بررسی کنش‌هایی که حضور در آن به چیز دیگری جز عضویت در گروه نیاز ندارد؛
بیشترین ظرفیت یک اغتشاش‌وشورش در اجتماعات و راهپیمایی‌ها قرار دارد، این حرکت‌ها بر لبه صلح و جنگ راه می‌روند. اگر جنبشی بتواند چهار مؤلفه تعهد، وحدت، ارزشمندی و جمعیت را در یک کنش میدانی به نحو تام و تمام به خدمت بگیرد، قطعاً می‌تواند بر اراده حاکمیت اثر گذارد.

گروه راهبرد «سدید»؛ در بخش های پیشین به کنش های جنبشی اشاره کردیم که بیشتر جنبه نظری و نخبگانی داشت، به عبارتی کنشگری های پیشین برای اعمال نفوذ بر حاکمیت و مردم، نیازمند وجود نحوی از استعداد و نخبگی بود، ساخت موسیقی و شعر، کشیدن گرافیتی و نگارش متن از جمله أموری است که از عهده همه اعضای جنبش و همچین همه جنبش ها بر نمی آید. در این بخش به کنش های میدانی جنبش می پردازیم. کنش هایی همچون تحریم، تحصن، راه پیمایی، گرد همایی، اعتصاب، محفل و... که حضور در آن به چیز دیگری جز عضویت در گروه نیاز ندارد از همین رو رایج ترین جنبه از کنش های جمعی است که هر جنبشی به آن دست می زند.

تیلی و ارزشمندی کنش های جنبشی

چارلز تیلی که از نظریه پردازان بسیج منابع به شمار می رود در تعریف خود از جنبش می گوید:

«جنبش اجتماعی به طور خاص عبارت است از چالشی مستمر علیه صاحبان قدرت به نام جمعیتی که تحت حکومت آن صاحبان قدرت قرار دارد. این چالش از طریق نمایش مکرر ارزشمندی، تعهد، وحدت و تعداد آن جمعیت در ملاء عام صورت می گیرد.»[1]

از تعریف فوق می توان چنین برداشت نمود که اثر گذاری جنبش ها بر افکار عمومی و قدرت رسمی از کنش هایی است که بتواند چهار مولفه فوق را بنمایاند، بنابراین هر چه کنشی توانایی بیشتری در به نمایش گذاشتن مولفه های فوق داشته باشد اثر گذار تر خواهد بود. اکنون نوبت به بررسی این نکته می رسد که از میان کنش هایی که تا کنون مطرح کرده ایم کدام یک توانایی بیشتری برای به نمایش گذاشتن مولفه های چهارگانه فوق را دارا هستند.

به طور قطع باید گفت که کنش های میدانی توانایی بیشتری برای به رخ کشیدن این مولفه ها را دارا هستند. تنها از طریق یک فراخوان برای اجتماع است که جنبش ها می توانند تعداد و وحدت خود را به رخ بکشند، از طرف دیگر تحصن ها، تحریم کردن ها، چادر زدن های اعضای جنبش و ... بیش از هر چیز دیگری تعهد اعضا نسبت به جنبش را به رخ نهاد های رسمی قدرت می کشاند.

اجتماعات و راهپیمایی ها بیشترین ظرفیت را برای تبدیل شدن به یک اغتشاش و شورش  دارند، این حرکت ها بر لبه صلح و جنگ راه می روند، یک اشتباه کوچک از ناحیه پلیس و یا یک لحظه غلبه احساسات بر اعضا می تواند حرکتی را که جنبش به نحو مسالمت آمیز تدارک دیده بود تبدیل به یک درگیری کامل خیابانی کند از همین رو حرکت های عینی و میدانی از نظر ملاک ارزشمندی نیز بسیار مهم بوده و  خیلی زود تر مورد توجه مقامات رسمی و حتی مردمی که عضو جنبش نیستند قرار می گیرد. نهاد رسمی قدرت هرگز علاقه ندارد که با مردم معترض در خیابان روبه رو شود از همین رو تمام تلاش خود را برای راضی نگه داشتن جنبش به کار می گیرد.

اگر جنبشی بتواند هر چهار مولفه فوق را در یک کنش میدانی به نحو تام و تمام به خدمت بگیرد و نشان دهد، قطعا می تواند بر اراده حاکمیت اثر گذارد. تصور کنید جمعیت زیادی در اعتراض به یک سیاست در خیابان ها بست نشین شوند، چادر زده و شب ها بخوابند، و یا اعتصاب غذا کرده و با پوشش رسانه ای مسئله را به گوش همگان برسانند، در چنین مواری چهار عنصر فوق به خوبی به خدمت گرفته شده و صدای آنان شنیده می شود. بنابراین جنبش های اجتماعی در عین استفاده از فضاهای هنری و رسانه ای نمی توانند کنش های عینی را از برنامه خود جذف کنند.

در خصوص تعداد باید این نکته اضافه کنیم که کم یا زیاد بودن تعداد اعضای شرکت کننده در جنبش، در تناسب با کنش مورد بحث مشخص می شود. برای نمونه در یک راه پیمایی مسالمت آمیز، جمعیت صد ها هزار نفری ممکن است زیاد تلقی نشود اما در یک اعتصاب غذا، جمعیت چند نفری زیاد تلقی شود. برخی اسرای جنبش مقاومت فلسطین در زندان ها با اعتصاب غذای خود گاها بر اراده قدرت رسمی اثر گذاشته و نظر خود را تحمیل می کنند.

 در ادامه تعدای از کنش های عینی اثر گذار و مهم در چند سال گذشته را مرور خواهیم کرد.

جنبش جلیقه زرد ها

دولت ماکرون از سال ۲۰۱۷ اقدام به انجام تغییرات مهمی در نظام مالیاتی برای بهبد وضعیت کشور نمود. طی این تغییرات، مالیات از شرکت ها، بنگاه های سرمایه داری و ... کاسته شده و از طریق تلاش شد تا این پیام به سرمایه داران خارجی و داخلی صادر شود که فضای اقتصاد فرانسه برای سرمایه گذاری رو به باز شدن است. در نقطه مقابل فشار مالیاتی بر خدمات عمومی گذاشته شده و بنزین تحت تأثیر آن گران شد. این اصلاحات که پیام دار اتمام دولت رفاه در فرانسه بود، باعث شد تا مکرون در چشم مردم به عنوان رئیس جمهور اغنیاء شناخته شود. به دنبال گرانی خدمات عمومی و بنزین بود که دسته از مردم اقدام به برگذاری تظاهرات های گسترده کردند. جلیقه های زرد نیز ابتدا در یکی از فیلم های منتشر شده توسط معترضین به کار رفت و بعد از آن به نماد اعتراضات اقتصادی مردم بر علیه دولت تبدیل گشت. نکته قابل تأمل این جنبش تمرکز بر راه پیمایی های وسیع هفتگی است. تا کنون بیش از ده ها هفته از اعتراضات مستمر جلیقه زرد ها در فرانسه می گذرد، اعتراضاتی که در بسیاری از مواقع رنگ و بوی خشونت به خود گرفته و همین أمر عامل توجه مضاعف دولت به خواسته های آنان گشته است.

جنبش اشغال وال استیرت

جنبش اشغال وال استریت به دنبال وقوع بحران های اقتصادی جهانی و سیاست های اعمالی دولت آمریکا برای نجات بانک ها به وجود آمد. بی عدالتی و تبعیض، اعتراض به سرمایه داری و قرار داشتن عمده سرمایه در دست قشر محدودی از سرمایه داران از جمله ادبیات های اعتراضی این جنبش بود. اما نکته جالب در خصوص مدل کنشگری این جنبش، بست نشینی در خیابان وال استریت و ساختمان بورس این کشور بود. حلقه نخست معترضین با شعار ما ۹۹ درصد جامعه هستیم در مقابل این ساختمان بست نشین شده و مدعی شدند که مردم به ما می پیوندند. این اعتراضات چنین ماه به طول انجامید و در نهایت با خشونت فراوان نیروهای امنیتی به پایان رسید. نکته جالب این اعتراضات، الهام گیری از انقلاب سال ۲۰۱۱ مصر و  چادر زدن مردم در میدان التحریر بود.

در پایان باید عنوان کرد که دو جنبش مذکور جدای از آنکه چند درصد از جمعیت جامعه را توانستند به خود جذب کنند، به واسطه استفاده از کنش میدانی که نمایش گر تعهد و ارزشمندی است، به مهم ترین جنبش های چند ساله اخیر تبدیل شدند.

 

[1] مشیرزاده، حمیرا: درآمدی نظری بر جنبش های اجتماعی، پژوهشگاه امام خمینی و انقلاب اسلامی ، ص ۱۴۰

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha