گفتگو با مجیدبذرافکن؛
شهریور۹۹ دکتر مجید بذرافکن با حکم سردار سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران به‌عنوان مسئول جدید معاونت فرهنگی - اجتماعی سپاه انتخاب شد. آن زمان انتصاب دکتر بذرافکن به‌عنوان یک پاسدار دهه شصتی و چهره دانشگاهی، در چنین جایگاهی خبر از دلالت‌های معنایی مهمی در این معاونت و البته سپاه داشت.

به گزارش«سدید»؛ شهریور۹۹ دکتر مجید بذرافکن با حکم سردار سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران به‌عنوان مسئول جدید معاونت فرهنگی - اجتماعی سپاه انتخاب شد. آن زمان انتصاب دکتر بذرافکن به‌عنوان یک پاسدار دهه شصتی و چهره دانشگاهی، در چنین جایگاهی خبر از دلالت‌های معنایی مهمی در این معاونت و البته سپاه داشت.

دلایلی، چون انتقال معاونت فرهنگی ــ اجتماعی سپاه پاسداران از قالب‌های سنتی به روش‌های خلاقانه و کارآمد در فضای اندیشه و معرفت، اولویت‌یافتن حوزه فرهنگ برای تحولات، توجه به سندنویسی‌های کاربردی و آینده‌نگاری‌های تمدن‌ساز، توجه به منظومه‌اندیشی، فکرورزی و نظریه‌پردازی، ارتباط روزآمد با بسیج در جهت مردمی‌سازی و احترام به خروجی‌های موفق دانشگاه امام حسین (ع) و.... وی در نشست با مدیران ارشد صداوسیما در خصوص ارزیابی ظرفیت‌های این معاونت نکات قابل‌تاملی می‌گوید.

ظرفیت‌های معاونت فرهنگی ــ اجتماعی سپاه

مجموعه معاونت فرهنگی ــ اجتماعی سپاه در طراحی که انجام می‌شود، سه حرکت اصلی ماموریتی دارد. یکی مقابله با جنگ سخت، دیگری مقابله با جنگ نیمه‌سخت و در آخر هم مقابله با جنگ نرم دشمن. در این مسیر سپاه به‌عنوان یک سازمان مقابله‌کننده باید خودش را مرتبا تجهیز کند و سامان دهد. در واقع سه تا معاونت ماموریتی در نظر می‌گیرند و بقیه معاونت‌ها پشتیبان هستند. برای هر معاونت ماموریتی در دانشگاه جامع امام حسین (ع)، دانشکده‌ای در نظر می‌گیرند جهت تربیت فرماندهان و مدیران ارشد عرصه‌های نبرد با دشمن. دانشکده فرهنگی با عمر ۱۵، ۱۶ ساله و البته مجتمع علوم انسانی دانشگاه امام حسین (ع) که از اواسط دهه ۶۰ آغاز به کار کرد همواره حضوری کاملا شناخته‌شده داشته‌اند، اما مطلبی که می‌خواهم اشاره کنم این است که در مجموعه سپاه ما در یک وضعیت تحققی متعین و در میدانی هستیم که به اسم پایگاه بسیج شناخته شده است.

نسبت سپاه و بسیج

در حوزه بسیج به لحاظ جغرافیایی مثلا با ۵۴ هزار نقطه تماسی با مردم، در ارتباط هستیم و اگر کانون‌های قشری را هم اضافه کنیم به حدود ۱۶۰ هزار نقطه تماس می‌رسد. در این که نسبت سپاه و بسیج چیست همین بس که امام خمینی (ره) که تحولات ایران را برای عالم دیگری مدیریت می‌کرد و اراده کرده بود وضعیت را عوض کند، سازماندهی مردم را با عنوان «بسیج» به سپاه سپرد. از آنجا که بسیجی‌گری در طیفی از مردم نمود و غلیانی چشمگیر دارد، این افراد بسیجی خود می‌توانند باز مردم را بسیج کنند؛ با این توضیح می‌بینیم که سپاه به یک معنایی فقط یک پلتفرم است، برای این‌که قدرت، هیجان و ظرفیت لازم را در مردم خواهان پیوستن به بسیج ایجاد کند. آن اتفاقی که ما به اسم انقلاب اسلامی می‌شناسیم حاصل همین متد است. استناد می‌کنم به بیان حضرت آقا در دیدار فعالان اقتصادی که می‌گفتند در دهه‌ای که مشکلات اقتصادی زیاد بود، ما داشتیم و این داشتن‌ها براساس منطق بسیج ظرفیت‌ها بود. حالا این‌که ما چقدر به جهت عملکرد کانون‌های بسیج و بسیج‌گری از نظر سازمانی و مدل موفق بوده‌ایم، مقوله‌ای جداست. حضرت آقا بعد از این‌که همه ما را مسئول تحول دانستند اظهار داشتند که امام هم امام تحول بود و به این ترتیب تحول را گره می‌زنند به ماهیت انقلاب و این نو شدن را در یک وضعیت منتظم مطالبه می‌کنند.

وظیفه معاونت فرهنگی و اجتماعی سپاه

در معاونت فرهنگی اجتماعی ما یک تعریف عملیاتی داریم، می‌گوییم فرهنگ آن چیزی است که به حوزه باطن و درون انسانی برمی‌گردد و اجتماع آن چیزی است که به حوزه تعینات برمی‌گردد، از لفظ گرفته تا رفتار و نماد و هنجاری که به صورت رفتار‌های عمومی دیده می‌شود. یعنی تعالی آنچه که در باطن عمومی ملت ماست وظیفه سپاه است. منظور من از این عرض انتصاب‌هایی است که حضرت آقا در آن افرادی را موظف کردند که بروند نوجوانان و جوانان را برای مسائل انقلاب اسلامی بسیج کنند. وظایف محوله‌ای در عرصه علم، فرهنگ، دفاع و خدمت‌رسانی که بنده صرفا جهت همفکری و تقاضای هم‌افزایی با مجموعه صداوسیما به آن اشاره می‌کنم. کاملا مشخص است در جنگی که به اسم جنگ اراده‌هاست و تمرکزش روی تردید در باور‌های یقینی است ما با همین مدل توانسته‌ایم توسعه پیدا کنیم. شاید سپاه با بروز نظامی‌اش خیلی بهتر شناخته شده است، اما من یک سطحی از بروز را عرض می‌کنم که به بیان آمده؛ بیان کسانی است در تراز مثلا وزارت دفاع آمریکا که موضعی کاملا جدی دارند و کلمات را برای خوشایند و بدآیند دیگران استفاده نمی‌کنند. سال‌هاست به این نتیجه رسیده‌اند که در وضعیت سوم هماوردی با جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند. بعد از وضعیت تهاجمی که وضعیت اول است، وضعیت توازن قدرت و موازنه مطرح است و بعد وضعیت سوم که بازدارندگی است. آن‌ها در برابر سپاه و جمهوری اسلامی ایران، خودشان را در وضعیت بازدارندگی می‌بینند. جمله‌شان این است، می‌گویند ما به کمک شرکای‌مان در اتحادیه اروپا و هم‌پیمانانی که در منطقه داریم باید تلاش کنیم جلوی نفوذ منطقه‌ای ایران را بگیریم. این یک فاز ایران‌هراسی دارد. عرض اصلی من این است که این قدرت سپاه از کجاست؟ این‌طور نیست که در دبیرستان‌هایی ایزوله یک‌سری پاسدار تربیت شوند و بعد این‌ها را ببرند در سپاه استخدام کنند و در سیستم‌های موشکی و دریایی و ... به کار بگیرند. برای همه ما معلوم است که چیزی به این معنا وجود ندارد.

توجه به قدرت رسانه

این حالت برانگیختگی، در همین حد و اندازه که وجود دارد چنین نتیجه‌ای را رقم زده است، حالا اگر این حد بالاتر برود چه می‌شود. ما حتما برای بسیجی‌گری نیاز به کمک عمده صداوسیما داریم. قدرت برانگیزانندگی صداوسیما بسیار بالاست. در مطالعات متعددی که ما انجام دادیم به اثبات رسید که همچنان همبستگی مردم با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی زیاد است؛ یعنی در سطحی که ما نمی‌توانیم توضیح مشخصی برای آن داشته باشیم. باید کسانی که تخصص‌شان افکارسنجی و بررسی نظام معنایی ملت ایران است آن را بررسی کنند. در بررسی‌های ما که صورتی معناپردازانه داشت و خودمان یک استراکچری برایش تعریف کرده بودیم چهار نگاه به دست آمده بود. یک نگاه کاملا ساختارشکن و واگرا، یک نگاه استحاله‌ای، دیگری نگاه اعتدالی و در آخر نگاه انقلابی. در پاسخ به دو سوال «مشکل چیست» و «راه‌حل چیست» جواب به‌دست‌آمده، این بود که همبستگی نظام معنایی ذهنی مردم با نظام معنایی انقلاب اسلامی، در بدترین حالت خودش ۶۰ درصد بود و در بعضی از مقولات به بالای ۹۰ درصد هم می‌رسید. مثلا ۹۰ درصد مردم معتقد بودند که راه‌حل مشکلات‌مان در داخل کشور است. این‌که جوان‌ها باید کشور را از این بن‌بست خارج کنند. باید پاک‌دستانه برخورد کرد و موارد دیگری که همه جزو گفتمان انقلاب است. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ و خصوصا ۱۴۰۰ مشخص شد که مردم برای شنیدن و پذیرفتن آن چیزی که خودشان قبول دارند خیلی آمادگی دارند.

نقش صداوسیما در بازسازی انقلابی هنر

در تئوری‌های ارتباطات سنتی و کلاسیک یک چیزی گفته و یا به تعبیری پرت می‌شود تا در ذهن مخاطب بنشیند. نگاه جدیدتر این بود که یک بسته از انتخاب‌ها که تعدادشان محدود است را به مخاطب رسانه عرضه کنیم و او به سلیقه و نیاز خود از آن برداشت کند، اما ایده‌های جدید و روزآمد رسانه می‌گوید اگر رسانه بخواهد مخاطب داشته باشد باید چیزی را بگوید که مخاطبش با آن آشنایی دارد، یعنی آن را قبلا پذیرفته و با آن احساس همذات‌پنداری و یگانگی ذهنی داشته باشد. مطلب این نیست که صداوسیمای ما باید یک حرکتی انجام دهد که مردم با آن ارتباط بگیرند. اتفاقا عرض ما این است فضای عمومی که ما در جامعه پایش کردیم فضایی به‌شدت همگرا با حرف انقلاب است. مساله این است که ما در نمادپردازی و بیان هنری به‌اندازه تخصص نداریم. حضرت‌آقا از دولت مطالبه کردند که فضای رسانه و هنر را بازسازی انقلابی کنند. قدم اول این بازسازی انقلابی اول باید در صداوسیما اتفاق افتد که در سازمان‌دهی مردم نقش پررنگی دارد. قدرت برانگیزانندگی صداوسیما به حدی است که در هر عرصه‌ای که اراده می‌کند می‌تواند وارد شود و برای همه پذیرفته شده است. اگرچه ما در جامعه‌مان یک سازمان بسیج‌گر و بسیج‌کننده و پذیرای ظرفیت‌های مردمی داریم، ولی اگر بگوییم ما با یک دست می‌توانیم این کار را انجام دهیم اشتباه است. وقتی رسانه به میدان می‌آید، صف را می‌شکافد، پرده‌ها را کنار می‌زند و مردم در یک وضعیت خودآگاهی نسبت به آگاهی خودشان قرار می‌گیرند؛ به دنبال آن اتفاق موج برمی‌دارد و تلاطم می‌زند.

نشان‌دادن نظام معنایی انقلاب اسلامی

در این خصوص چند تصویر را برای‌تان مرور می‌کنم. یکی تصویر تشییع شهید حججی است که جمعیت از اصفهان به نجف آباد متصل شده بود. این باطن ملت ایران است که در چنین مواقعی خودش را نشان می‌دهد. تصویر دیگری که به حافظه تاریخی ملت ما پیوست، تشییع شهدای غواص بود. سال۹۱ نیز تصویری دیگر از نظام معنایی ملت ایران را در بدرقه ضریح سیدالشهدا شاهد بودیم. در شرایطی که مردم فشار تحریم‌ها را متحمل هستند، همواره به دیدن این همه کرامت و نجابت مفتخر بوده‌ایم. در برابر عظمت این تصاویر و مقاومت ملت دیگر فتنه آبان ۹۸ یا تابستان ۱۴۰۰ که به اسم آب در جنوب کشور ایجاد کردند محلی از اعراب ندارد. ملت ما به پشتوانه یک نظام جهادی توانسته پیش برود و در عرصه هایی، چون نانوبایو، کشاورزی، علم و فناوری، حوزه سلامت، نشاط و سرگرمی، گردشگری و... دستاورد‌هایی داشته باشد. موفقیتی که مرهون نظام روابط جهادی ما است. در دولت قبل علی‌رغم این که با مدیران مسئولیت‌ناپذیر مواجه بودیم، در لحظات حساس مردمی وجود داشتند که این مسئولیت را قبول می‌کردند. ما یک جهاد روایت‌نشده از پیوستگی ملت و دولت داریم. در انقلاب اسلامی یک لایه جهادی به ملت اضافه شد که دامنه میلیونی دارد، یک دامنه بسیج‌گر که امروز آقا اسمش را «حلقه میانی» گذاشته‌اند. این حلقه میانی همیشه در قالب مساجد و کمیته‌هایی که مردم را تجهیز می‌کردند وجود داشته است. آن‌ها بودندکه توان جهادی مردم را پای کار میآوردند. مساله این است که ما در یک جهاد روایت‌نشده از جمهوری اسلامی به سر می‌بریم که روایتش شرح یک وضع جدید تحولی در کشورداری است. صدا و سیما بحمدا... در اجزای مختلف و تقسیم‌بندی‌های خوبی که هم به جهت صدا و هم به جهت سیما داشته در حال تلاش است و بخش‌بندی‌های خوبی هم دارد. مضافا که فضای مجازی هم به آن اضافه شده است. مساله ما این است که می‌خواهیم این خدمت را به بهترین نحو انجام دهیم؛ البته داده‌ایم، ولی نتوانسته‌ایم خوب پرزنت کنیم.

نتیجه‌ بخشی روایت تحولات جهادی

به جهت وظیفه محوله ما در مجموعه سپاه، برای ما موضوع این نیست که این مطلب روایت شود، دغدغه این است که این خدمت باید با بهترین کیفیت و بیشترین کمیت بیشینه شود. در حوزه علم و فناوری جمهوری اسلامی درجاتی دارد که به مذاق دشمن خوش نمی‌آید و تمسخر می‌کند، مثلا برای ارسال چند حیوان به فضا، وزیر خارجه انگلیس دست به قلم می‌شود و برای ما یادداشت می‌نویسد و تمسخر می‌کند که ایران بعد این همه سال که ما انسان را به فضا فرستادیم، از پرتاب کرم و میمون حرف می‌زند. آن‌ها ناراحت هستند، چون قرار نبوده ما در این مرتبه علمی باشیم. روایت تحولات جهادی در گستره‌ای از ایران با موضوعات مختلف، مطمئنا می‌تواند الگوبخش اتفاقات بزرگ‌تر باشد. مدت‌هاست در استان‌ها با نگاهی که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، برادران‌مان در قرارگاه خاتم‌الاوصیاء، مجموعه صدا و سیما و مجموعه سپاه و بسیج را در بر می‌گیرد و با منطقی که مبتنی بر احکام صادره حضرت آقا است درحال فعالیت هستیم. ما هم مانند آقای جبلی و همکاران‌شان، نیرو‌های خاتم‌الاوصیاء و آقای قمی همگی مورد خطاب آقا هستیم. مهم‌ترین بازآفرینی رسانه و فرهنگ انقلابی ما مواظبت بر این خطاب است که یک نفر انجام داده است؛ ما می‌توانیم هم‌جبهه عمل کنیم و اگر هر کس با بهترین کیفیت به سهم خودش عمل کند، بقیه را هم با خودش به جلو می‌کشد. چه شگفت‌انگیز است که این‌ها با هم به خط بزنند.

ضرورت جهاد روایت

ما فکر می‌کنیم که فضای مجازی خیلی مهم است و در آن همه چیز به میلیون و میلیارد تبدیل می‌شود، ولی در یک هماورد رسانه‌ای آنچه خیلی خوب پنبه‌اش زده شده، فضای مجازی است. ما در فضای مجازی مشکلاتی داریم. این را کاملا مطمئنیم و حتما باید هم‌افزا عمل کنیم تا در آن حوزه دچار ضعف نباشیم. ولی این چیزی که ظاهرا از حیث دشمن به صورت یک پلتفرم مردم پایه تلقی می‌شود، مردم‌پایه اداره نمی‌شود، ولی از حیث ما کاملا مردم‌پایه اداره می‌شود و باید هم این طور شود. ما به جهاد روایتی نیاز داریم که با همراهی استقرار‌های ستادی‌مان مثل فضای مجازی، بسیج، صدا و سیما و... بتواند ما را به یک حکمرانی در تراز تمدن اسلامی، به معنی رسیدن به یک وضعیت عدالت‌محور رفاهی مثال‌زدنی در سطح جهانی برساند. نمونه‌اش تصویر‌های هماوردی کرونایی جمهوری اسلامی که در تراز جهانی مثا‌ل‌زدنی بود و مورد توجه جهان قرار گرفت. ما در مواجهه با معضلی که همه جهان را مستاصل کرده، هفت نوع واکسن ساختیم. بعضی از این پلتفرم‌ها زاده خاستگاه‌هایی بوده که اصلا موضع‌شان نبوده است.

جهاد دولتی یا دولت جهادی؟

فتح قله‌ها نیازمند بسیج همگانی است. ما در موضوع «سبک زندگی» دسته‌ای از مخاطبان‌ما‌ن را از دست دادیم. این کاملا معلوم است و ما در این مساله عقب‌افتادگی‌هایی داریم. این که مثلا صدا و سیما چقدر در این مساله سهم داشته یا نداشته باید بررسی شود. ما با یک خرمشهر اشغال‌شده روبه‌رو هستیم؛ یک محیط از دست‌رفته که برای برگرداندنش باید جهادی عمل کنیم. در سبک زندگی، دشمن در تلاش است که انتظارات فزاینده‌ای را به ما تحمیل کند، انتظارات فزاینده نتیجه‌اش خستگی و شکست اجتماعی است. ما به شدت دنبال این هستیم که زیست مومنانه خوشایند و بانشاط را برای همه جامعه‌مان رقم بزنیم و اگر جهادی عمل کنیم، واقعا می‌شود. ما فاصله زیادی با این اتفاق بزرگ نداریم. این که به تک‌تک ایرانی‌ها خدماتی داده شود که به طور جهادی به دست آمده باشد؛ یعنی رسیدن به بهترین خدمات با صرف کمترین هزینه. معنی جهادی صرفا عرق‌ریختن برای قاطبه ملت نیست. درصد کوچکی این کار را می‌کنند، بقیه منتفع هستند. موضوع سبک زندگی و جنگی که در حوزه ادراکی، اجتماعی و تحققی بر سر آن است، نیاز به هم‌افزایی دارد. تلقی‌مان این است که اتفاقات خوبی تا الان افتاده و همچنان باید اتفاقات بسیار خوب و بیشتری بیفتد. این هم‌افزایی در نقطه هدفی به اسم توسعه کمی - کیفی گروه‌های جهادی به معنای تغییر نظام روابط اجتماعی ما باید به ثمر برسد. منظور از توسعه گروه‌های جهادی این نیست که ما کار دولتی و سازمانی را رها کنیم و برویم سراغ یک حضور به تعبیری غیردولتی و غیرسازمانی. اتفاقا این جهادی است که باید در سازمان‌های ما فعالیت کند. نباید جهاد را دولتی کنیم، باید دولت‌مان را جهادی کنیم. الحمدلله در صدا وسیما این هم‌افزایی بین آقای جبلی و مجموعه دولت و سپاه و... وجود دارد. مطلب این است که پیامد این توسعه جهادی باید تحولاتی باشد که آقا از بیانیه گام دوم به شدت دنبالش بوده و کانونش را امیدبخشی و آگاهی‌بخشی واقعی گذاشته‌اند که ان‌شاءا... با دست و توان و ذهن‌های خوب مدیران جهادی ما محقق می‌شود.

/انتهای پیام/

منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha