کلام موجود و فاصله آن با کلام مطلوب؛
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی معتقد است اگر می‌گوییم کلام نقش تمدن‌ساز دارد، باید توجه کنیم که کلام اگر به کلام عصر معصومین(ع) بازگردد، این کارکرد را دارد.
 
 

به گزارش «سدید»؛ نشست «جایگاه و نقش کلام شیعی در تمدن‌سازی»، از سلسله نشست‌های دومین همایش علوم انسانی ـ اسلامی، پژوهش و فناوری، پنج دی‌ماه، به همت مجمع پژوهشگاه‌های علوم انسانی ـ اسلامی، با همکاری معاونت پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه برگزار شد.

کلام دینی اگر کارش را آغاز نکند، حرف‌ها و بحث‌های دیگر دین قابل طرح نیستند؛ چون پایه‌ها به دست کلام گذاشته می‌شود

حجت‌الاسلام والمسلمین امیر غنوی، عضو هیئت علمی گروه اخلاق پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست بیان کرد: اینکه گفته شود کلام در ساخت تمدن نقش دارد کاملاً درست است؛ چون کلام وظیفه خودش را پرداختن به سوالات اساسی انسان می‌داند و در مورد انسان و جهان و نسبت اینها بحث می‌کند و اگر دینی باشد، می‌خواهد جهان‌بینی دینی را اثبات و عرضه کند. با این نگاه، کلام دینی اگر کارش را آغاز نکند، حرف‌ها و بحث‌های دیگر دین قابل طرح نیستند؛ چون پایه‌ها به دست کلام گذاشته می‌شود.

 

کلام موجود و فاصله آن با کلام مطلوب

وی تصریح کرد: اما باید توجه کنیم که دانش کلام کمتر در گذشته و امروز، چنین جایگاهی را داشته است. مسئله این است که آیا کلام می‌تواند عهده‌دار تمدن‌سازی شود که از حالت انفعال بیرون آید؟ دانش کلام به خصوص در سال‌های اخیر وضعیت منفعلی داشته و در برابر شبهات و ... کار دفاعی انجام داده یا اینکه تلاش کرده تا آموزه‌های دینی را ساختارمند کند.

غنوی در ادامه افزود: در حقیقت، کلامی می‌تواند تمدن‌ساز باشد که به فعالیت و به هجوم بیندیشد. کلام فعال نیز باید به سراغ مخاطبان برود و فاصله‌های فکری و تفاوت‌ها را از میان بردارد. اینکه نیاز داریم از چه مباحثی گفت‌وگو کنیم تا فاصله‌ها از بین برود خیلی مهم است. کلام فعال است که به سراغ مخاطب می‌رود و چنان ذهنیتی به او می‌دهد که از شبهات به انفعال نیفتد. پس اگر می‌گوییم کلام نقش تمدن‌ساز دارد، باید توجه کنیم که کلام اگر به کلام عصر معصومین(ع) بازگردد، این کارکرد را دارد. نمونه بارز آن، تلاش فضل بن شاذان است که کتابی دارد در رد ارسطو. این نشان می‌دهد که در آن زمان شاگردان معصومین(ع) توان پاسخگویی به ارسطو را داشته‌اند. پس اگر می‌خواهیم در کلام به تمدن‌سازی برسیم، باید زاویه نگاهمان را تغییر دهیم.

اگر می‌گوییم کلام نقش تمدن‌ساز دارد، باید توجه کنیم که کلام اگر به کلام عصر معصومین(ع) بازگردد، این کارکرد را دارد

 

دامنه تفقه در دین محدود به احکام نیست

وی با اشاره به دامنه تفقه در دین، بیان کرد: نکته دیگر اینکه، تفقه در دین محدود به حوزه احکام نیست و عرصه‌های مختلف محتاج تفقه است. در واقع دین صرف احکام نیست بلکه مجموعه آموزه‌هایی که توسط خدا برای ما آمده دین است. پس نباید تفقه محدود به احکام باشد اما باید توجه داشت که وقتی گفته می‌شود فقه گزاره‌های کلامی را استخراج می‌کند و کلام به آن‌ها سازمان می‌دهد، به نظر بنده یک مقدار باید در این گفته تأمل کرد. شیخ مفید یک نکته زیبایی را می‌گوید و آن اینکه در استدلال‌هایی که داریم نیز باید یک تأمل ویژه‌ای در نوع بیان معصومین(ع) داشته باشیم و صرف یافتن گزاره‌ها مهم نیست و باید به شیوه استدلال معصومین(ع) هم بپردازیم و ببینیم آن‌ها از آغاز تا پایان چطور با مخاطب مواجه می‌شدند.

