نگاهی به اهمیت آگاهی‌بخشی در عصر تحریف تاریخ و دین‌ستیزی؛
به تصویر کشیدن تاریخ جعلی درباره پیامبران الهی و غیرالهی که براساس روایات و داستان‌های عبرانی و عهد عتیق قرار داشت، از اصلی‌ترین و محوری‌ترین بخش‌های این مسیحاگرایی یا نگرش آخرالزمانی بود. به‌خصوص موضوع زندگی، برانگیخته شدن و تصلیب حضرت عیسی مسیح (ع) که یکی از دیرینه‌ترین موضوعات تاریخ سینما به شمار آمده و تقریبا با پیدایش هنر هفتم و دوران سینمای صامت تا امروز، به انحای مختلف و از زوایای گوناگون، توسط بسیاری از فیلمسازان برجسته تاریخ سینما، جلوی دوربین و بر پرده سالن‌های سینما رفته است.

به گزارش«سدید»؛ ازنخستین روز‌های تأسیس سینما در غرب و در آمریکا ترویج ایدئولوژی آمریکایی یا همان آرمان‌های صلیبی / صهیونی عمـده‌تــرین هدف به شمار می‌آمد. ایدئولوژی که فراتر از اندیشه‌هایی مانند اومانیسم و سکولاریسم و سیستم سیاسی منتج از آن یعنی لیبرال‌سرمایه‌داری، نظریه آخرالزمانی یا به عبارت دیگر مسیحاگرایی را ترویج می‌کرد که به‌عنوان محور اندیشه‌های صهیونی، به‌طور گسترده‌ای در سینمای غرب به تصویر کشیده شد.

برهمین اساس، به تصویر کشیدن تاریخ جعلی درباره پیامبران الهی و غیرالهی که براساس روایات و داستان‌های عبرانی و عهد عتیق قرار داشت، از اصلی‌ترین و محوری‌ترین بخش‌های این مسیحاگرایی یا نگرش آخرالزمانی بود. به‌خصوص موضوع زندگی، برانگیخته شدن و تصلیب حضرت عیسی مسیح (ع) که یکی از دیرینه‌ترین موضوعات تاریخ سینما به شمار آمده و تقریبا با پیدایش هنر هفتم و دوران سینمای صامت تا امروز، به انحای مختلف و از زوایای گوناگون، توسط بسیاری از فیلمسازان برجسته تاریخ سینما، جلوی دوربین و بر پرده سالن‌های سینما رفته است.

ادای یک وظیفه

براساس آمار موجود تاکنون بیش از ۲۵۰فیلم درباره حضرت عیسی (ع)، حدود ۱۲۰فیلم درباره حضرت موسی (ع) ۴۰ فیلم با موضوع بودا و ۸۹فیلم هم درباره سایر پیامبران الهی ازجمله حضرت ابراهیم، حضرت یوسف و حضرت داوود (علیهم‌السلام) ساخته شده است. به‌طوری‌که گویا اغلب فیلمسازان بزرگ تاریخ سینما از هر طیف و قوم و ملیت و اندیشه‌ای وظیفه خود دانستند که به‌گونه‌ای به ماجرای پیامبران بپردازند؛ از کارل تئودور درایر دانمارکی و دیوید وارک گریفیث (ملقب به پدر سینما) و سیسیل ب‌دومیل و ویلیام وایلر آمریکایی تا لوئیس بونوئل اسپانیایی و پی‌یر پائولو پازولینی و فرانکو زفیره‌لی ایتالیایی و دنیس آرکاد کانادایی تا نیکلاس ری و جورج استیونس و هنری کینگ و نورمن جیسون و مارتین اسکورسیزی آمریکایی و بروس برسفورد استرالیایی و ژان‌ژاک آنو فرانسوی و برناردو برتولوچی و دارن آرنوفسکی کابالیست و ریدلی اسکات و مل گیبسون و....
این پرداخت‌ها، شیوه و فرم‌های مختلفی داشت؛ نقل کامل زندگی پیامبران با جزئیات تولد و بعثت و معجزات و ارتباط با یاران و حواریون و بعضا قدیسین (مانند سن‌فرانسیس، برنادت، ترزا و...) را در بر می‌گرفت یا با اشاراتی مختصر، حکایتی از آن‌ها در پس‌زمینه داستان اصلی فیلم قرار داشت و بالاخره خلق شخصیت‌ها و قهرمان‌هایی درداستان‌های خیالی که به لحاظ خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و تاریخی بر شخصیت پیامبران منطبق می‌شدند. از این طریق نوعی از فیلم در سینما پدید آمد که امروزه محور تولیدات جریان اصلی سینمای غرب به خصوص هالیوود را تشکیل می‌دهد به نام سینمای آخرالزمانی!

