سروده‌های اجتماعی، روایتگر کنش‌های جمعی؛
ظهور اولین شعر اعتراضی در فضای تولید اشعار اجتماعی را باید به قطعات ساخته‌شده توسط عارف قزوینی در جریان انقلاب مشروطه منتسب دانست. قطعاتی، چون «از خون جوانان وطن، لاله دمیده»، جزء اولین آثاری است که برای اولین بار شعر و موسیقی آن‌ها در واکنش به یک واقعه اجتماعی یا سیاسی نگاشته شده بودند.

گروه راهبرد «سدید»؛ در بخش پیشین این پرونده به نقش موسیقی به عنوان ابزاری که جنبش های مردمی می توانند از طریق آن، اراده خود را اعمال کنند اشاره کردیم، اما همانطور که گفته شد، موسیقی به سبک موجود آن، یعنی موسیقی مردمی و در دسترس که همه مردم به راحتی بتوانند از آن استفاده کنند، پدیده ای است که شاید سی سال از عمر آن نگذرد. اما در این میان، قالبی وجود دارد با عمری بسیار بیشتر از موسیقی که از دیرباز در خدمت مضامین اجتماعی و مردمی قرار داشته است: شعر از آن قالب هایی است که همواره واگویه درد های مردمی بوده چراکه شاعر با زیست خود در جامعه آن را لمس و در قالب هنر آرده است. در ادامه گزارشی در این خصوص مطالعه خواهید نمود.

شعر مردمی در تقابل با شعر دربار

شعر بر خلاف موسیقی از تاریخچه بسیار گسترده تری برخوردار است. در حقیقت شعر اجتماعی و سیاسی حاصل تجربه زیسته شاعری است که در میان مردم زندگی کرده و درد و رنج آنان را چشیده است و اکنون با زبان هنر روایتگر آن شده است. در خصوص جریان شناسی شعرا دسته بندی ها و نکات فراوانی گفته شده است، اما با طور جد باید عنوان نمود که دو جریان اصلی شعر در قرون گذشته، شعر دربار و مردم بوده است. ارتزاق برخی شاعران به هر نحو از طریق تعریف و تمجید از دربار حاصل می آمد اما در این میان شاعرانی نیز بودند که رویه متفاوتی را پیش گرفته و زمینه ساز شکل گیری شعر اجتماعی و اعتراضی در اعصار بعد بوده اند. برای نمونه عبید زاکانی از جمله شاعرانی است که تحت عنوان شاعر جامعه گرا توصیف شده و مضامین اشعار وی، به نقد سیاسی و اجتماعی اختصاص داشت اما به طور جد شاید بتوان عصر مشروطه را زمانه زاییده شدن شعر اجتماعی-سیاسی دانست. فضای شعری کشور تا قبل از مشروطه، عمدتا در تصرف چند دسته از شعر قرار داشت:

۱: اشعار حماسی و عرفانی

۲: اشعار غنایی و عاشقانه

۳: اشعار درباری

از خون جوانان وطن لاله دمیده

 ظهور اولین شعر اعتراضی در فضای تولید اشعار اجتماعی را باید به قطعات ساخته شده توسط عارف قزوینی در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن منتسب دانست. قطعاتی چون « از خون جوانان وطن، لاله دمیده» و یا شعر «چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم» که در خصوص جدا شدن بخش های از خاک ایران سروده شده، جزء اولین آثاری است که برای اولین بار شعر و موسیقی آنها در واکنش به یک واقعة اجتماعی یا سیاسی نگاشته شده بودند.[1] البته عارف قزوینی در شعر اجتماعی این دوره تنها نیست بلکه تحولات جنبش مشروطه، اثرات فراوانی بر شعر گذاشت.

عصر مشروطه از دورههاي متفاوت در تاریخ ایران است که در آن تمام جنبه هاي زندگی دستخوش تغییر گردید و به تبع آن شعر نیز دگرگون شد و نگاه شاعران این دوره با نگاه شاعران دوره هاي پیشین تفاوت کلی پیدا کرد. در این عصر همه چیز در خدمت اجتماع قرار گرفت حتی شعر. بزرگترین شاعران این دوره کسانی هستند که در متن اجتماع و حوادث اجتماعی قرار دارند و نسبت به آنها عکس العمل نشان میدهند؛ از این رو شعر این دوره شعري است صریح و شفاف با حاکمیت اندیشه، اما رگه هایی از احساس نیز در آنها میتوان یافت که هرچند نمیتوان شعر غنایی به معناي واقعی کلمه به حساب آورد، اما نمی توان بار عاطفی و گاه زبان نسبتاً غنایی آنها را نیز نادیده گرفت. گاه شاعران تلاش میکنند در اثناي انتقال اندیشه، بار عاطفی شعرشان را نیز تقویت کنند؛ بنابراین موضوعات اجتماعی با زبانی تقریبا غنایی مطرح میشود که در چنین حالتی نوعی گره خوردگی غنایی ـ اجتماعی در اشعارشان به وجود می آید؛ هرچند که این گرهخوردگی کمرنگ باشد. این نوع تلفیق شعر غنایی و اجتماعی در شعر عارف، فرّخی، عشقی، بهار و دیگرشاعرانِ این عصر وجود دارد البتّه با شدت و ضعف نابرابر. شعر محمدتقی بهاربه عنوان یکی از بزرگان ادبیات فارسی از این نظر قابل بحث و بررسی است؛ چراکه در این دوره، هیچ شاعري به اندازة وي با شعر کلاسیک فارسی آشنا نیست و از سیاسی ترین شاعران این دوره است.[2]

شعر انقلاب اسلامی

گذشته از عصر مشروطه و اشعار تاریخی، نهضت اسلامی معاصر نیز لبریز از اشعار اجتماعی و انقلابی است. «شعر انقلاب اسلامی در میان همۀ مقاطع تاریخ طولانی ایران، این ویژگی را دارد که تقریباً یکدست و کامل در جهت آرمانها و هدفهای والا و سخنگوی احساسات و افکار و جهت گیریهای ملتی است ک شاعر از متن آن برخاسته و بدان وابسته است. شعر دوران انقلاب شعر زر و زور نیست، شعر احساسات سطحی و متوجه به آرزوها و امیال حقیر بشری نیست. زبان یک ملت و شرح حال یک امت است؛ انعکاسی از روح بزرگ جامعه ای است که یکپارچه در جهت هدفها و آرمانهای الهی و انسانی گام برداشته و فداکاری کرده است. شعر هدفدار و سازندۀ مردمی است. شعر دربارها و میخانه ها و عشرتکده ها نیست، شعر صحنۀ عظیم جهاد و سیاست و انقلاب و جهان نگری است. شعر خدایی است.»[3]  در این برهه از تاریخ نیز شخصیت های بزرگی چون حمید سبزواری، علی معلم دامغانی، سید حسن حسینی، قیصر امین پور و ... برجستگانی هستند که مضامینی اجتماعی را وارد شعر و زبان گویای مردمان خود شدند.

شاعران مبارز بین المللی

تا کنون از شعر اجتماعی و انقلابی در درون کشور سخن گفته شد، اما این گونه از شعر اعتراضی، سابقه مفصلی در میان دیگر ملت ها نیز دارد. برای نمونه شاندور پتوفی، شاعر بزرگ لیبرال بود که یکی از الهام بخش ترین اشخاص برای انقلاب ۱۸۴۸ مجارستان شد، این انقلاب در نهایت به استقلال مجارستان از اتریش انجامید و پتوفی به شاعر ملی مجارستان بدل گشت. شاعران جنبش مدرن خواهی مجارستان تنها به پتوفی ختم نمی شود، کسانی نظیر آندره آدی، یانوش ارانی و ... همگی اشعاری در زمینه پیشرفت جامعه، توصیف جامعه پیشرفته مدرن و اروپایی و ... سروده اند. حوزه مجارستان در زمینه پیوند شعر با جنبش مدرن خواهی یک حوزه ویژه و با ظرفیت بالایی برای بررسی است که شاعران متعددی را در خود پرورانده است. در حوزه شرق آسیا نیز اثار شاعران و ادیبانی همچون «لو شون» نماینده نوعی شعر نوین انقلابی و اجتماعی بود. لو شون که به عنوان نماینده نویسندگان و شاعران چپ چینی شناخته می شود، هر چند که هیچ گاه به طور رسمی به عضویت حزب کمونیست چین در نیامد اما به واسطه مضامین آثارش همواره مورد تمجید «مائو» رهبر انقلاب کمونیستی چین قرار داشت.

روایتگر صحنه

همانطور که در یادداشت ورودی پرونده گفته شد، چهره جنبش های اجتماعی در افکار عمومی دارای اهمیت بسیاری است. یکی از اضلاع ساخت این چهره، روایتی است که جنبش ها از مسائلی که بر آنان گذشته ارائه می کنند. شعر از قالب های بسیار اثر گذار در زمینه روایتگری است که علاوه بر بیان واقعیت، می تواند احساسات کسانی که در یک کنش جمعی حضور داشته اند را هم روایتگری کند، وضعیت های جنبشی  و انقلابی همواره آبستن رشد و پرورش شعر و هنرمندی است.  شاید سر وابستگی این دو به هم، نیاز جنبش ها به کسی است که بتوانند احساسات و حقایق را برای آیندگان روایت کند.

 

[1] بررسی جامعه شناختی زمینه های تحول موسیقی در ایران دهه ۵۰ شمسی، سارار شریعتی، سعید مهدوی مزده؛ جامعه شناسی هنر و ادبیات، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۹، ص ۹۲

[2] گره خوردگی عناصر غنایی و اجتماعی در شعر بهار، رقیه رجبی قاضی کندی و دیگران، نشریه مطالعات زبان و ادبیات غنایی، تابستان ۱۳۹۸، سال نهم، شماره ۳۱.

[3] حمید سبزواری، سرود درد انتشارات کیهان، 1367، ص شش مقدمه (از مقام معظم رهبری)

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha