بررسی نسبت عدالت، آزادی و امربهمعروف و نهیازمنکر در گفتگو با محسن ردادی؛
جامعهای که فرهنگ آن فرهنگ عدالتخواهی و مقتدای او امیرالمؤمنین (ع) و هدف از تشکیل حکومت در آن عدالت بوده است، باید مفهوم عدالت را به درستی بداند و بعد بر اساس همین تعریف، به سمت اجرای عدالت در امور جاری برود. در این شرایط یکی از ابزارهایی که میتواند این مشکل را اصلاح کند، بهکاربستن ابزاری به نام امربهمعروف و نهیازمنکر است.
به مناسبت قیام مردم به رهبری آیت الله کاشانی در آخرین روزهای تیرماه ۱۳۳۱؛
استبداد داخلی دربار رضاخانی و پس از آن محمدرضا و استعمار و تهدیدات بیرونی انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی که چشم طمع بر ذخایر نفتی جنوب و شمال ایران دوخته بودند، موجب همگرایی نیروهای ملی و مذهبی شد و همه خواهان استقلال سیاسی و اقتصادی و رهایی از چنگال استعمار شدند. آیت الله کاشانی و رهبران مذهبی و ملی دیگر، مردم را به حمایت از مصدق و ملی شدن صنعت نفت فراخواندند. اما آنچه در جریان این رویداد مهم تاریخی، کمتر شنیده و پرداخته شده، تلاشهایی است که مردم در هنگامه استعفای مصدق به رهبری آیتالله کاشانی ترتیب دادند. در این نوشتار پیرامون قیام مردم به رهبری کاشانی درست یک سال پیش از کودتا، میخوانیم.
ماجرای پناهندگی محمدعلی شاه به سفارت روسیه و ایام واژگون او؛
تهران فتح و دورهی استبداد صغیر منقضی میشود. یک دور که در تهران بزنید، از هر گوشهوکنارش، فريادهای زندهباد مشروطه، پايندهباد آزادی بلند است. طولی نمیکشد که ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف، بریگاد روس، شکستخورده شمشیرش را تقدیم سران آزادیخواه میکند. کار تمام است. مقارن همیناوقات، محمدعلی شاه ششمین پادشاه از دودمان قاجار گفتمان با سران مخالف را برنمیتابد و بیخیال تاج و تخت کمعمرش، با اهل و عیال، رجال، دولتمردان و ۵۰۰ قزاق مسلح، به باغ سفارتی روس در شمیرانان کوچیده و آنجا ملتجی میشود.
یادداشتی پیرامون شورش اجتماعی به قلم کیوان سلیمانی؛
نارضایتی اجتماعی برخاسته از واقعیت، روایت و ذهنیت دال بر ناکارآمدی حاکمیت و ناپاسخگویی به جامعه و نانمایندگی جامعه، کلانعلت اصلی اعتراضات اجتماعی است. در این وضعیت است که هر واقعهای بهمثابه جرقهای در انبار انباشته از باروت عمل کرده و انفجار اجتماعی واقع میشود.
بررسی رابطه فقه و حکومت در گفتگو با مهدی ابوطالبی؛
اگر بخواهیم مدلهایی را به کشورهای دیگر بدهیم نیازمند طراحی خاص هستیم و باید بهگونهای از فقه استفاده کنیم برای یک مدلهایی که نهتنها شیعه بلکه اهل سنت و مسیحیان هم بتواند استفاده کند.
گزارش نشست در باب ناآرامی های اخیر کشور با حضور یعقوب توکلی؛
یعقوب توکلی گفت: قلعه و بنایی بسیار خوب ایجاد کردیم که دشمن خارجی نمی تواند در آن نفوذ کند اما شرایط به گونه ای شد که بچه های ما از درون شروع به یخزدن کردند و یخ زدند. ما به عنوان حاکمیت نمی توانیم بگوییم چون از بیرون کسی نمی تواند ما را بکشد، اگر از درون کسی یخ زد به ما ربطی ندارد. خیر، به ما ربط دارد و این بخش را باید مسئولانه جواب دهیم.
بررسی ریشه های اعتراضات و چرایی وجود آن در گفتگو با فردین قریشی استاد دانشگاه تهران؛
من فکر میکنم اساسا خیلی از مشکلات ما نه نتیجه پایبندی به ارزش های انقلاب بلکه نتیجه فاصله گرفتن از ارزش های انقلاب هست.
مراحل تجدید آگاهی ایرانیان در گفتگو با رحیم محمدی و سید جواد میری/ بخش دوم؛
اساساً گفتمان توسعهگرایی، عقبماندگی را میسازد. هم از منظر فکری و هم از منظر اقتصادی. شما ایران قبل از وارد شدن به نظم جهانی را نگاه کنید، همه چیز داشته است. اما از وقتی وارد ساختار اقتصاد جهانی میشود، آهستهآهسته تبدیل میشود به کشور تکمحصولی. پس عقبماندگی چه در ساحت نظری و چه در ساحت عینی، حاصل مشارکت در توسعه و ساختار جهانی سرمایهداری است.
بررسی الگوی پیشرفت اسلامی در گفتگو با مهدی مظفری نیا؛
من نمیگویم تمدن اسلامی و الگوی پیشرفت که توسط انقلابیون مطرح میشود را باید دور بیندازیم و به درد نمیخورد، ممکن است در مورد شخص خاصی بگویم این طرح بحث را بیبنیه و بدون پشتوانه مطرح میکند، اما در خصوص کلیت بحث چنین چیزی نمیگویم، این امتداد یک تاریخی است که امام خمینی (ره) شروع کرده است، موضع من موضع غربگرایی نیست، من هم طرفدار تمدن اسلامی هستم، اما میخواهم بگویم مراقب باش در ترسیم تمدن اسلامی تمدن غرب را بهصورتی دیگر مراد نکنیم. دکتر داوری هم همین التفات را تلاش میکند بدهد که وقتی شما به بنیادهای غرب توجه نداری و آن را نمیشناسی، نمیتوانی از آن رهایی پیدا کنی و کسی میتواند آن را بشناسد که به جان خود آن را آزموده باشد.
تجدید ساختار آگاهی ایرانیان در گفتگو با علیرضا ملائی توانی/ بخش دوم؛
ایرانیان زمانی با تمدن غرب به طور مستقیم برخورد کردند که تمدن جدید غرب تا حد زیادی تکامل پیدا کرده و به مراحلی از رشد و بلوغ رسیده بود که نه امکان غلبه بر آن برای ما وجود داشت و نه امکان جبران عقب ماندگیها و پر کردن شکافی که میان جامعه ایران و غرب به وجود آمده بود. اگر ما سه سده پیش از آن یعنی در دوره صفویه همراه با نوسازیهای غربی و رنسانس اروپایی، تلاشهایی را آغاز میکردیم شاید میتوانستیم این شکافها را پر کنیم، اما اکنون در یک شکاف گسترده تاریخی و تمدنی گرفتار شده بودیم که پر کردن، جبران عقب افتادگی و رساندن ایران به سطح تمدن غرب ممکن نبود.