مروری بر تاریخچه مطبوعات ایرانی به بهانه چاپ نخستین شماره صوراسرافیل در ۱۴ دی ۱۲۸۶؛
از جمله روزنامههای مهم و معروف صدر مشروطیت (به قولی با ۲۴ هزار تیراژ)، «صوراسرافیل» بود که به سردبیری میرزا جهانگیرخان شیرازی و با همکاری علی اکبرخان قزوینی (دهخدا) شروع به فعالیت کرد. آنها در این روزنامه، مقالات کوبندهای بر ضد استبداد مینوشتند و از طرفی با روحانیون ضد مشروطه مبارزه میکردند. صوراسرافیل از همه قشرهای جامعه مخاطب داشت و بسیاری از مشکلات کشور را بیپرده بیان میکرد.
وضعیت سنجی تغییر در عملکرد نامطلوب رسانهها پیرامون ترویج خشونت در گفتار داود صفایی؛
روزنامه نگاری مقاومت هم گونهای از همان روزنامه نگاری صلح است. چرا ما میخواهیم نام دیگری را بر روی آن بگذاریم؟! در واقع مقاومتهای کشورهای جهان سوم در مقابل کشورهای قدرتمند همان روزنامه نگاری صلح است. بدین ترتیب ما نباید اصلا نگران این باشیم که روزنامه نگاری صلح مربوط به کشورهای قدرتمند است، بلکه برعکس، روزنامه نگاری صلح متعلق به کشورهای جهان سوم و ضعیف است. آنها باید پرچم دار روزنامه نگاری صلح باشند.
بررسی مسأله خودباختگی اجتماعی در گفتگو با کارشناسان؛
جلال آل احمد در جایی از کتاب غربزدگیاش مینویسد: «غربزدگی میگویم همچون وبازدگی و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دستکم چیزی است در حدود سن زدگی» … ما اما چه سرمازده بنامیمش یا گرمازده همچنان گرفتار درد مزمنی هستیم که هر آنچه سالها دربارهاش گفته یا شنیده شده، علاج مرض نبوده است.
رسانهها و فرهنگ مصرفی در ایران در گفتار نعمت الله فاضلی/ بخش اول؛
یکی از ارکان فرهنگ مصرفی، کالایی شدن جامعه است. «کالایی شدن» یعنی هر چیزی مثل آداب و رسوم، دین، بدن، عقاید، فلسفه، عواطف و عشق مادری تبدیل به امر قابل خرید و فروش شود. مثلا هدیه دادن به روابط عاطفی کمک میکند یا آیینهای مذهبی و نوروز، مثل هالوین، در آمریکا و اروپا، اینها روابط را کالایی میکنند. به همین دلیل، کالایی شدن، ویژگی فرهنگ مصرفیست و با رسانهای شدن درهم تنیده است و مرز اینها را سخت میتوان از هم جدا کرد.
رسانهها و فرهنگ مصرفی در ایران در گفتار نعمت الله فاضلی/ بخش دوم؛
رسانه دو نوع اضطراب را در جامعه ایجاد میکند؛ یکی اضطرابی که در همه جای دنیا هست، وقتی حس محرومیت نسبی را بیش از حد به مردم دهید. وقتی به مردم اینطور القا میکنید که اگر این کالا یا خدمات را نداشته باشید زندگی شما معنا ندارد، احساس نگرانی، حسادت، ناکامی و نارضایتی در افراد ایجاد میشود. اما در کشوری مثل ایران اضطراب دومی هم وجود دارد؛ اضطراب نوع اول جهانیست، ولی اضطراب دوم مخصوص ایران است و آن یک اضطراب ناشی از احساس گناه است.
بررسی نسبت رفتاری مردم ایران با تکنولوژی در گفتگو با داود رحیمی سجاسی؛
فضای مجازی به صورت عام و اینستاگرام به شکل خاص، یک بازنمایی از جامعه ماست. وقتی شما برای نوجوان و جوان خود در جامعه فضایی برای بروز و ظهور مهیا نکرده باشید، قهوهخانهها را جمع میکنید، پارکهای شما استاندارد نیست و درنهایت اینجا برای او یک محمل هویتیابی شده است. در یک سنی انسان بهشدت به دنبال تشویق گرفتن از جمع است. اکثریت کاربران اینستاگرام جوانها هستند، چون این امکان در آنجا برایشان مهیا شده است و جایی است برای پیدا کردن هویتشان!
بررسی چالشهای مدیریتی با شبکههای اجتماعی در ایران در گفتگو با احسان شاه قاسمی؛
چه اتفاقی افتاده و چه بیاعتمادی ایجاد شده که مردم کشورتان حاضرند دادهها و اطلاعات خود را در اختیار کشورهای بیگانه قرار دهند، اما در اختیار شما نگذارند. درحالیکه همان مردم نمیدانند که جمهوری اسلامی اگر بخواهد میتواند به هرجای تلگرام سرک بکشد و به اطلاعات شما دسترسی داشته باشد.
بررسی تغییرات هویتی افراد در پی گسترش شبکههای اجتماعی در گفتگو با حسین ایمانی جاجرمی؛
شما باید ببینید که در جامعه خود شما چه تغییراتی اتفاق افتاده است که چرا اینستاگرام مثلاً عرصهای برای نمایش ثروت و یا نفرت پراکنی قومی شده است؟ چرا عرصهای برای انتشار اخبار کذب شده است؟ این مسئله اینستاگرام نیست، بلکه به عملکرد و کارکردهای نهادهای جامعه شما برمیگردد و فضاهایی که بهواسطه این کارکردها ایجاد کردهاید.
وضعیت سنجی عدالت رسانهای در ایران در گفتگو با محمد کهوند؛
اگر مقوله آزادی بیان مبتنی بر فقه در رسانه ملی رعایت شود، بخشی از عدالت محقق شده است. اگر تولیدات متناسب با نیازها و اولویتهای کشور باشد بخش دیگری از عدالت محقق میشود. شما اگر حقوق مخاطب و حقوق اسلام و حقوق ملی را در رسانه ملی به جا بیاورید عدالت رسانهای را رعایت کردید. خب، این لوازم دارد. باید بیش از اینکه به این چیزها اهمیت دهیم، به لوازم آن اهمیت بدهیم. یعنی باید بگوییم چرا نشده است؟ آیا الان عدالت داریم؟
رفتارشناسی کاربران شبکههای اجتماعی در گفتگو با محمد سعید ذکایی؛
قرائن محدود تجربی نشان میدهد که بعدازاین ماجراجوییهای اینستاگرامی، حداقل حالا باید به یک دورههای بازنگری، بازاندیشی و یا دورههای مترقیتر و بهتر برسیم. کموبیش در برخی از سایتها و کانالها نقدهایی میبینم در خصوص اینکه خسته شدیم از اینهمه بیهودهگویی در این فضا و اینکه اگر همه ما به خاطر این مشکلات بخواهیم از ایران مهاجرت کنیم، پس چه کسی میخواهد این کشور را بسازد؟!