گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ طنز شیوهای برای بیان مناسب دغدغههای جامعه باهدف اصلاح شرایط است البته استفاده از آن در برخی از زمانها کارایی چندانی ندارد، زیرا در آن موقعیتها جامعه پذیرای کار طنزپردازان نیست. اما اغلب اوقات این رفتارهای سلیقهای جریانها و یا مدیران است که عرصه را بر طنزپرداز تنگ میکند. ما در این مجال به سراغ یکی از طنزپردازان پیشکسوت کشورمان رفتیم تا حال و احوال این روزهای طنز ادبی، مطبوعاتی و نمایشی کشورمان را از او جویا شویم. گیتی صفرزاده، سردبیر سابق مجله ماهنامه گلآقا و طنزپرداز است. او علاقه به نوشتن را با نامه نوشتن به والدینش کشف کرد و بعدها به طنزنویسی روی آورد تا بتواند به نوعی زبان گویای جامعهاش باشد.
خانم صفرزاده، برای شروع بحث بهتر است به سراغ مفاهیم برویم. به نظر شما طنز در ایران و جهان به چه معناست و چند نوع دارد؟
صفرزاده: تعریف طنز در ایران و جهان فرق نمیکند. طنز نوعی از شوخطبعی و مطائبه است که در حقیقت ناهنجاریهای اجتماعی را نشان میدهد یعنی به منافع فردی کاری ندارد. طنز انواع و اقسام دارد. ما طنز موقعیت، طنز کلامی و طنز براساس شخصیتها داریم.
طنز نوعی از شوخطبعی و مطائبه است که در حقیقت ناهنجاریهای اجتماعی را نشان میدهد یعنی به منافع فردی کاری ندارد
شما گفتید تعریف طنز در همه نقاط جهان یکی است و تفاوت ندارد، اما جنس طنز در خارج از مرزهای ایران با جنس طنز داخل کشورمان ناخودآگاه و به صورت مشهودی متفاوت است. طنزپردازان کشورهای دیگر در کارشان از عناصری، چون بیحیایی جنسی، گستاخی دینی و متلک سیاسی استفاده میکنند و طنزپردازان ما در استفاده از این عناصر ممنوعیت و محدودیت دارند. من میخواهم بدانم طنز ما با وجود ممنوعیت و محدودیت استفاده از عناصر مذکور چگونه میتواند موفق باشد؟
صفرزاده: تفاوت جنس کارهای طنز در داخل و خارج از مرزهای کشورمان تا حدودی به فرهنگ جوامع بستگی دارد مثلا ما میبینیم که لطیفهای برای مردم کشوری، چون انگلستان خندهدار است، اما همان لطیفه برای ما خندهدار نیست.
فرهنگهای کشورها تفاوتهایی را در بیان ادبی ایجاد میکنند البته این به آن معنا نیست که ما محدودیتهایی در کار طنز نداریم، اما این به تنهایی ملاک برای موفق بودن یا نبودن طنزپردازان نیست. طنز به معنای استفاده از نماد و نشانه است و بیان مستقیم یک موضوع لزوما طنز به حساب نمیآید بنابراین محدودیت ما در پرداختن مستقیم به برخی از مسائل و استفاده از عناصری، چون بیحیایی جنسی، گستاخی دینی و متلک سیاسی باعث نمیشود که آثار طنزمان موفق نباشند.
ما یک سری تفسیرهای به رای داریم که دست طنزپردازانمان را بسته است یعنی اینکه فردی با اشارت صحبت کند به طنز و نوشته کمک میکند، اما اینکه کسی با اشارت صحبت کند، اما مسئولی از صحبت آن شخص این تعبیر را بکند که توهین است، گرفتاری امروز ماست که دست و پای طناز بسته میشود.
این اختلاف دیدگاهها از کجا نشات میگیرند؟
وقتی فرد مسئول انتقادپذیری را برنمیتابد این موضوع به سایر اقشار جامعه نیز تعمیم داده میشود و کار به جایی میرسد که طنزپرداز نمیتواند با هیچ صنف و لایهای از اجتماع شوخی کند، زیرا همه فکر میکنند که شوخی طناز با آنها یک توهین است
صفرزاده: بخشی از این اختلاف دیدگاهها از نداشتن روحیه انتقادپذیری ناشی میشود. از طرف دیگر حتی خواننده طنز بودن یک فرهیختگی میخواهد در واقع کسی که میتواند رمان یا شعر بخواند لزوما نمیتواند خواننده آثار طنز باشد.
اگر کسی به رواج طنز در یک جامعه کمک کند در واقع تعدادی خواننده طنز هم تربیت میکند. خوانندگان طنز نسبت به سایر افراد جامعه فرهیختهتر خواهند بود، زیرا یاد میگیرند انتقادپذیر و مسئولیتپذیر باشند و نسبت به هر نقد و طنزی فوری برآشفته نشوند در نتیجه وقتی ما طنز را از جامعه دریغ میکنیم، تربیت یکسری افراد انتقادپذیر، دارای مسئولیت اجتماعی و پاسخگو را هم از آن جامعه دریغ میکنیم.
پس فکر میکنید مسئولان ما از دانش خوانش طنز بیبهرهاند؟
صفرزاده: بله. وقتی فرد مسئول انتقادپذیری را برنمیتابد این موضوع به سایر اقشار جامعه نیز تعمیم داده میشود و کار به جایی میرسد که طنزپرداز نمیتواند با هیچ صنف و لایهای از اجتماع شوخی کند، زیرا همه فکر میکنند که شوخی طناز با آنها یک توهین است.
پس از نظر شما مشکل فعلی طنزپردازان ما ناآگاهی مسئولان نسبت به نوع خوانش طنز است.
صفرزاده: بله. درست است؛ و به همین مقیاس در بخشهای دیگر جامعه هم تسری پیدا میکند.
شما فکر میکنید با این وضعیت حال طنز ما حالا چطور است؟
هماکنون متاسفانه ما سوسوهای کمی از طنز اجتماعی و سیاسی میبینیم. طنزهای اجتماعی و سیاسی با داشتن نشریات و رسانههای پویا تقویت میشوند. از طرف دیگر میتوانیم بگوییم طنز داستانی در سالهای اخیر کم کم رونق گرفته است یعنی ما شاهد افزایش تدریجی داستانها و رمانهای طنز هستیم البته ممکن است که هنوز در این زمینه با ایده آلها فاصله داشته باشیم
صفرزاده: حال طنزمان خوب نیست، زیرا طنز جریانی است که وقتی کمرنگ یا قطع میشود، رشد مطلوب را پیدا نمیکند. ما الآن فکاهه، هجو و هزل داریم (که بودنشان خوب است)، اما اگر در یک جامعه فقط آنها باشند، میدان به دستشان میفتد و نشانی از طنز دیده نمیشود. هماکنون متاسفانه ما سوسوهای کمی از طنز اجتماعی و سیاسی میبینیم.
طنزهای اجتماعی و سیاسی با داشتن نشریات و رسانههای پویا تقویت میشوند. از طرف دیگر میتوانیم بگوییم طنز داستانی در سالهای اخیر کم کم رونق گرفته است یعنی ما شاهد افزایش تدریجی داستانها و رمانهای طنز هستیم البته ممکن است که هنوز در این زمینه با ایده آلها فاصله داشته باشیم، اما اینکه در زمینه طنز ادبی جنبشی شکل گرفته و پیشرفتهایی دیده میشود، خوشحالکننده است.
به فاصله ما با ایدهآلهای طنز ادبی اشاره کردید. ما در گذشته هم لا به لای آثار بزرگانی، چون حافظ و مولانا طنز را میدیدیم. حتی آثار صرفا طنزی هم داشتیم که قابل توجه بودند.