سینمایی گریزان از باور‌های مردم

اما برخلاف سینمای غرب، سینمای ایران به ساخت فیلم درباره پیامبران الهی چندان روی خوشی نشان نداده است. گر‌چه به‌نظر می‌رسد این کاستی سینمای ایران به رویکرد کلی آن باز می‌گردد که از هر نوع پرداخت به باور‌ها و ریشه‌ها و اعتقادات و ارزش‌های مردم ایران گریزان بوده و هست. از همین روی با وجود ده‌ها هزار بزنگاه تاریخی در گذشته و حال این سرزمین، هزاران قهرمان و شخصیت تاریخی و گنجینه‌ای از فرهنگ و ادبیات و هنر، سینمای ایران به جز موارد اندک و جرقه‌هایی نادر، کمترین توجه را به این خزانه بزرگ روا داشته است. درهمان موارد اندک نیز سازندگان آثار برگرفته و ملهم از ارزش‌ها و باور‌های مردمی، به فیلمساز حکومتی و ایدئولوژیک و سفارشی و تابع روایت رسمی متهم شده‌اند.
با پیروزی انقلاب اسلامی گرچه دست محافل خاص سیاسی و فکری از سینمای ایران کوتاه شد و مدیران انقلابی مسئولیت آن را برعهده گرفتند، اما تفکر و تجدد وارداتی که از اوایل دوران قاجار فضای اجتماعی و فرهنگی این جامعه را هدف قرار داده بود، همچنان رواج داشت و آن معیار‌های سکولار و اومانیستی که از ابتدا در سینمای ایران برای هویت‌زدایی تزریق شد، همچنان به قوت خود باقی ماند. البته در این میان بودند مدیران و مسئولان و دست‌اندرکاران و هنرمندان متعهد و انقلابی که تمام تلاش و مساعی خویش را به کار بستند تا سینمایی در خور انقلاب اسلامی و متناسب با گفتمان آن ایجاد کنند. در این مسیر جرقه‌هایی هم زده و فیلم‌هایی ساخته شد، اما این حرکت به یک جریان در سینمای ما تبدیل نگردید. ازهمین رو، جوانان انقلابی هم که در سال‌های پس از انقلاب وارد سینمای ایران شدند، تحت تأثیر همان تفکر سکولار قرار گرفته و از گرایش به سمت و سوی آثار انقلابی و اعتقادی باز ماندند، تا از سوی جریان شبه‌روشنفکری حاکم بر رسانه‌ها، متهم به فیلمساز حکومتی و سفارشی نشوند. به‌همین جهت سینمایی که باید ویترین اسلام و انقلاب در ام‌القرای جهان اسلام باشد، پس از گذشت ۳۵ سال به ساخت فیلمی درباره پیامبرش روی آورد و در مدت ۴۴سال فقط سه فیلم درباره واقعه عظیم عاشورا جلوی دوربین برده که یکی از آن‌ها پس از ۱۰سال هنوز رنگ پرده‌های سینما را ندیده است! ماحصل تولیدات این ۴۴سال عبارت است از: تک فیلم‌هایی درباره حضرت ایوب (ع) به نام «ایوب پیامبر» (مرحوم فرج‌ا... سلحشور)، حضرت مریم عذرا (س) تحت عنوان «مریم مقدس» (شهریار بحرانی)، زندگی حضرت عیسی‌بن‌مریم (ع) با نام «بشارت منجی» (مرحوم نادر طالب‌زاده)، حضرت ابراهیم (ع) تحت‌عنوان «ابراهیم خلیل‌ا...» (محمدرضا ورزی) و حضرت سلیمان نبی (ع) به نام «ملک سلیمان» (شهریار بحرانی). همه بضاعت سینمای ۴۴ ساله پس از انقلاب اسلامی درباره پیامبران الهی همین است!

مخاطب تشنه واقعیت

اما استقبال و فروش خیره‌کننده چنین آثاری در داخل و خارج از کشور (در همان فرصت‌های اندکی که به دست آورد) نشان از تشنگی مردم و مخاطبان ایرانی و غیر ایرانی برای تماشای آثار سینمایی با نگرش توحیدی و روایتی صحیح درباره پیامبران الهی به خصوص پیامبر عظیم‌الشان اسلام داشته و دارد. این همان نقطه وحدت‌آمیز و رهایی‌بخش برای ملت‌های مختلف جهان اسلام و همچنین ملل آزادیخواه و استقلال‌طلب است که غوغای رسانه‌های غرب صلیبی_صهیونی، فضایی سرسام آور برای‌شان به وجود آورده تا از شنیدن و دیدن واقعیات و حقایق محروم باشند. امروز به‌رغم خواست کانون‌های سلطه‌گر و توطئه‌ها و نقشه‌های گسترده و عملیات روانی وسیع آنها، ابزار و وسایل ارتباطی مختلف و متعددی وجود دارد که از آن طریق می‌توان روایات و حکایات ناب توحیدی از زندگی پیامبران را به‌وسیله آثار سینمایی و تلویزیونی به علاقه‌مندان و مخاطبان این فیلم‌ها و همچنین بریدگان و خستگان از تمدن افسارگسیخته غرب امروز عرضه داشت و جبهه تازه‌ای از جنگ نرم را در برابر تهاجم فرهنگی دشمن ایجاد کرد. به خواست خدا این جبهه جدید، بسیار کارآمد و مؤثر خواهد بود. از آنجا که به تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ بشریت می‌پردازد که عمومامورد احترام و اعتقاد اکثریت مردم جهان قرار داشته و نقطه مشترک آن‌ها توحید و ایمان به خداوند یکتای یگانه است. همان نقطه‌ای که نص صریح قرآن، همه پیروان ادیان الهی و ابراهیمی را به وحدت پیرامون آن فراخوانده و فیلم‌هایی با نگرش توحید درباره این شخصیت‌های بزرگ، می‌تواند زمینه آن دعوت را بر پرده سینما فراهم سازد.

/انتهای پیام/

منبع: جام جم