گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ تصور کنید پای تلویزیون و در حال دیدن سریال محبوبتان هستید (البته اگر این روزها سریال خوبی پیدا شود) و همینکه سریال به نیمه و لحظات حساس آن میرسد؛ شما باید با کلافگی دقایقی را به دیدن پیامهای بازرگانی سپری کنید. همان آگهیهای تبلیغاتی که بهمحض شروع، احتمالاً شما کانال تلویزیون را عوض و یا در بهترین شرایط، صدای تلویزیون خود را کم میکنید تا آرامش شما به هم نریزد، بیشترین آورده و مهمترین منابع مالی سازمان عریض و طویل صداوسیما به شمار میآیند.
ماندگاری بازرگان بازنشته در رسانه ملی!
میزان اهمیت پیامهای بازرگانی برای رسانه ملی بهاندازهای است که سازمانی به نام «اداره کل بازرگانی» برای آن تأسیسشده و بر اساس گفته برخی منابع، در سال ۹۸ بیش از ۴ هزار میلیارد تومان بابت آگهیهای بازرگانی نصیب سازمان صداوسیما شده است و این در حالی است که بودجه کل این سازمان در همین سال ۱۸۴۰ میلیارد تومان برآورد شده است. شاید همین آورده مالی برای سازمان صداوسیما باعث شده تا عملاً دهان منتقدان و مدیران درون سازمان از خروجی این پیامهای بازرگانی و محتوای آنها بر فرهنگ عمومی کشور، بسته شود و همه سر تعظیم در برابر مدیرکل بازنشسته اداره بازرگانی فرود آورند.
خردادماه سال ۹۵ بود که احمد شهریاری، معاون برنامهریزی و منابع مالی سازمان صداوسیما در حکمی عباس مهدوی مهر را بااینکه در سال ۹۴ بازنشسته شده بود، بهعنوان مدیرکل بازرگانی در رسانه ملی منصوب کرد؛ مهدوی مهری که در زمان ریاست ضرغامی بر صداوسیما، منصبدار بلامنازع این پست بود، با آمدن سرافراز سرانجام به بازنشستگی رضایت داد و بهمحض رفتن سرافراز از صداوسیما، مجدداً بهجای خود بازگشت.
مردادماه سال ۹۷ نمایندگان مجلس طرحی را تصویب کردند که با آن مدیران بازنشستهای که حکم بازنشستگی آنها صادرشده است باید ظرف مدت دو ماه از ابلاغ قانونی، صندلی خود را تحویل مدیران جوان بدهند. حالا پنج سالی از حکم بازنشستگی آقای همیشه رئیس میگذرد، ولی کماکان مدیرکل بازرگانی صداوسیما با لیسانس بازرگانی بر مسند این اداره کل باقدرت بیشتر در حال درآمدزایی برای سازمان صداوسیما است.
هرچند که پیامهای بازرگانی میتوانند به فضای رقابت اقتصادی در جامعه کمک کنند و تولید ملی را افزایش دهند، ولی توجه نکردن به نیاز مخاطبان، نحوه و زمان پخش این پیامها، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری برای فرد و جامعه داشته باشد.
سایه درآمد بر فرهنگ!
یکی از مهمترین آسیبهای آگهیهای بازرگانی برای خانواده و جامعه، رواج فرهنگ مصرفگرایی و تغییر سبک زندگی است؛ زیرا آگهیهای بازرگانی و تجاری بیش ازآنکه اطلاعات دقیقی راجع به کیفیت محصولات در اختیار خریداران قرار دهند، فرهنگ مصرفگرایی و خرید انبوه را در جامعه ترویج میکنند.
پیشینه تغییر سبک زندگی و ورود فرهنگ مصرف به زندگی مردم، به قرن ۱۹ میلادی بازمیگردد. این دگرگونیها در دوره مدرن، در تحولاتی نظیر گسترش بازارهای بینالمللی و رشد طبقات اجتماعی شهری که جایگزین ساختار اجتماعی فئودالی میشوند، تجلی مییابد. این سبک مصرفگرایی، هنجارهایی را شکل داده که برای کالاها و لوازمخانگی مد روز و سبکهای جدید زندگی، ارزشی مثبت قائل شده است و به این صورت تخیل حریصانه و فرهنگ مصرف را گسترش داده است. بااینوجود برای آنکه چنین تفکری بهطور کامل به بار بنشیند باید فرهنگ عمومی شهری بر مبنای بازار مد در تاروپود جامعه مستقر میشد.
اواخر قرن ۱۹ بیشک تاریخ استیلای فرهنگ مصرفگرایی در اروپا است. اما امروز این رویکرد به کمک آگهیهای تجاری و بهکارگیری اقسام تکنیکهای روانشناسی در القای ارزش برای مصرف بیشتر، زندگی تجمل گرایانه و مصرفگرایی، بخشی از فرهنگ مردم شده است و اکنون برای تحقق هر چه بیشتر سودهای سرشار جامعه سرمایهداری، صدور این فرهنگ و تجربه اروپایی را به کشورهای جهان سوم و در حال توسعهای مانند کشور خودمان شاهد هستیم؛ موضوعی که خود به چالشی مهم و فراگیر در جامعه مبدل شده است.
