مقایسه ادبیات پایداری در ایران با ادبیات پایداری در کشورهای مطرح در این زمینه؛
 نقش شعر و ادبیات، در گسترش فرهنگ مقاومت و آگاه‌ساختن افکار عمومی از مسئله فلسطین و ابعاد ستمگری و حق‌کشی جریان صهیونیسم - اگر از نقش خبرنگاران بیشتر نباشد - کمتر نیست. شعر مقاومت فلسطین در آغاز واکنشی دفاعی در مقابل جریان صهیونیسم بود ولی به‌تدریج سخنوران و اهالی قلم در کشورهای عربی آثار ادبی خود را برای دفاع از حق و آگاه‌کردن اذهان عمومی از آنچه در فلسطین می‌گذرد، وقف کردند.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ مرضیه سهامی احمد: ادبیات پایداری در مفهوم عام خود با «نفی» و «اعتراض» مرتبط است؛ اعتراض به انحرافات اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، دینی، فکری و... که شاعر و نویسنده در جامعه و محیط خود مشاهده می‌کند و علیه آن می‌­شورد. بر این اساس، مایه‌های ادب پایداری در اکثر آثار کلاسیک ادبیات ایران و جهان مشاهده می‌شود و بیشتر شاعران، اشعاری با این مضامین از خود به یادگار گذاشته‌اند. در این نوشتار از نسبت ادبیات پایداری ایران با ادبیات جهان سخن می‌گوییم.

 

ادبیات پایداری چیست؟

ادبيات پايداری در مفهوم عام با «نفی» و «اعتراض» مرتبط است؛ اعتراض به انحرافات اخلاقی، سياسی، اجتماعی، دينی، فكری و... كه شاعر و نویسنده در جامعه و محيط خود مشاهده می‌كند و علیه آن می‌شورد. بر این اساس، مایه‌های ادب پايداري در اكثر آثار كلاسيك ادبیات ايران و جهان مشاهده می‌شود و بيشتر شاعران، اشعاری با این مضامين از خود به يادگار گذاشته‌اند. به عنوان مثال در شاهنامه فردوسی، جدال دائمی ميان نيكی و بدی، در جنگ و صلح تولستوی، مقاومت مردم روسیه در برابر هجوم فرانسه و ناپلئون، در بینوایان ویکتور هوگو، اوضاع اجتماعی و سیاسی و بی‌عدالتی‌ها‌ در فرانسه، در کلبه عمو تام هریت بیچر، ضدیت با  برده‌داری و... دیده می‌شوند. بنابراین مضامین پایداری همواره در آثار ادبی وجود داشته و کمتر دوره‌ای را می‌توان یافت که از این مضامین بی‌بهره باشد. اما در مفهوم خاص، عنوان «پایداری» بر آثاری اطلاق می‌شود که تمرکز اصلی­شان بر دفاع از تمامیت ارضی و ارزش‌های ملی و مذهبی کشور در مقابل هجوم بیگانگان است و یا در تلاش برای نیل به آزادی و عدالت اجتماعی شکل گرفته‌اند و جان‌مایه ‌آنها مبارزه با بیداد داخلی است. به این ترتیب، ظلم‌ستیزی، آرمان‌گرایی، دعوت به ایستادگی و اعتراض، میهن‌ دوستی، القای امید و آینده ‌روشن، ستایش آزادی، تکریم انقلابیون و... از مؤلفه‌های مشترک ادبیات پایداری در جهان است.

در آثار ادبی جهان، مضامین مرتبط با پایداری به یکی از موضوعات رایج دو قرن اخیر تبدیل شده و سوژه مناسبی در اختیار شاعران و نویسندگان قرار داده تا رشادت‌ها و از جان ‌گذشتگی هم‌ میهنان خویش را در مقابل ظلم و ستم به نمایش بگذارند. پایداری در ادبیات بیشتر ملت‌ها قابل مشاهده است، اما اقوامی که در طول تاریخ خود، مورد تهاجم بیگانگان و یا ظلم و ستم داخلی قرار گرفته‌‌اند، بیشتر از دیگر ملت‌ها به مضامین پایداری پرداخته‌اند. در قرن اخیر و در ادبیات کشورهای آمریکای لاتین، آسیانه میانه، ویتنام، ایرلند بوسنی و هرزگوین، افغانستان و بسیاری از کشورهای خاورمیانه بنا به موقعیت جغرافیایی و همچنین دلایل سیاسی و اجتماعی، مضامین پایداری نمود بیشتر و گسترده‌‌تری داشته است. در این میان، مشرق زمين - خصوصاً خاورميانه و سرزمین‌های اسلامي - بهشت ادبيات پايداری است؛ زیرا حدود هزار و پانصد سال است كه به بهانه‌های مختلف، آتش جنگ در اين منطقه روشن بوده و شام و عراق و يمن و افغانستان و ايران و لبنان و فلسطين و... طی اين سال‌ها به توالی يا به تناوب درگير جنگ‌های خانگی و خارجی بوده‌اند. 

در مفهوم خاص، عنوان «پایداری» بر آثاری اطلاق می‌شود که تمرکز اصلی‌شان بر دفاع از تمامیت ارضی و ارزش‌های ملی و مذهبی کشور در مقابل هجوم بیگانگان است و یا در تلاش برای نیل به آزادی و عدالت اجتماعی شکل گرفته اند و جان‌مایه ‌آنها مبارزه با بیداد داخلی است

جایگاه ایران در میان کشورهایی که نام برده کاملاً برجسته و ویژه است؛ سرزمینی که مردم آن در تاب‌آوری حکومت‌های مستبد و ظالم و بیگانه همواره پیشرو بوده­اند. تا آنجا که محمد حمویه پژوهشگر سوری می‌گوید: «شما ایرانیان از نگاه تاب پایداری در برابر خودکامگان، مردمی هراس‌انگیز هستید». ملت ایران فارغ از روح سلحشوری و جنگاوری که در ذات خود دارند، در طول تاریخ نماد بی‌بدیل مبارزه با دشمن غالب و شفقت بر همسایگان مغلوب بوده و شگردهای تاب‌آوری ایرانیان فرصت ارزشمندی را برای خلق آثاری گران‌قدر در زمینه ادبیات پایداری در اختیار شاعران و نویسندگان ایرانی قرار داده است.

 

آغاز ادبیات پایداری در ایران

ادبیات پایداری در ایران با ظهور مشروطه در زمان قاجار هویت واقعی خویش را نشان داد و ورود مفاهیم سیاسی - اجتماعی مدرن مانند وطن - در معنای امروزین آن - قانون، آزادی، مجلس و... موجب دگرگونی عمیقی در مضامین آثار ادبی شد. سپس ادبیات منظوم و منثور پایداری با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ به شعر و داستان دفاع مقدس تغییر یافت و در کسوتی جدید به حیات خود ادامه داد. در دوران دفاع مقدس، فضیلت‌های انسانی با تکیه بر پشتوانه‌های فرهنگ ملّی و دینی در قالـب نوع‌دوستی، میهن‌خواهی، شهادت‌طلبی، ایثارگری، ظلم‌ستیزی و سلوک عرفانی تجلی یافتند و آثاری خلق شدند که آتش ادبیـات پایداری را در این سـرزمین شعله‌ورتر کردند.

کشورهای مصر، الجزایر و فلسطین هم از پیشگامان عرصه ادبیات پایداری در منطقه هستند که آثار درخشانی در زمینه شعر، داستان و نمایشنامه عرضه کرده‌اند و از میان این کشورها، ادبیات مقاومت فلسطین بیش از سایر گونه‌های ادبی، با شعر به اوج خود رسیده و همگان را به سمت خود جذب کرده است. شعری که گرچه تصویرگر درد و رنج و مصیبت‌هاست، اما ناامیدکننده و پوچ نیست. پویاست و چشم‌اندازهای روشن و سرشار از آرامشی را برای مردم فلسطین به تصویر می‌کشد. شاعرانی همچون غسان کنفانی، محمود درویش، جبراً ابراهیم جبراً، فدوی عبدالفتاح آغاطوغان و... از برجسته‌ترین شاعران ادبیات مقاومت هستند که شهرتشان جهان­شمول و اشعارشان در تمام دنیا سرآمد است؛ مثلاً اغلب کتاب­های محمود درویش به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است.

 

ادبیات جنگ قدیمی‌تر از ادبیات پایداری است

ادبیات مقاومت در ایران و سایر کشورها به طور عام و کشورهای عربی به طور خاص از جهات مختلف دارای مشترکاتی است و این وجوه اشتراک، همسانی مضامین و نمادها را در پی دارد. به‌عنوان‌مثال مشترکات دینی و مذهبی و دغدغه‌های فکری و آمال مشترک، مفاهیمی چون آزادی، وطن، استقلال، ظلم‌ستیزی، شهادت و ایثار و نمادهایی همچون عاشورا، شعر مقاومت ایران و عرب را به هم پیوند می‌زند؛ اما متأسفانه به‌رغم تجربه هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، هنوز چه از لحاظ کمّی و چه از لحاظ کیفی آثار ایرانی نتوانسته با ادبیات جنگ جهان و مخصوصاً ادبیات مقاومت کشورهای عربی رقابت کند.

علت این موضوع را از جهات مختلفی می‌توان مورد بررسی قرار داد. برخی از این علل، ریشه در تفاوت‌های بنیادین کشورهای مختلف در توجه به ادبیات دارد و برخی دیگر به نحوه بیان ادبیات پایداری توسط نویسندگان و شاعران مربوط می‌شود. علت اولی که می‌توان به آن اشاره کرد این است که قدمت ادبیات جنگ و پایداری در برخی کشورها بسیار بیشتر است؛ به طور مثال آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها جنگ‌های جهانی اول و دوم را داشته و بر اساس آن آفرینش‌های ادبی گوناگونی صورت داده‌اند؛ ولی در کشور ما ادبیاتی به این حجم و شکل تنها برای دفاع مقدس آفریده شده است که عمر آن به حدود چهل سال می‌رسد. بنابراین شاید با فاصله‌گرفتن از جنگ، تجربه و دانش ادبی نویسندگان و شاعران ایرانی افزایش پیدا کند و از رهگذر ترجمه آثار مطرح ادبیات پایداری در دنیا و توجه بیشتر به پژوهش‌های ادبی در این حوزه، شاهد خلق آثاری هم‌سنگ با آثار مطرح جهانی باشیم. 

ادبیات پایداری در ایران با ظهور مشروطه در زمان قاجار هویت واقعی خویش را نشان داد و ورود مفاهیم سیاسی - اجتماعی مدرن مانند وطن - در معنای امروزین آن - قانون، آزادی، مجلس و... موجب دگرگونی عمیقی در مضامین آثار ادبی شد. سپس ادبیات منظوم و منثور پایداری با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ به شعر و داستان دفاع مقدس تغییر یافت و در کسوتی جدید به حیات خود ادامه داد.

علت دوم، پی‌بردن به اهمیت جایگاه شعر و داستان در جامعه است. یکی از راهکارهای جریان‌سازی فرهنگی، استفاده از شعر و داستان برای جذب مخاطب است. این دو گونه ادبی دارای ابزارهای زیبایی و جذابیت، ماندگاری در ذهن مخاطب، قدرت تجسم و ایجاز و اختصار هستند و کشورهایی که این موضوع را به خوبی دریافته و مدنظر داشته‌اند، توانسته‌اند از ظرفیت اعجاب‌انگیز شعر و داستان برای شناساندن چهره ظلم و ظالم استفاده کنند. به‌عنوان‌مثال؛ چند دهه پیش دکتر محمود صبح - از اعراب مقیم اسپانیا که به فعالیت دانشگاهی می‌پردازد - در یک همایش فرهنگی سخنانی ایراد کرد که این سخنان در سوریه به چاپ رسید. وی در ضمن این سخنرانی، اشعار فراوانی از شاعران اسپانیایی که بیشتر آن‌ها به تصویرکردن فاجعه کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا پرداخته‌اند، قرائت و ترجمه کرد. تمامی این اشعار به شاعران اسپانیایی زبان تعلق دارد.

همچنین در سال ۲۰۰۱ مؤسسه فرهنگی «جایزه بابطین برای ابداع شعری» کتابی در سه جلد منتشر کرد به نام «دیوان الشهید محمد الدّره». این کتاب شامل ۱۷۰۰ صفحه شعر است که همگی برای کودک شهید فلسطینی به نام محمد الدرّه که چند سال پیش توسط سربازان اسرائیلی کشته شد، سروده شده است! این اشعار به زبان عربی است و از سراسر جهان برای پاسخ‌گویی به فراخوان این مؤسسه ارسال شده است.

این تنها دو نمونه از فعالیت‌های ادبی است که طی دهه‌های اخیر برای انعکاس مظلومیت و مقاومت فلسطین در جهان مطرح شده است. اینها نشان می‌دهد که نقش شعر و ادبیات، در گسترش فرهنگ مقاومت و آگاه‌ساختن افکار عمومی از مسئله فلسطین و ابعاد ستمگری و حق‌کشی جریان صهیونیسم - اگر از نقش خبرنگاران بیشتر نباشد - کمتر نیست. شعر مقاومت فلسطین در آغاز واکنشی دفاعی در مقابل جریان صهیونیسم بود ولی به تدریج سخنوران و اهالی قلم در کشورهای عربی آثار ادبی خود را برای دفاع از حق و آگاه‌کردن اذهان عمومی از آنچه در فلسطین می‌گذرد، وقف کردند. در نخستین مراحل شکل‌گیری ادبیات مقاومت فلسطین، سه نام چشمگیرتر است که یکی از آنها همین عبدالرحیم محمود و دو تن دیگر ابراهیم طوقان و عبدالکریم الکرمی (معروف به ابوسلمی) می‌باشند. این حرکت ادبی کم‌کم به پختگی محتوایی و هنری دست یافت و توانست مخاطبان بسیاری را از همه جای دنیا به خود جذب کند.

علت سوم، تفاوت محتوا در ادبیات پایداری ایران و سایر کشورهاست؛ در کشور ایران به سبب آن که جنگ به‌نوعی تحمیل شد، ادبیات خلق شده نیز بیشتر با محتوای دفاع بود که از این منظر با ادبیات جنگ در کشورهای دیگر تفاوت دارد. شاید در کشورهای دیگر تأکید بیشتری بر ملی‌گرایی و روح میهنی در ادبیات جنگ به چشم می‌خورد که قابل انطباق با بسیاری از ملت­ها و اقوام و کشورهاست، اما ادبیات جنگ ایران، به دلیل آن که هویت دفاع مبتنی بر ارزش‌های دینی بود، از درون‌مایه‌ای متفاوت برخوردار است که تنها با کشورهای مسلمان، مضمون و مفهوم مشترک دارد؛ بنابراین مانع بزرگی بر سر جهانی‌شدن این نوع ادبیات وجود دارد.

علت چهارم، تغییر رویکرد ادبیات پایداری به مرور زمان است. ادبیات جنگ در بسیاری از کشورهای دنیا یک بازنگری کلی نسبت به جنگ و دشمن داشته‌اند؛ به این معنی که امروز در بیشتر نوشته‌های جنگ، جنگندگان دو سوی جبهه با ویژگی‌های مشترک انسانی تصویر می‌شوند. این داستان‌ها جنگ را به مثابه یک موقعیت عام بشری و مواجهه دو انسان به نمایش می‌گذارند. دو انسانی که عاشق زندگی هستند اما یکی از آنها باید برای دفاع از آنچه به آن معتقد است بمیرد.

 

ترس و تردید از قهرمان به دور است!

به‌طورکلی، تا پیش از جنگ جهانی اول، در آثاری که درباره جنگ نوشته می‌شد، توجه به ابعاد حماسی و قهرمانان جنگ در اولویت قرار داشت. در این آثار، قهرمان نه می‌ترسید و نه دچار تردید می‌شد. اما بعد از جنگ، نگاه به قهرمان تغییر کرد و او نیز در شمایل یک انسان عادی دیده شد. یکی از علل این تغییر این بود که پس از جنگ خاطراتی از سربازان و شرکت‌کنندگان در جنگ منتشر شد که نویسنده صادقانه از آنچه بر او و هم‌رزمانش گذشته بود روایت می‌کرد. در این خاطرات نویسنده اعتراف می‌کرد که در مواردی به شدت ترسیده یا جرئت جلو رفتن نداشته است یا اینکه گاهی علایق و تعلقاتش او را وادار به تردید در جنگ کرده است. کسی که از بیم جنگ لرزان است، نه وطن‌فروش است و نه بی‌اعتنا به حق و حقیقت اما می‌ترسد چون انسان است و به همین دلیل می‌توان به دشمن هم به عنوان یک انسان نگاه کرد. در واقع نویسندگان متوجه شده‌اند تا زمانی که مفاهیم به دو طبقه مقدس و زمینی تقسیم می‌شود، ادبیات واقعی شکل نمی‌گیرد. همه چیز باید آن‌قدر در دسترس، زمینی و قابل تجربه باشد تا ذهن خالق یک نویسنده اجازه درگیری با مفاهیم را بیابد.

در ایران هم چنین سیری دیده می‌شود، اما هنوز هم آثاری خلق می‌شوند که کاملاً کلیشه‌ای و شعاری، در قالب یک تیپ به شخصیت مبارزان و رزمندگان جنگ اشاره می‌کنند؛ حال آن که این آثار هرگز نخواهند توانست در وسعت جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند. 

ادبیات مقاومت در ایران و سایر کشورها به طور عام و کشورهای عربی به طور خاص از جهات مختلف دارای مشترکاتی است و این وجوه اشتراک، همسانی مضامین و نمادها را در پی دارد. به‌عنوان‌مثال مشترکات دینی و مذهبی و دغدغه‌های فکری و آمال مشترک، مفاهیمی چون آزادی، وطن، استقلال، ظلم‌ستیزی، شهادت و ایثار و نمادهایی همچون عاشورا، شعر مقاومت ایران و عرب را به هم پیوند می‌زند

به گفته صاحب نظران، شعر و ادبیات فلسطین، همواره به دور از شعار بوده است و به هیچ وجه در اشعار شاعران بزرگ و نویسندگان نامدار آنها خطی از شعار دیده نمی‌شود. شاید یکی از علل جاودانی نوشته‌های آنان همین باشد.

علت پنجم که با توجه بیشتر در شعر شاعران برجسته ادبیات پایداری دنیا دریافت می‌شود، استفاده از زبان و نمادهای مشترک است. شاعران ادب پایداری که نامشان در تمامی عالم گسترده شده و مخاطبان بسیاری دارند، نمادهایی را به کار برده‌اند که زبان مشترک همه انسان­ها و همه نسل­هاست. به طور مثال نخستین محور شعر شعرای فلسطین به مفهوم «عشق به زن و سرزمین» و به در هم آمیختن زن و زمین برای بازتاب معنی عمیقی به نام «آزادی» منتج می‌شود و شاعران نسل جوان فلسطین مانند محمود درویش، سمیح القاسم و... فلسطین را مانند معشوقی در نظر گرفته‌اند و آن را به نحوی با محبت مادری و عشق به وطن درآمیخته‌اند.

 

زبان مشترک، عامل تقویت ادبیات پایداری

با این توضیحات، شاعران و نویسندگان ایرانی باید با شاعران جهان به یک «زبان مشترک» برسند. ممکن است کلیدواژه‌ای به نام «شهادت» در فرهنگ سایر کشورها نباشد، اما دفاع از سرزمین و ایثار و از جان گذشتگی برای دفاع از خاک وطن، در تمام فرهنگ‌ها امری قابل‌ستایش و پسندیده است. در تمام جنگ‌ها، کسانی که در راه دفاع و پاسداری از میهن کشته می‌شوند، قابل احترام‌اند و از آنها به بزرگی و نیکی نام برده می‌شود. همچنین از ارزش‌های دیگری که بین ما و شاعران جهان مشترک است، صلح، حقیقت‌طلبی، ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی است که باید این وجوه مشترک بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد تا مردم دیگر کشورها به آثار ادبیات پایداری ما معطوف شوند و شاهد جهانی‌شدن آثار ارزشمند ادبیات دفاع مقدس باشیم.

/انتهای پیام/ 

ارسال نظر
captcha