در نکوداشت استاد سیدهادی خسروشاهی آنکه عمری در سودای وحدت اسلامی بود
روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر دومین سالروز رحلت اندیشمند پرتکاپو، زنده‌یاد آیت‌الله سید هادی خسروشاهی است. او طی دهه‌های متمادی و در گستره جهان اسلام، به بیدارگری پرداخت و در این عرصه، آثاری جاودان بر جای نهاد.
به گزارش «سدید»؛ روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر دومین سالروز رحلت اندیشمند پرتکاپو، زنده‌یاد آیت‌الله سید هادی خسروشاهی است. او طی دهه‌های متمادی و در گستره جهان اسلام، به بیدارگری پرداخت و در این عرصه، آثاری جاودان بر جای نهاد. از این روی و در مقال پی آمده، دیدگاه‌های برخی فعالان فرهنگی و سیاسی امت اسلامی، درباره او بازخوانی تحلیلی شده‌اند. مستندات این نوشتار، بر تارنمای پژوهشکده تاریخ معاصر ایران آمده است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

شاگردی در محضر امام خمینی، سنگ بنای شخصیت او را نهاد!
کمال هلباوی از چهره‌های شاخص جریان اخوان‌المسلمین، در کشور مصر به شمار می‌رود. او به دلیل این گرایش، با زنده‌یاد آیت‌الله سید هادی خسروشاهی آشنا شد و از او شناختی جامع یافت. هلباوی پس از رحلت استاد و در یادداشتی، به زوایایی متنوع از شخصیت آن بزرگ اشارت برده است:
«این مرد بزرگ در آغاز زندگی علمی خود در محضر پدرشان مرحوم آیت‌الله سیدمرتضی خسروشاهی (ره) - که از صالحان به‌شمار می‌آمدند - رشد یافته و شاگردی کرده است. در این بیت صالح و شایسته، پدر عالم و با شرافتی وجود داشت که به امور خانواده اهتمام فراوان داشته و آن‌ها را با اسلام آشنا کرده و در راه استوار، قرارشان داده بود. این پدر بزرگوار، به نیکویی فرزندانشان را تربیت کرده بود. از جمله مهم‌ترین استادان ایشان، امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) بودند. واقعاً ما درباره شاگردان امامان (علیهم‌السلام) و امام خمینی (ره) چه می‌دانیم؟! بزرگانی که در محضر حضرت امام درس خوانده‌اند، از ایشان علاوه بر علوم اسلامی، زهد، سادگی، تعمق در اندیشه‌های گوناگون، ظلم‌ستیزی، مبارزه با طغیانگری و هژمونی قدرت‌های ستمگر، عشق به مسائل اسلامی به‌ویژه مسئله فلسطین و کشمیر و دفاع از آن‌ها را آموخته‌اند. پس از خانواده شریف ایشان، شناخت آن مرد بزرگ از مرحوم امام و شاگردی در مکتب ایشان، سنگ بنای اساسی در شکل‌گیری آینده این مرد و مشارکت او در میدان‌های دانش، سیاست و دیپلماسی، جهت حمایت از بیداری اسلامی به‌شمار می‌آید. آن مرحوم در مکتب امام، این درس را هم یاد گرفت که چگونه پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی و در زمان محمدرضا پهلوی، فعالانه با ظلم مبارزه کند. پس از برقراری نظام اسلامی، آن مرحوم وارد عرصه پهناور دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران شده و در این مسیر، ارتقای رتبه یافته بود. در آغاز سفیر ایران در واتیکان بود و سپس رئیس دفتر حافظ منافع جمهوری اسلامی ایران در مصر شد. پس از مدتی نیز به عنوان سفیر ایران در مصر منصوب شد. سفارت مصر در آن زمان، در سخت‌ترین و بحرانی‌ترین زمان خود قرار داشت. انور سادات رئیس‌جمهور سابق مصر میزبان شاه مخلوع ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. روابط میان این دو کشور بزرگ، حتی پس از ترور انور سادات و قرار گرفتن نام خالد اسلامبولی، روی یکی از خیابان‌های پایتخت ایران همچنان تیره بود! این‌ها گوشه‌ای از فعالیت‌های مرحوم خسروشاهی، در پهنه سیاسی و دیپلماسی ایران بود. در عرصه فرهنگی نیز آن مرحوم مقاطع خدمت درخشانی داشت، از جمله نمایندگی حضرت امام (ره) در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تأسیس مرکز فرهنگی اسلامی در رُم و ایتالیا، استادی دانشکده حقوق تهران و مشاور چندین وزیر، از جمله: دکتر ولایتی وزیر وقت امور خارجه. بنده سعادت و افتخار همراهی با آن مرحوم را در بسیاری از کنفرانس‌ها و نشست‌ها داشته‌ام از جمله: نشست‌ها و کنفرانس‌های تقریب بین مذاهب اسلامی، دیدار‌هایی در راستای تلاش جهت ایجاد وحدت در میان امت اسلامی و مقابله با خطرات تهدیدکننده امت اسلامی و مقابله با هژمونی غرب و به‌ویژه امریکا و حمایت از مسائل اسلامی و به‌خصوص مسئله فلسطین و دفاع از همه مقدسات. آن مرحوم سهم برجسته‌ای در برگزاری و محتوای علمی این نشست‌ها داشت. وی اندیشمندی بود که دغدغه مشکلات امت را داشت. در همه سخنرانی‌ها و دیدار‌های خود بسیار با ادب بود و همیشه تبسم بر لب داشت. او تجسم اخلاق اسلامی بود.»

