مدیر نشر ستاره‌ها عنوان کرد؛
سعید محسن‌زاده می‌گوید سعید تشکری جادوگر و کارگردان کلمات بود و آن‌قدر دایره واژگانی وسیعی داشت که هیچ‌گاه از خواندن کار‌های او خسته نمی‌شویم.
به گزارش «سدید»؛  سعید تشکری، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس، عصر روز گذشته، سه‌شنبه ۱۹ بهمن در مشهد درگذشت. وی بیش از ۴۰ کتاب از خود به یادگار گذاشت که از آن میان می‌توان از «غریب قریب»، «بار باران»، «آرتیست»، «هندوی شیدا»، «شاه بهار»، «من هستم گیلگمش»، «سیمیا»، «پاریس، پاریس» و … نام برد.

سعید محسن زاده مدیرمسئول نشر ستاره‌ها و از شاگردان و دوستان سعید تشکری پس از درگذشت این نویسنده مشهدی با خبرنگار مهر گفتگو کرد. وی گفت: من حدود چهار پنج سال با آقای تشکری رفیق بودم. ایشان یک معلم دلسوز، شاگرد ساز، شاگردپرور و متواضع بود. در کار بسیار جدی و خوش قول و منظم بود به طوری که در طول این سال‌هایی که با ایشان کار می‌کردم تا حالا از ایشان بدقولی ندیده بودم. در طول حیاتشان سه کار از ایشان چاپ کردیم، جدیدترین کارشان هم «دو رگه» است که قرار بود به زودی رونمایی شود، ولی متاسفانه فرصت نشد و عمرشان کفاف نداد. این کتاب راجع به اشغال مشهد توسط روسهاست که محمد تقی بهار هم در این واقعه خیلی نقش داشته است. نکته خیلی مهم اینکه آقای تشکری هرکاری کردند یک ردپایی از مشهد و امام رضا (ع) در آن وجود دارد.

این ناشر مشهدی افزود: آقای تشکری به گردن نشر ستاره‌ها و ادبیات قومیتی مشهد و ادبیات انقلابی حق پدری دارد و من مطمئنم ما در این حوزه یتیم شدیم. ایشان وقتی با آدم‌ها برخورد می‌کرد در حوزه‌ها و ساحت‌های مختلف آدم‌ها دست می‌گذاشت و آن‌ها را بالا می‌آورد و مثل معلم وپدر دلسوزهمراهی شان می‌کرد. من هفته‌ای یکباربا ایشان وعده و جلسه داشتم و در این جلسات درباره همه چیز گپ و گفت می‌کردیم و آقای تشکری، چون هم سیستم و هم در مشهد افراد زیادی را می‌شناخت راهنمایی‌های خوبی به من می‌داد به همین دلیل هم می‌توانم بگویم که به گردن نشر ستاره‌ها خیلی حق داشت و نبودشان برای من خیلی سخت است و نشر ستاره‌ها یکی از استوانه هایش را از دست داده است.

محسن‌زاده ادامه داد: یکی دیگر از خصیصه‌های ایشان این بود که به شدت رئوف و دست و دلباز بود، ولی یک خط قرمز‌هایی هم داشت. مثلاً بی ادبی و بی احترامی به بزرگتر را به هیچ شکلی نمی‌پذیرفت و بحث احترام برایش خیلی با اهمیت بود و در آداب معاشرت اجتماعی خیلی قوی بودند و خود من به شخصه وقتی در مشهد با نهاد یا تشکلی به مشکل برمی خوردم ایشان خیلی کمک و راهنمایی می‌کردند.

مدیرمسئول نشر ستاره‌ها اضافه کرد: ما سه اثر دیگر هم از مرحوم تشکری داریم که چاپ نشده است. «رفیق» مربوط به زندگی شهید مهدی میرزایی، «یکه» رمان وداستان شهید کاظم تدین ازمعلم‌های باسابقه مشهد و «چپ پا» رمانی مربوط به بازی ایران و اسرائیل است که در استادیوم امجدیه تهران برگزار شده بود. حدود ۵-۶ سال پیش که به آقای تشکری پیشنهاد دادیم به عنوان یک چهره فرهنگی خاطراتتان را بنویسید ایشان مخالفت کردند و گفتند که کار من ادبیات داستانی است. درادامه همکاری که با ایشان داشتم، ایشان تصمیم گرفتند خاطرات و داستان زندگی شان را در سه گانه‌ای بنویسند که یکی از آن سه گانه با عنوان «وسنی» چاپ شد و اتفاقاً هفته گذشته هم به چاپ دوم رسید. دو جلد دیگر این سه گانه هم «یکه» و «رفیق» است که گفتم قرار است چاپ شوند و انگار ایشان سه گانه شان را گذاشتند و رفتند. به عقیده من تشکری جادوگر و کارگردان کلمات بود و انقدر دایره واژگانی وسیعی داشت که هیچ گاه از خواندن کار‌های او خسته نمی‌شویم. الان متوجه نبودِ ایشان نمی‌شویم وپنج شش سال دیگر بیشتر قدر ایشان را می‌دانیم.

محسن زاده در پایان گفت: آقای تشکری از روشنفکری غرب زده می‌نالید و اگر در جبهه انقلاب نبود و در جبهه روشنفکران غرب زده بود اوضاعش از لحاظ مادی و اعتباری خیلی بهتر از این‌ها بود. ایشان اخیراً بیمه هنرمندانشان قطع شده بود و من واقعاً افسوس می‌خورم که کسی که نشان عالی درجه یک هنر دارد به خاطر یک اشتباه اداری بیمه ش قطع شود در حالیکه ایشان سال‌ها درگیر بیماری ام اس بود و بسیار از این بیماری رنج می‌کشید و من درجریان پروسه درمان وبیماریشان بودم.
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha