بی‌رویا در طراحی صحنه ناشیانه عمل می‌کند. طناز طباطبایی در سکانسی سر میز صبحانه در خانه‌اش بوت ساقدار پوشیده است.گویی بازیگر عجله داشته و می‌خواسته پس از گرفتن این سکانس صحنه را فیلمبرداری را ترک کند.

به گزارش«سدید»؛ «بی‌رویا» یکی دیگر از مجموعه‌ فیلم‌هایی است که به صورت ناگهانی و قبل از اکران عمومی در فضای مجازی منتشر شد. این فیلم در جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد و پس از چندی در بخش افق‌های فستیوال ونیز حضور پیدا کرد.

این فیلم می‌توانست در مجاری رسمی اکران و یا اکران آنلاین شود. فیلم آرین وزیردفتری از هیچ خط قرمزی عبور نکرده و برای اکران با مشکلی در سازمان سینمایی واجه نشد. اما با توجه به مضمون فیلم ، احتمالا سازندگان اثر به این نتیجه رسیده‌اند که فیلمی بشدت ضعیف تولید کرده‌اند و در اکران عمومی شکست سختی خواهند خورد و شاید این موضوع یکی از دلایل انتشار ناگهانی فیلم باشد.

«بی‌رویا» بی‌مایه‌ترین فیلم تاریخ سینماست؟

حضور این فیلم ضعیف در فستیوال ونیز با تعجب همگانی اهالی سینما و رسانه مواجه شد. در بخش افق‌های این جشنواره جایزه اصلی به جنگ جهانی سوم (هومن سیدی) تعلق گرفت. اگر این فیلم استحقاق حضور در ونیز را داشت پس از حضور در این فستیوال در سایر جشنواره‌های جهانی نمایش داده می‌شد یا در جشنواره‌های محلی موفق به کسب جوایزی می‌شد. پس از فستیوال ونیز عملا فیلم به فراموشی سپرده شد و هیچ اتفاق مهمی برای برای نسخه ایرانی زندگی دوگانه ورونیکا نیفتاد.

در شرایط کنونی اکران عمومی فیلم و تماشای آن در سینما می‌توانست به زجرآورترین رویدادهای سینمایی سال تبدیل شود. همه عناصر اصلی فیلم کاملا از جمله بازی بازیگران، طراحی صحنه ، گره افکنی و گره گشایی دراماتیک اثر، دم دستی و شلخته است.

«بی‌رویا» بی‌مایه‌ترین فیلم تاریخ سینماست؟

فیلم «بی‌رویا»، نمادی از «بی»تجربگی، «بی‌» محتوایی، «بی‌» منطقی دراماتیک و ... است.

تجمیع همه موارد در یک اثر نیازمند یک تبحر خاص است. داستان فیلم آنقدر بدون مایه است که نمی‌توان آن را یک اثر سینمایی بلند توصیف کرد. «آرین وزیر دفتری» با تماشای زندگی دوگانه ورونیکا و فیلم جاده مالهالند تلاش کرده فیلمی شبیه این آثار بسازد اما نهایت تلاش او، به نمونه جهان سومی عقب‌افتاده‌ای در عالم سینما تبدیل شده است.

از ضعف‌های مشهود فیلم می‌توان به مراسم تولد در این فیلم اشاره کرد. در سکانس‌های تولد می‌بینم که چنین مراسمی با حضور نهایتا ۱۰ نفر در حال برگزاری است اما صدای جمیعتی انبوهی شنیده می‌شود. برای تماشای سکانس تولد مخاطب با دست کم نمونه‌های فراوانی از قرص های اعصاب را به همراه داشته باشد تا بتواند ناله‌های طناز طباطبایی‌، خونسردی بی دلیل شادی کرم رودی و عصبانیت صابر ابر را تماشا کند.

«بی‌رویا» بی‌مایه‌ترین فیلم تاریخ سینماست؟

فیلم نه آغاز می‌شود و نه ادامه پیدا می‌کند و نه به پایان می‌رسد. در سکانس آغازین صابر مشغول یاد دادن دوچرخه سواری به همسر خویش است. این سکانس برای شروع یک برنامه صبحگاهی از شبکه استانی نیز ضعیف محسوب می‌شود. چگونه مخاطبی که با چنین سکانس‌های بدوی ماقبل تلویزیونی روبرو می شود باید زمانش را برای تماشای این اثر صرف کند؟

حتی در پایان اثر که همسر واقعی رویا با بازی مجتبی فلاحی، وارد روایت می‌شود، به شیوه‌ای با همسر واقعی‌اش برخورد می کند که گویی که نزدیک به یک ربع ساعت گمشده است و نه مدت طولانی. زن او را آنقدر او را غریبه می‌پندارد که کارگردان مجبور می‌شود در صحنه های مشترک تمرکزخود را بیش از روی کاراکتر طناز طباطبایی صرف کند.

«بی‌رویا» بی‌مایه‌ترین فیلم تاریخ سینماست؟

این اثر در فیلمبرداری و دکوپاژ آنقدر ضعیف است که یک زوم‌بک ناشیانه از روی آگهی ترحیم در سکانس مسجد را می‌توان به عنوان نقطه ضعف تکنیکی مشهود کارگردان در کارنامه‌اش ثبت کرد. استفاده از این زوم‌بک تاکنون در هیچ فیلم سینمایی استانداری سابقه نداشته است.

زوم‌بک و اسلوموشن‌های غیرسینمایی و ضد تکنیکی در سینمای ایران بی‌شمار توسط کارگردان‌هایی استفاده می‌شود که هنوز تفاوت مدیوم سینما و تلویزیون را نمی‌دانند.

کارگردان این فیلم بار دیگر نشان داد که با درآوردن اطوار فیلمسازان صاحب سبک نمی‌توان مضمون و محتوای ولنگار و لنگان اثر را سر و سامان داد.

بی‌رویا در طراحی صحنه هم آنقدر ناشیانه عمل می کند که طناز طباطبایی در سکانس صبحانه، سر میز بوت ساقدار پوشیده است! گویی بازیگر عجله داشته و می‌خواسته پس از گرفتن این سکانس صحنه را فیلمبرداری را ترک کند.

امروزه حتی اسکیموها نیز در خانه‌شان بوت ساقدار نمی‌پوشند! و حالا بازیگری را با بوت ساقدار در نماهای داخلی در فضای پاییزی سینمای ایران می‌بینیم. نکته جالب‌تر این است که کاراکتر زیبا با بازی شادی کرم رودی نیز در همین سکانس کلاه پشمی به سر دارد. یا در سکانس دیگری همسر واقعی رویا مجتبی فلاحی هنگام شام، شال گردنش را داخل رستوران دور گردنش پچیده است.

این فیلم از دو سلبریتی، صابرابر و طنازطباطبایی و یک نیمه سلبریتی «شادی کرم‌رودی» (همسر کارگردان) بهره‌ می‌برد و گویی فیلم برای همسر کارگردان ساخته شده تا او هم به یک سلبریتی کامل تبدیل شود.

 

منبع: مشرق

ارسال نظر
captcha