یک ابرمرد که بسان کوهی استوار ایستاد!
سید محمد صادق‌الحسینی، در زمره تحلیلگران پرآوازه جنبش‌های اسلامی خاورمیانه به شمار می‌رود. قلمروی فعالیت او طی دهه‌های گذشته، ارتباط با استاد خسروشاهی را برای وی به ارمغان آورد و آن را به مرور زمان توسعه داد. وی گستره تلاش‌های بیدارگرانه آن فرزانه فقید در جهان اسلام را اینگونه توصیف می‌کند:
«تاریخ با واژه‌هایی از جنس نور ثبت خواهد کرد که در دنیای خیزش مدرن دینی، سیاسی، معرفتی، جهادی و مردمی، آیت‌الله سیدهادی خسروشاهی، یک اَبَرمرد و کوهی استوار بوده است! من در بحبوحه انقلاب عظیم اسلامی در ایران با او آشنا شدم. سید از روز‌های نخستین قیام مردم ایران، در قامت متفکری پر جنب‌وجوش ظاهر شده بود. جمع میان مرجعیت سنتی فکری و تشکیلاتی حوزوی با ضرورت‌ها و چالش‌های اصلاحگری و تحول‌خواهی، از جمله ویژگی‌های متمایز ایشان بود. در آن دوره، وجود بسیاری از متغیر‌های اجتماعی یا الزامات دینی برای تأسیس حکومت اسلامی، خواهان این اصلاحگری و تحول بودند. بر این اساس، او موفق شد در عین رفاقت و همکاری با بزرگان انقلاب و همراهی و همگامی با بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه) و همچنین مبارزانی مانند حضرت امام خامنه‌ای (حفظه‌الله تعالی) و مرحوم شیخ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، ضرورت‌های فعالیت اجتماعی را نیز مدنظر خود قرار دهد. حرکت در بستر جامعه از او مطالبه اجتهادی شخصی، خاص و استثنایی داشت که باعث می‌شد با نشاط و سرزندگی ویژه‌ای در عرصه رسانه و سیاست، ظهور و بروز داشته باشد. آن مرحوم به پشتوانه انگیزه شخصی و بزرگوارانه خود به همراه تیم کاری خوب و خوش باطنش وارد این عرصه شده و تجربه ساخت افکار عمومی، با رسانه‌ای مستقل، آزاد، هدفمند و مدافع حق را محقق کرد. این تجربه چاپ مجله العالم، با همراهی جمعی از همکاران و دوستانش بود. ایشان چنان لیاقت، جسارت و شجاعتی داشت که شخصاً خدمت حضرت امام خمینی (ره) برود و از ایشان بخواهد بهای هواپیمای اسقاطی جنگی را برای این کار به او بدهد! ایشان در دیداری مفصل به ما توضیح داد که چگونه توانست حضرت امام را در مورد ضرورت انجام تبلیغات رسانه‌ای در خارج از کشور قانع کند! مرحوم خسروشاهی فعالیت خود در دنیای رسانه را با همین سرمایه اندک آغاز کرد و پایگاهی رسانه‌ای را در مخالفت با ارتجاع عربی و امپریالیسم جهانی حامی نظام تجاوزگر صدام تأسیس نمود. اینگونه بود که مجله العالم به‌وجود آمد و سال‌ها در لندن منتشر شد و راه خود را در میانه طوفان رسانه‌ای دشمنان اسلام، برای همه جنبش‌های انقلابی ایرانی و حتی عربی و فلسطینی گشود. این نشریه با صدای رسا و بلند، حق را ضد تبلیغات رسانه‌های نفتی و دلاری شیخ‌نشینان حاشیه خلیج فارس و امپریالیسم بین‌المللی فریاد کشید! این نشریه، یک‌تنه با سه دشمن، یعنی امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع عربی، به مقابله و رویارویی برخاسته بود! اینگونه بود که ما با آن مرحوم در این عرصه همکار بودیم. او مشوق با نشاط، حامی همراه، فعال حاضر در تمامی مسائل خُرد و کلان کاری و برادری مجاهد، صبور، خوش‌باطن و بااخلاص بود و در راه خداوند متعال، رنج‌های زیادی را تحمل کرد. پس از این همکاری رسانه‌ای، تجربه مشترک ما در تأسیس انجمن دوستی ایران و مصر شکل گرفت. ما همراه با گروهی از همکاران و برادرانی که در حقیقت، علاقه‌مند به احیای نهضت علامه سیدجمال‌الدین حسینی اسدآبادی (مشهور به افغانی) بودند، با مرحوم خسروشاهی کار می‌کردیم. شخصیت سیدجمال به صورت عملی، در شخصیت مرحوم آیت‌الله خسروشاهی تجلی یافته بود. شخصیت مرحوم خسروشاهی، فراتر از مرز‌های مذهبی، قومی و قبیله‌ای بود. همه آرزو‌ها و آرمان‌های مبارزان و پیکارجویان در راه وحدت و نیز شکوه و عزت اسلامی مد نظر انقلاب و معمار کبیر آن امام خمینی (ره) در شخصیت او تجلی یافته بود. مرحوم خسروشاهی در چنین فضایی و در مقام یکی از احیاگران دینی، هرگز وظیفه خود را به عنوان یک روحانی و همچنین یک اندیشمند، در زمینه مجاهدت ملت بزرگ فلسطین فراموش نکرد. او پشتیبان و یاور رهبران مقاومت اسلامی و شخصیت‌های بزرگ فلسطین بود. از همه جریان‌های فلسطینی و به‌ویژه دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، اندیشمند و رهبر نواندیش و بزرگ، شهید فتحی شقاقی (۱۹۹۵ ـ ۱۹۵۱ م)، در میان این رهبران وجود داشتند. مرحوم خسروشاهی در عین ادای این واجب دینی و انقلابی، یک لحظه نیز از وظیفه پرورش اندیشه‌ها و کارآمدسازی اراده‌ها و توانایی‌های رهبران و بزرگان مقاومت اسلامی و عربی، شامل رهبران فکری و حزبی الجزایر تا افغانستان، عراق و پاکستان و در کل همه سرزمین‌های جهان اسلام، دست برنداشت! او در کنار این نیرو‌ها قرار گرفت و آن‌ها را نسبت به اصلاح، تغییر، حرکت انقلابی و ایجاد همبستگی و وحدت میان جناح‌ها و گرایش‌های گوناگون امت اسلامی و گستره پهناور جهان اسلام، از کوه‌های اطلس در غرب، تا دیوار بزرگ چین در شرق، تشویق می‌کرد. مشارکت در این مجاهدت‌ها در سطح جهان اسلام، سید را از ورود به وظیفه دفاع از حق و اصول و مبانی انقلاب و حکومت اسلامی ایران در داخل کشور نیز غافل نکرده بود. او در این زمینه به تأسیس نشریه بعثت در قم اقدام کرد. این نشریه به منزله مجاهدی سالم‌مانده از جنگ رسانه‌ای تا آخرین لحظه زندگی سید، همچنان همراهش بود! آن مرحوم در این نشریه، از اصول و مبانی انقلاب از یک‌سو و از ضرورت‌های اصلاحگری و تحول مطلوب به منظور ایجاد پروژه تمدن معاصر اسلامی از سوی دیگر دفاع می‌کرد. این تمدن معاصر، از ام‌القرای جدید جهان اسلام، یعنی ایران اسلامی شروع شده است و ان‌شاء‌الله همه جهان اسلام را دربرخواهد گرفت.»

افق باز فکری او، به پذیرش اختلاف نظرات و اندیشه‌ها منتهی می‌شد
آنچه در ادامه می‌خوانید، توصیفات لیث کبه از جوانان پرشوری است که در آغازین دهه برقراری نظام اسلامی، در لندن با استاد خسروشاهی آشنا شد و در فرآیند تلاش‌های آگاهی بخش و وحدت آفرین وی در آن دوره، شرکت جست. او در این یادداشت، به نگاه متعادل و تفرقه پرهیز آن اندیشمند فرزانه، در سالیان بعد نیز اشاره کرده و آن را مورد تحلیل قرار داده است:
«یاد و خاطره نیکوی زنده‌‎یاد علامه سیدهادی خسروشاهی، در ذهن من و همه کسانی باقی مانده که او را می‌شناختند و با وی در بحبوحه آشوب‌ها و فراز و نشیب‌های سال‌های نخستین انقلاب اسلامی ایران همکاری داشتند. باید اذعان کنم که در مرحله نخست، تواضع ایشان مرا به سوی خویش جلب کرد. من در دهه دوم عمرم بودم که برای نخستین بار با او ملاقات کردم. هنگامی که در لندن، ایشان با من در جمع گروه کوچکی از جوانان پرشور و حماسی، جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران صحبت کرد، من در آغاز فعالیت دانشگاهی خود بودم. این گفتگو‌ها به تأسیس یک مجله هفتگی فرهنگی ـ سیاسی، با هدف پوشش رویداد‌های جهان، از دیدگاه اسلامی و انقلابی منجر شد. این مجله راه خود را برای تبدیل شدن به پلی برای ارتباط با صد‌ها نفر از نویسندگان، فرهیختگان و جنبش‌های فکری باز کرد. مرحوم خسروشاهی با قلبی تپنده و چشمانی بیدار، بالای سر این مولود جدید باقی ماند، بدون اینکه بر سر سود یا شهرت حاصل از آن با کسی مبارزه و رقابت کند! این ویژگی‌ها باعث شد بذر محبت عمیق نسبت به ایشان در دل من پاشیده شود. در دهه ۱۳۸۰، همچنان او را می‌دیدم که با جوانان مسلمان و پیشگامان جنبش‌های انقلابی در جهان عرب ارتباط برقرار می‌کرد. موضوعی که در این ارتباط‌ها برایم جالب و همچنین تعجب‌آور می‌نمود، افق باز فکری ایشان پذیرش چندگانگی و اختلاف نظرات و اندیشه‌ها درک تنوع فکری موجود در منطقه غرب آسیا و اهتمام شدید ایشان به حفظ و رعایت مصلحت بالاتر برای کلیت جامعه اسلامی بود. ویژگی متمایز سخنرانی‌ها و نیز مصاحبه‌ها و مقالات او صراحت، اشتیاق فراوان به تشریح کار‌ها و تبیین واقعیت رویداد‌های ایران بدون برخورد منفعلانه یا توهین به کسی بود. عرصه فرهنگی و سیاسی ایران در دهه ۱۳۷۰ و تا حدودی ۱۳۸۰ ش مملو از درگیری جناح‌ها و جریانات پردامنه سیاسی بود. با این همه، آرامش روحی و اعتدال آن مرحوم و حفظ موازنه بر اساس مصالح مهم‌تر کشور ایران و درک درست و جامع ایشان از بُعد ارزشی انقلاب اسلامی و ضرورت وحدت عناصر و جریانات چالشگر در داخل ایران، همواره نظر مرا به خودش جلب می‌کرد. یاد و خاطره این مرد نیک و راستین، تا آخر عمر در جانم باقی خواهد ماند و تبسم همیشگی او، حتی در لحظات سختی و خشم، هیچ وقت از ذهن من نخواهد رفت! خداوند آن مرد پاک و مخلص را رحمت فرماید و او را با مؤمنان و صالحان محشور دارد.»

از مخلص‌ترین مردان جنبش اسلامی، نه فقط در میان ایرانی‌ها، بلکه در کل دنیا!
باقر الصالحی نویسنده لبنانی است که با فراز و نشیب‌های تلاش گسترده زنده‌یاد خسروشاهی در جهان اسلام و نیز آثار منتشره از سوی ایشان آشنایی داشت. وی در نخستین سالروز رحلت آن روحانی دانشور، تلاش کرد تا به بخش‌هایی از کارنامه علمی و عملی وی، اشاره کند. صالحی در این باره آورده است:
«در سال گذشته در چنین روزهایی، رسانه‌های ایران از وفات دیپلمات ایرانی، مرحوم سیدهادی خسروشاهی خبر دادند. آن مرحوم، علاوه بر مسئولیت‌های دیپلماتیک، روحانی و پژوهشگر اسلامی برجسته‌ای بود. این دانشمند مذهبی و سیاستمدار پیشکسوت ایرانی در سال ۱۹۳۸ م، در شهر تبریز در استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد. وی در محضر پدر خویش مرحوم سیدمرتضی خسروشاهی از روحانیان دانشمند تبریز تلمذ کرده بود. سیدهادی از مبارزان با حکومت شاهنشاهی محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان سفیر این کشور در واتیکان ایتالیا منصوب شد. او در رُم، مرکز فرهنگ اسلامی اروپا را تأسیس کرد. سید به مدت پنج سال، سفیر ایران در کشور واتیکان و سپس رئیس دفتر حافظ منافع ایران در مصر، از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ بود. پس از بازگشت به ایران، به عنوان مشاور دکتر علی‌اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت، انتخاب و پس از مدتی مشاور و استاد در دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. مرحوم خسروشاهی در بسیاری از کنفرانس‌های اسلامی ـ بین‌المللی پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن، از جمله کنفرانس وزیران امور خارجه کشور‌های اسلامی در قاهره شرکت کرد. ایشان عضو مجمع بین‌المللی تقریب مذاهب اسلامی و مؤسس گروه دوستی ایران و مصر نیز بود. وی تلاش‌های بزرگ و عالمانه‌ای در عرصه وحدت میان مسلمانان شیعه و اهل سنت داشت. کتاب‌های: قصه‌التقریب (داستان تقریب و وحدت)، محاطات من أفکار و حیاه الشیخ محمدتقی القمی (مقاطعی از زندگی و اندیشه‌های علامه محمدتقی قمی)، فی سبیل الوحده و التقریب (در مسیر وحدت و تقریب مذاهب)، أهل‌البیت فی مصر (اهل بیت (علیهم‌السلام) در مصر) و عبدالله بن سبا بین الواقع و الخیال (عبدالله بن سبا، واقعیت یا توهم؟) چهار اثر قلمی وی به زبان عربی، در این زمینه هستند. ایشان همچنین تعدادی از کتاب‌های سید قطب را به زبان فارسی ترجمه کرده است. تحقیق آثار کامل شیخ جمال‌الدین اسدآبادی، از تلاش‌های علمی دیگر آن مرحوم است. او مرد بااخلاص جنبش‌های اسلامی و صاحب فرهنگ و دانش گسترده‌ای بود. مرحوم خسروشاهی به چندین زبان مسلط بود: زبان ترکی به عنوان زبان مادری، زبان فارسی به عنوان زبان رسمی وطنی ایشان، زبان عربی به عنوان زبان پژوهش‌ها و مطالعات اسلامی در حوزه علمیه و زبان انگلیسی و ایتالیایی که به اقتضای فعالیتش در ایتالیا و کشور‌های غربی بر آن‌ها تسلط داشت. یوسف ندا، مسئول سابق بخش روابط بین‌الملل جماعت اخوان‌المسلمین مصر، در بخش دوم مصاحبه‌اش با برنامه شاهدٌ علی العصر (شاهد عینی رویداد‌های روز) در شبکه الجزیره، از مرحوم خسروشاهی تجلیل کرده و درباره ایشان گفته است: ایشان از مخلص‌ترین مردان جنبش اسلامی، نه فقط در میان ایرانی‌ها، بلکه در کل دنیا شمرده می‌شود!... مرحوم خسروشاهی در سال ۲۰۰۶، به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد شیخ حسن البنا، پایه‌گذار جماعت اخوان‌المسلمین، مقاله‌ای نوشت. عنوان مقاله، میلاد نور بود. ایشان در کتاب فی سبیل الوحده و التقریب، فصلی را به تمجید از تلاش‌های اخوان‌المسلمین، در موضوع تقریب بین مذاهب اسلامی اختصاص داده است. مرحوم خسروشاهی در زمان بیماری عمر تلمسانی (۱۹۰۴ – ۱۹۸۶ م)، سومین رهبر یا مرشد عام گروه اخوان‌المسلمین به ملاقاتش رفت و وفاتش را در روزنامه اطلاعات ایران تسلیت گفت. خسروشاهی بر اساس بیانیه وزارت بهداشت و خبرگزاری‌های رسمی ایران، در بیمارستان مسیح دانشوری تهران بر اثر ابتلا به بیماری جدید کرونا در ۸۱ سالگی درگذشت. روحش شاد.»
 
انتهای پیام/
منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha