در بیستمین عصرانه کتاب «روایت پیشرفت» مطرح شد؛
خاطره‌نگاری به شکل مینی‌مال یا مفصل‌تر از آن را به لحاظ ادبی و هنری سطح پایین می‌بینم. شاید نام آن را کار‌های فست‌فودی بگذارم که زود نوشته، خوانده و مصرف می‌شود و کنار می‌رود. کار‌هایی که به لحاظ قوت و ساختاری بتواند به سمت زندگی‌نامه‌نویسی (مستند، داستانی یا خاطره‌نگاری) برود، قاعدتاً ارزش ادبی بیشتری دارد.

به گزارش «سدید»؛ نشست‌های «روایت پیشرفت» با موضوع کتابِ «یادگاران ۲۲ – مصطفی احمدی‌روشن» در قالبِ بیستمین جلسه از سلسله نشست‌های «عصرانه کتاب» روز یکشنبه هفدهم تیر ماه توسط مرکز مطالعات راهبردی ژرفا و به همتِ اندیشکده‌ هنر و رسانه (میز کتاب) و با همکاری «میز روایت پیشرفت»، «مدرسه روایت ایران» برگزار شد.

در این نشستِ ادبی مرتضی قاضی نویسنده‌ کتابِ «یادگاران ۲۲ – مصطفی احمدی‌روشن» و جواد کلاته عربی منتقد و نویسنده حضور داشته و پیرامونِ کتابِ یادگاران ۲۲ – مصطفی احمدی‌روشن نظراتی را ارائه دادند.

مرتضی قاضی، پژوهشگر و مؤلف حوزه دفاع مقدس و مقاومت درباره‌ کتاب «یادگاران؛ مصطفی احمدی روشن» در عصرانه کتاب روایت پیشرفت مرکز ژرفا گفت: «من و مصطفی احمدی‌روشن در دانشگاه شریف هم ورودی بودیم؛ من ریاضی می‌خواندم و او رشته مهندسی شیمی. معمولاً در فعالیت‌های فوق برنامه دانشگاه بچه‌های مذهبی و طرفدار نظام جمهوری اسلامی همدیگر را پیدا می‌کنند، من، مصطفی و یکی دیگر از دوستان در بسیج دانشگاه شریف خیلی روابط صمیمانه‌ای با هم داشتیم.»

این نویسنده افزود: «در اواسط دهه ۷۰ دانشگاه شریف فضای خیلی ملتهبی داشت و در دوره اصلاحات، فضای جامعه، اساساً فضای خاصی بود. در آن فضا بچه‌های مذهبی و انقلابی هم‌دیگر را پیدا کردند و سعی داشتند در کنار یکدیگر فعالیت‌های خاص خودشان را داشته باشند. رفاقت ما با احمدی‌روشن بعد از دانشگاه هم ادامه پیدا کرد و من اطلاع داشتم که او در سازمان انرژی هسته‌ای وارد شد و از سایت نطنز سردرآورد و من در سازمان روایت فتح و در  زمینه پژوهش درباره‌ جنگ مشغول به کار شدم.»

این مؤلف حوزه ادبیات دفاع مقدس عنوان کرد: «صبح روزی که احمدی‌روشن به شهادت رسید، حاج منصور رحیمی، دوستی که مسئول بسیج دانشگاه شریف در زمان دانشجویی ما بود، با من تماس گرفت و خبر شهادت احمدی‌روشن را داد. با شنیدن این خبر دنیا روی سرم خراب شد و اولین سؤالی که به ذهنم رسید، این بود که مصطفی چه می‌کرد که در فهرست ترور موساد قرار گرفت؟! این سؤالی که در ذهنم شکل گرفت باعث شد که کتاب «یادگاران؛ مصطفی احمدی روشن» شکل بگیرد.»

کتاب‌های فست‌فودی زود کنار می‌رود!

قاضی گفت: «وقتی کشوری شخصی را در کشور دیگری ترور می‌کند، حساب و کتاب زیادی درباره آن انجام می‌دهد تا ترور شکل بگیرد. باید آن شخص اهمیت خاصی داشته باشد تا آن ترور به برنامه‌ریزی و هزینه کردن برای آن بیارزد. برای پی بردن به چرایی ترور در همان مسیری که برای تشییع او با دوستان می‌رفتیم تلاش کردم هر آنچه در ذهنم از مصطفی هست کنار بگذارم، چون خاطراتی که دوستان از او تعریف کردند، باعث شد که متوجه بشوم مصطفایی که من می‌شناختم در این سال‌ها بسیار تغییر کرده بود.»

او ادامه داد: «برای همین تلاش کردم مصطفی را از نو بشناسم که او در انرژی هسته‌ای چه فعالیتی را انجام می‌داد و چه گرهی را باز می‌کرد که باعث شد در فهرست ترور قرار بگیرد؟ ماجرای کتاب، ماجرای یک جوان دهه شصتی است که شهادت را جدی گرفته و خیلی امروزی است. عاشق همسر و فرزندش است، ماشین سواری را دوست دارد و شیک‌پوش است. اما دغدغه دارد و به دنبال یک هدف والاست و نظام جمهوری اسلامی برایش مهم است.»

این مؤلف بیان کرد: «در کتاب «یادگاران؛ مصطفی احمدی روشن» تلاش کردم با تصویر‌های کوتاه، اما مؤثر به مخاطب ارائه دهم که مصطفی احمدی‌روشن چه کسی بود و چه خدمتی کرد تا به اینجا رسید. اما چرا او را در مجموعه «یادگاران» قرار دادم. از آنجا که او در یک حوزه خاص امنیتی ترور شده بود، از این رو امکان نداشت که خاطرات او را خیلی آشکار بیان کنیم. از این رو در این مجموعه راوی خاطرات مشخص نیست و تصاویر کوتاه ارائه می‌شود. از آنجا که قرار بود کتاب خیلی زود تهیه و تدوین شود و نام راوی مشخص نشود، قالب یادگاران مناسب این ایده بود که تصاویر کوتاه از شهید ارائه دهد و مخاطب را سیر نکند و راه برای یک کتاب مفصل درباره او باز باشد.

او افزود: «زمانی که کتاب درآمد، کتاب خاصی بود، چون سایر مجلدات یادگاران درباره شهدای جنگ بود و تنها این شماره و یک شماره دیگر به شهدای غیرجنگ تحمیلی اختصاص داشت، موضوع خاصی بود و روایت آن درباره یک جوان امروزی و خاصی در حوزه پیشرفت بود.»

 

اصلی‌ترین روایت پیشرفت در این کتاب، بحث ساخت قطعات است

جواد کلاته‌عربی، پژوهشگر و منتقد ادبیات دفاع مقدس در بخش دیگری از این برنامه گفت: «مجموعه «یادگاران» را که دیدم و استفاده کردم تعاریف خاص خودش را دارد و صد خاطره و تعاریف کوتاه از یک موضوع یا یک شخصیت است که کارکردها، مزایا و معایب خودش را دارد.»

او افزود: «یکی از مزایای آن استفاده از نویسندگان نوقلم بود که یک دوره روایت فتح کار خیلی خوبی کرد. در آن موقع نویسندگان نوقلم پس از کار کردن در یک تحقیق و کسب تاییدیه به نوشتن در مجموعه یادگاران وارد می‌شدند. این کار خیلی خوبی بود که متاسفانه الان انجام نمی‌شود. امروز برخی از نویسندگان وارد تالیف موضوعی می‌شوند که تناسبی با توانایی آن‌ها ندارد و گاهی اوقات شاید از عهده کار برنیایند. به طوری که امروز نویسنده نوقلم که استانداردنویس باشد، خیلی کم داریم.»

این منتقد اظهار کرد: «در فضای تبلیغی به ویژه درباره شهدای مدافع حرم که تبی به وجود آورد، به طوری که خیلی‌ها تا در این حوزه دست به قلم می‌گیرند، درصددند موضوع مهمی را تحقیق و تالیف کنند، اما بضاعت و توانایی نویسنده و محقق متناسب با موضوع به ویژه در زمینه خاطره یا زندگی‌نامه نیست. اما مجموعه یادگاران به لحاظ ساختارش این امکان را به نویسنده می‌دهد تا نخستین تمرین‌هایش را در این حوزه انجام دهد تا قلم شکل بگیرد. چون من دیدم که نویسنده یا محققی که بدون سابقه وارد این حوزه شده و در تدوین موضوعات بلند و مهم، گم شده است.»

جواد کلاته‌عربی گفت: «کاری زودبازده است که ناشران طرفدار این سبک کار‌، یک موضوع داغ را زودتر وارد عرصه نشر کند. اما در رابطه با بحث مخاطب، در این زمینه طیف گسترده‌ای از مخاطبان را داریم به ویژه در سنین پایین نوجوانی که به کار‌هایی از این دست علاقه‌مند هستند. چون خیلی راحت و زود خوانده می‌شود.»

او ادامه داد: «اما یک مسئله وجود دارد؛ اگر مجموعه «یادگاران» به عنوان یک کار مقدماتی دیده نشود و کار پایانی یک عرصه باشد، دچار آسیب می‌شود. در حال حاضر با کار‌هایی درباره مدافعان حرم مواجه هستیم که نه مثل مجموعه یادگاران خیلی مختصر بود و نه نتوانسته هدف خاصی را منتقل کند که اگر این شیوه ادامه پیدا کند، یک آسیب است.»

این پژوهشگر عنوان کرد: «من خاطره‌نگاری به این شکل که مینی‌مال می‌گویند یا مفصل‌تر از آن را به لحاظ ادبی و هنری سطح پایین می‌بینم. شاید نام آن را کار‌های فست‌فودی بگذارم که زود نوشته، خوانده و مصرف می‌شود و کنار می‌رود. کار‌هایی که به لحاظ قوت و ساختاری بتواند به سمت زندگی‌نامه‌نویسی (مستند، داستانی یا خاطره‌نگاری) برود، قاعدتاً ارزش ادبی بیشتری دارد.»

جواد کلاته‌عربی گفت: «اگر ما در عرصه ارائه چند خاطرات کوتاه متوقف شویم که اکنون درباره احمدی روشن این موضوع اتفاق افتاده است و امروز تنها چند کتاب کوتاه از او داریم که یکی از آن‌ها کتاب «یادگاران، مصطفی احمدی روشن» است که به قول مؤلف مخاطب از آن سیر نمی‌شود؛ چند خاطره است که به سرعت از چشم مخاطب می‌گذرد که یک کار مقدماتی و نیاز به کار مفصلی است. به نظرم، چون کتاب چند مسئله مهم را پیگیری می‎‌کند، نیاز به یک کتاب مفصل درباره احمدی روشن داریم که حق مطلب را ادا کند.»

کتاب‌های فست‌فودی زود کنار می‌رود!

او ادامه داد: «خاطرات و تصاویری که در کتاب آمده، متفاوت است. بعضی از خاطرات منش، اخلاق و دغدغه‌های شخصیت را بیان می‌کند. هر چند باید بگویم کاش در کتاب ویژگی‌های احمدی‌روشن در دوران کودکی و دبستان بیشتر بود تا فعالیت‌های دبیرستان. چون اگر اشتباه نکنم دو خاطره درباره تولد و کودکی او داریم و بعد از آن بحث دیگر به میان می‌آید که کاش تصاویر بیشتری از کودکی او در میان بود که چطور آچار به دست شد و در کنار پدرش که راننده مینی‌بوس بود، لاستیک عوض و ماشین را تمیز کرد، به طوری که دستش زبر شد و به قولی لای پر قو بزرگ نشد. به نظرم تصویر شهید در کتاب مبهم است با توجه به خصوصیاتی که بعداً در این فرد بروز پیدا می‌کند.»

این منتقد اظهار کرد: «مصطفی احمدی روشن، فرد پیگیر و سخت‌کوشی است، این سخت‌کوشی از کجا آمده است؟ در اینجا پیشینه‌ای که او را ساخته، مهم است. دوره نوجوانی چه بر سرش آمده و چطور تربیت شده است؟ چون این فرد الگویی برای نوجوان دهه هشتادی و نود ماست که فضای دهه شصت را درک نکرده است که به نظرم بهتر بود در این حوزه تصاویر بیشتری ارائه می‌شد.»

جواد کلاته‌عربی گفت: «درباره بحث روایت پیشرفت، باید بگویم کتاب خیلی سریع سراغ موضوع هسته‌ای می‌رود. احساس می‌کنم این موضوع به دلیل فضای باز و ملتهب آن دوره است که احمدی‌روشن تازه شهید شده و تازه جریان ترور‌ها راه افتاده بود. تیم تحقیق تحت تأثیر فضاست و ۹۰ درصد موضوع کتاب درباره موضوع هسته‌ای است، اما آسیبی که در اینجا باید عنوان شود، در موضوع ترور‌های هسته‌ای به دلیل مسائل امنیتی بسیاری از تصاویر و آدم‌ها مبهم است و مشخص نبودن راوی از سندیت و اهمیت تاریخی آن می‌کاهد.»

او ادامه داد: «وقتی در بحث ساختن قطعات، خاطراتی مطرح می‌شود، این کنجکاوی در مخاطب اتفاق می‌افتد که واقعاً شده است؟ از این رو شاید اصلی‌ترین روایت پیشرفت در این کتاب، بحث ساخت قطعات باشد. در اینجا سوالاتی مطرح می‌شود که مطالب کتاب پاسخگوی آن نیست و در آن مشاهده نمی‌کنیم که روایت پیشرفت با چه قدم‌هایی پیش رفته است؟ دلیل این ابهام فضای امنیتی است و به نظرم اگر در سال ۱۴۰۰ کتابی درباره احمدی روشن نوشته می‌شد، شاید بخشی از این فضای امنیتی کنار می‌رفت و مطالب و جزئیات بیشتری به دست مؤلف و محقق می‌رسید.»

 

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha