هشـدار قـرآن درباره دشمنان در کمین نشسته؛
براساس تعالیم قرآن، مومنان نباید به لبخند و محبت ظاهری دشمنان دلخوش دارند؛ زیرا آنان اگر به شما لبخندی می‌زنند و محبت می‌ورزند، از این جهت است که توان مقابله وتقابل با شما را ندارند، بنابراین به شیوه مکر و کید و غرور و فریب رو آورده‌اند تا این‌گونه شما را بفریبند و قدرت شما را محاسبه کرده و بستری را برای تضعیف قدرت و اقتدار شما بیابند و در زمان مناسب به شما ضربه بزنند. آنان با محبت دروغین به شما، می‌خواهند در میان شما نفوذ کرده و از نزدیک اطلاعات کاملی از نقاط قوت و ضعف شما به دست آورند. (ممتحنه، آیات ۱ و ۲؛ آل‌عمران، آیه ۱۱۸)

به گزارش «سدید»؛ دشمنان دین و ایمان تظاهر به محبت و حقوق بشر و صلح و مانند آن‌ها می‌کنند؛ زیرا توان تقابل با خدا و مومنان ندارند؛ اما اگر روزی دسترسی پیدا کنند، چهره دژخیمان تاریخ را با اعمال شنیع و ننگین خود روسپید می‌کنند و جنایتی را علیه زن و کودک و پیر و جوان می‌کنند که گوش توان شنیدن و چشم توان دیدن ندارد؛ زیرا درنده خوتر از آن‌ها نمی‌توان یافت؛ چرا که هیچ اعتقادی به معاد و حسابرسی قیامت نداشته و پایبند هیچ اصول اخلاقی جز اصالت لذت نیستند؛ پس از خشونت آنچه را درتوان دارند، اعمال می‌کنند تا دلهایشان خنک شود که هرگز نمی‌شود؛ زیرا خشونت را همچون شهوت، پایانی نیست؛ چرا که خشونت و شهوت، چون آب شور دریا می‌ماند که هر چه تشنه از آن می‌نوشد، تشنه‌تر می‌شود. خوی خشونت و شهوت در دشمنان نسبت به اهل ایمان این‌گونه پایانی ندارد.


نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های قرآن، ضمن بیان ویژگی‌های دشمنان دژخیم و سطح بی‌پایان شهوت و خشونت کافران و منافقان، درباره هشدار‌های قرآن نسبت به دشمنان کمین کرده و آمادگی آنان برای ضربه زدن به مومنان سخن گفته است.


کافران و مسئله اصالت لذت در شهوت و خشونت
کافران و منافقان جز به دنیا و مادیات آن هیچ اعتقادی نداشته و مرگ را فوت و نیستی می‌دانند، نه وفات و توفی. بنابراین، هیچ اعتقادی به بقای نفس و روح انسانی و عالم برزخ و آخرت ندارند و اگر خدایی را نیز قبول داشته باشند، آخرت و محاسبه در آخرت را باور ندارند؛ بلکه آن را امری عجیب و بعید می‌شمارند. (ق، آیات ۲ تا ۳)
بی‌گمان کسی که به پروردگاری خدا و آخرت و حسابرسی آن اعتقادی ندارد، همه معنا و مفهوم زندگی را در همین عالم دنیا می‌جوید و برای آن تلاش می‌کند. چنین شخصی براساس فلسفه زندگی و هستی‌شناسی، تلاش می‌کند تا هر آنچه برایش لذت‌بخش است را فراهم آورد و برای به دست آوردن آن کم نگذارد.
از آنجا که مهم‌ترین قوای نفسانی مربوط به دنیا و مادیات، غضب و شهوت است، کافران به آن اهمیت بنیادین می‌دهند تا هر طوری شده آن را ارضا کرده و کم نگذارند. از این رو در خشونت و شهوت مسیر «ظلوم و جهول» را می‌روند و به هر شکلی و روشی شده برای ارضای آن تلاش می‌کنند؛ زیرا از هیچ کسی باکی و پروایی نداشته و بی‌باک و بی‌پروا برای تامین آن می‌کوشند. اصول اخلاقی برای این افراد معنا و مفهومی ندارد و عدالت، صداقت، امانت و وفا در افکار و رفتارشان بی‌معنی است. اگر ترس از قدرت مادی دیگری خواه فرد یا دولت نباشد، به هیچ قانون شفاهی یا کتبی پایبند نیستند؛ لذا پاسبان درونی ندارند تا مانع از قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی آنان شود و ظلم و خیانت و بی‌وفایی نکنند و برای رسیدن به مقاصد خویش دروغ نگویند و فریب و نیرنگ نکنند. پس اگر دیده می‌شود که کافران گاه مطابق قوانین کشور خویش عمل می‌کنند؛ نه از باب ایمان و اعتقاد به این اصول بلکه از سر ناگزیری است؛ از همین رو هر گاه بتوانند آن را نادیده می‌گیرند و خلاف آن عمل می‌کنند.
از نظر قرآن فقدان ایمان به خدا و آخرت و حسابرسی اخروی موجب می‌شود که شخص برای ارضای خشونت و شهوت خویش زیاده روی کرده و حدود حقیقی و اعتباری هر چیزی را نادیده بگیرد. از همین رو برای ارضای لذت خشونت، به هر جنایتی دست می‌زند و حیوانات را برای لذت می‌کشد و جانشان را می‌ستاند و انسان‌ها را برای لذت خشونت «مثله» و تکه تکه می‌کند؛ چنان‌که بار‌ها دیده شده که چگونه افرادی خویشان یا مردمان دیگر را با اره و ابزار‌های دیگر مثله و تکه تکه کرده‌اند تا شهوت خشونت خویش را ارضا کنند و لذت ببرند. جنایاتی که سربازان و افسران دولت‌های استکباری با مردم عراق و افغانستان انجام داده‌اند، تنها گوشه‌ای از ارضای خشونت است.


این‌گونه افراد در شهوت جنسی نیز این‌گونه عمل می‌کنند؛ آنان نه تنها به زنان تعدی می‌کنند، بلکه به سبب عدم ارضای کامل، به سراغ همجنس بازی و در نهایت حتی به سراغ حیوانات می‌روند تا با آنان شهوت جنسی خویش را ارضا کنند، در حالی از نظر قرآن، چنین شیوه‌ای چیزی جز از مصداق «اسراف» نیست که قوم لوط بدان مبتلا بوده و خدا آن‌ها را نیست و نابود کرد. (اعراف، آیه ۸۱)


خشونت بی‌پایان دشمن علیه مومنان
براساس تعالیم قرآن، مومنان نباید به لبخند و محبت ظاهری دشمنان دلخوش دارند؛ زیرا آنان اگر به شما لبخندی می‌زنند و محبت می‌ورزند، از این جهت است که توان مقابله وتقابل با شما را ندارند، بنابراین به شیوه مکر و کید و غرور و فریب رو آورده‌اند تا این‌گونه شما را بفریبند و قدرت شما را محاسبه کرده و بستری را برای تضعیف قدرت و اقتدار شما بیابند و در زمان مناسب به شما ضربه بزنند. آنان با محبت دروغین به شما، می‌خواهند در میان شما نفوذ کرده و از نزدیک اطلاعات کاملی از نقاط قوت و ضعف شما به دست آورند. (ممتحنه، آیات ۱ و ۲؛ آل‌عمران، آیه ۱۱۸)
دشمن اگر توان و قدرت مقابله با شما را پیدا کند، دمی درنگ نمی‌کند. بنابراین، آنان همواره به شما به عنوان «دشمن» می‌نگرند و هرگز دست دوستی واقعی به شما نمی‌دهند؛ از همین رو هر گاه فرصتی بیابند با انواع اعمال خرابکارانه و تبلیغات رسانه‌ای سنگین و زبان تند و تیز خویش دشمنی را آشکار می‌کنند و تا شما به ملت و آیین کفرشان نگرویید، دست از این اعمال و رفتار بر نمی‌دارند. (ممتحنه، آیه ۲.
آل عمران، آیه ۱۱۸)
البته دشمن ممکن است از خویشان و دوستان بلکه فرزندان شما باشند؛ زیرا کفر و ایمان مرز جغرافیایی نمی‌شناسد و جغرافیای آن دل‌های افراد است. (ممتحنه، آیه ۳)
از این رو کافران را می‌توانید در میان خودتان نیز بیابید که گاه به شکل منافقان با شما زندگی می‌کنند تا جایی که در ظاهر با شما و در باطن تابعیت کفر و دشمنان را دارند و در خدمت اهداف و مقاصد پلید دشمن هستند و نه تنها جاسوسی و خبررسانی می‌کنند، بلکه با اراجیف خبری (شایعات دروغین) لرزه در میان امت مسلمان می‌اندازند تا از مواضع حق خویش عقب‌نشینی کنند.


دشمنان در شرایطی که قدرت سرکوب مومنان را ندارند واز اقتدار آنان می‌ترسند، کینه و بغض خویش را فرو می‌خورند و بیان نمی‌کنند؛ اما همین افراد وقتی دقت در گفتار و رفتارشان شود، معلوم می‌شود که تا چه‌اندازه نسبت به مومنان دشمنی دارند. از همین رو وقتی مومنان به مشکلی بر می‌خورند و در رنج و گرفتاری می‌افتند، از لابه‌لای سخنان و رفتار‌های آنان می‌توان بغض و کینه و نفرت را مشاهده کرد؛ زیرا نمی‌توانند بغض و نفرت خود را نسبت به مومنان پنهان کند؛ البته آنچه از نفرت و بغض آشکار می‌شود، خیلی کمتر آن چیزی است که در دل‌ها دارند؛ زیرا بغض و نفرتشان چنان بزرگ است که دوست دارند سر به تن مومنان نباشد. البته خدا هر ازگاهی کاری می‌کند که دشمنان خودشان را رسوا کنند و نتوانند بغض و کینه خویش را نهان دارند و این‌گونه مومنان را بفریبند و کارشان را پیش برند. (آل عمران، آیه ۱۱۸) غیظ و خشم آنان نسبت به مومنان تا اندازه‌ای است که از شدت این غیظ می‌خواهند بمیرند؛ یعنی شدت غیظ در کافران نسبت به مومنان چنان است که نزدیک است که آن‌ها را بکشد. (آل عمران، آیه ۱۱۹)
از نظر قرآن، دشمنان شما از موفقیت و خیری که به شما می‌رسد بسیار‌اندوهگین و عصبانی می‌شوند و این عصبانیت را به اشکال گوناگون نشان می‌دهند؛ همچنین اگر بدی و امر ناگواری به شما برسد خوشحال می‌شوند. (آل عمران، آیه ۱۲۰)


شیوه‌های مقابله با دشمنان
از نظر آموزه‌های قرآن، مومنان باید هوشیار و بیدار باشند و با صبر و توکل بر خدا تحت تاثیر اعمال و رفتار و تبلیغات دشمن قرار نگیرند. دشمنان اگر دست به آنان پیدا کنند، چون فرعون زنانشان را برای استثمار جنسی می‌برند و کودکانشان را برای بیگاری و مردانشان را تکه تکه می‌کنند و با شکنجه و عذاب به قتل می‌رسانند. آنان مردان را به صلیب می‌کشند و میخ و آهن در تنشان می‌کنند و تکه تکه کرده و اعضای سالم در بدن شهدا نمی‌گذارند؛ چنان‌که فرعون این‌گونه با مومنان عمل کرد و حتی ساحران مومن و همسرش آسیه را که از قوم فرعون بودند به سبب ایمان، با شکنجه کشت. در حقیقت برای دشمن فرقی نمی‌کند که از کدام قوم و قبیله و ملت باشید، بلکه دشمن جز دشمن ایمان نیست؛ پس برایش فرقی نمی‌کند که این مومن از کدام قوم و قبیله است. (قصص، آیه ۴؛ اعراف، آیه ۱۲۴؛ طه، آیه ۷۱)
همین افرادی که به ظاهر مدعی تمدن هستند و به قول خودشان قوانین کشوری مبتنی بر عقلانیت رشدی و هدایت‌ترین راه سعادت را دارند؛ چنان‌که فرعون مدعی بود (غافر، آیه ۲۹)، وقتی پای کار می‌رسند چنان ضد اصول عقلانی و رشد و اخلاق و قانون عمل می‌کنند که حیوانات جنگل رو سپید می‌شوند؛ زیرا اینان همانند فرعون از هیچ خشونتی ابا نمی‌ورزند و هر بلایی که ممکن است بر سر مومنان و مردمان از زن و کودک می‌آورند؛ و فرقی میان خودی و غیرخودی نمی‌شناسند. از همین رو مستکبران همان بلایی که بر سر مردم عراق و افغانستان می‌آورند، بر سر حتی مردم آزاده و عدالتخواه و حق‌جوی کشور خویش نیز می‌آورند. اینان نیز همچون فرعون دست و پای مردمان را با شکنجه قطع می‌کنند و مردم را بر دار می‌آویزند و میخ و آهن در تن و بدن آنان فرو می‌کنند و با اشکال گوناگون شکنجه زجرکش می‌کنند. (طه، آیه ۷۱؛ شعراء، آیه ۴۹)
بنابراین مومنان باید مراقب باشند تا دردام مکر دشمنان نیفتند و به ظاهر حقوق بشری و صلح خواهی و عدالت گرایی آنان و لبخندشان دل خوش نکنند؛ زیرا آنان هدفی جز دستیابی و سلطه بر شما ندارند تا هر بلایی که دلشان خواست بر سر شما بیاورند. (آل عمران، آیات ۱۱۸ تا ۱۲۰؛ ممتحنه، آیات ۱ و ۲)
مومنان می‌دانند که دشمنان با بهره‌گیری از هر مکر و کید و ابزاری که دارند نمی‌توانند مومنان را نیست و نابود کنند؛ زیرا خدا همواره با آنان است و سنت الهی غلبه مومنان بر کافران ونیز بهره مندی از امداد‌های غیبی است. (انفال، آیات ۵۷ تا ۶۲)
از آنجا که خطر دشمنان داخلی یعنی منافقان بیشتر از خطر خارجی یعنی کافران است، باید همواره مراقب منافقان فتنه‌گری بود که از درون مرز‌ها در خدمت دشمنان هستند. از نظر قرآن، فتنه‌گری منافقان داخلی از جنگ و هجوم دشمن خارجی خطرناک‌تر است؛ زیرا اینان از درون خانه به مومنان حمله می‌کنند و آسیب جدی و بدتری بر بنیان امت و بنیاد‌ها و نهاد‌های نظام سیاسی وارد می‌سازند و به فتنه‌گری می‌پردازند. از نظر قرآن فتنه گران هر جایی شرایط فتنه فراهم باشد آنجا حضور می‌یابند و از نقاط ضعف برای ضربه زدن بهره می‌گیرند. اینان در هر زمانی آماده‌اند که درون فتنه‌ای قرار گیرند و آشوبی بر پا کنند. پس نمی‌توان نسبت به آنان اطمینان خاطر داشت، بلکه امنیت زمانی حاصل می‌شود یا اینان کشته شوند یا از کشور اخراج گردند؛ لذا هر گاه دست از فتنه و جنگ و آشوب بر نداشتند، با آنان بجنگید و آنان را به قتل برسانید و اگر تسلیم شدند بپذیرید، ولی مراقب آنان باشید تا دوباره علیه شما دست به فتنه و آشوب نزنند. (نساء، آیه ۹۱)
براساس تعالیم قرآن بسیاری از اهل کتاب از مسیحی و یهودی علیه مومنان برنامه دارند، اما نمی‌توانند به آنان ضرر اساسی وارد کنند، ولی اذیت و آزار را می‌رسانند. پس با آنان نیز باید جنگید و صلح نکرد؛ زیرا خدا برای فاسقان از یهود و مسیحی ذلت را رقم زده است مگر آنان که بر اساس اعتقادات و آموزه‌های وحیانی تورات و انجیل عمل کنند. آنان همان طوری که پیامبران خودشان را شهید کردند به شما نیز رحم نمی‌کنند؛ از این رو صلح با این گروه فاسق معنایی ندارد. (آل عمران، آیات ۱۱۱ تا ۱۱۲).
اما در مورد منافقانی که با اراجیف خبری (شایعه‌سازی) و تهدید و تطمیع در میان مسلمانان زندگی و علیه آنان فعالیت می‌کنند، می‌بایست به آنان هشدار داده و از کار‌های زشت باز داشت؛ اگر قبول کردند که خوب؛ اما اگر نکردند و ادامه دادند، تبعید می‌شوند و در نهایت در صورت تداوم فتنه‌گری به اشد مجازات و به قتل می‌رسند؛ زیرا آنان در حکم باغی و محارب خواهند بود و این سنت و قانون الهی است که چنین افرادی مجازات شوند. (احزاب، آیات ۶۰ تا ۶۲)
خطر فتنه منافقان بیش از هر خطر دیگری است؛ آنان به اشکال گوناگون به امت و امام ضربه می‌زنند و تا نابودی اسلام و قرآن، از کار باز نمی‌ایستند. بنابراین، هوشیاری و بیداری امت لازم است. البته همان طوری که حفظ قرآن بر عهده خداست، حفظ امت مومن با خدا است و خدا همان طوری که از آغاز، پیامبران را یاری رسانیده تا انجام نیز آنان را یاری می‌رساند و فعالیت‌های دشمنان داخلی و خارجی چیزی جز اذیت و آزار نیست و هیچ ضرر اساسی نمی‌رساند. باید به این دشمنان داخلی و خارجی گفت: عرصه سیمرغ نه جولانگه توست؛ عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha