در حصار بازار آزاد؛ نگاه نقادانه به ایده های مرکزی اقتصاد سرمایه داری
تعداد اخبار:۸

در حصار بازار آزاد؛ نگاه نقادانه به ایده های مرکزی اقتصاد سرمایه داری

اقتصاد یکی از بنیادی‌ترین مقولاتی است که بخش قابل‌توجهی از مناسبات حاکم بر جوامع را شکل می‌دهد. مناسبات اقتصادی در طول تاریخ بر مبنای نیازهای انسان در مقاطع مختلف شکل‌گرفته و تغییر پیدا می‌کنند. باوجود آنکه این مناسبات برای پاسخ به نیازها شکل می‌گیرند، اما گاه آن‌قدر برجسته و قدرتمند می‌شوند، که از سطح پاسخگویی فراتر رفته و خود موضوعیت پیدا می‌کنند؛ بدین ترتیب مناسباتی که زمانی قرار بوده به نیازهای انسان و جامعه پاسخ دهند و ابزاری برای زندگی بهتر باشند، حالا خود موضوعیت پیداکرده و آن‌قدر قدرتمند شده‌اند که انسان را به ابزاری برای پیشبرد خود تبدیل کرده‌اند؛ اقتصاد سرمایه‌داری و مناسبات حاکم بر آن نمونه روشن این مسئله به شمار می‌روند. تسری ناخواسته فرآیندهای مرتبط با جهانی‌شدن به تمام شئون زندگی، گسترش مالکیت خصوصی و تمرکز روزافزون سرمایه در انحصار افراد محدود، مداخله‌های بیرونی در وضعیت اقتصادی کشورها و گسترش نابرابری، تبعیض و فقر از جمله بحران‌هایی هستند که ایده‌های آنها در بستر اقتصاد سرمایه‌داری شکل می‌گیرد و نضج پیدا می‌کند. پرونده حاضر قصد دارد به این مسائل از منظر اجتماعی بپردازد و در مطالب متنوع، به این سؤال مشترک بین آنها پاسخ دهد که اقتصاد سرمایه‌داری چگونه مناسبات جوامع را برهم می‌ریزد و برای مقابله با آن به چه مدل‌های جایگزین دیگری می‌توان فکر کرد؟
اقتصاد نئوکلاسیک مرده است؛ گزینه بعدی چیست؟

اقتصاد نئوکلاسیک مرده است؛ گزینه بعدی چیست؟

در شرایط عملی و دنیای واقعی، سرمایه‌داری ناکارآمدترین سیستمی است که تاکنون اختراع شده‌است. اگرچه برای عده‌ای ثروت تولید می‌کند، اما میلیارد‌ها نفر را در حاشیه رها می‌کند. بسیاری برای زنده‌ماندن می‌جنگند، بسیاری تنها در موقعیت‌های مخاطره‌آمیز زنده می‌مانند، تخریب محیط زیست در آن ایجاد شده‌است، و فاجعه آب و هوایی تقریباً بالای سر ماست. تئوری اقتصاد نئوکلاسیک یک نظریه پرت در علوم‌اجتماعی است هیچ نظریه‌ای مانند آن وجود ندارد و به ویژه نظریه‌ای که قول دهد مسیر درست برای خط مشی عمومی را به شما بگوید (بر اساس ایده کارآمدی) وجود ندارد.
برای نجات «زندگی» باید علیه مالکیت خصوصی اقدام کنیم

برای نجات «زندگی» باید علیه مالکیت خصوصی اقدام کنیم

ما در سرنوشت هم شریک هستیم و در این زندگی و در این دنیا با هم هستیم. همه ما پیر و جوان، شهروند و مهاجر وقتی باهم در موضوعی همکاری می‌کنیم شاهد بیشترین کارآمدی و بهترین عملکردها هستیم.
بلایی که خصوصی‌سازی بر سر جامعه مدنی می‌آورد

بلایی که خصوصی‌سازی بر سر جامعه مدنی می‌آورد

اینکه چه کسی قرار است تصمیم بگیرد یکی از مهم‌ترین و مناقشه برانگیزترین مباحث در موضوع خصوصی‌سازی است که عموماً کسی به آن توجه نمی‌کند، ولی تأثیرات بسیار زیادی در فضای عمومی می‌گذارد.
چرا بازار آزاد یک فریب بزرگ است؟

چرا بازار آزاد یک فریب بزرگ است؟

اگر پادشاهان و فئودال‌ها در گذشته از قدرت برخوردار بودند سرمایه داران مدرن از آزادی بهره‌مند هستند. یعنی در دنیای مدرن شاهد ظهور نوعی از آزادی به مثابه قدرت هستیم.
چرا جهانی شدن برای همه کشور‌ها مفید نیست؟

چرا جهانی شدن برای همه کشور‌ها مفید نیست؟

در کشور‌های در حال توسعه، خود نابرابری همیشه آنقدر مشکل ساز نیست، اما ترکیب و تعامل آن با عوامل دیگر عموما مشکلات زیادی به بار می‌آورد. ترکیب نابرابری با بازار‌های ضعیف، دولت‌های ضعیف و نهاد‌های ضعیف تاثیر مستقیم در زندگی مردم می‌گذارد. به همین دلیل اقتصاددانان توسعه باید توجه داشته باشند: نادیده گرفتن نابرابری به طور کلی به معنای عقب گرد در مسیر توسعه است.
چرا خصوصی سازی اشتباه است؟

چرا خصوصی سازی اشتباه است؟

دولتی که حجم عظیمی از وظایف خود را به بخش خصوصی واگذار کرده (خصوصی شده) با ایده نئولیبرالی دولت کوچک، یکسان نیست و این دو تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دارند. حتی در ایالات‌متحده که محل تولد حامیان دولت نئولیبرال بوده است می‌بینیم که در دهه‌های گذشته، هزینه‌های دولت و میزان استخدام نیروی کار دولتی افزایش چشم‌گیری داشته است. بااین‌وجود نحوه و عملکرد آن تغییر کرده است.
تله وام خارجی!

تله وام خارجی!

توسعه نئولیبرال ترجمه همان جمله معروف است که می‌گفت ایرادی ندارد فقرا زیر چرخ توسعه له شوند. سرمایه‌داری لیبرال که در مبارزه‌ای موسوم به جنگ سرد با نیرو‌های کمونیستی شوروی درگیر شده بود، به دولت رفاه روی آورد. دولت رفاه یکسری حمایت‌ها از فقرا می‌کرد تا در جنگ نامتوازنی که تنازع بقای اصلح را ایجاب می‌کرد، آسیب کمتری ببینند و در زیر لوکوموتیو توسعه له نشوند.
فردگرایی رقابتی، «گناه اصلی» نظام سرمایه‌داری

فردگرایی رقابتی، «گناه اصلی» نظام سرمایه‌داری

اقتصاد با دیدگاه مسیحی توسعه یافت که معتقد بود انسان‌ها و طبیعت به طور کلی و برای همیشه به خاطر گناه اصلی لکه‌دار شده و سقوط کرده‌اند. ترکیب بدبینی و فردگرایی نوآوری کلیدی الهیات مسیحی بود که بعد از جنبش اصلاح‌طلبی در دهه ۱۵۰۰ میلادی در اروپا شکل گرفت. اقتصاددانانی مانند «مالتوس» داستان سقوط و پیامد‌های آن را به این معنی در نظر گرفتند که کمیابی برنامه خدادادی است، بنابراین هیچ دلیلی برای تلاش برای ریشه‌کن کردن فقر یا ترویج برابری وجود نداشت. این مهم نبود که آیا اقدامات فردی شما ذاتاً خوب بوده یا نه: آنچه مهم است این است که چقدر ثروت تولید می‌کند.