مروری بر ماجرای انحصار توتون و تنباکو در آخرین روز رجب ۱۳۰۷ ه.ق و ماجراهای پس از آن؛
تنباکو و توتون در دوران صفوی و از طریق مرز عثمانی وارد ایران شد. ایرانیان ابتدا از چپق‌های بلند ترکی استفاده می‌کردند و سپس با ساخت قلیان، به نوع دیگری به دود کردن این ماده تسکین‌دهنده پرداختند. این ابتکار باعث شیوع مصرف توتون و تنباکو در بین اغلب مردم از طبقات اجتماعی مختلف از جمله بازاری‌ها، مردم عادی و حتی فرهیختگان آن دوران شد، تا جایی که نه‌تنها به مصرف آن روی آوردند، بلکه به فکر کشت و زراعت آن هم افتادند.

گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ مرضیه سهامی‌احمد: زمان ناصرالدین‌شاه هم اوج مصرف توتون و تنباکو در کشور بود و هم کشاورزان زیادی مشغول کشت این ماده بودند و شاید بتوان گفت تنباکو در آن دوران مهم‌ترین کشت صنعتی ایران بود؛ زیرا علاوه بر مصرف داخلی، به کشورهایی چون ترکیه هم صادر می‌شد. ازاین‌رو برخی از رجال سیاسی پیش‌قدم شدند و درباره انحصار توتون و تنباکو به ناصرالدین‌شاه پیشنهادهایی ارائه کردند. اولین نفر، علی‌قلی خان اعتضادالسلطنه و دومین شخص، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه بود که قانون اداره انحصاریه تنباکو و توتون را در ۲۱ فصل تقدیم شاه کرد، اما شاه اعتنایی به این پیشنهادها نکرد. مدتی بعد امین‌السلطان (صدراعظم وقت) موضوع دریافت مالیات از عایدات دخانیات را مطرح کرد که موفق شد رضایت شاه را جلب نماید.

 وقتی خبر بستن مالیات به توتون و تنباکو بین مردم پیچید، تجار، مردم و علما با آن مخالفت کردند. حتی برخی از بزرگان حوزه‌های علمیه گرفتن مالیات از مردم را غیرشرعی دانستند و این طرح هم با شکست مواجه شد و آن طور که رجال سیاسی می‌خواستند، پیش نرفت. تا اینکه ماجرای سفر سوم شاه به اروپا پیش آمد.

ایران در آن زمان (در قرن سیزده هجری برابر با نوزده میلادی) میدان رقابت سیاسی و اقتصادی میان دو دولت روس و انگلیس بود و هر دو دولت قصد داشتند با گرفتن امتیازها و انحصارهای گوناگون، نفوذ خود را در ایران گسترش دهند و به روش‌ها و شیوه‌های مختلفی متوسل می‌شدند تا بتوانند استحکام و نفوذشان را در دربار و دیوان شاهان ایران تثبیت کنند. شاه در فکر سفر به چند کشور اروپایی بود، اما هیچ دعوت‌نامه‌ای از ملکه انگلستان دریافت نکرده بود. بنابراین وزیرمختار انگلیس در ایران (سِر هنری دراموند ولف) ملکه انگلستان را از عواقب این بی‌اعتنایی آگاه کرد که در پی آن دعوت‌نامه‌ای برای ناصرالدین‌شاه فرستاده شد و او در بهار ۱۲۶۸ شمسی همراه با جمعی از شاهزادگان، دیوانیان و درباریان عازم انگلیس شد.

 

دور از چشمِ مردم

آن‌گونه که در تاریخ نوشته‌اند مذاکره درباره واگذاری انحصاری تنباکوی ایران در شهر برایتن شروع شد و اعتمادالسلطنه و ماژور تالبوت پس از صحبت‌ها و توافق‌های ابتدایی، نتیجه را به ناصرالدین‌شاه اعلام کردند. تالبوت که رگ خواب ناصرالدین‌شاه را می‌دانست با وعده وعیدهای دل‌فریب و پرداخت رشوه‌های سنگین و با پیشکش کردن باارزش‌ترین نشان‌های رسمی پادشاهی و پذیرایی بسیار گرم، نظر ناصرالدین‌شاه را جلب کرد و پادشاهی انگلستان موفق شد اهداف استعماری خود را به نحو احسن پیش ببرد. آنان در این سفر علاوه بر انحصار کشت، خریدوفروش توتون و تنباکوی ایران، موافقت و امضای ده­ها امتیاز و قرارداد اقتصادی دیگر را هم گرفتند.

شاه و هیئت همراه ۲۸ مهر ۱۲۶۸ به میهن برگشتند و دولت انگلستان نیز ژرالد تالبوت را به‌عنوان نماینده خود برای اجرای قراردادها راهی ایران کرد. تالبوت پس از ورود به تهران جزئیات قرارداد را در پانزده فصل تهیه کرد و به امین‌السلطان داد و او نیز با تغییراتی همان قرارداد را تقدیم ناصرالدین‌شاه کرد و آن‌قدر از مزایا و خیرات و برکات آن نزد شاه تعریف کرد که بالاخره این قرارداد در تاریخ ۲۸ رجب ۱۳۰۷ ه.ق (۲۹ اسفند ۱۲۶۸ و ۲۰ مارس ۱۸۹۰) به امضای شاه رسید و امتیاز تجارت توتون و تنباکو به مدت پنجاه سال به تالبوت اعطا شد.

تالبوت شرکتی به نام «رِژی» - در زبان فرانسه به انحصار در معاملات بازرگانی گفته می‌شود – را با سرمایه اولیه ۶۵۰ هزار لیره استرلینگ در لندن به ثبت رسانده بود. به همین دلیل، این قرارداد در ایران به قرارداد رِژی و شرکت عامل آن نیز به کمپانی رژی معروف شد. بر اساس این قرارداد، شرکت رژی متعهد شد در ازای انحصار خریدوفروش توتون و تنباکوی ایران به مدت پنجاه سال، سالانه مبلغ ۱۵ هزار پوند استرلینگ به همراه یک‌چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد.

بعد از اینکه قرارداد امضا شد، حدود یک سال طول کشید تا مؤسس شرکت رژی بتواند دستگاه‌ها و تأسیسات خود را در ایران نصب کند. در این مدت، انعقاد قرارداد کاملاً محرمانه باقی ماند و غیر از شاه و افراد دخیل در قرارداد و آن‌هایی که رشوه گرفته بودند، فرد دیگری از ماجرا خبر نداشت. تا اینکه با شروع فعالیت شرکت رژی، حدود دویست هزار نفر از شهروندان انگلیسی، هندی و پاکستانی همراه خانواده‌هایشان به ایران آمدند. هم‌زمان با آنان حدود صدهزار مبلّغ و میسیونر مسیحی نیز وارد ایران شدند. تالبوت در تهران در میانه باغ بزرگی (در حوالی خیابان فردوسیِ فعلی) ساختمانی را به‌عنوان دفتر مرکزی شرکت رژی بنا کرد که با دیوارهای بلند شبیه قلعه ساخته شده بود. او همچنین ساختمان شعب مختلف شرکت را در شهرهای تبریز، مشهد، شیراز و اصفهان خریداری کرد و این شرکت­ها کار خود را به‌سرعت آغاز کردند.

توتون، تنباکو و آنچه انگلیس از جانِ مردم می‌خواست!

درست است که دادن چنین امتیازی در زمانی که زندگی حدود یک‌پنجم جمعیت آن روزگار ایران به کشت و فروش توتون و تنباکو وابسته بود و از این طریق امرارمعاش می­کردند، موجب خسارت­های فراوانی می­شد، اما مشکل فقط خسارت مادی نبود. با ورود این تعداد شهروند انگلیسی به ایران، با حمایت سفارت انگلیس در ایران ساختمان‌های مسکونی، کلیساهای متعدد، کاباره‌ها و کافه‌ها و مراکز بهداشتی و درمانی فراوانی در سراسر کشور ساخته شد و تعدادی از ایرانیان هم برای کار در این مراکز به کار گرفته شدند. در واقع ورود انگلیسی‌ها به ایران موجب ترویج فرهنگ و زندگی غرب در ایران شده بود و حتی ممکن بود در آینده­ای نه‌چندان دور، ایران به مستعمره انگلستان تبدیل شود.

بنابراین، این امتیاز با مخالفت­های گسترده­ای روبه­رو شد. کنشگران سیاسی، استقلال سیاسی ایران را در خطر می­دیدند. افراد مذهبی و در رأس آن روحانیون، استقلال فرهنگی و نفوذ مظاهر و تمدن فرهنگ غربی را تهدیدی برای کشور اسلامی می­دانستند و عالمان اقتصاد نیز به مشکلات اقتصادی که برای جامعه و صنعت تنباکو حاصل می­شد، اعتراض می­کردند. وضعیت مردم عادی هم که مشخص بود. ضمن این اعتراض­ها، روزنامه ایرانی «اختر» که در عثمانی منتشر می‌شد، مصاحبه­ای با تالبوت انجام داد و پرده از واقعیتی برداشت که هیچ‌کس از آن آگاه نبود و مشخص شد که کمپانی رژی توتون و تنباکو را از عثمانیان بسیار گران­تر می­خریده و سر ملت و دولت ایران را کلاه گذاشته است.

نخستین اعتراض‌ها از سمت تاجران دخانیات بود. در آغاز عده‌ای از بازرگانان به همراه امین‌الدوله نزد شاه رفتند و به انحصار تجارت تنباکو اعتراض کردند. این اعتراض موجب شد دولت برای به‌دست‌آوردن دل آنان، مهلت شش‌ماهه‌ای برای فروش ذخایر توتون و تنباکوی تاجران بدهد، اما این فرصت نیز نمی‌توانست خسارات ناشی از واگذاری امتیاز را جبران کند. برخی تجار حاضر نشدند به شرکت رژی توتون و تنباکو بفروشند. در اصفهان و فارس هم عده­ای در اعتراض به این وضعیت، تنباکوی خود را که جزو مرغوب‌ترین تنباکوهای تولیدی ایران بود آتش زدند. روس‌ها هم که در منطقه ساوجبلاغ تنباکو می­کاشتند، به این وضعیت اعتراض داشتند و آن را ناقض عهدنامه ترکمانچای می­دانستند.

کم­کم روستاییان، کشاورزان، بازرگانان و تاجران خرده‌پا و حتی کارگران روزمزد هم‌صدایشان درآمد و چون هیچ چاره­ای نداشتند، به روحانیون متوسل شدند تا با رهبری آنها وارد مبارزه و قیام شوند. مردم در شهرهای مختلف دست به اعتراضات گسترده زدند.

تبریزی­ها سردمدار اعتراض بودند. ناصرالدین‌شاه قصد سرکوب آنان را داشت، اما کاری از پیش نبرد. کمپانی رژی وعده داد که کارمندانش در تبریز از آذری­ها باشند، اما این هم اثری نداشت. پس از آن اصفهان و شیراز به تکان آمدند و پس از آن تهران به مخالفت برخاست.

الیوم، موقع جهاد عمومی است...

اولین درگیری­ها میان مردم و حکومت در شهر شیراز بود. مردم معترض در حرم شاه‌چراغ و تلگراف‌خانه شیراز تجمع کردند و خواستار اخراج انگلیسی‌ها از این شهر شدند. اما سربازان قشون ناصرالدین‌شاه مردم را به گلوله بستند و جمعی از معترضان را زخمی کردند و کشتند. سید علی‌اکبر فال اسیری مجتهد متنفذ و داماد میرزای شیرازی بالای منبر با سخنانی پرحرارت مردم را بر ضد رژی برانگیخت. او در پایان یکی از سخنرانی­هایش شمشیری از زیر عبا بیرون آورد و با قاطعیت اعلام کرد: «موقع جهاد عمومی است، ای مردم بکوشید جامه ذلت نپوشید. من یک شمشیر و دو قطره خون دارم. هر بیگانه­ای که برای انحصار دخانیات بیاید شکمش را با این پاره خواهم کرد.» مأموران قشون او را در اردیبهشت ۱۲۶۹ دستگیر و از راه بوشهر و بصره به عراق تبعید کردند. مردم شیراز در اعتراض به تبعید سید بازارها را بستند و خواهان بازگرداندن ایشان شدند. اما حکومت به خواسته آنان اعتنا نکرد.

«لمبتون» ایران­شناس بریتانیایی در صفحاتی از کتاب «ایران عصر قاجار» آورده است: «ناآرامی مشهد را نیز تهدید می­کرد... ولاسوف، سرکنسول روسیه، از طریق جاسوسان خود علاوه بر اتهامات معمولی، گزارش­های کذبی در بازارها انتشار داد. وی با تردستی و تعبیر زیرکانه کلمات آگهی­های رژی، مردم را به این اعتقاد سوق داد که هر وسیله‌ای که با دود سروکار داشته باشد مثل دودکش، وسایل سوخت، گرمابه­های عمومی و غیره به امتیاز رژی مربوط می­شود. بسیاری از فروشندگان تنباکو و دیگران در حرم امام رضا بست نشستند و هیجان به‌سرعت گسترش یافت. مردم در خیابان‌ها جمع شدند و نمایندگان انگلیسی را تهدید کردند و علناً تصمیم خود را در پاسداری از دین اسلام اعلام داشتند... تلاش یکی از علمای برجسته به نام شیخ محمدتقی به طور موقت اغتشاشات را فرونشاند. شاه تلگرافی به صاحب‌دیوان مخابره کرد که فروشندگان تنباکو را که در حرم جمع شده­اند، متفرق سازد و دستوراتی به شرح ذیل داد: اگر آنان فوری دنبال کارشان نروند و دست از این مزخرفات نکشند، باید تمام سواره‌نظام و پیاده‌نظام خراسان را همراه با سواران شجاع‌الدوله و زعفرانلو به مشهد فراخوانید و تمام شورشیان را بدون استثنا دستگیر کنید و صد نفر از آنان را به توپ بسته و پدرشان را درآورید. تظاهرکنندگان بدون نیاز به این اقدامات پراکنده شدند.»

فریادهای اعتراض به‌سرعت به شهرهای دیگر هم سرایت کرد. اولین اعتراض مدنی ایرانیان از زمان صفوی تا آن زمان در حال شکل‌گرفتن بود. اما آتش این اعتراض­ها زمانی شدت گرفت که آیت‌الله شیرازی که در سامرا سکونت داشت با نیم‌خط فتوا، حرام بودن استعمال دخانیات را صادر کرد. این فتوا ابتدا به اصفهان و پس از آن به تهران رسید و در زمانی کوتاه در میان مردم پیچید. مغازه­های فروش تنباکو بسته و در قهوه­خانه­ها و خانه­ها قلیان­ها شکسته شد.

زنان و نخستین اعتراض مدنی به سبک ایرانی

از نکات قابل‌توجه در این جنبش، حضور و مشارکت زنان در کانون­های اصلی این قیام یعنی تبریز، شیراز و تهران بود. گروهی از زنان در تبریز به رهبری زینب پاشا در این قیام حضور داشتند. وقتی ناصرالدین‌شاه آقاعلی ملقب به امین را برای آرام‌کردن اوضاع به همراه هدایایی برای جلب‌توجه مجتهدان به تبریز فرستاد، زنان انجمن بزرگی تشکیل دادند و اعلام کردند اگر امین وارد تبریز شود، او را خواهند کشت. از میان زنان دربار، انیس­الدوله، سوگلی شاه، به پیروی از فتوای تحریم، علناً شرب قلیان را در محوطه حرم ممنوع کرد. بدون شک این عمل، در ترغیب شاه به لغو امتیاز رژی مؤثر بود.

ناصرالدین‌شاه ابتدا در برابر اعتراض‌های مردم و علما همه را تهدید به کیفر و مجازات می­کرد و می­گفت؛ قرارداد امضاشده تا قیامت به قوت خود باقی است و هیچ‌کس حق لغو این قرارداد را ندارد، اما دو هفته بعد از صدور حکم تحریم، از یک طرف اوضاع آشفته داخلی را می­دید و از طرف دیگر با مسئولان کمپانی مواجه بود، این خبر را اعلام کرد که: «فروش در درون کشور از کمپانی گرفته شده و آزاد گردید. آقایان دیگر ایستادگی ننمایند.» میرزای شیرازی تلگرافی ارسال کرد و ضمن تشکر از شاه، اظهار امیدواری کرد که دست­‌های خارجی به‌کلی از ایران کوتاه شود. به‌این‌ترتیب در پنجم جمادی‌­الثانی ۱۳۰۹ ه.ق قرارداد لغو شد و پس از آن علما نیز حکم تحریم را لغو کردند و اوضاع به روال عادی برگشت.

البته لغو امتیاز رژی در آن زمان خسارت­هایی را برای کشور به همراه داشت؛ زیرا دولت ایران ناچار بود غرامت بپردازد. این غرامت ۵۰۰ هزار لیره بود، حال‌آنکه رژی بیش از ۱۳۰ هزار لیره سرمایه­گذاری نکرده بود. در حقیقت صاحب‌امتیاز، سود ده‌ساله آینده خود را هم گرفت و بدون سرمایه­‌گذاری سود کلانی به جیب زد.

به‌طورکلی نهضت تنباکو نخستین حرکت گسترده موفقیت­آمیز در برابر قدرت مطلق حکومت و نمونه‌ای مثال­زدنی از یک ایستادگی عمومی در تاریخ معاصر ایران بود که نشان داد تغییر در ساختارهای سیاسی، محال و غیرممکن نیست و هر گاه مردم اراده کنند و گروه‌­ها و اصناف و روشنفکران و روحانیون و باسواد و بی­سواد متحد شوند، جنبشی به راه خواهند انداخت که هیچ سلطنتی جلودار آن نیست. از طرفی این حرکت­ها در ایجاد وقایع دیگر نیز اثر خواهد گذاشت، چنان‌که همگان بر این باورند که جنبش تنباکو در شکل­گیری انقلاب مشروطه نقش مؤثری ایفا کرده است.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha