زن ایرانی و عرصه عمومی
تعداد اخبار:۷

زن ایرانی و عرصه عمومی

زن و شهر و مناسبات‌ بینشان بر تحولات جامعه‌ معاصر ما، تأثير عميقي گذاشته‌اند و درعین‌حال، از اين تحولات تأثيرات مهم و عمیقی پذيرفته‌اند. يكي از نيروهاي دگرگون‌ساز و دگرگون‌شونده در ايران معاصر، شهر و شهرنشيني مدرن بوده است که هم فضاهای عمومی تازه‌ای را خلق کرده و هم در بازتعریف هویت فردی و جمعی شهروندان نقش بسزایی داشته است. شهر در ايران معاصر مانند ماشين محركي، مولد فضاهاي شهري تأثيرگذاري بوده كه كليتِ هستي فردي و اجتماعي‌مان را دگرگون کرده و می‌کند. در این پرونده برانیم تا از این منظر به مسئله حضور زنان در عرصات عمومی جامعه‌ ایرانی بپردازیم و جنبش‌های متأخر در این راستا را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم. یکی از مهم‌ترین این حرکت‌های اجتماعی-اعتراضی دامنه‌دار، التهاباتی است که در پائیز ۱۴۰۱ روی داد. رویدادهایی که هرچند مشاهده سیر آن از تطورات عمیقی خبر می‌دهد، اما منشأ یا مجال بروز تغییرات مهمی در عرصه زیست اجتماعی و فرهنگی ایرانیان شد که باید از منظر جامعه‌شناسی و مطالعات دین به آن پرداخت.
تغییرات جامعه و نقشی که «زنان» ایفا می‌کنند
حضور زن در عرصه عمومی و نسبت آن با خیابان، شهر، معماری و مناسک در گفت‌و‌گو با تقی آزاد ارمکی/ بخش اول؛

تغییرات جامعه و نقشی که «زنان» ایفا می‌کنند

مسئله جامعه ایرانی و مسئله جامعه مدرن جهانی، مسئله زن است. اصلاً تا مشکل زنان حل نشود، هیچ‌چیزی حل نمی‌شود. شروع و بقای دموکراسی، به حلّ مشکل زنان وابسته است. زن نه به معنای جنسیتی که اصلاً در اینجا ماجرا تا حد زیادی از ابژگی جنسی عبور کرده و به سوژگی اجتماعی تبدیل شده است.
آیا انقلاب جنسی روی پوست شهر آمده است؟
تبعات تحولات سال ۱۴۰۱ بر امر جنسی در گفت‌و‌گو با سید عبدالرسول علم‌الهدی/ بخش اول؛

آیا انقلاب جنسی روی پوست شهر آمده است؟

آنچه ما اکنون پس از ۱۴۰۱ با آن مواجه هستیم، سه مرحله دارد: مرحله اول، عادی‌شدن بی‌حجابی است؛ فارغ از اینکه چه قضاوتی می‌خواهد بشود که پیامد مهمش، رفع الزام است. مرحله دوم، معمولی شدن تن‌نمایی زنانه است و مرحله سوم لاابالی‌گری یا رهاشدگی فحشا و همجنس‌گرایی است. یعنی لاقیدی باید رخ دهد و اینجا دیگر انقلاب جنسی در ایران محقق می‌شود.
چالش با نظمِ موجود یعنی کنش سیاسی!
تغییر در نظم نوین اجتماعی به بهانه قانون حجاب در گفت‌و‌گو با جبار رحمانی/ بخش نخست؛

چالش با نظمِ موجود یعنی کنش سیاسی!

نظم سیاسی جامعه ایرانی بر نظم سلسله‌مراتبی قیم‌مآبانه استوار است. شما یک جنبشی راه انداختید که می‌گوید قیم مآبی غلط است و من حق انتخاب دارم. این کنش سیاسی نیست؟ جنبش، پیامد سیاسی خواسته یا ناخواسته دارد. به نظر شما این جنبش در مقابل چه کسی است؟
چگونه عنصر زنانه در مناسک مذهبی برجسته شد؟
بررسی زیست زنانه در جامعه ایران معاصر در گفت‌و‌گو با جبار رحمانی/ بخش دوم؛

چگونه عنصر زنانه در مناسک مذهبی برجسته شد؟

نیروهای مذهبی هم در دل خودشان زنانه شدند. عنصر زنانه، بها پیدا کرد. محرم یک دهه است؛ اما شما برای حضرت زهرا (ع) دو دهه عزاداری می‌گیرید. یک زن چقدر می‌تواند اهمیت استراتژیک پیدا کند که دو دهه برایش عزاداری شود؟
هویت ایرانی در برابر انقلاب جنسی می‌ایستد؟
واکاوی تبعات حوادث سال ۱۴۰۱ بر امر جنسی در ایران درگفت‌وگو با سیدعبدالرسول علم‌الهدی/ بخش دوم؛

هویت ایرانی در برابر انقلاب جنسی می‌ایستد؟

ما باید حجاب را هویتی کنیم. دوره جنگ شناختی و معناسازی بر سر زن و حجاب است. اتفاقاً در این دوره زنان و حجاب به هم گره‌خورده‌اند. این دوره گفتمانی که جنگ شناختی را رهبری می‌کند، زن و حجاب را با هم جمع کرده و گفته «زن، زندگی، آزادی». آزادی دقیقاً در مقابل حجاب است که بعد به صدا و اندام زن تفسیر می‌شود. زندگی آزاد یعنی رهایی از قیدهای اخلاقی و برای همین، تن نمایی را نشانه‌ای از آزادی قلمداد می‌کند.
پاتوقِ زنان در کوچه‌های بی‌حصار!
حضور زن در عرصه عمومی و نسبت آن با خیابان، شهر، معماری و مناسک در گفت‌و‌گو با تقی آزاد ارمکی/ بخش دوم؛

پاتوقِ زنان در کوچه‌های بی‌حصار!

تعبیر دکتر فاضلی که کافه، بدن زنانه است، تعبیری است که خیلی چیزها را زنانه می‌کند. ولی کافه چرا؟ من کتابی به نام «پاتوق و مدرنیته ایرانی» دارم. آنجا بحث کردم که چطور پاتوق‌ها، مدرنیته را در ایران صورت‌بندی می‌کنند. در آن کتاب به‌صورت تاریخی بحث کردم که چگونه این‌ها مدرنیته ایرانی را صورت‌بندی می‌کنند. مدرنیته یک امر لَخت، غیر سخت و فرهنگی است. مدرنیته خیلی عقلانی نیست.
صدایِ دیگِ جوشانِ شهر بلند است!
زنانه شدن فضای شهری ایرانِ امروز در گفت‌و‌گو با نعمت‌الله فاضلی؛

صدایِ دیگِ جوشانِ شهر بلند است!

تحول در شاخص سواد زنان به معنای این است که زنان ایرانی از نظر ساختار‌های شناختی و الگو‌های ارتباطی و توانش زبانی با زنان پیشامعاصر ایرانی تفاوت‌های بنیادینی دارند. امروز زنان ایرانی، زنانی تحصیل‌کرده، خوانا و نویسایی هستند که از نظر شیوه استدلال‌کردن و فهم هستی و جهان و شیوه مواجهه‌شان با بدن، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه، دیگر همان الگو‌های پیشامعاصر را ندارند. این تحول در ساختار شناختی و استدلالی و الگوی ارتباطی زن ایرانی منجر به پویایی‌ها و تحولاتی در زندگی فردی و اجتماعی زنان و در ادامه، خود جامعه ایران می‌شود.