بررسی ظرفیتهای ورزش آئینی پهلوانی «کشتی باچوخه خراسان»
کشتی باچوخه در سال ۱۳۳۰ از سوی نهاد سازمان تربیتبدنی وقت به رسمیت شناخته شد که پسازآن بهمرور کشتی باچوخه از پوسته و لایه فرهنگی و اقلیمی مختص به خود در خراسان فراتر رفت و بهعنوان یک ورزش در سطح ملی ایران شناخته شد. این اتفاق منجر شد تا فصل تازهای از تاریخ فرهنگی کشتی باچوخه آغاز شود که از یک آئین صرفاً پهلوانی و حماسی نیست، بلکه ورزشی با عمیق تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و ایلیاتی است که شایستگی دارد بهعنوان یک ورزش رسمی در کشور موردتوجه حکومت و دولت قرار گیرد.
بررسی و نقد نمایش میدانی جانفدا؛
ما با دست خودمان باعث میشویم، انقلاب اسلامی در نظر اغیار یک رفرم ایدئولوژیک کمعمق و یک انتقال قدرت سیاسی به نظر برسد. چرا که روایت ما از انقلابمان طویل و عریض است، اما عمق ندارد؛ اقیانوس یکسانتی. دریغ از آن که یک اثر هنری تلاش کند تا مثلاً مفهوم شهادت را تبیین کند؛ فرق بین شهادت و انتحار را نشان بدهد؛ فلسفهی اشتیاق شهید به شهادت را و یا کنتراست آن با حرص و ولع مستکبرین به زندگی دنیا را نشان بدهد.
وضعیت سنجی هنرهای نمایشی در گفتگو با علی گودرزی؛
مشکلی که دامنگیر این بخش شده، نگاه سلبریتی ساز به عرصه هنر است. زمانی که جوانی قصد دارد وارد فضای هنر شود بیش از آنکه به روح هنر، هویت اصلی و کارکرد را نگاه کند، به افراد و سلبریتیها نگاه میکند. متأسفانه ظاهر بیشترین کارکرد را دارد تا باطن و ماهیت؛ چون ظاهر را نگاه میکنند میخواهند سریع به جایگاهی در عرصه هنر برسند درحالیکه بزرگان این عرصه با چه سختی و مشقتی به این جایگاهها رسیدند. متأسفانه در حال حاضر سینما و تلویزیون یک میانبر زده که چندان زیبنده نیست؛ آن میانبر هم تمرکز بر چشم، ابروها و اندام است که به نام هنر و هنرمند عرضه میکنند!
تجربه نگاری پیرامون وضعیت امروز آثار نمایشی طنز در ایران در گفتگو با حسین رفیعی؛
باید بدانیم طنز الزاما آن چیزی نیست که شاید مخاطب همیشه از طنازان و فعالان عرصه طنز توقع دارد. طنز این نیست که شما حتما پای تلویزیون بنشینید و با دیدنش قهقهه بزنید، طنز آن چیزی نیست که حتما باید شما را بخنداند. بله؛ کارهای طنز باعث خنده و انبساط خاطر هم میشوند، ولی ما باید بدانیم بین طنز، لودگی و هجو یک خط باریک است که به سلیقه بینندهها و نوع نگاه آنها به مقوله طنز برمیگردد.
چرا تئاتر نتوانست به اقبال اکثریت مردم نزدیک شود؟
منتقدین و تحلیلگران وضعیت تئاتر در سالهای ابتدایی پس از انقلاب بر این باور بودند که تئاتر ازآنجاییکه توسط طیف خاص تحصیلکرده غرب و برخی از فعالان فرهنگی حزب توده وارد کشور شده، رشد کرده و گسترش پیدا کرده و به خاطر بلیت گرانتر نسبت به سینما، متعلق به قشر مرفه است و مردم فرودست با آن ارتباط برقرار نمیکنند، از لحاظ فرم و زبان نیز مخاطب تئاتر -باتوجه به زبان غامض و ادیبانهاش- روشنفکران و صاحبان تحصیلات عالیهاند، تصور دیگر و غلط این بود که تئاتر به معنی جهانی آن پدیدهای غربی است که ریشه در فرهنگ اساطیری یونان دارد و با فرهنگ ایرانی اسلامی بیگانه است لذا در نمایشهایی که طیف مذکور در دهه هفتاد ابداع کردند زبان و فرم تئاتر حرفهای به کناری گذاشته شد و فقط اسم آن باقی ماند!
اولویت سنجی حوزه هنرهای نمایشی در گفتگو با محمدرضا آزاد؛
اساساً کار دولتها ریلگذاری و سیاستگذاریهای کلان و بالادستی است. البته شاید سیاستگذاریها توسط دولتها انجام شود، اما گفتمان سازی باید توسط همان نهادهای مردمی انجام شود. گفتمانی که تفکر آن توسط دولت پایهریزی شده است و اگر دولتها درست گفتمان سازی کنند، همان گفتمان توسط خود مردم اجرا خواهد شد. نمونه بارز آن محرم و صفر است؛ این دو ماه نمونه بارز یک جریان مردمنهاد است.
ظرفیت سنجی نمایشهای ملی و مذهبی در گفتگو با داود فتحعلی بیگی؛
باید میآمدیم و شرایط عرضه هنرهای آیینی - سنتی را بهروز میکردیم. یعنی تماشاخانههایی ویژه نمایشهای آیینی - سنتی درست میکردیم. تماشاخانهای که متأثر از معماری تکایا و قهوهخانههای قدیم باشد. اما اسم آن تکیه نباشد که بتوانیم در آن مکان نمایش روحوضی، شبیهخوانی، نقالی، تعزیه و امثال اینها را بهراحتی و در زمانهای مختلف سال اجرا کنیم.
لزوم تغییر ریل در سیاستگذاری هنرهای نمایشی در گفتگو با سیدحسین فدایی حسین؛
آیا به این فکر کرده ایم که «تئاتر کودک» چه جایگاهی در جامعه دارد؟ تئاتر کودکی که میتواند هم فرهنگ ساز باشد، هم مخاطب ساز و هم بهترین سرمایه برای جامعه باشد. شما اگر تئاتر کودک را فعال کنید، مشکلات تئاتر بزرگسالتان هم حل میشود؛ مخاطبی که در کودکی تئاتر دیده و به دیدن این نمایش عادت کرده و به تئاتر علاقهمند شده، قطعا در بزرگسالی از مخاطبان و تماشاگران تئاتر خواهد بود.
آسیبشناسی عرصه تئاتر ایران در گفتگو با نصرالله قادری؛
کسانی که بهاصطلاح نظریهپردازان تئاتر ما هستند، با مسئولین در ارتباطاند و در دانشگاههای ما حضور دارند، اساساً چیزی بهعنوان تألیف را قبول ندارند و معتقدند که ما هنوز به آن مرحله نرسیدهایم که بتوانیم درباره تئاتر نظریهپردازی کنیم و همهچیز برمدار دایره ترجمه قرار میگیرد و همه آثار غربیها را بدون کمترین ادراک ترجمه میکنند.
بررسی جایگاه اجتماعی نمایشهای ایرانی در گفتگو با امیر دژاکام؛
نمایش ایرانی همیشه با نقد همراه است و این حتی جزء ذات و خصلت نمایشهای روحوضی و تعزیه است. اما به حیات اخروی اعتقاد دارد، موحد است، عدل را باور دارد، اخلاق مدار است، به عقاید دینی مردم احترام میگذارد؛ اما خصلت آن با نقد همراه است و اصطلاحا «سیاه زبون مردم کف خیابان» است.