فرهنگ و هنر - شعر و ادبیات

فرهنگ و هنر - شعر و ادبیات
کرسی نظریه‌پردازی ادبیات دفاع مقدس در دانشگاه دم نکشیده است
فرازوفرود ادبیات پایداری و دفاع مقدس ایران در گفت‌وگو با احمد شاکری/ بخش دوم؛
ما در حالی وارد مسئله ادبیات پایداری شدیم که هنوز تکلیف خود را به نحو دقیق در مورد زوایای ادبیات داستانی یا ادبیات دفاع مقدس تعیین نکردیم. به‌عبارت‌دیگر، مطالعات ما در این زمینه کافی نیست. تئوری‌های مشخصی هم در این زمینه وجود ندارد. ما هنوز در خصوص زیرشاخه‌های ادبیات دفاع مقدس تئوری مشخصی نداریم، آن وقت چگونه عقل می‌پذیرد که این حوزه را ده‌ها برابر کنیم و در مورد آن تئوری‌پردازی کنیم؟
سرنوشت فرهنگی - سیاسی مملکت را شاعران عوض کردند؟ اصلا این طور نیست!
فرازوفرود شعر اجتماعی و سیاسی در گفت‌وگو با حمیدرضا شکارسری/ بخش دوم؛
به نظر شما افرادی مانند «سلطان‌پور» و یا «گل‌سرخی» در همان زمان چقدر مخاطب داشتند؟! یا چند نفر اصلاً آنها را در جامعه به‌عنوان شاعر می‌شناخت؟! حتی «اخوان» را کسی آن موقع نمی‌شناخت و شعر به‌شدت سیاسی «کتیبه» او را مردم نمی‌شناختند. می‌خواهم عرض کنم که نمی‌شود بگوییم سرنوشت فرهنگی - سیاسی مملکت را این شاعران با شعرهای خودشان و نفوذی که بین مردم داشتند عوض کردند!
خواستیم با «ادبیات پایداری» جهانی شویم اما زیر آب دفاع مقدس را زدیم!
فرازوفرود ادبیات پایداری و دفاع مقدس ایران در گفت‌وگو با احمد شاکری/ بخش اول؛
ادبیات مشروطه با آشنایی نویسندگان و مترجمان ما با ادبیات غرب شکل گرفت. ما از غرب تقلید کردیم، اما تولید نکردیم. یعنی یک گسست، شکاف و گسلی بین ادبیات ما رخ داد. به همین دلیل ما نمی‌دانیم که اگر فرهنگ روایی - ادبی ما در سنت‌های گذشته همچون قصه، متل، حکایت و مثل ادامه پیدا می‌کرد، به چه چیزی می‌رسیدیم؟!
تعارف نکنیم «شعر» همیشه در حاشیه زندگی ما بوده است!
فرازوفرود شعر اجتماعی و سیاسی در گفت‌وگو با حمیدرضا شکارسری/ بخش اول؛
در تاریخ ادبیات ما، شعر مخاطب کمتری داشته است. شعر تأثیری در راهبردهای اجتماعی و سیاسی نداشته است. شعر زینت المجالس بوده و همیشه در حاشیه زندگی ما بوده است. پس بهتر است که از لفظ سقوط استفاده نکنیم. شعر از جایگاه خودش ساقط نشده است. شعر با اندکی تغییر قیافه، همان وضعیت سابق و همان مخاطبان سابق خودش را دارد؛ ولی این بار در شکل و هیئتی تازه درآمده است.
شعر نمی‌گذارد که تاریخ گم شود!
مرور گذشته و حال شعر فارسی در گفت‌وگو با علیرضا سمیعی؛
شعر معنوی قبل از انقلاب اسلامی، راجع به دورانی حرف می‌زند که نیروی الهی در جهان حضور داشته است. مثلاً وقتی در زمان صفویه، راجع به ماجرای امام حسین (ع) شعر می‌گفتند، گویی یک زمانی یک نیروی الهی بوده است و بعد هم در تاریخ گم شده است. سؤال من از شعر آن دوره این است که آیا آن نیروی الهی، دیگر نیست؟
شعر فارسی شاخک‌های تیزی دارد
بررسی حدود توفیق شعر معاصر در گفت‌وگو با رضا اسماعیلی؛
شعر در هر دوره‌ای برای برقراری ارتباط با جامعه و حفظ موقعیت خود، هوشمندانه پوست‌اندازی کرده و به شیوه‌های جدیدی متوسل می‌شود. ظهور نحله‌هایی چون شعر حجم، شعر گفتار، شعر دهه هفتاد و... شیوه‌هایی است که شعر برای «تنازع بقا» و ادامه حیات خویش انتخاب کرده است. شعر، شاخک‌های تیزی دارد و برای درامان‌ماندن از «خاموشی» و «فراموشی»، با تحولات فرهنگی و اجتماعی همراه می‌شود.
پاسخ برخی دردها، فقط در شعر است
بررسی وضعیت فعلی شعر و ادبیات از موضع سیاسی و اجتماعی در گفت‌وگو با محمدرضا وحیدزاده؛
به دلایلی که قابل‌تحلیل است، دغدغه‌های سیاسی - اجتماعی ما گاهی نادیده گرفته شده یا حتی نفی می‌شود. گاهی اوقات با نعل وارونه، شاعران را از چرخه اثر سیاسی - اجتماعی خارج می‌کنند. مثلاً می‌گویند که شعر باید خودبسنده باشد و صرفاً به عواطف درونی شاعر بپردازد.
دچار نوعی خودسانسوری فرهنگی هستیم
بررسی وضعیت فعلی شعر و ادبیات از موضع سیاسی و اجتماعی در گفت‌وگو با احمد توانایی؛
 من سال‌هاست که می‌­گویم، وقتی دال‌های ارزشی نظام بر بستر ادب و هنر بنشینند، دیگر قابل حذف و کتمان نیستند. برای نمونه در ادبیات جهان، امروز کسی نمی‌تواند «برادران کارامازوف» یا «جنگ‌وصلح تولستوی» را از ذهن و ضمیر جهانیان حذف کند. آثار ماندگار، در محیط نرم‌افزاری جهان می‌نشینند.
نوجوان باید ظلم‌ستیز باشد
چالش‌های نویسندگی برای نوجوان در گفت‌وگو با نیلوفر مالک؛
اگر از من دربارۀ مهم‌ترین درون‌مایۀ آثارم بپرسید، باید به انقلاب و حال و هوای آن دوران اشاره کنم. من آثارم را با انقلاب شروع کردم. نیت اصلی من این بود که نوجوانان متوجه شوند ظلم چیست و چطور باید ظلم‌ستیزی کرد. نوجوان یاد بگیرد که در هر شرایطی چطور از حق خود دفاع کند.
طنزپرداز یعنی نامه‌رسان اجتماعی
مروری بر تاریخچه طنز اجتماعی به سبک ایرانی در گفتگو با مهدی ظریفیان؛
اساساً طنز نسبت مستقیمی با مفهوم انتقاد فردی و اجتماعی دارد. جامعه‌ای که در آن طنز وجود نداشته باشد، انتقاد هم وجود ندارد. این موضوع به ماهیت ایهامی طنز بازمی‌گردد. طنزپرداز با استفاده از نماد و زبان دوپهلو می‌تواند به حساس‌ترین مواضع اجتماعی و فردی ورود کند. استفاده از زبان ایهام این امتیاز را برای طنزپرداز دارد که اگر روزی شخصی یا نهادی که مورد نقد واقع شده است، درصدد تنبیه طنزپرداز بر بیاید، طنزپرداز می‌تواند به ایهام متوسل شده و بگوید که منظور او این نبوده که برداشت شده است تا بتواند از تیغ تنبیه رها شود و حرف خود را به جامعه برساند.