غنوی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اگر به این دید نگاه می‌کنیم، ما محدوده فقه‌الکلام را به استخراج گزاره‌ها محدود نمی‌کنیم و از فقه الکلام توقع داریم شیوه آغاز مباحث و چگونگی استدلال بر گزاره‌ها را نیز مورد توجه قرار دهد و اگر بخواهیم عقلانیت کلامی را مددکار گزاره‌های کلامی کنیم، راهی را می‌رویم که شبیه راه خواجه طوسی بود و به تلفیق میان فلسفه و کلام و اخلاق یونانی و مطالب اخلاقی اسلامی روی آورد که به نظر نمی‌آید نیاز به تکرار آن تجربه باشد.

وی تصریح کرد: نکته سوم اینکه، اگر کلام بدون راهبرد چگونگی ارائه و پرورش اعتقادیات باشد، عملاً تمدنی شکل نمی‌گیرد و فقط مطالبی را عرضه می‌کنیم که هر کسی با یک ساختاری این کار را می‌کند اما نحوه آغاز و انجام و اینکه از کدام مباحث آغاز کنیم، مد نظر نخواهد بود؛ چون در دوره‌هایی، متکلمین ما از توحید آغاز می‌کردند و در دوره‌های از مباحث دیگر، اما آیا در این زمینه هم دین خودش آغاز و انجامی دارد یا خیر و دین چطور می‌تواند نه فقط با فکر افراد ارتباط بگیرد بلکه به گونه‌ای این فکر را تغییر دهد که بر احساس نیز اثر بگذارد.

اگر کلام بدون راهبرد چگونگی ارائه و پرورش اعتقادیات باشد، عملاً تمدنی شکل نمی‌گیرد

 

نیازمند بازنگری در آموزش کلام هستیم

غنوی تصریح کرد: باید ببینیم چطور آموزش می‌دهیم که روی احساس و رفتار تاثیر زیادی نمی‌گذارد و این نکته کلیدی است. کلام دینی کلامی بوده که می‌توانسته با متفکرین بزرگ مرتبط شود و از سویی می‌توانسته یک سازمان اعتقادی را به یک پیرمرد روستایی منتقل کند. بنابراین اگر آرزوی تمدن‌سازی داریم، باید بتوانیم در این سعه فکر کنیم.

وی افزود: نکته چهارم اینکه اعلام استقلال کلام دینی به معنای حذف دیدگاه‌های حکیمان و فلاسفه نیست. نباید تکیه بر کلام اسلامی و فقه‌الکلام را در مقابل آورده‌های فلاسفه و عرفای بزرگ بگذاریم. مهم این است که باور کنیم دین در عرصه تفکر و سلوک آورده‌های خاص خود را دارد و محتاج یونان و ... نبوده است و باید به این‌ها احترام بگذاریم و در آن چارچوب از آن‌ها استفاده کنیم. براهینی که معصومین(ع) برای اثبات خدا دارند، باید ارج نهاده شوند و در اندیشه فلاسفه نیز این براهین اندک نیست و می‌توان از آن‌ها هم استفاده کرد.

غنوی اظهار کرد: نکته پنجم این است که در مقاله آقای سبحانی، وقتی در مورد عصر غیبت صحبت می‌شود، نقش عملیاتی برای حضرت حجت(عج) ترسیم نشده است و انسان احساس می‌کند، امامت در قامت ولی فقیه متجلی می‌شود اما ادله روایی ما غیر این را می‌گوید؛ یعنی با امام زمان(عج) حاضر در یک جزیره دیگر طرف نیستیم بلکه امامی است که دائما فعال است و همه شئون امامت را دارد ولی شناخته نشده است و این محدودیت گاهی فرصت‌زا است.

 

وی بیان کرد: روایات متعددی نیز در این زمینه داریم که نقش حضرت حجت(عج) در عصر غیبت را نشان می‌دهد. تصویری که برخی از نسبت امام و ولی فقیه دارند، درست نیست. ولی فقیه جایگزین امام عصر(عج) نیست و نقش ولی فقیه و دیگر مومنین این است که امور را در راستای اهداف ایشان پیش ببرند. ولی فقیه باید کاری کند که زمینه ظهور حضرت حجت(عج) فراهم شود. اگر به این نکات توجه شود، می‌تواند مسئله جایگاه کلام شیعی در تمدن‌سازی را بهتر تبیین کند.

 

/انتهای پیام/
منبع: ایکنا
ارسال نظر
captcha