یک صحنه خشن روی رفتار او تاثیر نگذارد و درگیر خشونت نشود بلکه درگیر مضمون قصه بشود که فیلمساز بیان میکند.
معیارهای اخلاقی و قانونی برای حد و حدود نمایش خشونت در سینما کدامند؟
اکبرلو: پیش از این گفتم آیین نامهای در این زمینه وجود دارد با عبارت کلی که فیلم نباید خشن باشد نباید موجب آزار روحی مخاطب شود و اینها همه کلی هستند واقعیت این است که نمیتوان اینها را جزیی کرد در برخی موارد میشود که هیچ گاه این اتفاق نیفتاده است یعنی در تمام ۴۰ سال گذشته برعهده کارشناسان گذاشته شده که بنابر سلیقه و معیارهای شخصی درباره فیلمها تصمیم بگیرند، اما در سینمای دنیا برخی از این معیارها بسیار واضح و روشن است برای مثال صحنه قطعه قطعه کردن اعضای بدن باعث ممنوعیت فیلم نمیشود بلکه سبب میشود که درجه بندی سنی فیلم تغییر پیدا بکند یا فیلمساز موظف است که در ابتدای فیلم یک توصیه نامه یا هشداری قرار بدهد ضمن اینکه، چون بحث معیارهای اخلاقی در سوال مطرح شد باید در نظر داشت که انسانها با یکدیگر متفاوت هستند دیدن یک صحنهای که ممکن است برای یک نفر خشن تلقی بشود ممکن برای دیگری صحنهای بسیار عادی تلقی بشود در جامعه هم همینطور است یک یقه گیری در جامعه ممکن است برای یک نفر خشن تلقی شود و برای دیگری امری طبیعی باشد و هیچگونه جذابیتی هم برای چند ثانیه ایستادن و تماشاکردن هم نداشته باشد.
سینمای ایران از نظر نمایش خشونت در مقایسه با سینمای جهان چه وضعیتی دارد؟
اکبرلو: در سطح بسیار بسیار پایینی قرار دارد به طوریکه تولیدات سالانه اگر ۱۰۰ فیلم باشد دو الی سه فیلم هستند که دارای خشونت زیاد هستند در فیلمهای دیگر خشونت فقط در لحظات دیده میشود؛ در چند دیالوگ یا یک سیلی زدن یا با فریاد زدن باشد، اما اینکه فیلم سراسر خشن و روابط خشن، چاقو کشی، درگیری، چاقو زدن، کتک زدن و خونریزی داشتن داشته باشد شاید در بین صد فیلم فقط دو الی سه تا وجود داشته باشد بنابراین به نظر من اساسا با سینمای جهان قابل مقایسه نیست، ولی این فیلمها توسط فیلم سازهایی ساخته میشوند که مشهورترند و در جشنوارهها بیشتر به چشم میآیند بنابراین حساسیت به آنها بیشتر است و ذهنها گاهی به غلط این را تداعی میکند که نمایش خشونت در سینمای ایران زیاد است در حالیکه به هیچ وجه اینگونه نیست.
جامعه ایران از نظر میزان خشونت چه وضعیتی دارد و خشونتی که در سینما نشان داده میشود علاوه بر تأثیرپذیری از واقعیتهای اجتماعی، چه انگیزههای دیگری میتواند داشته باشد؟
اکبرلو: متاسفانه من آماری ندارم و اصولا در این زمینه آمار مشخصی وجود ندارد، چون بسیاری از عواملش سیاسی اجتماعی است بنابراین مدیران ترجیح میدهند که یک آمار جدی و واقع گرایانه وجود نداشته باشد قسمت دوم سوال ضمن تاثیرگیری از واقعیتهای اجتماعی میتواند جذب مخاطب داشته باشد یعنی هر فیلمنامه نویس یا فیلمساز از هر عنصری که فکر میکند که میتواند بخشی از مردم جامعه را به خود جذب کند و آنها ترغیب بشوند و بروند فیلم را ببینند از آنها استفاده میکنند حالا این عناصر میتواند روابط عاطفی وعاشقانه باشد بازگویی تاریخ باشد ذکر زندگینامه یک شخصیت معروف باشد و خشونت یعنی درگیریهای فیزیکی بین انسانها همواره جذاب است حتی یک درگیری ساده هم در خیابان باشد انسانها میایستند و تماشا میکنند.
سینمای ایران در دهههای مختلف از نظر نمایش خشونت چه وضعیتی داشته و چه تغییر و تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟
اکبرلو: طبیعی است که اگر سینما را بازتاب واقعیتهای اجتماعی ببینیم هرچه نمایش خشونت در جامعه حادتر باشد و بیشتر نشان داده شود در سینما هم بیشتر است البته بازهم تاکید میکنم فیلمهای محدودی در سینمای ایران هستند که وارد حوزهی نمایش خشونت میشوند هم به دلیل اینکه فیلم سازان فکر میکنند که مردم درگیر مشکلات مختلف اند و ترجیح میدهند سینما را محل آرامش فکری خود قرار بدهند به همین دلیل است که فیلم عاشقانه و کمدی زیاد ساخته میشود و هرجایی که امکان پذیر باشد توسط تعداد کمی ازفیلم سازان که تعدادشان در بین ۱۰۰ فیلم در سال ۳ یا ۴ اثر خشونت را به شکلهای مختلف نشان میدهند و البته گسترش فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی که خشونتهای اجتماعی را عیانتر از گذشته و صریحتر و سریعتر نشان میدهند روی این چند فیلمساز تاثیر گذاشته و آنها هم تلاش میکنند که خشونت را صریحتر نشان بدهند.
آثاری که در سینمای خانگی نمایش داده میشوند از نظر نمایش خشونت چه وضعیتی دارند و آیا میان آنها و آثار سینمایی از نظر پروتکلها و ردهبندیها تفاوتهایی وجود دارد یا خیر؟
اکبرلو: همان وضعیتی که سینمای ما دارند یعنی تعداد زیادی از آثار صرفا سرگرم کننده و کمدی هستند و بعضی از آنها هم به نمایش روابط خشن میپردازند به دلیل اقتضائات داستان یعنی اگر زندگی یک خلافکار را نشان بدهند خلافکاران به دلیل رقابتی که با هم دارند در مقابله با پلیس در مقابله با کسی که به آنها خیانت میکند مهربانانه سخن نمیگویند و با او شوخی نمیکنند بلکه با خشونت رفتار میکنند به همدیگر آسیب میرسانند یا همدیگر را به قتل میرسانند طبیعی است که نیاز داستان این است که این خشونت نشان داده شود.
چه دستهبندیهایی از انواع خشونت در سینما میتوان ارائه داد؟ (برای مثال خشونت خانگی، خشونت اجتماعی، خشونت علیه زنان، خشونت کلامی، خشونت سیاسی، خشونت علیه کودکان)
اکبرلو: همانطور که گفته شد، این تقسیم بندیها هیچ خاصیتی ندارد مگر اینکه کسی بخواهد جدولی ترسیم بکند و فیلمها را از آن نظر بررسی بکند اگر نه در بررسی در یک نقد خشونت در سینما هیچ خاصیتی ندارد ضمن اینکه یک فیلم میتواند در آن واحد چند نوع خشونت را داشته باشد به عنوان مثال در سریال زخم کاری هم خشونت خانگی را میبینیم هم خشونت اجتماعی را میبینیم هم خشونت علیه زنان را میبینیم هم خشونت کلامی را میبینیم و الی آخر اینگونه نیست که در یک فیلم خاص فقط یک نوع از خشونت وجود داشته باشد همانطور که در فیلمهای خارجی خشونت علیه کودکان زنان و خشونت خانگی و خشونت اجتماعی را میبینیم بنابراین تفکیک اینها نه خاصیتی دارد نه اصولی است و نه بکار میآید.
/انتهای پیام/