صفرزاده: من میخواهم بدانم از نظر شما طنز گذشتگان چگونه توانست جریانساز باشد و طنز ما چگونه جریانسازی میکند؟ من فکر میکنم آنچه که ما به عنوان طنز از آن نام میبریم، بیشتر طنز اجتماعی است. طنز اجتماعی از دوره مشروطه به بعد باب شد، اما آنچه پیش از دوران مشروطه وجود داشت که نوعی مطایبه است، آنقدرها کارکرد اجتماعی نداشته، چون ما جامعهای با تعریفهای مدنی امروز نداشتیم، ولی نگاه طنزی بوده که میتوانسته انتقاد فردی تا رفتارهای عمومی جامعه را دربر بگیرد.
شما فرض کنید وقتی حافظ میگوید "شیخ ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت... آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد" یک اثر طنز را خلق کرده که در آن با خداوند شوخی میکند.
آنچه که امروز در جامعه ما کمرنگ شده، طنز اجتماعی و سیاسی است. این طنز به ساختارهای جامعه توجه میکند و تلاش دارد با انتقاد از کار مسئولان و صاحب صنفان جامعه را اصلاح کند. ما در سالهای اخیر هیچ جریان مستمر پیوستهای در زمینه طنز اجتماعی نداشتهایم.
به اثری از حافظ اشاره کردید که در قالب آن با خداوند شوخی شده است. ما در سالهای اخیر آثار طنزی داشتیم که صرفا، چون شوخی با دین به شمار میآیند، سانسور شدهاند. حتی در میان آثار سینمایی نیز آثاری دیده میشوند که پس از انتشار واکنش افراد معتقد را در پی داشتهاند. این موضوع درباره سریالهای شبکه خانگی نیز دیده میشود.
آقای جلال رفیع خاطرهای تعریف میکرد و میگفت یکی از برادران روحانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بر روی منبر میرفت و میگفت اعوذ بالله من الشیطان الرژیم. او میخواسته با استفاده از آیات قرآنی متلک ظریفی به رژیم شاهنشاهی بگوید. این کار او به معنای به سخره گرفتن دین نبوده است
صفرزاده: من میخواهم بدانم چرا ما با داشتن تجربه شوخی با خداوند در آثار ادبیمان، امروز با سانسور آثاری که به نوعی با دین شوخی میکنند، مواجه میشویم؟ دین همیشه و در همه جوامع یک موضوع حساس بوده است، ولی آنچه که امروز بیش از پیش ما را گرفتار و دربند کرده، تفسیر به رایهای مسئولان است.
استفاده از متون دینی در آثار طنز همیشه در فرهنگ ما وجود داشته است و حتی این امر باعث رواج متون دینی میشده است.
من به خاطر دارم که آقای جلال رفیع خاطرهای تعریف میکرد و میگفت یکی از برادران روحانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بر روی منبر میرفت و میگفت اعوذ بالله من الشیطان الرژیم. او میخواسته با استفاده از آیات قرآنی متلک ظریفی به رژیم شاهنشاهی بگوید. این کار او به معنای به سخره گرفتن دین نبوده است.
من در سوال قبل به آثار نمایشی اشاره کردم. از نظر شما آثار نمایشی ما هماکنون چه وضعیتی دارند؟
صفرزاده: شوخطبعی در آثار سینمایی، تئاتری و تلویزیونی شکل کمدی به خودش میگیرد و کمدی تعریف خاص خودش را دارد. یک اثر کمدی باید پایان خوشی داشته باشد و انبساط خاطر را در بینندهاش ایجاد کند.
گاهی یک اثر نمایشی اثری کمدی به حساب نمیآید، اما نگاه طنزی دارد. ما در سالهای اخیر میبینیم که کارهای نمایشی با نگاه طنز کمتر تولید میشوند و آثار کمدی متعددی فقط با هدف صرف خنداندن آدمها تولید میشوند. البته خنداندن آدمها کار بدی نیست، اما به راستی ما چقدر در خنداندن مخاطبان آثار نمایشی موفق هستیم و از چه ابزاری برای خنداندن استفاده میکنیم؟ الآن آثار نمایشی کمدی ما بیشتر در لایههای سطحی هستند و به نظر من خیلی هم در خنداندن مخاطبانشان موفق نیستند.
ناموفق بودن آثار کمدی در خنداندن مردم از چه ناشی میشود؟ برخی از کارشناسان میگویند خنداندن مردم ما سخت است.
صفرزاده: خنداندن مردم ما همیشه سخت بوده است، زیرا ما آنقدر مردم طنازی هستیم که به هر چیزی راحت نمیخندیم. ببینید معمولا ماجراها تکعلتی نیستند یعنی نمیشود گفت علت ناموفق بودن آثار کمدی در خنداندن مردم صرفا این است که کسانی آثار مذکور را تولید میکنند که کارشان را بلد نیستند.
بله. ممکن است کسانی آثار کمدی بسازند که کارشان را بلد نباشند، اما ما باید متوجه باشیم که فهمیدن نیازها و حساسیتهای جامعه در هر مقطعی تیزبینی میخواهد یعنی درک موقعیت و زمان برای تولید یک اثرنمایشی موفق بسیار مهم است.
از طرف دیگر امروزه تولید اثر کمدی و طنز تبدیل به حیطه خطرناک و حساسی شده که در قالب آن شوخی با هر فرد و صنف تبعاتی دارد بنابراین کارگردان و هنرمند سعی میکند اثر بسیار پاستوریزهای بسازد.
شما در بخشی از صحبتهایتان گفتید مسئولان ما انتقادپذیر نیستند و بخشی از سانسورهای آثار طنز به همین موضوع برمیگردند. ما چکار باید بکنیم که مسئولانمان انتقادپذیری را یاد بگیرند و دانش خوانش طنز را بیاموزند؟
صفرزاده: این سوالی نیست که من بتوانم جوابش را بدهم، زیرا خیلی از عوامل باید دست به دست هم بدهند تا مسئولان انتقادپذیری داشته باشیم. اولین نکته این است که یک جامعه وقتی ساز و کار اجتماعی درست داشته باشد و کسی فکر نکند در جایی که نشسته، پاسخگو نیست و نخواهد بود، به انتقاد و طنز توجه میکند، زیرا نقد و طنز به او کمک میکند تا قبل از آنکه سر بزنگاه یقهاش را بگیرند و به پای میز محاکمه -حتی وجدانی- کشیده شود، به او هشدار و زمان اصلاح میدهد.
اما وقتی ساز و کار اجتماعی وجود نداشته باشد که افراد در قالب آن نسبت به مقامی که دارند پاسخگو باشند، طنز نوشتن هم اهمیتی ندارد ضمن اینکه اگر مسئول متوجه شود که با خلق یک اثر طنز چند نفر از افراد جامعه متوجه نقصان کاری او میشوند و از اقداماتش انتقاد میکنند، جلوی خلق آن اثر را میگیرد.
چه پیشنهادی برای بهبود وضعیت فعلی طنز در کشور دارید؟
صفرزاده: کلا هنر در عرصه تعامل و بده بستان رشد میکند. وضعیت طنز نیز در صورتی بهبود خواهد یافت که پیشکسوتان این عرصه و علاقمندانش در کنار یکدیگر قرار بگیرند و بتوانند کار کنند. این کنار هم بودن، تعامل و ارتباط، اصلاحگر وضعیت هنر طنز است.
طنزنویسان ما در گذشته داخل نشریات طنز رشد میکردند. ۵۰ سال نشریه توفیق منتشر میشد. این نشریه یک نسل طنزنویس تربیت کرد. گلآقا نیز ۱۲سال منتشر شد و در شروع کارش از نسل تربیت شده در نشریه توفیق بهره جست بنابراین توانست نسل جدیدی از طنازان را تربیت کند.
صحبت از نشریه گلآقا کردید. شما مدتی سردبیر ماهنامه گلآقا بودید و از نزدیک با کیومرث صابری فومنی همکاری داشتید.
صفرزاده: از نظر شما آثار افرادی، چون علیاکبر دهخدا و کیومرث صابری فومنی چرا ماندگار شدند؟ و چرا ما امروز در میان آثار طنز، آثار ماندگار کمی میبینیم. بخشی از موضوع ماندگاری یک اثر طنز به پیشینه سواد ادبی نویسندهاش برمیگردد.
دهخدا پیشینهای از ادبیات داشت و آن پیشینه را در کارش وارد میکرد. کیومرث صابری فومنی نیز در ستون دو کلمه حرف حساب باشناخت از ادبیات و قالبهای ادبی چنان به یک موضوع روز و مصرفی میپرداخت که اگر کسی ده سال بعد آن نوشته را بخواند، فارغ از موضوع روز اثر به بازی کلمات و نوع چینش آنها و معانی پشت نوشته در کنار هم جذب شود.
ما در آثار منتشر شده در نشریه گلآقا به وفور متلکهای سیاسی را میبینیم، ولی نشریه مذکور توانست خودش را در جامعه جای بیندازد و ۱۲سال عمر کند.
صفرزاده: مسئولان ما در زمان انتشار مجله گلآقا هم خیلی انتقادپذیر نبودند. چرا ما شاهد موفقیت نشریه گلآقا بودیم؟ همیشه وقتی صحبت میشود عدهای میگویند صابری فومنی در انقلاب و نظام شناخته شده بود و این مسیرش را تسهیل کرد، اما با وجود این پیشینه افراد زیادی در میان مسئولان در مقابل گلآقا موضع میگرفتند یعنی اگر مطلبی در نشریه مذکور دربارهشان چاپ و منتشر میشد، شکایت و اعتراض میکردند و بیانیه میدادند.
آنچه که مثل ضربهگیر برای نشریه گلآقا عمل میکرد و صابری فومنی به شدت مراقب آن بود، این است که او به ما میگفت من میخواهم طنزی که مینویسید خصومت شخصی و توهین در آن نباشد. یعنی صابری فومنی میگفت از مسئولان انتقاد بکنید، اما از دایره انصاف خارج نشوید
اما آنچه که مثل ضربهگیر برای نشریه گلآقا عمل میکرد و صابری فومنی به شدت مراقب آن بود، این است که او به ما میگفت من میخواهم طنزی که مینویسید خصومت شخصی و توهین در آن نباشد. یعنی صابری فومنی میگفت از مسئولان انتقاد بکنید، اما از دایره انصاف خارج نشوید.
آیا هماکنون ما مجله و نشریه فعال طنز داریم؟
صفرزاده: یکی دو تا نشریه هستند که شکل هفتهنامه ندارند و بیشتر به شکل گاهنامه درمیآیند. مثلا طنز سه نقطه است. طنز و کاریکاتور نیز همچنان نامنظم چاپ و منتشر میشود. البته این را هم باید در نظر بگیریم که به هر حال شرایط حاکم بر زمان فعلی با شرایط حاکم بر سال۱۳۶۹ که نشریه گلآقا منتشر شد، فرق دارد. امروزه هزاران راه ارتباطی شکل گرفتهاند و هر فرد میتواند با علم کردن یک وبگاه در حد یک نشریه برای خودش کار کند.
فکر میکنید گاهنامههای فعلی طنز در چه سطح کاری فعالیت میکنند و در حدی هستند که طنزپرداز تربیت کنند؟
صفرزاده: طنز و کاریکاتور نشریه قدیمی است و بیشتر روی کاریکاتور تمرکز کرده است. بقیه گاهنامههای طنز فعلی سیستم کاری متفاوتی دارند و محیط کاریشان خیلی شکل تعاملی و ارتباطی ندارد و کمتر به طور پیوسته منتشر میشوند. امروزه شرایط به قدری برای رسانهها بد پیش رفته است که آنها تلاش میکنند به صورت مداوم گستره کاریشان را کوچکتر کنند در نتیجه جریان زندهای در محیطشان شکل نمیگیرد.
بنابراین میتوانیم بگوییم هماکنون طنز در کشور ما به کما رفته است؟
صفرزاده: بله. طنز مطبوعاتیمان متاسفانه در کما است.
/انتهای پیام/