ادبیات پایداری و الزامات ایرانی آن در مصاحبه با راضیه تجار/ بخش اول؛
به نظر من فضا باز است و هر کس میتواند به عرصه داستاننویسی از دفاع مقدس یا برای دفاع مقدس و تمام رویدادهای پایداری محوری که در ایران روی داده، ورود پیدا کند. البته بستگی به نگاه نویسنده دارد؛ چون ادبیات دفاع مقدس خاص بوده و کسی که ایرانشناس و وطن شناس و ارزشمدار باشد، یقیناً میداند که مندرجات آنچه تولید میکند، باید در همین راستا باشد.
نقد و بررسی ادبیات پایداری در گفتگو با محمدرضا سنگری؛
کسانی هستند که بخش تاریک و سیاه و تلخ جنگ را میبینند و جنبه دیگرش را آنسان بزرگ میکنند که بخشهای حماسی و عظمتهای جنگدیده نشود. ممکن است عدهای هم از آنسو بیفتند. یعنی فقط حماسه را ببینند و رنجها و تلخیها را نادیده بگیرند. خداوند دو چشم به ما داده که به هر دو جنبه نگاه کنیم و یک زبان داده که حقیقت را بگوییم. دوستانی که بیشتر بخش تاریک جنگ را میبینند، میگویند ما به وجه انسانی جنگ توجه داریم. اما سؤال این است که کدام انسان؟ جنگ چه انسانی داشت؟
ادبیات انقلاب چیست و حالش این روزها چگونه است در گفتگو با محمدرضا سرشار/ بخش دوم؛
ادبیات وقتی جناحی و حزبی میشود از پس عینکهای خاصی به مسائل مینگرد و بنابراین تمام واقعیت را نمیبیند و آن واقعیاتی را هم که مدنظر قرار میدهد، بهگونهای میبیند که جناح مطلوبش میخواهد. به همین سبب بهطور طبیعی از واقعیات تام و عامه مردم فاصله میگیرد و مخاطبان خاص پیدا میکند. حتی از واقعیت فاصله میگیرد؛ یعنی تمام واقعیت نیست؛ ممکن است بخشی از واقعیت باشد و بخشی نباشد.
مرور وضعیت امروز ادبیات انقلاب اسلامی در گفتگو با غلامرضا کافی؛
ادبیات انقلابی طبعا شورشگر، معارض و برشورنده بر وضع موجود و جوینده وضع مطلوب است. این ادبیات غایت هدفش تغییر است از ناخواستنیها به سوی خواسته هایش. طبعا بعد از رسیدن به هدف فروکش میکند. از این زمان ادبیات انقلاب شروع میشود. ممکن است شور و حرارت پیشین را نداشته باشد، اما حواسش به مطالبات و ارزشهایی که برایشان خیزش کرده است، هست تا پایدار بمانند.
گزارشی از محورهای طرح شده در کارگاه مهارتهای نوشتن با تدریس اسماعیل امینی/ جلسه نخست؛
نوشتهها باید براساس هدف و مخاطب مفروض دستهبندی شود. یکی از مصائب رسانههای بزرگ ما این است که مخاطب مفروض آن، بالادستی است. بنابراین از نثر و زبانی استفاده میکنند بنابراین ملایم طبع او باشد که هیچ انگیزهای برای افراد عادی جهت خواندن آن پیدا نمیشود. هر نوشتهای را در هرجایی که مینویسیم باید برای مخاطب مفروض مشخص باشد و هدفمان از آن نوشته تعیین شود.
در حاشیه سالروز قتل میرزاده عشقی به دست پهلوی اول و آنچه عشقی میگفت؛
علاقه درب خروج نمیشناسد و لذا میرزاده عشقی اواخر جنگ جهانی اول، تصمیم به برگشت گرفت. ابتدا در زادگاهش، همدان مدتی ماند و بعد به تهران رفت. زمانی که وثوقالدوله قرارداد ۱۹۱۹ که مفاد آن تحتالحمایگی ایران از سوی بریتانیا بود را بست. به گوش میرزاده عشقی که رسید، به شدت با این قرارداد نقاضت ورزید و ابیاتی در مخالفت با این قرارداد و وثوقالدوله سرود.
به بهانه صدوهجدهمین زادروز بزرگ علوی؛
علوی در گیر و دار کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت مصدق، مجبور به ترک وطن شد. در واقع فرصتی پیش آمد و وسایلش را بقچهپیچ کرد و برای دریافت مدال صلح شورای جهانی صلح، راهی بوداپست شد. از آنجا هم رایزنی کرد و یک پست پروفسور مهمان را در دانشگاه هومبولتِ برلین بُر زد. در همان روزگار، فعالیتهای قلمیاش را از سر گرفت و بیش از پیش در پیلهی ترجمه و پژوهشهای ادبی و فرهنگیاش فرو رفت.
بررسی شاخصههای «ادبیات روایت» در گفتگو با بهزاد دانشگر/ بخش دوم؛
به نظر من روایت پیشرفت و موفقیت در خدمت باورهای اسلامی است. تا جایی که انقلاب اسلامی هم مبتنی بر آن باورهای دینی باشد به جمهوری اسلامی هم کمک میکند. هر جا مسیر جمهوری اسلامی از آن باورهای دینی جدا شود -مثلاً اگر فرض کنید همان اتفاقی که در برخی عرصههای فرهنگی و اجتماعی رخ داده- ممکن است دیگر در خدمت جمهوری اسلامی نباشد و به آن کمک نکند.
بررسی شاخصههای «ادبیات روایت» در گفتگو با بهزاد دانشگر/ بخش اول؛
استثنا از نظر مخاطب به این معناست که اگر این یک نفر توانسته این کار را انجام دهد، اما بقیه نمیتوانند. میگوید اینقدر موانع و مشکلات و پیچیدگیها زیاد است و حرکت کردن بر اساس باورهای دینی و انقلابی آنقدر سخت است، اگر یک نفر توانسته این کار را انجام دهد دلیل بر این نیست که بقیه هم میتوانند. یعنی اینقدر این کار نشدنی است که فقط یک نفر توانسته، اما معلوم نیست بقیه بتوانند. به این معنا میگویند استثنا است.
بررسی پیشینه طنزپردازی در کشور در گفتگو با اسماعیل امینی؛
قدرت باید مسئول و پاسخگو باشد و تن به انتقاد دهد. اگر اینگونه نباشد شرایط خطرناک میشود چنان که دیدیم خطراتش چه بلایی سرمان آورده است. یک دفعه یک ساختمان روی سرمان آوار میشود. ما در نظام تعلیم و تربیتمان باید تجدیدنظر کنیم و به جای آنکه بچههایمان را درگیر کنکور، تست و زرنگبازی کنیم، باید به آنها بینش بدهیم تا بچه بتواند درست را از نادرست و حقیقت را از دروغ تشخیص دهد که پسفردا شبکههای ضدانقلابی مثل من و تو، ایران اینترنشنال و بیبیسی با دو کلیپ او را فریب ندهند که ما در زمان شاه در بهشت زندگی میکردیم و وقتی انقلاب شد جهنمی شدیم.