بهزعم بسیاری نقش رسانههای ارتباطی در گسترش این پدیدهی اجتماعی ـ فرهنگی ـ اقتصادی بسیار زیاد بوده و هست بهنحویکه میتوان ایدئولوژی مرتبط با مصرفگرایی را امروزه در تبلیغات و پیامهای بازرگانی برای کالاهای مصرفی مشاهده کرد. شاید بتوان گفت که نقش رسانههای ارتباطجمعی در گسترش مصرفگرایی چیزی کمتر از نقش صنعتی شدن و تولید کالاهای انبوه در جوامع نبوده و تولید انبوه و رسانهها، دو بال گسترش مصرفگرایی بهمثابه پدیدهای جهانی بودهاند.
امروزه رسانهها با پیامهای اقناعی خود به یکی از ابزارهای نظام اقتصادی سرمایهداری برای یافتن مشتریانی پروپاقرص برای کالاها تبدیلشدهاند. تبلیغات متعدد و متنوع که توسط متخصصان روانشناس و سازندگان تیزرهای تبلیغاتی برای داشتن حداکثر تأثیر در مخاطب ساخته میشوند و در بین برنامههای تلویزیونی و رادیویی و حتی رسانههای نوشتاری به خورد انسانها داده میشوند به دنبال اقناع افراد برای خرید کالا یا خدمات خاص، تغیر نگرش آنها، و انتخاب سبک زندگی خاص انسانهاست، کالاهایی که افراد نیازی واقعی به آن نداشته و صرفاً بر اساس ایجاد نیاز کاذبی دست به خرید آن میزنند که رسانهها باعث آن بودهاند.
بازیگری طبقه متوسط برای صداوسیما در نقش یک جامعه مصرفگرا!
مصرفگرایی بهعنوان زمینهای ذهنی و فرهنگی که شرایط را برای مصرف بیرویه و جدای از نیاز واقعی انسانها فراهم میکند میتواند در جوامعی که از رشد اقتصادی لازم و خوبی برخوردار نیستند پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نامناسبی را به وجود آورد. علیرغم اینکه در آموزههای دینی و فرهنگی ما اموری که مستلزم اسراف و تبذیر هستند بهشدت نهی شده و سبک زندگی ایده آل مطرحشده در فرهنگ سنتی و دینی جامعه، زندگی بدون اسراف است بااینحال مصرفگرایی در جامعهی ایران رواج یافته و بسیاری از جوانان آن را مبنای هویت و سبک زندگی خود قرار دادهاند.
حداکثر تلاش رسانههای جمعی بر اقناع مخاطبین متمرکز است، حال این اقناع میتواند اقناع سیاسی، دینی و یا اقتصادی باشد. از سوی دیگر، حجم عظیمی از پیامهای رسانهای در زمان حاضر اقتصادی است، بهطوریکه تبلیغات و پیامهای بازرگانی در هر برنامهای وجود دارد و تلاش دارد که مخاطب را برای خرید یک کالا، ایجاد احساس نیاز به آن، و برگزیدن سبک زندگی خاص ترغیب و اقناع نماید. ایجاد نیازهای جدید و کاذب به کالاها یکی از کارکردهای رسانههای جمعی است که باعث دامن زدن به مصرفگرایی در عصر حاضرشده است. بنابراین باوجود پیامهای اقناعی مصرف گرایانه در رسانههای جمعی، افراد هرچه بیشتر در معرض این رسانهها قرار بگیرند احتمالاً بیشتر چنین پیامهایی را میبینند و میشنوند درنتیجه تمایلات مصرف گرایانه آنها متأثر خواهد شد. البته افراد با ویژگیها و خصیصههای مختلف، نسبت به پیامهای اقناعی مشابه، رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند و میزان متفاوت استفاده از رسانهها در این مصرفگرایی بیتأثیر نیست.
درنهایت با اقناعی که توسط پیامهای بازرگانی در بستر رسانههای جمعی صورت میگیرد، با خرید بسیاری از این کالاها، چون طبقه اجتماعی فرد رشد پیدا نکرده است، گاهی این تفاوت در سطح فرهنگی و مطالبات اجتماعی منجر به بروز مشکلاتی همچون منازعات خانوادگی، بداخلاقیها و تظاهرهای اجتماعی خواهد شد. خانواده برای آنکه عقبافتادگی خود را در این خصوص جبران کند و یا سطح متوسط خود را بالاتر نشان دهد شروع میکند به بازیگری کردن و این خود احساس سرخوردگی را پیش میآورد.
در پازل اداره کل بازرگانی صداوسیما وقتی کسب درآمد و انگیزه مالی، حرف اول و آخر را میزند، پیامهای تبلیغاتی و بازرگانی بهجای آنکه زنجیره تولید ملی را محکم کنند، با تبلیغ شبانهروزی رفاه، افق کوروش، وین مارکت و فروشگاههای زنجیرهای، همان محصولات داخلی نیز برای فروش بیشتر چارهای جز تسلیم شدن و حضور در طبقات این فروشگاهها ندارند که نتیجهاش بها دادن به مصرفگرایی جامعه و پر کردن جیب سرمایهگذارانی است که با استفاده از پیامهای بازرگانی مدتهاست که در حال جولان دادن هستند.
/انتهای پیام/