به بهانه سالروز انتشار نخستین روزنامه ایرانی در خارج از ایران؛
ناصرالدین‌شاه در نامه‌ای خطاب به صدراعظم خود، امین‌السلطان می‌نویسد که: "این روزنامه‌ی اختر باز فضولی‌های زیادی می‌کند. نسخه‌ی آن را دیدم. می‌دهم بیاورند. آرتیکل‌های بدی نوشته شده است. ملاحظه بکنید. این روزنامه این دفعه باید جداً قدغن و سخت بشود که پستخانه قبول نکرده و نیاورند به ایران. حتی به چاپار‌های انگلیس و روس و فرانسه هم قدغن بکنید که از این به بعد روزنامه‌ی اختر نیاورند به ایران. به امین‌الدوله دست‌خط نوشتم. شما هم تأکید کنید که از این تاریخ دیگر روزنامه نیاورده منتشر نکنند. به سفرا هم خودتان قدغن بکنید که چاپار‌های آن‌ها روزنامه‌ی اختر را قبول نکرده نیاورند. البته. "

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ ابوالفضل پروین: روزنامه‌ای که در خاک عثمانی در شهر استامبول، در محله‌ی ایرانی‌نشین خان‌والده، منتشر شد. تاسیس این روزنامه با دوره‌ی حکومت عبدالحمید دوم مصادف شده بود؛ که ایشان قانون اساسی را پذیرفته بود و حکومت عثمانی داشت در جهت مدرنیزاسیون حرکت می‌کرد و همین مهم سبب شده بود روزنامه‌ی اختر در درگاه ورود به دنیایی غرب قرار گیرد. این روزنامه نخست به مدد سفیر ایران در سرزمین عثمانی، میرزا محسن‌خان معین‌الملک ربانش چیده شد و مدیریت آن به محمدطاهرتبریزی رسید و میرزا نجف‌علی خان‌خویی هم عهده‌دار سردبیری روزنامه‌ی اختر شد.

مجرای امیدی به نام روزنامه

ترقیات جهان، مبتنی بر به دست آوردن اطلاعات و مفروضات است؛ و لذا همیشه نوشته‌جات در روزنامه‌ها اهرم‌های این ترقیات بوده‌اند. در حالی که در دوره‌ی قاجاریه، بالاخص عصر ناصری، ابزار ارتباطی چندانی در کشور وجود نداشت و فقط در این مجموعه، بانگ‌های روی منبر و توصیه در کتاب‌ها، شنیده و دیده می‌شد. درواقع این ابزار آلترناتیو بُنجلی برای روزنامه‌ها به‌حساب می‌آمدند. البته چند روزنامه‌ای در گوشه‌و‌کنار انتشار می‌یافتند، اما هیچ حدوث سیاسی و اجتماعی خاصی نداشتند و اساسا سفره‌زاد و نمک‌خورده‌ی دستگاه فکری حکومت بودند، چرا که بیشتر در جهت پاستوریزه نشان‌دادن اندیشه‌های ناصرالدین‌شاه مطالب را منتشر می‌کردند. به تعبیر ادوارد براون: "روزنامه‌های اولیه در ایران که شبیه روزنامه‌ی درباری دیگر کشورهاست، عبارت بود از اطلاعیه کوتاهی متضمن اخبار و اعمال شخصی پادشاهان وقت، نویسندگان این روزنامه‌های درباری معروف به وقایع‌نگار بودند. " به همین علت تا اواخر دوره‌ی ناصرالدین‌شاه فقدان یک اندیشه و گفتمان مدرن نقادانه و قرائتی همه‌گیر از برابری و سوسیالیسم، کاملا احساس می‌شد.

اما همین بن‌بست‌های تاریخی؛ از سانسور و استخفاف گرفته تا خمودی سیاسی و اجتماعی، نخبگان و نواندیش‌ها و بازرگانان آن عصر را روی سر کشور‌های خارجه اَلَک می‌کرد؛ پاریس. استانبول. کلکته و قاهره و... ماحصل این مهاجرت‌های اجباری و مواجهه‌ی نواندیشان ایرانی با دنیای غرب، آن‌ها را به این فکر انداخت که رهایی از استبداد و درمان عقب‌ماندگی ممالک شرقی، تنها از یک مجرا می‌گذرد؛ روزنامه؛ بنابراین روزنامه‌های تبعیدی یکی‌یکی ظهور پیدا کردند و نقش اول سناریوی پیشرفت را ایفا کردند... از عروت‌الوثقی در لندن پاریس و اختر در استانبول تا حبل‌المتین در کلکته و پرورش در قاهره؛ و البته ریش‌سفید این روزنامه‌ها، اختر بود.

اختر، ریش‌سفید و خانِ روزنامه‌های ایران

روزنامه‌ای که در خاک عثمانی در شهر استامبول، در محله‌ی ایرانی‌نشین خان‌والده، منتشر شد. تاسیس این روزنامه با دوره‌ی حکومت عبدالحمید دوم مصادف شده بود؛ که ایشان قانون اساسی را پذیرفته بود و حکومت عثمانی داشت در جهت مدرنیزاسیون حرکت می‌کرد و همین مهم سبب شده بود روزنامه‌ی اختر در درگاه ورود به دنیایی غرب قرار گیرد. این روزنامه نخست به مدد سفیر ایران در سرزمین عثمانی، میرزا محسن‌خان معین‌الملک ربانش چیده شد، و مدیریت آن به محمدطاهرتبریزی رسید و میرزا نجف‌علی خان‌خویی هم عهده‌دار سردبیری روزنامه‌ی اختر شد. تا بالاخره نخستین شماره در سال ۱۲۵۴شمسی منتشر شد و بیش از ۲۰ سال عمر کرد. ضمن این‌که این روزنامه نخستین نشریه‌ی فارسی زبان بود که با حروف سربی زیر چاپ می‌رفت. در پیشانی اولین نسخه‌ی روزنامه‌ی اختر، یک پیش‌گفتار چاپ شده بود بدین شرح:

"روزنامه و گازت، روشنایی‌بخش آفاق مدنیت است و کحل الجواهر آفاق، ترقی ملک و ملت، فلک، دانش را ماهی است تابان و آسمان هنر را مهری است درخشان. راستی‌جویان را مجموعه لطایف آثار است. آگاهی‌خواهان را جریده و خلاصه افکار. تقویم وقایع گذشته و حال است. با این‌ه زبان پارسی، از بهترین و شیرین‌ترین زبان‌های قدیمه مؤسسه و مستقله است و زبان انبوهی از ساکنان قطعه شرق و ملل عظیمه اسلامیان است و زبانی است که در نزد تمامی ملل متمدنه، مسلم به مطبوعی است و امروز هم جزء عمده زبان دولت علیه عثمانی است. در همچنان پایتخت سعادتمند، تاکنون روزنامه‌ای بدان‌لسان، ترتیب‌نشده. بدین موجب جمعی از پارسی‌دانان که در اطراف جهانند از درک این چنین نعمت بزرگ نیز محروم مانده و فی‌الواقع مغبون شده‌اند. لهذا در عهده‌یرخود می‌شناسیم که در این گازت بدون تجویز وقوع انحراف از این شاه‌راه راستین از حوادث و وقایع مناسبه و یومیه و از مسائل شرقیه و از تجارت، علم، ادب و از سیاسیات و هرگونه مواد نافعه سخن گوییم..."

روزنامه اختر در یک روند تعزل ابتدا هفته‌ای ۵ بار، از سال دوم هفته‌ای ۲بار و سال آخر هفته‌ای ۱بار زیر چاپ رفت. کم‌کم مجموعه‌ای از روشنفکران، آزادی‌خواهان، رجال و بزرگان مشهور آن زمان، از جمله: میرزا آقاخان کرمانی (عبدالحسین سیرجانی)، شیخ احمد روحی، میرزا مهدی‌خان تبریزی (منشی اختر و ناشر حکمت در قاهره)، میرزا‌علی محمد‌خان کاشانی (ناشر ثریا و پرورش)، آقا محمد‌طاهر تبریزی به تیم اجرایی روزنامه پیوستند. این تیم با اندیشه‌های نو، دروازه‌های جدیدی را رو به آزادی و پیشرفت باز کرد. در نوشته‌ها و آثار تئوریک و جدلی خود، خوش داشتند بیشتر از مفهوم و معانی آزادی و پیشرفت، کُد و نقل قول بیاورند. حتی تا انقلاب مشروطه، تئوریسین‌های برجسته روزنامه، هرشماره بی‌هیچ مماطله‌ای، ریز و درشت حکومت را زیر تیغ نقد می‌بردند. همگی به نوعی متظلمان سانسور بودند و سعی می‌کردند در چهار جبهه‌ی قانون، زن و جامعه، علم‌و‌ادب و معرفی کتاب، زد و خورد فکری ایجاد کنند؛ و این چهار جبهه، عمده‌مفاهیمی آنالیزشده از جوامع پیشرفته بودند. تاثیرات مطالب صقال و شگرف روزنامه هر شماره بسیطه‌تر می‌شد. چنان‌چه که حتی تاثیر روزنامه اختر در انگیزه‌ی ساخت مدارس به سبک جدید را می‌توانیم در نقل قول میرزا حسن رشدیه بنیان‌گزار مدارس معاینه کنیم: "مرا به رفتن بیرون و یاد گرفتن شیوه‌ی نوین آموزگاری، یک گفتاری از اختر برانگیخت. روزی با پدرم آن را می‌خواندم، دیدم نوشته؛ در اروپا از هزار تن، ده‌تن بی‌سوادند، ولی در ایران از هزار تن، تنها ده‌تن باسواد می‌باشند و انگیزه این بدی شیوه آموزش، دشواری درس الفباست. باید دبستان‌هایی به شیوه‌ی اروپا بنیاد یابد–این نوشته در من و پدرم سخت تاثیر گذاشت و من که ملازاده بودم و می‌بایست به نجف رفته درس ملایی بخوانم با هم‌دستی از پدرم روانه استانبول، مصر و بیروت گردیدم و در این شهر بازپسین چگونگی آموزگاری نوین را یاد گرفتم." این مقبولیت روزنامه‌ی اختر میان عموم مردم، به‌دلیل سادگی و خوانش راحت مطالب و جسارت‌ورزی در بازگو کردن نواقص حکومت بود. طوری که هر شماره‌ی آن عین نان قندی، سریع فروش می‌رفت.

پروفسور ادوارد برون در سفر خود به ایران، اختر را "تنها روزنامه قابل خواندن، می‌یابد."

محمد علی تربیت نیز معتقد است که "اختر در تمام ادوار انتشار خود مشعل فروزان محافل روشن‌فکران و مرکز اجتماع افاصل و دانشمندان تبعیدشده‌ی ایران" است.

قانون، روزنامه‌ای که بعد از اختر منتشر شد، درباره‌ی تاثیر این روزنامه می‌نویسد: "روزنامه اختر به دولت و ملت ایران بیشتر خدمت می‌کند تا هفتاد وزیر اعظم."

حتی می‌شود گفت اولین روزنامه‌ای که پیش‌گام تشریح مفهوم تازه‌یاب سوسیالیسم به زبان فارسی شد، روزنامه‌ی اختر بود. درواقع این نشریه زعیم آغازگر تکاپو‌های دست‌و‌پاشکسته‌ی سوسیالیستی بین ایرانیان بود. البته مقامات ایرانی در برابر این موی دماغ و تندمزاجی مطالب، بیکار ننشستند و در برخی اقوال آمده که ناصرالدین‌شاه در نامه‌ای خطاب به صدراعظم خود، امین‌السلطان می‌نویسد که: "این روزنامه‌ی اختر باز فضولی‌های زیادی می‌کند. نسخه‌ی آن را دیدم. می‌دهم بیاورند. آرتیکل‌های بدی نوشته شده است. ملاحظه بکنید. این روزنامه این دفعه باید جداً قدغن و سخت بشود که پستخانه قبول نکرده و نیاورند به ایران. حتی به چاپار‌های انگلیس و روس و فرانسه هم قدغن بکنید که از این به بعد روزنامه‌ی اختر نیاورند به ایران. به امین‌الدوله دست‌خط نوشتم. شما هم تأکید کنید که از این تاریخ دیگر روزنامه نیاورده منتشر نکنند. به سفرا هم خودتان قدغن بکنید که چاپار‌های آن‌ها روزنامه‌ی اختر را قبول نکرده نیاورند. البته." و همین‌ها باعث شد در چند برش زمانی توقیف شود و باز چاپ را از سر بگیرد.

روزنامه‌ای که حامی مردم بود

نویسندگان روزنامه در یکی از چالش‌های بزرگ تاریخ، که متعهدانه و جسورانه ورود کردند؛ قرارداد توتون و تنباکو بود. درواقع اختر تنها روزنامه‌ای بود که مندرجات قرارداد را بلافاصله بعد از عقد آن، عینا در یکی از شماره‌ها آورد؛ و همین عیان‌سازی، باعث آگاهی‌بخش عموم مردم ایران شد و ائتلاف‌هایی پشت‌بندش شکل گرفت که در نهایت منتج به پیروزی مردم و لغو آن شد.

از عمده‌مطالبی که همیشه در اکثر شماره‌های روزنامه اختر مشترک بود، توجه و بازشکافی حقوق زنان بود. درواقع تئوریسین‌های روزنامه اختر به حضور مداوم زن‌ها در جامعه و عامل ترقی جوامع غربی باورمند بودند؛ و سعی بر این داشتند، میدان بیشتری به زنان داده شود. چنان‌چه که زنان ایرانی از تاثر این مطالب، اعتماد به‌نفس خودشان را بازجستند و در قیام‌ها، حضور پیدا کردند. در نهایت تجمیع اثرات مطالب نقادانه و روشن‌گرانه‌ی روزنامه‌های تبعیدی، بالاخص اختر، در انقلاب مشروطه نمود پیدا کرد. درواقع پایه‌های فکری خوانندگان را برمبنای ظلم‌ستیزی بنا کرد و آن‌ها را تا مرحله‌ی گذار لایدرک از قاجار به مشروطه پشتیبانی کرد.

به تعبیر براون تهیه مقدمات انقلاب مشروطه دو قسمت داشت: "نخست تهیه مقدمات معنوی انقلاب و تبلیغات و دوم شورش عملی بر ضد اوضاع و احوال غیرقابل تحمل حاکم بر محیط زندگانی" که اساسا شالوده‌ی هر دو مرحله را، مطبوعات تبعیدی پی‌ریزی کردند.

درنهایت پس از مقاومت‌های بسیار، بعد از مرگ ناصرالدین‌شاه، با بهانه‌جویی و نسبت‌دادن دوستی قاتل با یکی از نویسندگان روزنامه‌ی اختر، آن را به تعطیلی کشاندند. اما روزنامه‌ی نواندیش اختر در تمام عمر انتشار خود، یک شعار را همیشه در صفحه‌ی اول درج می‌کرد که با این شرح: "روزنامه و گازت روشنایی‌بخش آفاق مدنیت است."

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha